زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

به یاد روانشاد ناصر مطیعی

« به یاد ناصر مطیعی »


از سالهای 1338 و 39 عده­ای از جوانان روشن و آگاه اصفهان که در شعر و ادب هم دست داشتند، مجمعی تشکیل دادند به نام «انجمن صائب» و همه هفته شب­های جمعه در محل کتابخانه مدرسه چهارباغ (فرهنگ) جمع می­شدند و شعر و مقاله می­خواندند، اشعار نو یا نیمائی نیز خوانده می­شد، روزهای جمعه در همان محل «انجمن کمال الدین اصفهانی» که شاعران سنتی شعر می­خواندند و اساتیدی چون زنده یادان: صغیر، متین، بصیر، نوا، مجلسی و شکیب و... حضور داشتند، اشعار خوب و پرمحتوائی نیز ارائه می­شد و آن انجمن تا سالهای سال ادامه داشت.


اما انجمن صائب جنبۀ تجددخواهی و روشنفکری داشت، جوان های بامطالعه و خوش استعدادی این انجمن را تشکیل داده بودند که نام برخی از آنها را به یاد دارم، زنده یادان: حمید مصدق، هوشنگ گلشیری، روشن رامی، ناصر مطیعی، مهندس صدرعاملی و آقایان: روشن، ذوالنور و... حدود 60 سال از آن زمان گذشته و نام دیگران به خاطرم نمانده، تنها مرحوم مصدق بود که چون از تهران به اصفهان می آمد در ایام پس از انقلاب، ملاقاتی بود و شعری و بازگوئی خاطراتی از اشعار او بود:

من اگر برخیزم

تو اگر برخیزی

همه بر می خیزند

من اگر بنشینم

تو اگر بنشینی

چه کسی برخیزد

چه کسی با دشمن بستیزد

این شعر، از شعارهای انقلابیون سال 56 و 57 شده بود، چون سرودی خوانده می شد، حرکت زا بود.

در سال 52 مدتی با مهندس علی صدرعاملی در زندان اصفهان در یک بند و یک اطاق بودیم، همان وقت هوشنگ گلشیری دربند دیگری بود که با هم دیداری داشتیم، هر دو روحیه خوبی داشتند، ولی شرایط ایجاب می کرد که آن دو با هم اظهار آشنائی نکنند، چون مأموران حکومتی و مخبران و مفتّشان، در گوشه و کنار زندان و خارج زندان فراوان بودند، آخر آنها می خواستند برای همیشه و تا ابد حاکم باشند و خود را قدر قدرت، قوی شوکت، اَبدمدّت و جاودانه می پنداشتند! دورانشان نیز گذشت و چون توده برفی آب شدند.

انجمن صائب بعدها با مدیریت آقای صاعد ادامه پیدا کرد و تا امروز در کنار مزار صائب، روزهای جمعه برقرار است و از انجمنهای پررونق اصفهان است.

تنها از آن انجمن بعد از پیروزی انقلاب گاه و بیگاه ناصر مطیعی را در دانشگاه ملاقات می کردم، ناصر در انجمن دهۀ 30 و 40 شعر نمی گفت ولی شعرشناس و کتاب شناس بود، هر جلسه از کتابها و از مطبوعات سخن می گفت، تاریخچۀ مطبوعات اصفهان را خوب می شناخت، تحلیل می کرد و ایرادات کتابها را می گفت، با مرحوم استاد صدرهاشمی و دیگر صاحب نظران و مؤلفان این رشته، مصاحبه ها و بحث ها داشت، نظرات و نوشته های آنها را نقد می کرد، عاشق کتاب بود، زیاد مطالعه می کرد، دربارۀ هر کتاب و هر نویسنده ای که سخن می گفت، حرفهائی برای گفتن داشت، بعد از بازنشستگی نیز رابطۀ خود را با دانشگاه و دوستان دانشگاهی قطع نکرد، تا آنکه روزگار بیماری فرا رسید و شد آنچه نباید بشود! چه می توان کرد؟ «هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد»

 

بالاخره برای گلچین روزگار فرقی نمی کند، از ملک ادب، همۀ نیکان و اندیشمندان را نیز می برد، «وین گله را ببین که چه آسوده می چرد»

خدایش غریق رحمت بی منتهای خود بفرماید و خانواده و دوستانش را در سلامت و سعادت پایدار، دارد.


