زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

رسالت روزنامه نگاری

رسالت روزنامه نگاری


خبرنگاران و روزنامه نگاران چشم و گوش جوامع آزاد و حکومت‌های مردم سالار هستند، حقایق آشکار و پنهان را بشناسند و در معرض دید عموم قرار دهند.

بدی‌ها، بدخلقی ها، ناتوانی ها را گوشزد کنند، اشتباهات را بنویسند، راهنما و راه‌گشا باشند، یار مسئولان و دست توانای حکومت در میان مردم و فریاد مردم در برابر حاکمان به حساب آیند.

حق را باید گفت اگر چه تلخ باشد، اگر قرار است حقیقت‌ها گفته نشود و همیشه مسئولان و مدیران نورچشمی و خلدآشیان و جنت‌مکان! باشند، پس دیگر نشریات و خبرنگاران به چه دردی می‌خورند؟

مقداری خبر دست چندم و چند نکته‌ی علمی، ادبی و هنری از کامپیوتر، تعدادی شعر از شاعران و مطالبی از ادیبان، اینها که به گاو گوسفند کسی زیان نمی‌رساند و فریادی نیست که به جایی برسد و قلمی نیست که آگاهی بیافریند، کاسبی می‌شود که هر چه مشتری می‌خواهد برایش فراهم می‌کند و یا برای مشتری سفارش می‌دهد، حق با مشتری است، اوست که تعیین کننده‌ی بازار و عرضه و تقاضاست.

پس رسالت روزنامه نگاری و ایمان و تعهد در کجا جای دارد؟ این که رکن چهارم دموکراسی نمی‌شود، ارگان و بلندگوی یک حزب یا یک اداره است، اخبار همان اداره را مثل بولتن‌ها می‌نویسد، اگر مثلا با پول شهرداری یا استانداری و یا نهاد نظامی اداره می‌شود سعی می‌کند انتقادی به آن نهاد نداشته باشد و همه‌اش تعریف و تمجید و ژاژخواهی، و اگر آن اداره یا نهاد مخالفی پیدا کرد شمشیر را از رو می‌بندند و با دروغ و تهمت و آشکار کردن نقطه ضعف‌ها فریادها بر میآورد که چه کرده‌اید و چه می‌کنید و چرا به رئیس ما انتقاد کرده‌اید؟ آیا نباید دکانداران مقتدر، مسلح و پولدار را مورد انتقاد قرار داد؟ کسی که برای خودی‌ها پارس می‌کند، و برای خوش خدمتی و گرفتن پول بیشتر، به اهانت به مخالف‌ها می‌پردازد و تملق و تعریف را را به اوج می‌رساند دکان‌دار مفلوکی است، هر کاسب دکان‌داری، باید کالای خود را معرفی کند، ویترین مغازه‌اش را بیاراید، به مشتری‌های هر روزه احترام فوق‌العاده بگذارد و برای هر کدام خط قرمزی در نظر گیرد، با لبخند جذب مشتری کند و پول بیشتری به جیب بزند، روزنامه نگار با این روش و از این سنخ همانند کارگران روزمزد است که در سر چهارراهها بسیارند و هر روز هم بیشتر می‌شوند، آن‌ها پولی می‌گیرند و برای شما کار می‌کنند، هر کاری که شما داشته باشید، این یکی آجرها و شن‌ها و سیمان‌ها را جابجا می‌کند و اگر به جای بیل، قلم در دستش بگذارید، همان املایی را که شما دیکته کنید او می‌نویسد، از خودش ایده و تفکری ندارد، متنی وجود ندارد که اظهار نظری کند، اینها که حقایق را نادیده می‌گیرند و یا زیر پا می‌گذارند، خدایشان پول است و شهرت و رسیدن به مقام‌های باندی و حکومتی، با سیل می‌آیند و با سیل می‌روند، جنس و خاشاکی در مسیر بادهای طوفانی هستند، نه مسئولیتی و نه تعهدی، و نه انسانیتی! کاسب‌ها نهایت سعی را دارند که با زیبا کردن دکوراسیون و نظافت مغازه، فروشنده زیبا و آراسته، خوش برخورد و خوشاخلاق و جنس خوب به مشتری دادن، او را نگهدارند، تا جای دیگری نرود، آیا متملّقان و فرومایگان هم جنس خوب به مردم می‌دهند؟  و یا آتش جهنم را به اربابان خود هدیه می‌دهند؟ به آن‌ها می‌باورانانند که کارهایشان خوب است و اقداماتشان مشعشع!

