زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

شعر مرحوم حاج احمد غفورزاده (استاد طلائی) به مناسبت آغاز پنجمین سال انتشار نشریه نوید اصفهان

«منتشر شده در «نشریه نوید اصفهان» شماره 185 -

چهارشنبه 19فروردین ماه سال 1371»



 پایان چهارمین سال انتشار «نوید اصفهان» و آغاز:


 پنجمین سال انتشار

 هفته نامه وزین نوید اصفهان مبارک باد

 سروده: حاج احمد غفور زاد «استاد طلائی»


«نوید اصفهان» شد «چار ساله»

قدم در سال پنجـــم می گذارد


چو دارد، دوست مردم را خداوند

قدم در راه مــــردم می گذارد


به هرجا می رود با تمبر پستی

ز خود حسن تفاهم می گذارد


به «مشهد» می رود بهر زیارت

نه تنها پای در قــم می گذارد


به «نرمی» گه رود «آهسته»گوئی

که پا بر فـرش قاقـــم می گذارد


بهر مجلس رسد، با ذکر «صلوات»

شعف، در قلب مــردم می گذارد


گهی «درجا زنان زندگی را»

به زیر پای،‌ اهرم می گذارد


گهی با طنز شیرین  روی لبها

نشانی از تبسم می گذارد


نویسنده زبس اینجا زیاد است

اثر جایش «تورم» می گذارد


زمانی «مجلسی» با «امر قیچی»

«ستونی» در تحکم می گذارد


«وحیدالدین صلواتی» چو «جعفر»

«گهر» اینجا ز «قلزم» می گذارد


«فروغی فر» مطالب را ز «تحریر»

گل از باغ تکلم، می گــذارد


در این جا «مرتضی» در امر «مالی»

قدم، دور از تـــورم می گذارد!


من «استنباط» دارم این «جریده»

قدم در «چرخ چارم» می گذارد


«رضی زاده» اگر «رخصت» دهد باز

به لبهایم تبســـم، می گذارد


به بین با «ذره بین» آن «ریزبین» کو

هنر را در تجسم می گذارد


نویسد «نصر» گه «نثر سیاسی»

بجا از خود توهم می گذارد


«نوید اصفهان» دارد «نوائی»

که شوری از ترنم، می گذارد


جهان چون «سه» بود «صرامی» ما

قدم از بهر «ســوم» می گذارد


«جدیدی» ضد «استعمار دنیا»

نشانی از تظلم می گذارد


ز بهر اصفهان، «‌صاحب فصولی»

قلم را در تقدم می گذارد


زکیفیت قلم را «هادی» ما

مِئی باشد که در خُم می گذارد


«خراسانی اشرف» با بیانش

برون از دل تألم می گذارد


گهی «ترکان تیرانداز» اینجا

نشانی از تهاجم، می‌گذارد


خبرها را، هم «ایران پور» فی الفور

به روی «بال فانتم» می گذارد


به «ورزش» خامة «طباخیان» نیز

«نشان» را تا به طارم می گذارد


چو «آدم» گه شود آدُم، «طلائی»

گهی پا بر سر دُم می گذارد

---------------------------


1-    1- مقصود استاد علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف و نویسنده بزرگ ایران اسلامیست.

2-    2- آئین استنباط، رسالة علمی، حقوقی، آقای محمود گودرزی قاضی محترم دادگستری استان اصفهان است.

3-    3-«چرخ چارم» می گویند خورشید و حضرت مسیح علیه السلام در «چرخ چارم» می باشند، ضمنا اصل چارم قانون آزادی مطبوعات بوده و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جزء اصول اساسی است.

کپی آزاد،  به هنگام استفاده از شعر نام شاعر و منبع ذکر شود«



ادامه مطلب ...

