علامه جعفری و آزادی
فضل الله صلواتی
ایمان، اراده و پشتکار باید باشد تا مسیر صحیح پیموده شود و دستیابی به هدف میسر گردد.
چه بسیار بدون آنکه هدفی را مشخص کرده باشند، راهی را می پویند تا به ناکجا آباد برسند. عدالت و آزادی را می خواهند، اما نمی توانند آن را تعریف کنند و راه عدالت و آزادی را مشخص نمایند، آزادی برای اندیشیدن یا برای گفتن؟ خط قرمزها را جز وحی الهی چه کسی ترسیم کرده و چه کسی آن را معلوم کرده است؟ آیا آزادی بیان و نوشتن و زیستن هر کدام معیار و مبنا می تواند باشد؟ آزادی با هرج و مرج چندان فاصله ندارد، خط مرزی است که از روی صراط جهنم می گذرد، افراط و تفریط از یک سو و استبداد و خودکامگی از دیگر سو و هرج و مرج و بی بندوباری، هر کسی راه مستقیم و متعادل را باید پیدا کند.
راه مستقیم کدام است؟ آنکه اندیشه وران جوامع مختلف که تجربیاتی یافته اند و تحقیق هایی کرده اند، تا به واقعیت رسیده اند، مگر هر کسی و هر ناخوانده درسی می تواند بر مسند ادعا بنشیند و برای مردم تعیین تکلیف کند؟ که "این منم طاووس علیین شده" و من انسان برترم بهتر و بیشتر می فهمم، خدا مرا در ردیف پیامبران و اولیای خویش قرار داده و باید که حرف آخر از آن من باشد!
من کیست و ا چیست؟ کدام من؟
سالها باید که تا صاحب دلی پیدا شود بو سعیدی در خراسان یا اویس اندر قرن
تو اندیشه هایت را باید با عقلای جهان پیوند بزنی، سرد و گرم روزگار را بچشی، دانشها بیاموزی و تجربه ها باید به دست آوری.
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است
نفس را باید رها کرد، به پای استادش نشانید، گفته های اندیشمندان و نوشته هاشان رابه آن آموزش داد، تا حرفی برای گفتن بیابد و اظهار نظری کند و به بخشی از حقیقت دست یابد.
برای مطالعه متن کامل، ادامه مطلب را کلیک کنید ادامه مطلب ...