زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

تسلیت درگذشت همسر استاد عباس نصر

استاد فرزانه جناب آقای  عباس نصر

       با نهایت تاثر درگذشت مرحومه مغفوره همسر گرامیتان را که سالها همگام و همراه شما بود و با سختی ها و مشکلات سیاسی و اجتماعی به سر می برد به شما و فرزندان فرهیخته و شایسته آن بانوی ارزشمند خانمها و اقایان، هاجر ، محمدمهدی ، بشیر و زهرا تسلیت گفته و سعادت و سلامت شما وآنان را از درگاه الهی خواستار است.

فضل الله صلواتی

۹۹/۴/۲۷ - اصفهان

تسلیت درگذشت مرحوم ابوالقاسم سرحدی زاده

 إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ

درگذشت استاد  ابوالقاسم سرحدی زاده  یکی  از قهرمانان ملی ایران را که سالها در رنج و اندوه زندانهای شاهی به سر برد و  پایداری و  ایمان او و  یارانش، انقلاب اسلامی را پدید آورد، خدایش غریق رحمت بی منتهای خود بفرماید.
فقدان این عزیز سفر کرده را به خانواده ی گرامیش و به همرزمانش به ویژه:  استاد محمدکاظم بجنوردی و حجت الاسلام محمدجوادحجتی کرمانی تسلیت می گوید.

فضل الله صلواتی
 ۹۹/۴/۲۶   - اصفهان

آئین یادبود و بزرگداشت مرحوم استاد نیک پایان و روانشاد استاد عقیلی در عمارت هنرمند

تصاویر در ایمنا

متن خبر در ایمنا

خبر در اصفهان زیبا

آئین بزرگداشت حسن عقیلی و مرتضی نیک پایان با حضور جمعی از مسئولان و به همت سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در عمارت هنرمند اصفهان برگزار شد.

 عــمــارت هــنــرمنــد در یک عصر تابستانی که نسیم بهاری را با خود به همراه داشت، آیین یادبود و بزرگداشت دو استاد فقید فرهنگ و هنر اصفهان؛ استاد حسن عقیلی و استاد مرتضی نیک‌پایان را با حضور خانواده، دوستان، دوستداران و شاگردان این دو بزرگوار برگزار کرد. سال گذشته از دست‌دادن ناگهانی این دو استاد؛ اهالی گرافیک، سینما و تئاتر اصفهان را در شوک فروبرد و متألم کرد و حالا با گذشت نزدیک به یک سال از درگذشت این دو هنرمند، فضای جلسه یادبود همچنان حال و هــوایـــی احــســاســـی دارد و بـــیــشـــتـــر سخنرانی‌ها حول‌وحوش به نیکی یاد کردن از منش اخلاقی آن‌ها است؛ بااین‌وجود جای خالی صحبت از آثار، تأثیرات و کارهای عملی این دو استاد برای پیشبرد هنر در اصفهان کاملا هویداست. 

رمز ماندگاری، اخلاق هنرمندی است

فضل‌الله صلواتی، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار پیشکسوت از اهمیت اخلاق هنرمندی می‌گوید؛ ویژگی‌ای که می‌تواند در ذهن و جان مردم به یادگار بماند: «اخلاق هنرمندی متناسب با روز پیش می‌رود و در دین اسلام هم اخلاق نیکو به‌عنوان صفت بسیار مهم شاکله اصلی این دین معرفی می‌شود. این اخلاق نیکو است که هنر را دل‌چسب مردم می‌کند و چه‌بسا افراد متخصصی که در جامعه روی خوشی ندارند و البته زود از ذهن مردم پاک می‌شوند. از آن‌طرف هنرمندانی را داشتیم و داریم که همیشه با روی خوش دستگیر مردم می‌شدند و برای همین است که امثال ارحام صدر و کسایی در ذهن مردم باقی‌مانده‌اند؛ چراکه دارای اخلاق هنرمندی بودند.»او استاد اخلاق را کسی می‌داند که راه را نشان می‌دهد، نه اینکه تحکم کند: «خوشبختانه هر دو استاد در کارشان اخلاق‌مدار بودند و همیشه به دنبال حل‌وفصل کار هنرمندان و کسانی که با آن‌ها کار می‌کردند. شخصیت‌هایی کوشا و جدی و فعال که زندگی جاویدان برای آن‌هاست.»