فضل اله صلواتی - اسفند ماه 1396

تبریک نوروز 1397

با سلام و عرض تبریک سال 1397
با نو شدن سال، امید است که بدنها سالم، دل ها شاد، اندیشه ها نورانی و محبتها شکوفا باشد.‏


تاریکی و کینه و جنگ‎ ‎و دروغ و اندوه و ستم از عالم ورافتد و کسی در زندان و حصر عقیدتی نباشد.


و شما نیز شادمان باشید.


فضل الله صلواتی

انجمن قرآنی نور امید

جلسه تفسیر قرآن، انجمن قرآنی نور امید 

            جلسه تفسیر قرآن با سخنان آقای دکتر صلواتی هر هفته در جمع علاقمندان , راهیان نور و امید، برگزار می گردد، آخرین جلسه هفتگی انجمن قرآنی نور امید در سال 1396 در منزل مرحوم خلیل رجبی، فردی باصداقت، متعهد، با اخلاق و رفتارنیک و باتقوا که از اعضاء این انجمن بود با یک برنامه ویژه با حضور آیت الله جواهری، حجت الاسلام والمسلمین آقای دانشمند مسئول دفتر آیت الله عظمی صانعی، حجت الاسلام والمسلمین آقای سعید کتابی، و دیگر بزرگان و فرهیختگان برگزار شد.

در این مراسم آقای دکتر صلواتی آیاتی از کلام الله مجید را تفسیر کردند، آنگاه خانواده مرحوم رجبی از حضور میهمانان تشکر و قدردانی نمودند، سپس حجت الاسلام والمسلمین آقای دانشمند سخنانی در خصوص جایگاه و شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) ایراد کردند.


1

2

3

4

پاسخ صاحب نظران به پرسش هایی درباره علل وقوع انقلاب

« پیام ابراهیم »

(جامعه زنان انقلاب اسلامی)

سال چهارم، شماره 25 - 1396

در آستانه چهل سالگی انقلاب

مدیرمسئول: اعظم طالقانی

 

پاسخ های صاحب نظران به پرسش هایی درباره علل وقوع انقلاب

محمد توسلی، فضل الله صلواتی، محمد جواد کاشی، الهه کولایی، سعید مدنی، احسان شریعتی، داوود سلیمانی، نصرت الله تاجیک، زهرا ربانی املشی، احمد گلزاده غفوری، محمد عسگری وفا، سعید حاتم تهرانی، رضا سرحدی

 

میزگرد زنان و انقلاب با حضور:

اعظم طالقانی، فاطمه راکعی، فیروزه صابر، منصوره شایسته، آذر منصوری


.

مصاحبه نشریه پیام ابراهیم با فضل الله صلواتی:

.

آرمان انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی

.

استبداد شاه، دلیل ناگزیری وقوع انقلاب.

.

.

 دلایل فرهنگی وقوع انقلاب در ایران در سال 1357 چه بودند؟

-

پاسخ: انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 به ثمر رسید، بر اثر اندیشه­های فرهنگی و بینش­های علمی از دوران دور تاریخ تا آن روز بود.