پنجمین سال انتشار هفته نامه نوید اصفهان - خدمتگزار ورزش - حسین طباخیان

«روزنامه نوید اصفهان در آغاز پنجمین سال انتشار»


خدمتگزار ورزش - حسین طباخیان

«انتشار: چهارشنبه 12 فروردین ماه سال 1371 سال پنجم شماره 184)»

 

پنداری گلوله توپ با صدای مهیب منفجر شده و هر تکه ترکش آن به گوشه ای پراکنده و نور و آتش از آن مشتعل است و هر تکه آن با نور دانش و بینش و خودسوزی و گرم کردن، محفل زندگی را بر دیگران می آموزد و چراغی پرنور بر سر راه زندگی مردم این کشور قرار می دهد تا نیک را از بد و درست را از نادرست جدا ساخته و با ارائه وجود خود، پیشاهنگان جامعه باشند و این گلوله توپ انبوی از صاحبان اندیشه بودند که بنا به دعوت استاد دکتر صلواتی مدیرمسئول هفته نامه نوید اصفهان گرد آمدند تا با چهره های یکدیگر آشنا شوند، اگر این یک کانون فرهنگی و ادبی بود و ما آن را با گلوله توپ مقایسه می کردیم از این جهت است که یک هفته نام کوچک که هر هفته یکبار منتشر می گردد، باید چگونه در اعماق جامعه رسوخ کند و با تفکرهای گوناگون، مشکلات و نارسائی های اجتماعی را بدانگونه بازگو کند که از یک سو دست اندرکاران اجتماعی و مسئولین امور را آگاه سازد و از سوی دیگر دردِ دل مردم را به گوش مسئولان برساند، اگر چه مفید نیفتد، یکی طنز می نویسد و یکی با خنده قلم می زند، یکی در لابلای روزنامه ها پی ریزه میزه ها می گردد، یکی در اعماق تاریخ فرو می رود و زنگار از رخ گذشتگان می­زداید، یکی با مسائل روز شعر می گوید، آن دیگری به طرف تخته فولاد می رود و یکی از کاه کوه می سازد، ‌از ورزش سخن می گوید، یکی از هنر و یکی منش و روش استنباط را بیان می کند و عقل و عرفان نیز در این میان جای ویژه خود را دارد، ‌یکی در کوچه پس کوچه پی مانده یادگار نیاکان است، تا با ارائه نقش و نگار شایستگی خود را به عنوان یک فرزند خلف به جویدگان هنر ارائه نماید، ‌یکی از این سو به آن سوی شهر می گردد تا نارسایی ها را به گوش حاکمان برساند، ‌یکی در کنار زاینده رود به جستجوی زیبای زیباتر می گردد، ‌یک راه کلیسا پیش گرفته و از چگونگی بنیان آن سخن می گوید، ولی کسی نیست که از کنیسه حرفی داشته باشد؟! آخه چرا؟ ما می بینیم در این روزنامه یکی از بلندای کوه سخن می گوید، آن دیگری از درون دهشتناک دهلیزها...

یکی پرواز به فراسوی عرفان و ادب نموده و سخن از باغ ملکوت دارد و یکی در پیچ و تاب صف طویل نفت قرار گرفته و شکوِه دارد.

یکی در محفل برپا داشتن هزاره فردوسی فریاد ملیت سر داده و یکی از آفات انقلاب می نویسد......

‌خلاصه همه بزرگی جهان در یک روزنامه  فسقلی (از نظر قد و قواره) گرد آمده­اند و شهری که از هزاره های پیش تاریخ مدون را در پشت سر دارد، امروز وظیفه سنگینی به عهده آن کسانی قرار داشته و می خواهد از آنان در راه وظیفه خود با درک مسئولیت عمل نمایند و در راه وظیفه خود تعلل و کوتاهی نکنند و گویا «هفته نامه نوید اصفهان» در این راه خطیر گام نهاده، خدایش به سوی درک حقیقت، گفتن حقیقت و پیروی از حقیقت پیروز گرداند.

خدمتگزار ورزش - حسین طباخیان

«انتشار: چهارشنبه 12 فروردین ماه سال 1371 سال پنجم شماره 184)»