اخلاق هنرمندی عقیلی به روز بود

فضل الله صلواتی در ادامه گفت: استاد حسن عقیلی کوشا، جدی و فعال بود و اخلاق هنرمندی‌اش متناسب با روز پیش می‌رفت. دین، خدا و پیغمبر هم می‌گویند خوش اخلاق باشیم چراکه هنر باید دلچسب مردم و جامعه باشد و اخلاق بد باعث گریز از هنر می‌شود.

وی افزود: استاد اخلاق هیچوقت دستور نمی‌دهد بلکه راه و مسیر را متناسب با مکان و زمان نشان می‌دهد. این دو استاد بسیار اخلاق مدار بودند و زندگی جاویدان از آن آنهاست.

این روزنامه نگار پیشکسوت ادامه داد: حدیثی داریم که می‌گوید کسی که دلی را شاد کند و لبخند بر لب مردم بیاورد بهشت بر او واجب می‌شود.

 

محمد عیدی، رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در آئین بزرگداشت استاد حسن عقیلی و استاد مرتضی نیک پایان که در عمارت هنرمند برپا شد، اظهار کرد: اتفاق امروز جز وظایف ذاتی حوزه فرهنگی شهرداری اصفهان است هر شهر و هر مدیریت شهری مکلف و مفتخر است که سرمایه‌های نمادین را برجسته و به آن‌ها بپردازد و مرگ، پایان جریان فرایند محور هنری آن‌ها نباشد.

مرگ می‌تواند آغاز تازه‌ای بر پایان یک جریان اجتماعی باشد

وی افزود: استاد حسن عقیلی روش و منش و یک شکرستان پرمعنا بود که خود را مفتخر به دانش‌اندوزی از شخصیت وی می‌دانم هیچ‌گاه درخواست شخصی نداشت چرا که همواره دغدغه هنرمندان را داشت که غبار نسیان از طرف ما بر روی شخصیتشان نشسته بود و درخواست حمایت از این هنرمندان را داشت.

رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان تصریح کرد: استاد مرتضی نیک پایان که افتخار دوستی با وی را داشتم و به دعوتش در رابطه با کتاب ساعت پرتقال در یک جمع دانشجویی باهم صحبت کردیم، او بسیار شخصیت محجوبی داشت و دوستدار هنر و محقق بود.

عیدی خاطرنشان کرد: امیدوارم این وظیفه را به درستی و به نیکی انجام دهیم که مرگ آغاز تازه‌ای بر پایان یک جریان اجتماعی در اصفهان باشد. باید متوجه این امر باشیم که از حضور بزرگوارانی که در قید حیات هستند و از هنرستان پرفیض‌شان نهایت استفاده را ببریم که رسالت عمارت هنرمند بر مبنای این صور است.

اخلاق مهم‌ترین اصل که سرمایه هنرمند است

حسن اکلیلی بازیگر تلویزیون و تئاتر در ادامه مراسم بزرگداشت اظهار کرد: استاد عقیلی و استاد نیک پایان انسان‌های خوبی بودند و اثرات وجودی‌شان همیشه هست و اثر فرهنگ و هنری خود را تا ابد برجایی گذاشتند.

وی افزود: داغ از دست دادن این هنرمندان همیشه بر سینه‌مان خواهد ماند اخلاق مهم‌ترین اصل که سرمایه هنرمند است و استاد عقیلی اخلاق‌مدارترین هنرمند بود. همچنین در بخش سینمای جوان استاد نیک پایان بسیار تأثیر گذار بود. این دو عزیز بسیار به ما خدمت کردند.

استاد عقیلی هنرمندی نکته سنج بود

مصطفی انوری زاده، رئیس سابق کانون وکلای اصفهان نیز در ادامه این آئین گفت: ۴۹ سال پیش دوستی من و استاد عقیلی شکل گرفت و تا زمان فوت‌شان یک دل کنار همدیگر بودیم عقیلی هنرمند دوست داشتنی و عاشق هنر بود که عشق به همکاران هنرمند خود داشت. او فردی متواضع و هنرمندی اندیشمند و با ارزش بود.

وی افزود: فروتنی از خصیصه‌های ذاتی این هنرمند بود. استاد عقیلی اخلاق مدار و اعتقاد به رعایت اخلاق داشت و با اخلاق زندگی می‌کرد و اخلاق را به دیگران می‌آموخت و همین اخلاق مداری باعث ایجاد شخصیت ممتاز او شد که همه او را متمایز از دیگران می‌شناختند.