از ابتدای مسلمانی، به مسلمانان القا می­شد که اسلام دین عدل و داد و ضد ظلم است، سنت محمد(ص) و روش علی(ع) مبارزه با ظلم و تجاوز و بی­عدالتی بود، همین تفکر قیام امام حسین(ع) را دربر گرفت که نتوانست ظلم و ستم یزید را تحمل کند و به قیمت شهادت خود و یارانش و اسارت خاندانش در برابر ظالمان بنی­امیه ایستادگی کرد، از آن روزگار و تا امروز و تا آینده، روش حسین(ع) برای شیعیان و دیگر آزادی­خواهان جهان، الگو و اسوه است، در هر مجلس و محفل مذهبی نام حسین(ع) و یارانش برده می­شد و مردم تحت تأثیر قرار می­گیرند، و این شهادت و اسارت سرمشقی شد برای پیروان و دوستداران خاندان پیامبر(ص) و دومین مسأله، رنج­هائی بود که مردم ایران از حکومت سلاطین تحمل کرده بودند، از دوران ساسانیان گرفته تا حملات اعراب و حکومت بنی­امیه و بنی­عباس و مغول­ها و افغان­ها و قاجاریه و پهلوی­ها، شاید مردمی که از تاریخ اطلاعات وسیعی ندارند، ندانند که قاجاریان و پهلوی­ها چه به سر مردم ما آوردند؟ چه قتل عام­ها انجام شد؟ چه شکنجه­ها، سربریدن­ها و چشم درآوردن­ها؟ امروز خیلی­ها دوران سیاه آقامحمدخان قاجار را از یاد برده­اند، کشتار محمدعلی شاه و بستن مجلس شورای ملی، قتل عام مشروطه­خواهان، تجاوزهای وحشتناک روس و انگلیس و جدا کردن قسمت عمده­ای از خاک ایران، کودتای سیدضیاء و رضا شاه، کشتن آزادی­خواهان توسط رضاخان و از کار برکنار کردن رضاخان، توسط انگلیس­ها، مردم ایران که مظلوم بودند و اسلحه­ای نداشتند که در برابر گروه متّفقین در جنگ­های اول و دوم جهانی بایستند، مهاجمان هر کاری خواستند کردند، شاهی را بردند و شاهی را آوردند، بدون آنکه یکی از آحاد ملت ایران باخبر باشد، مردم می­فهمیدند و همه را در بایگانی ذهن خود ثبت می­نمودند، کودتای آمریکائی انگلیسی علیه حکومت ملی دکتر مصدق، که چه رنج­ها و فشارها بر ملت تحمیل کردند و دیکتاتوری شاه و ساواک تا 15خرداد 42 ادامه یافت، در آن ایام با فریاد آگاهان نهضت آزادی ایران و پیش­قراولی آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و دیگر دلسوزان جامعه، تا حدی باعث بیداری شد، ولی غیر از تعدادی از روشنفکران و آگاهان مذهبی، دیگران به میدان نیامدند، بالاخره با آگاهی بخشی و میدان­داری امام خمینی، توده­ها نیز علیه ظلم و دیکتاتوری به­پا خواستند، گرچه حکومت شاه، قیام سال1342 را سرکوب کرد، ولی بذر همت و حرکت و انقلاب پاشیده شد، اندیشه­های فرهنگی ضد ستم رشد پیدا کرد، از سرکوب و شکنجه و کشتار و زندان و ساواک هم کاری ساخته نشد، عالمان بزرگی چون آیات: منتظری و بهشتی و دیگر یارانشان به صحنه آمدند، در حوزه­های علمیه و در دانشگاه­ها بدون اینکه اسلحه­ای رد و بدل شود، روز به روز اندیشۀ انقلاب شکل می­گرفت، گرچه از سال­های پنجاه به بعد گروه­های مسلّحی پیدا شدند و ترورهائی انجام شد، ولی رهبران انقلاب با آگاهی بخشی، خط و مشی فرهنگی پیروزی را دنبال می­کردند، نوشته­های مهندس بازرگان، سخنرانی­های دکتر شریعتی، اطلاع­رسانی­های آیات: منتظری، بهشتی، هاشمی­رفسنجانی و ربانی شیرازی، هیأت­های مؤتلفۀ اسلامی، همۀ اقشار جامعه را از کارگر و بازاری و دانشجو و دانش­آموز به آگاهی رسانید و فشارهای بی­حد و اندازۀ ساواک در کمیته­های ضد خرابکاری باعث شد که همه به دنبال رهبر انقلاب، امام خمینی راه بیفتند و بت بزرگ طاغوت را بشکنند و انقلاب اسلامی را با بینش­های فرهنگی و روشنفکری به پیروزی برسانند، اسلحه­ها و خشونت­ها، هرگز در پیروزی انقلاب نقشی نداشت، گرچه کم و بیش تیری رها می­شد و ظالمی به خاک می­افتاد، ولی با بالا رفتن اندیشه و فرهنگ مردم در ایران انقلاب اسلامی به وجود آمد.

.