این گروه‌های متملق و بدون شخصیت، آیا خود را در برابر خدا و مردم و آینده و تاریخ مسئول نمی‌دانند؟ که افتخارشان آن بوده که از کسی تمجید کرده‌اند که پائین‌تر از خودشان بوده، فقط پول بیت‌المال را به عنوان هزینه‌های فرهنگی در جیب آن‌ها چپانده؟ کدام مجتهد مستقلی این درآمدها را حلال می‌داند؟ درتاریخ روزنامه‌نگاری ایران، آیا: صوراسرافیل، دکتر حسین فاطمی، کریم‌پور شیرازی، امیرقلی امینی و آیا ... آن‌ها هم چنین بوده‌اند؟ یا آنکه جان بر سر عقیده و مرام خود گذاشته‌اند؟ و روی حق ایستادگی کرده‌اند و به خلق ایران آگاهی دادند تا پایانی نیک پیدا کردند.

تا وقتی امکان قدرت گفتار است باید حق را گفت،  تا هنگامی که امکان نوشتن هست، باید نوشت، تا هنگامی که نشریات فله‌ای تعطیل نشده‌اند توسط افراد معلوم‌الحال که پرونده‌هایشان به جرم دزدی و اختلاس در دادگستری مطرح است، باید منتشر کرد.

آنها یک روز 18 مجله و روزنامه را فله‌ایی تعطیل کردند که مبادا دزدی‌هایشان بر ملا شود. آنقدر غرور و تکبر داشتند و خود را حاکم علی‌الاطلاق می‌دانستند، که هر ظلمی از دستشان ساخته بود انجام می‌دادند، و امروز می‌بینیم که با چه بدبختی و دریوزگی، به پای این و آن می‌افتند که آبرویشان بیش از پیش نرود، و به عنوان دزد درس خوانده و لباس شیک پوشیده در جامعه مطرح نشوند، بدا به حالشان اگر دزدی در شب یک آفتابه‌ای! یا قطعه طلائی را می‌دزدد، اینها روز روشن بیت‌المال همه ملت را دزدیده‌اند، در این دنیا سرنوشت  امثال آریالای کردن در انتظار آن‌هاست.

باش تا صبح دولتش بدمد                        کاین هنوز از نتایج سحر است

اینها با این همه پول حرام چه می‌کنند؟ جواب زن و فرزندان خود را چه می‌دهند؟ آیا فرزندانشان در مدرسه و در دانشگاه و در اجتماع سر به زیر نیستند؟ که به ناحق می‌خورند و می‌آشامند و به عشرت می‌گذرانند و بورس تحصیلی می‌گیرند و شغل‌های نان و آبدار دارند!؟ و برای اجرای کارهای حرام هدیه! (رشوه) می‌گیرند، خدایمان هدایت فرماید.

باید نویسنده و روزنامه‌نگاری باشیم که به خاطر مردم و برای مردم، برای نهادینه کردن عدالت و آزادی بنویسیم، حق را رها نکنیم حتی اگر به اسارت و یا به فیض شهادت رسیدیم، فرزندان ما افتخار کنند که پدرانشان دزد و دروغگو و دغل‌کار و خورنده اموال بیت‌المال نبوده‌اند، به حق گفته و به حق نوشته‌اند.

امید که بتوانیم رسالت مطبوعاتی خود را آنسان که شایسته است انجام دهیم و عمر را با سربلندی و افتخار به پایان بریم .

و من الله توفیق

فضل الله صلواتی صاحب امتیاز نشریه «نوید اصفهان»


و از بنیانگذاران انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان- نوروز 1394