رئیس سابق کانون وکلای اصفهان خاطرنشان کرد: همیشه لبخند بر لب داشت و هیچوقت عصبانیت او را در طول این ۴۹ سال ندیدم مروت و مردانگی یکی دیگر از خصیصه‌های او بود و کسانی که از او انتقاد می‌کردند را می‌پذیرفت و با آن‌ها بحث و صحبت می‌کرد و دوستی‌های عمیقی با دوستان خود داشت. در کارهایی که به او سپرده می‌شد دقت و نکته‌سنجی‌ها منحصر به فرد داشت، همه هنر این استاد در کنار کار کارشناسی دادگستری وی بود.

هر چند جاداشت از آثار هنری این دو شخصیت بیشتر صحبت شود و جایگاه آن‌ها در جریان هنری اصفهان به‌درستی تشریح شود؛ نکاتی که بازنگری در نوع نگاه به برگزاری چنین برنامه‌هایی را بیش‌ازپیش عیان می‌کند. دور شدن از احساسات صرف و نزدیک شدن به نگاه منطقی و عقلانی به آثار هنرمندان به‌عنوان چیزی که از خود برای آیندگان به یادگار گذاشته‌اند، می‌تواند راهگشا باشد.

مدیر عمارت هنرمند به‌عنوان اولین سخنران از دوستی دیرینه با دو استاد فقید، حسن عقیلی و مرتضی نیک‌پایان می‌گوید: «در این وقت و ساعت و مکان زیبا دورهم جمع شدیم تا یاد و خاطره دو بزرگ‌مرد عرصه فرهنگ و هنر اصفهان را گرامی بداریم. من با هر دوی این عزیزان حدود سی‌وچند سال سابقه دوستی دارم و خاطرات بسیاری از این اساتید در ذهنم هست. با مرتضی نیک‌پایان که در انجمن سینمای جوان آن سال‌ها کار می‌کردیم و خاطرات بسیاری از آن دوران دارم. دورانی که اصغر فرهادی هم از آن سینما را آغاز کرد. همچنین جناب حسن عقیلی هم حکم استادی برای من داشتند و همیشه در خاطرم هست که در فیلم «پرسه در شهر لاجوردی» به کارگردانی مهندس محمدعلی نجفی نقش استاد دانشگاه یعنی نقش همیشگی‌اش را به‌خوبی ایفا کرده بود.»فرید صلواتی این جلسات را عامل زنده نگه‌داشتن روحیه جمعی مردم و شاد بودن آن‌ها می‌داند: «مردم در این روزها حس خوبی ندارند و با این فضاها و جلسات است که باید حس خوب و حال خوب را به آن‌ها و جامعه تزریق کنیم؛ بنابراین درِ عمارت هنرمند اصفهان به روی همه باز است تا برای حس و حال و زندگی بهتر در کنار هم باشیم؛ چراکه در عمارت هنرمند رئیس و غیر رئیس و مهمان و میزبان معنا ندارد و همه هنرمندان این شهر صاحب‌خانه هستند.»      

روایت فضل الله صلواتی از آنچه در شب بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی گذشت



روزنامه شرق

لینک خبر در همشری آنلاین

روزنامه شرق

کبنا نیوز

 سه‌شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، شماره ۳۷۵۴ -       سیاست ۶  -   گفتگو: امیرحسین جعفری

روایت فضل الله صلواتی از آنچه در شب بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی گذشت

موضوع جلسه؛ آشتی کنان آیت الله بهشتی و محمد منتظری


        سال ۶۰ مملو از تحولات و تنش های زیادی برای انقلاب و کشور بود که تمام ارکان سیاسی را با خود درگیر کرد. اتفاقات مهمی از جمله ورود سازمان منافقین به فاز نظامی، آزادی گروگان ها (در دوره مجلس اول)، انفجار دفتر حزب جمهوری، عزل بنی صدر و انفجار دفتر نخست وزیری. عزل بنی صدر یکی از پرسروصداترین اتفاقات سال ۶۰ شد که توسط مجلس اول صورت گرفت، بنی صدر که با ۱۱ میلیون رای مستقیم بر سر کار آمد و در آخر تنها یک رای برای او باقی ماند. مجلس اول نیز یکی از پرچالش ترین دوران های پارلمان در جمهوری اسلامی است که طیف های متنوعی در آن حضور داشتند؛ از: مرحوم مهندس بازرگان، مرحوم دکتر سحابی، سید محمدخاتمی، شهید چمران، علی اکبر معین فر، هادی غفاری، عطاالله مهاجرانی، صادق خلخالی، علی اکبر ولایتی تا عسگراولادی مسلمان و... فضل الله صلواتی، متولد ۱۳۱۷، زندانی پیش از انقلاب، فرماندار اول اصفهان، نماینده مجلس اول و پژوهشگر تاریخ اسلام، درباره اتفاقات تابستان ۶۰ و مجلس اول با «شرق» به گفت وگو نشست که مشروح آن را در ادامه می خوانید

.