  •  آیا راه دیگری به جز انقلاب برای اصلاح نظام گذشته باقی نمانده بود؟

پاسخ: آری ، راه­هائی وجود داشت، غرور و لجاجت شاه، مانع می­شد که در ابتدای کار صدای انقلاب مردم را بشنود، اگرچه در آخر شنید، که دیگر دیر شده بود، قیام 15خرداد42 ، هشداری برای شاه بود که روش خود را تغییر دهد، خشونت­ها را کم کند، زندانیان سیاسی- عقیدتی را آزاد نماید، به سخن روحانیون که صمیمانه با او برخورد می­کردند گوش دهد و با احترام کنار آید، به روشنفکران و آزاداندیشان زمان، آزادی خواهان ایران، زندان­های طولانی ندهد، فشارها را بیشتر نکند، عَلَم، مزدور خانه­زادش را در مسند نخست­وزیری ننشاند، تا همه را تهدید به زندان و اعدام نماید، کشتار 15خرداد42 را محکوم کند و... ولی شاه اقدامی نکرد و عکس آن را انجام داد، پول­های حاصل از گران شدن نفت از سال50، خریدن تسلیحات نظامی فراوان و پرورش متملقان چاپلوس در اطرافش، باعث شد که از سر به زمین کوبیده شود و دیگر نتواند انقلاب توده­های مردم را کنترل کند و بالاخره به زباله­دان تاریخ سقوط کرد.

 

.

مردم چه بدیل و چشم انداز نظری (ایدئولوژیک سیاسی) جایگزینی داشتند؟

.

پاسخ: در انقلاب اسلامی ایران، مردم تابع رهبران خود بودند، ایدئولوژی خاصی در نظر نداشتند، از ابتدا در گوش آنها ندای اسلام و عدالت­گستری خوانده شده بود، از منبری­ها گرفته تا هیأت­ها و سخنرانی­های دانشگاهی و روشنفکری، همه از عدالت و روش حضرت محمد(ص) و علی(ع) می­گفتند، حنای چپ­گراها و ایدئولوژی­های بیگانه در ایران رنگی نداشت، در برابر سخنرانی­های دکتر علی شریعتی در دانشگاه­ها و در حسینیۀ ارشاد تهران، اندیشه­های چپی(کمونیستی) آن زمان، همه مثل برف آب شدند، در برابر قاطعیت امام خمینی و حمایت قاطبۀ مردم از ایشان، هیچ ایدئولوژی و یا تفکر سیاسی، امکان طرح شدن نداشت، همه جامعه اسلام را می­خواستند، همه طالب عدالت و آزادی بودند، چشم مردم به عدالت علی(ع) و آزاداندیشی او بود، همان سخنانی که یک عمر از عالمان آگاه و مصلحان دلسوز شنیده بودند.

از همان روز 15خرداد42 تا پیروزی انقلاب در روز 22بهمن57، همۀ شعارها در حسینیه­ها، در مسجدها، در هیأتها، در حوزه­های علمیه و در دانشگاه­ها، انقلابی بود، کتاب­های مذهبی و اشعار آئینی آن زمان، با دوران پس از انقلاب قابل مقایسه نیست، از هنگامی که گفته شد، سنتی عمل شود! همه چیز برگشت و به برخی اعمال و رفتار ظاهری هیأت­های مذهبی بها داده شد و میدان را به مداحان کم سواد سپردند، تا هرچه می­خواهند بگویند، چون کس دیگری قصد انقلاب نداشت! و هر کاری را و هر روشی را سنّتی می­دانستند.

.

.

کدام اندیشه­ها و متفکران، نقش تعیین کننده در گفتامان غالب بر انقلاب را داشتند؟

.

پاسخ: من که از ابتدای نهضت، حتی از دوران مرحوم دکتر مصدق، در جریان همۀ حرکت­ها و تحول­ها بودم، جز اندیشه­های اسلامی، چیز دیگری را مشاهده نکردم، گروه­های چپ و ملی­گرا، تلاش­هائی داشتند، ولی همۀ مردم ایران از کودکی با اندیشه­های مذهبی رشد یافته بودند، در زندان­ها ناظر بودم که گروه­های مختلف کمونیستی چقدر فعالیت می­کردند، چه تلاش­هائی داشتند، چه جانفشانی­ها می­نمودند، حتی مجاهدینی که تغییر موضع دادند، هیچکدام به نتیجه نرسیدند و کسی از آنها حمایت نکرد و غیر از تعداد محدود خودشان، هیچ کس به آنها بهائی نداد و آنها همه یا برگشتند، یا تباه شدند، نه تنها در ایران که در تمام کشورهای اسلامی، اندیشه­های کمونیستی و سوسیالیستی، جائی برای خود باز نکرد و تنها باعث اختلاف شدند، خود و عده­ای را به کشتن دادند، روشنفکرانی که در مسیر قرآن و ایدئولوژی مذهبی سیاسی از سال1320، اثرگذار بودند، می­توان از: آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی و آیت الله مطهری نام برد و بعد رهبری و پیشوائی و سخنرانی­های امام خمینی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید، گرچه آن اندیشه­های متعالی، سالها بعد از پیروزی انقلاب، به دست مداحان و برخی ظاهربینان و ساده­اندیشان افتاد.

