زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

واکنش به حوادث اخیر در کشور و رد صلاحیت ها توسط شورای نگهبان

« ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد »


از روز 25 آبان تا امروز، هر روزی خبری ناخوشایند و رنج­آور به گوش می­رسد، خبر از مرگ انسان­هائی که از رنج نداری و فقر و بیکاری، فریاد بر آوردند، مشت­ها را گره کرده و از گرانی ارزاق و نیازهای همگانی ­نالیدند، به گران شدن بنزین اعتراض داشتند که عامل تورّم و گرانی وحشتناک در همه عرصه های زندگی می­شود، (که تأثیرات آن زود نمایان شد)، آیا باید به خاطر اعتراضشان کشته شوند؟ آنها که عیششان مدام و زندگیشان به کام است، چگونه می­توانند درد فقر و نداری را لمس کنند و بدانند که هشتاد درصد مردم چه می­کشند؟

چرا باید در تشییع جنازۀ شهیدی سرافراز سردار سپهبد سلیمانی، نزدیک به 100نفر از مردم پرشور و با ایمان کرمان، زیر دست و پا از بین بروند، آیا مسؤلان شهر، جمعیت اهواز، مشهد و تهران را ندیده بودند که نتوانستند برای خاکسپاری سردار شهید برنامه­ریزی، و هماهنگی کنند که آسیبی به کسی نرسد؟ چهل سال از انقلاب گذشته، هزاران شهید تشییع شده­اند ولی غفلت مسؤلان سرجای خود باقی مانده است، پاسخ عشق و ارادت، آیا مرگ است؟

جوانان هموطن که برای دیدار اقوام و ازدواج با دختران ایرانی آمده بودند و با شور و عشق و امید به طرف محل درس و یا زندگیشان می­رفتند، آیا با خطائی و یا غفلت و بی­توجهی و عدم آگاهی، هواپیمایشان مورد اصابت موشک قرار گرفته و سرنگون شود و 176 انسان امیدوار و جوانان نخبه یکباره ذغال شوند؟ آیا ما خود را می­بخشیم!؟ اینکه بگوئیم: کاش من هم با آنها بودم یا کشته می­شدم، کافی است؟ من و شما باید وظیفه­مان را انجام دهیم، با مردن ما که مسافران هواپیما زنده نمی­شوند.

در سیل­های مداوم، زلزله­ها، سقوط اتوبوس به دره، تصادفات بسیار در سطح کشور  و... و بحران­های دیگر، که از پیش برای آن فکری نشده، در اثر بی­کفایتی و بی­لیاقتی امثال ما نیست!؟

آب بسیار و فوق­العاده خوزستان که تا کرمان و فارس و یزد را می­تواند سیراب کند، بازهم باید قربانی بگیرد و ویرانی به بار آورد؟ و بعضی­ها برای رأی آوردن، علیه مردم شعار دهند که آب خوزستان نبایستی در هیچ استانی جاری شود و عمدۀ آن به خلیج فارس سرازیر شود، ساده­اندیشان هم این شعارها را باور می­کنند.

آیا این عدم مدیریت بحران­های طبیعی و غیرطبیعی از عدم تخصص و نبودن آگاهی و بی­برنامگی ما و گوشه­هائی از عذاب الهی نیست؟ آیا اینها هم خطاها و توطئه­های آمریکایی، صهیونیستی و تروریستی و آدم­کشی است؟

آیا نمی­توانیم با نرمش در برخی موارد بین دولت و ملت تفاهم برقرار کنیم؟ مردم که صداقت خود را در تشییع جنازۀ سردار با اخلاص وطن، نشان دادند، آیا حکومت هم می­توانست با تأیید صلاحیت­های وسیع برای مجلس قدمی به سود این ملت بردارد؟

چگونه بیشتر شایستگان را، حتی آنها که سالها در مجلس بوده­اند، ردّصلاحیت می­کنند، صلاحیت خود آنها را چه کسی تأیید می­کند؟ سؤال اینجاست که با این رد صلاحیت­های گسترده که در هر دوره اتفاق می­افتد آیا کسی انتظار مدیریت صحیح در امور کشور و بحران­ها را دارد؟  لااقل آنها که دور و اطراف افراد مسن و ریش سفید شورای نگهبان هستند، بهتر نبود در این شرایط زمانی دستی پیش­رو می­گرفتند و به خاطر این همه مصیبت و کشته­هایی که ملت در ماه اخیر داده، به خاطر خطای دست­اندرکاران، اعلام می­کردند که افراد را به خاطر موضعگیری­های سیاسی و فکری، ردّصلاحیت نکرده­اند، برای آنها جناح و گروه و راست و چپ و میانه­رو فرقی نمی­کند.


در شرایطی که انتخابات دو مرحله­ای شده، کاش نمکی بر زخم دل بازماندگانِ درگذشتگان نمی­پاشیدند، و لااقل پاداشی به تشییع­کنندگان شهدا داده و در انسجام و اتحاد ملی می­کوشیدند!

نظارت استصوابی سنگی است که جلوی پای آزادی و دموکراسی و مردم­سالاری انداخته شده است، آقایان افرادی را تعیین می­کنند که مردم به آنها رأی بدهند و آیا این اهانت به ملت بزرگ و باشخصیت ایران نیست؟ و هر دوره کرسی­های مردم سالاری را از شایستگان تهی می­کنند و آیا این اعمال مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق می­کند؟ و همگان را برای تعیین سرنوشت جامعه به پای صندوق­های رأی می­کشاند؟ آیا شور و نشاط به فضای انتخابات می­بخشد!؟


«... وَاعْتَبِرُوا بِما قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ قَدْ تَزایَلَتْ اَوْصالُهُمْ وَ زالَتْ اَبْصارُهُمْ وَ اَسْماعُهُمْ وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزَّهُمْ وَانْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعیمُهُمْ فَبُدِّلُوا بِقُرْبِ لأَوْلادِ فَقْدَها وَ بِصُحْبَةِ الاَْزْواجِ مُفارَقَتَها لا یَتَفاخَرُونَ وَ لا یَتَناسَلُونَ؛(خطبه161نهج البلاغه)  [ای بندگان خدا!]... از آنچه بر گذشتگان شما رفت، عبرت بگیرید که چگونه بندهای بدن ایشان از هم جدا و چشمها و گوشهایشان زایل شد، و شرافت و شکوهشان از بین رفت و شادیها و خوشگذرانیهایشان از آنها جدا شد، نزدیکی فرزندان به دوری، و همنشینی با همسران به جدایی بدل شد. دیگر نه به هم می نازند و نه فرزندانی می آورند.»

برای درگذشتگان از هر گروه و هر طایفه، آرزوی رحمت و مغفرت داردو برای خانواده­های داغدار آن شهیدان مظلوم، آرزوی صبر و اجر و سلامت دارد؟ و به همه تسلیت می­گوید و سرسلامتی می­دهد.

 

رحمت الله علیهم اجمعین

اصفهان-  فضل الله صلواتی 23 دیماه 1398