تابستان ۶۰ به خصوص بازه زمانی خرداد ماه چگونه گذشت؟

در روز سی ام خرداد عمدتا تصمیم بر این بود که اخبار درگیری ها منتشر نشود اما در خبرنامه های محرمانه ای که برای تعدادی از نمایندگان از جمله برای من ارسال می شد، تحرکات و اقدامات منافقین در ایران و عراق منعکس شده بود که مسائلی در جریان است و کادر رهبری سازمان منافقین به صورت جمعی با نیرو های عراقی دیدارهایی داشته اند و تلاش آنها کاملا در جهت اخذ انتقام از جمهوری اسلامی به علت عدم کسب تمامیت قدرت مجاهدین و عزل بنی صدر بود. نیرو های سازمان به صورت جدی در دفتر بنی صدر نیز حضور و تاثیر داشتند که خاطرم هست در دیداری با حضرت امام همراه آقایان انواری، حجتی کرمانی، کاظم بجنوردی و شهید محلاتی، ایشان فرمودند از حضور منافقین در کنار بنی صدر ناراحت هستند و رو به من گفتند شما بروید و دور بنی صدر را بگیرید که در پاسخ عرض کردم دیگر نمی شود با بنی صدر کنار آمد و صحبت های اخیر وی نیز نشان از عدم علاقه او به مصالحه است. البته مجلس از همان اول با بنی صدر مشکل داشت؛ تلاش ها هم برای عزل بنی صدر مختص سال ۶۰ نبود و در کل حزب جمهوری، بنی صدر را با تمام آن 11میلیون رای نمی پذیرفت

.

این ادعا درست است که عزل بنی صدر اولینبار در آبان ۱۳۵۹ مطرح شد؟ و این طرح مشخصا از سوی چه کسی برای نخستین بار در مجلس ارائه شد؟

        بله؛ از آن زمان تحرکاتی آغاز شده و حزب جمهوری در تلاش بود بنی صدر را با اتهام لیبرال بودن کنار بزند؛ البته من و دوستانم در همان جمع پنج نفره عمدتا به عنوان مصلحین بین حزب و بنی صدر و امام و مجلس در تلاش بودیم ولی متاسفانه موفق به ایجاد یک آشتی میان جریان ها نشدیم. طرح عزل را نیز اول «آیت» مطرح کرد و قبل از این جریانات نیز نواری از وی منتشر شده بود که با واکنش منافقین و بنی صدر رو به رو شد و در آن زمان روزنامه «انقلاب اسلامی» به صورت تقابلی به آن پرداخت و آیت را توطئه گر نامید. آیت چون از دوران دانشجویی هوادار حزب زحمتکشان بود و آقای سلامتیان نیز از هواداران جبهه ملی بود، این دو طیف همیشه در مجلس در حال نزاع بودند و به نوعی دعوا های دوران پس از مصدق را به جمهوری اسلامی کشاندند؛ البته در حزب جمهوری عده ای نیز مانند مهندس موسوی حضور داشتند که با ابراز تمایل افراد نسبت به مصدق و جبهه ملی مشکلی نداشتند اما طیف هوادار آیت از جمله دیالمه، کاشانی، فواد کریمی، اسدی نیا و... به شدت جبهه طرفداران مصدق را محکوم می کردند، یک بار هم به آقای بهشتی گفتم شما همگی دارید تبدیل به اسباب دست آیت در سیاست می شوید و در این روند امکان دارد تعداد زیادی از افراد شهید شوند اما متاسفانه حرف ما را به حساب نیاوردند؛ حالا یا به حساب جوانی ما بود یا برنامه ای در دست داشتند که از آن مسیر مطمئن بودند. در کل آغاز سال ۶۰ تا هفتم تیر خیلی رنج کشیدم و غصه خوردم تا جایی که یک بار استعفای خود را تقدیم امام کردم اما ایشان فرمود نمی شود: حالا که انقلاب کردیم، مردم را رها کنیم؛ به هر حال انقلاب رنج دارد و شما باید ایستادگی کنید.