اما امید به اصلاحات و حرکت­های مفید و مؤثر برای آینده درخشان برای کشور داریم.

.

.

 آیا نظام برآمده از انقلاب، اگر نه نمایندۀ تمامی افق­های فکری جامعه بود، بلکه محصول خواست و آراء اکثریت مشارکت کنندگان در انقلاب بود؟

.

پاسخ: انقلاب متعلق به همۀ مردم ایران بود، دوست و دشمن، مخالف و موافق، به آن تسلیم شدند، در رأی­گیری­ها اکثریت رأی مثبت دادند، همه به امید استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی، مطیع سردمداران کشور شدند، همه به دموکراسی و برابری و برادری دل بستند، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را نماد آزاداندیشی دانستند، آنها فکر نمی­کردند، روزی پیرمردانی پیدا شوند که مردم را خوب و بد کنند، بعضی چهره­های مردمی و افرادی را که رأی آورده­اند، ردصلاحیت نمایند، دخالت افراد غیرمسؤل را در امور کشور نمی­پسندیدند، فکر نمی­کردند که افرادی به خود اجازه دهند که در کار دولت مردمی و منتخب اکثریت جامعه، سنگ­اندازی نمایند، چوب لای چرخ دولت بگذارند، گاهی مانع برگزاری مراسم مذهبی شوند یا آن را ابتذال بکشند، افرادی را تحریک کنند که مرگ بر دولت بگویند، اینان دشمنان مردم و دشمنان آزادی و دموکراسی و آشوبگر بودند، باید فریاد مردم را شنید، باید به انتقادها و اعتراض­های آنها توجه کرد، با خشونت، هیچ کاری به پیش نمی­رود، انتقادهای دلسوزان مملکت است که باعث موفقیت حکومت­ها می­شود، چرا نمی­توانیم با استقلال خود، با مردم و ملت­های دنیا تعامل داشته باشیم، تا دشمنان، تحریم­ها را به ما تحمیل نکنند و از نتایج آن، ملت و رشد و توسعه کشور آسیب ببیند؟ ما باید ایران را در دنیا سربلند و سرافراز و با اقتدار نمائیم، روی اسلام و مسلمانی خود تکیه نمائیم و اعلام کنیم که تفکر داعشی و طالبی نداریم، بلکه از همۀ افکار و اندیشه­ها والاتریم، به فرمایش حضرت علی(ع) «ما تنها بندۀ خدا هستیم، نه برده و بندۀ بتها، آدمها، قدرت­ها» باشد که پیروز و موفق گردیم. «بمنّه و کرمه»

فضل الله صلواتی - بهمن ماه 1396

تصویر قدیمی از آموزشگاهی در رهنان

سلام و درود یکی از اهالی باصفای رهنان تصاویر و توضیحات زیر را ارسال کردند که از ایشان تشکر و سپاسگزارم:

عکس ردیف پایین آقای صلواتی، به اتفاق همکاران ارجمندشان و تعدادی  از دانش آموزان آن دوره و بابای مدرسه امیراتابک ردیف پایین ازسمت چپ بابای مدرسه مرحوم حاج محمدعلی  نادری-استاد دادگر- پهلوان اکبر نیک نژاد -آقای صلواتی-آقای شاه علی-آقای  علوی

قابل ذکر است آقای صلاتی در زمانی که فرمانداراصفهان بود درسفری به رهنان خاطرنشان کرد که با رهنان خاطرات فراوانی دارد و خوب است بدانید که مردم رهنان و به خصوص محله طاحونه وآن نسل ازدانش آموزان نیز با دکتر صلواتی خاطرات فراوانی دارند.

به هر حال سلام مخصوص ما وکلیه هم نسلان ما را با چند سال کم وبیش خدمت ایشان برسانید.