شما به عزل بنی صدر رای دادید؟

     بله، به خاطر امام. روی برگه رای هم نوشتم چون امام امر کرد این رای را می دهم. وقتی هم پیشنهاد ایشان مطرح شد که ما به اطراف بنی صدر برویم، من شبی به همراه دوستان به منزل بنی صدر واقع در خیابان پاستور رفتم و به او گفتم امام نظرش نیست که شما به همدان بروید و سخنرانی تندی کنید و احتمال عزل شما از فرماندهی کل قوا وجود دارد، امام هم به شدت ناراحت هستند. بنی صدر به فکر فرو رفت ولی آن شب افرادی در کنارش بودند که تحریکش کردند و گفتند شما ۱۱ میلیون رای دارید و... که من عصبی شدم و رو به بنی صدر گفتم مقابل امام نایست؛ ما اگر تا به حال از تو حمایت کردیم به خاطر امام بود و حالا حاضر نیستیم شما مقابل ایشان بایستید؛ در هر صورت بنی صدر به همدان رفت و سخنرانی اش را انجام داد و سپس رادیو اعلام کرد در این مراسم مردم شعار مرگ بر بنی صدر سر داده اند که بعدا از شاهدان آن سخنرانی که پرسیدم، گفتند چنین چیزی حقیقت نداشته و به صورت خیلی موردی و کم هواداران جوان حزب جمهوری در بعضی از نقاط کشور توهین هایی به بنی صدر کرده اند. در کل عده ای اطراف او بودند که شاید جایز هم نباشد نامشان برده شود ولی نمی خواستند او خودش را اصلاح کند و پس از آن روز نیز دیگر وی را ملاقات نکردم، در صدا و سیما برنامه ریزی شده بود که جوّ جامعه را علیه بنی صدر تغییر دهند.

در جلسه بررسی عدم کفایت چه اتفاقاتی افتاد و چه کسانی مخالف بودند؟

آن روز بنی صدر در مجلس حضور نداشت و نامه ای از طرف او توسط دکتر غضنفرپور به عنوان دفاع خوانده شد که عده ای نیز با ایجاد شلوغی در حال تلاش برای خوانده نشدن آن نامه بودند که آقای هاشمی به عنوان رئیس مجلس مخالفت کرد و متن خوانده شد اما جلسه به شدت ملتهب بود و نیرو های هوادار بنی صدر از جمله نمایندگان نهضت آزادی به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند و تنها رای مخالف برای این طرح توسط آقای بیانی نماینده خواف مطرح شد و آرای ممتنع نیز به گمانم نزدیک ۱۲ نفر بودند. آقای سرگون بیت اوشانا هم که چند سال بعد به جرم ارتباط با حزب توده دستگیر شد، در این جلسه حضور داشت و به عزل بنی صدر رای مثبت داد. بیرون مجلس نیز هر روز با تجمع مردم و سردادن شعار های مرگ بر آمریکا و... می گذشت، علیه بنی صدر هم شعار می دادند.


از روز هفتم تیر بگویید؛ چگونه متوجه انفجار دفتر حزب جمهوری شدید؟

خاطرم هست آن روز آقای اکرمی از همدان آمده و میهمان آقای آقامحمدی نماینده همدان بودیم که صدای انفجار شنیده شد. خانه های ما در خیابان ایتالیا واقع بود که دو دفعه نیز به این ساختمان ها حمله مسلحانه شد. تازه نماز مغرب را خوانده بودیم که صدای انفجار آمد، آقای آقامحمدی به آن سمت حرکت کرد و تا فردا برنگشت. ما هم از طریق تلفن ها در همان شب مطلع شدیم که چه اتفاقی افتاده است. فردا صبح به اتاق آقای هاشمی رفتیم که همه در حال گریه بودند و هرازگاهی هم کارت یکی از نمایندگان از محل حزب پیدا می شد؛ مثلا شهید رحمان استکی که آن شب در جلسه حزب حضور داشته و کسی از حضور ایشان مطلع نبود اما با پیداشدن کارت متوجه شدیم که ایشان نیز به شهادت رسیده اند. از هشتم تیر، نمایندگانی که زنده مانده بودند، هر روز به منزل خانواده شهدا سر می زدند که یکی از آنها حجت­الاسلام صادقی نماینده درود بود که فرزندشان در مجلس دهم جزء نمایندگان شدند. تا زمان مشخص شدن رسمی کشته­ها و زخمی­ها نیز تصور خانواده های مجروحین بر شهادت افراد بود، خوشبختانه در جلسه آن شب تعداد زیادی از کمیته مرکزی حزب از جمله آیت الله خامنه ای، مرحوم هاشمی، مهندس موسوی و... حضور نداشتند. البته آیت الله خامنه ای، یک روز قبل در مسجد ابوذر ترور شده و در بیمارستان بودند. جلسه آن شب حزب هم درباره بررسی مسائل اقتصادی، شرایط پس از عزل بنی صدر و آشتی کنان غیررسمی شهیدان محمد منتظری و بهشتی بود. عامل بمب گذاری هم از اعضای دفتر حزب به نام کلاهی بود که سال گذشته در هلند کشته شد.

دو روز پس از این حادثه با انتقال زخمی ها به مجلس برای رسیدن به اکثریت جلسه دوباره مجلس را تشکیل دادند اما احساس بسیار ناراحت کننده ای میان نیروهای انقلاب به وجود آمده بود با این حال همه می دانستیم که ما پیروز این جنگ خواهیم بود. تشییع شهید بهشتی نیز با حضور جمعیت وسیعی صورت گرفت که نمایندگان و مسئولان با اسکورت امنیتی خیلی شدیدی در آن حاضر شدند و تا مدت ها بعد از هفتم تیر نیز به دلایل امنیتی به سختی می توانستیم از جایی به جای دیگر برویم. بالاخره بیش از ۷۰ نفر از مسئولان کشور شهید شده بودند و شرایط به شدت حساس بود. البته پیش از این ترورها چندان بحث حفاظت افراد مطرح نبود؛ مثلا در اوایل یک بار در یک کله پزی نزدیک مجلس ۱۰ نفر از نمایندگان نشسته بودند، بعدها فکر کردم اگر آنجا منفجر می شد چه اتفاقی می افتاد! چون همه مردمی بودند و حتی بعضی با دوچرخه به مجلس می رفتند، یا مرحوم بشارتی نماینده سمیرم که کلا به محافظ اعتقادی نداشت، در نهایت متأسفانه در سال۶۰ در خیابان فلسطین تهران ترور شد. ترور افراد غیرسیاسی نیز زیاد اتفاق می افتاد؛ مثلا آیت الله نمازی از شیراز برای دیدن من به مجلس آمده بودند که گویا آن موقع نتوانسته بود مرا ببیند و منافقین ضمن تعقیب وی در میدان امام حسین او را به شهادت رساندند.


یکی دیگر از اتفاقات بحث برانگیز مجلس اول، آزادسازی گروگان های آمریکایی بود؛ روایت و تحلیل شما از آن واقعه چیست؟آیا برای آزادسازی گروگان ها ارتباطی با طرف آمریکایی برقرار شد؟

من در یکی از جلسات محرمانه مجلس سخنرانی مفصلی در این مورد داشتم و نظرم این بود که گروگان ها با یک محاکمه صوری آزاد شوند. من از همان روز اول تا الان با این حرکت موافق نبوده و نیستم زیرا به قول معروف ما استاد فرصت سوزی سیاسی هستیم و در این بازی باختیم اما جو آن زمان طوری بود که امکان مخالفت علنی برای تیپ شخصیتی ما چندان وجود نداشت و اولین نفری هم که به صورت رسمی به دانشجویان پیوست، بعد از آقای خوئینی ها مرحوم حاج احمد آقا خمینی بود؛ احترامی هم که ما برای احمد آقا قائل بودیم، مانع بیان نظرات شخصی مان پیرامون تسخیر سفارت می شد. یک بار هم به همراه نمایندگان برای بازدید به آنجا رفتیم و به دانشجویان گفتیم: مگر در دیگر سفارتخانه ها این اتفاقات نمی افتد؟ اسناد کشف شده هم مطلب جدید و جالبی نداشت؛ صرفا یک سری گزارش روزانه از ارتباطات سفارت بود. کمی بعد هم که اسناد کاملا بازیابی شد، به صورت کتاب در مجلس برای فروش آوردند که من یکی، دو جلد آن را بیشتر نخریدم اما مرحوم دکتر سامی با توجیه اینکه اسناد سفارت بسیار مهم هستند، تمام آنها را خریداری کرد. درباره ارتباط هم به صورت علنی گمان نکنم صحبتی با آمریکایی ها شده باشد. نقش واسطه ها هم بی اثر بود.

در ۱۱ جلد کتابی که به عنوان اسناد سفارت منتشر شده، بیش از ۷۰ بار نام امیرانتظام دیده شد. با این وجود نظر شما درباره برخورد با امیرانتظام چیست؟

      امیرانتظام شخصا روی لجاجت با سیستم افتاد وگرنه دو تا سه سال بیشتر در زندان نمی ماند اما متاسفانه با همه درگیر شد؛ درحالی که به من و خیلی افراد دیگر هنوز هم ثابت نشده که امیرانتظام جاسوس آمریکا بود. بازرگان به عنوان یکی از متدین ترین و باتقواترین فرد سیاسی آن زمان رسما اعلام کرده بود که تمام رفت وآمدهای امیرانتظام به دستور وی بوده است، ولی به او سختگیری بی حد شد، آنها که با دولت موقت مخالف بودند، تلافی آن را بر سر امیرانتظام درآوردند.

شما در زمان نمایندگی سفری داشته اید به لیبی برای دیدار با معمر قذافی؛ شرح این سفر و ارتباط با لیبی به چه صورت بود؟

        از پیش از انقلاب شهید محمد منتظری به همراه دوستانش ارتباطاتی با آنجا داشتند و شنیده شده پول و اسلحه هایی نیز دریافت کرده اند اما بعد از انقلاب و به خصوص در زمان جنگ حجم مبادلات نظامی میان ایران و لیبی به شدت افزایش یافت. ما در یک گروه ۸۰نفره که سرپرستی آن نیز با من بود، به لیبی سفر کردیم و عکس امام را به عنوان هدیه برای قذافی بردیم که با استقبال آنها روبه رو شد. خاطرم هست در میدان سبز طرابلس، پایتخت لیبی نیز سخنرانی عربی ایراد کردم. در این سفر تعدادی از نمایندگان مجلس نیز از جمله: محمدمهدی جعفری، محمد منتظری، محمدی گیلانی و اعظم طالقانی حضور داشتند که دسته جمعی جلساتی نیز با جلوت (نخست وزیر قذافی) بیشتر درباره وضعیت امام موسی صدر داشتیم که آنها پاسخ روشنی ندادند و بر این باور بودند که وی به ایتالیا سفر کرده و در آنجا کشته شده است. خواسته جلوت از ما این بود که شعار مرگ بر شوروی را در ایران تکرار نکنیم؛ او می گفت ما در اینجا کارخانه اسلحه سازی نداریم و هر موشک و اسلحه ای که برای شما می فرستیم، ساخت شوروی است. آن زمان آقای رفیقدوست برای خرید اسلحه با پول های کلان به لیبی سفر می کرد.


مذاکرات الجزایر را به خاطر دارید؟ روایت شما از آن اتفاق چیست؟

بهزاد نبوی گویا از طرف مرحوم هاشمی و رجائی نخست وزیر، بدون اطلاع بنی صدر به این مذاکرات رفته بود که گفته می شد سرش کلاه گذاشته اند و قرارداد بسیار بدی را امضا کرده بود که بنی صدر بارها می گفت: نبوی و تیم همراهش خیانت کردند؛ در قرارداد آمده بود که اتباع آمریکایی می توانند از اموال ایران در خارج از کشور به میزان اموال مصادره شده شان استفاده کنند که به عنوان مثال اشرف پهلوی چند برابر اموالش در ایران، از حساب های دولت ایران در آمریکا پول برداشت و هنوز هم دسترسی به آن حساب ها وجود ندارد. حتی افسران آمریکایی که در اصفهان بودند در آن هنگام به ازای ماشین و خانه ای که در ایران داشتند، از آن حساب ها دلار برداشت کردند. به همین خاطر نبوی را به مجلس احضار کردیم اما به علت آشنایی و هم طیف بودن و شاید مقابله با بنی صدر این مسئله در آن زمان رو نشد و نبوی گفت بنی صدر مقصر است که قبل از مذاکرات این مسائل قانونی را به ما یادآوری نکرد. جواب بنی صدر هم این بود که مگر شما از من پرسیدید و به مذاکره رفتید، در حالی که من رئیس جمهور کشور بودم.

یکی از مهم ترین اتفاقات سال ۶۰ انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت آقایان رجایی، باهنر، وحید دستجردی و دفتریان بود؛ شما در آن لحظه کجا بودید و تحولات بعد از آن به چه شکل بود؟

آن موقع من نایب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس بودم و در دفتر مشغول بررسی مصوبات بودم که صدای انفجار آمد و سریعا به آنجا رفتیم و متوجه شدیم پنج نفر به کلی سوخته و شهید شده اند که کشمیری هم داخل شهدا شمرده شده بود و با آقای اردبیلی بر جنازه­ها از جمله بر خاکستر کشمیری نماز خواندیم. پس از این ماجرا دیگر خبر چندانی نبود تا دستگیری تعدادی از اعضای نخست وزیری توسط لاجوردی؛ من از قبل انقلاب با لاجوردی رفاقت داشتم. بارها هم نامه نوشتم و به او گفتم این افراد را یا آزاد کن یا اعدام، روزی هم از سفری برگشته بودم که یکی از کارکنان مجلس گفت چندروزی است لاجوردی به دنبال شما می گردد که آن لحظه گفتم: انا لله و انا الیه راجعون، مرا هم می خواهد بگیرد؟ رفتم دفترش و بحث همین افراد شد که گفت اینها پنج نفر هستند و منتظرم تا از منصب دولتی عزل شوند که پس از آن هر پنج نفر را اعدام کنم؛ لاجوردی عمیقا معتقد بود تیم بهزاد نبوی در این انفجار دخالت یا سستی در راستای حفاظت داشته اند. از جمله این افراد محسن سازگارا و حسن کامران و شخص نبوی بودند که پس از مدتی خود لاجوردی از صحنه کنار زده شد و با پیگیری های آقای موسوی خوئینی ها پرونده این افراد بسته شد و مشخص شد که اینها مقصر نبوده اند.

یک خاطره شنیده نشده از مجلس اول برای ما تعریف کنید.

       در اواخر مجلس، مسئله تأسیس وزارت اطلاعات جدی شده بود و به پیشنهاد من تصویب شد که وزیر اطلاعات وابسته به حزبی نباشد و به درجۀ اجتهاد رسیده باشد که آقای هاشمی به شدت مخالف این طرح بود، ولی مجلس به آن رأی داد، مرحوم هاشمی تا مدتی با من بر سر این موضوع قهر بود؛ آن زمان می گفتند صلواتی به علت حمایت از بازرگان و ابتدای ریاست بنی صدر، تنها لیبرال بانفوذ مجلس است./پایان

 

مدیر مسئول روزنامه مستقل به خاطر انتشار مقاله دکتر صلواتی با قرار کفالت آزادشد

لینک در درگاه روزنامه مستقل

روزنامه آفتاب یزد

⭕️با شکایت هیئت نظارت بر مطبوعات؛مدیر مسئول روزنامه مستقل باقرار کفالت آزادشد

⭕️صبح روز دوشنبه فریبا عباسی مدیر مسئول روزنامه مستقل در پی شکایت هیئت نظارت بر مطبوعات به شعبه ۱۲ بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.

⭕️خانم فریبا عباسی به همراه وکیلش دکترعلی معصومی در شعبه مربوطه تفهیم اتهام شد.
شکایت هیئت نظارت بر مطبوعات از روزنامه مستقل به خاطر انتشار مقاله دکتر فضل الله صلواتی بود.
⭕️هیئت نظارت در شکایت از مدیر مسئول مستقل ابراز داشته است که دکتر فضل الله صلواتی و روزنامه مستقل قصد زیر سوال بردن احکام اسلام را داشته اند.
⭕️مدیرمسئول مستقل با رد اتهام گفت:
اولا در مواردفقهی اختلاف نظر فقها روی هر مسئله ای متعدد است و ثانیا پیشنهاد حذف شتر از دیه و لغو ماههای حرام هرگز بمعنای زیر سئوال بردن احکام اسلام نیست.ضمن اینکه دکتر صلواتی اسلام پژوه و اهل معارف دینی است.پیشنهاد وی به منزله تقویت چهره رحمانی دین است.
⭕️مدیر مسئول روزنامه مستقل ساعت ۱۴ با تضمین کفیل آزاد و از دادسرا مرخص شد.
@mostaghelnewspaper