زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

تصاویر و زندگی نامه مرحوم مهندس عبدالعلی مصحف

نگاهی به زندگی عبدالعلی مصحف از فعالیتهای سیاسی تا خدمات عام المنفعه
نوشته:  وحید صلواتی، روزنامه نگار و فعال فرهنگی در اصفهان
            مرحوم عبدالعلی مصحف، مفسر قرآن و از مؤسسان کانون علمی و تربیتی جهان اسلام در دهه ۴۰، عمری را به آموزش و آموختن، خدمت به مردم، فعالیت‌های نیکوکارانه و دستگیری از نیازمندان گذراند و این سیره تا پایان عمر، لحظه‌­ای از او جدا نشد.

عبدالعلی مصحف از مؤسسان کانون علمی و تربیتی جهان اسلام در دهه 40روانشاد مهندس عبدالعلی مُصَحِّف فرزند مرحوم میرزاعلی، مطابق نگارش پدربزرگشان مرحوم علیرضا مصحف در حاشیه قرآن مجید، در روز چهارم بهمن‌ماه ۱۳۱۷، برابر با سوم ذی‌الحجه ۱۳۵۷ هجری قمری در ناحیه سه اصفهان، واقع در خیابان مدرس، کوچه باغ سهیل به دنیا آمد. برادرشان، حاج آقا عباسعلی و دامادهایشان، مرحوم رضا طالبان (فرهنگی) و مرحوم استاد علی‌اکبر پرورش (وزیر اسبق آموزش و پرورش) منشأ اثرات نیک بودند.

دوران کودکی و تحصیل

پنج ساله بود که او را به مکتبخانه عمه پدر بردند تا نماز و قرآن خواندن بیاموزد. در سنین ٦ تا ٩ سالگی در محضر پدربزرگش که صحاف بود، به یادگیری قرآن ­پرداخت و به آن اشتیاق نشان داد. در هفت سالگی به کلاس اول رفت، ولی بعد از یک ماه به علت عدم انس با روش جدید آموزشی مدرسه در آن زمان که با روش تدریس پدربزرگش بسیار متفاوت بود، تحصیل را رها کرد و باز در خدمت پدربزرگ مشغول به کار شد. هر روز به مغازه ایشان در بازار اصفهان می‌رفت، تا اینکه در سن ۱۰ سالگی بر خواندن و نوشتن کاملاً مسلط شد و در همان سن در ایستگاه رادیو، برای اولین بار، قرآن تلاوت کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.

با توجه به شرایط سخت اقتصادی خانواده، از سن ١٠ تا ١٣ سالگی در کارخانه ریسندگی نور(محل کار پدر)، مشغول کار شد. اشتغال باعث نشد که دست از مطالعه و تحصیل بردارد و روزانه حدود یک ساعت در آموزشگاه کارخانه درس می‌خواند. در سن ١٢ سالگی با آموزشگاه شهاب آشنا شد. روزها در کارخانه کار می‌­کرد و شب­‌ها درس می­‌خواند و در همان آموزشگاه به‌عنوان بهترین قاری قرآن شناخته شد. در نهایت، با تصمیم پدربزرگ کار را رها کرد و در اواخر کلاس پنجم ابتدایی به مدرسه رفت و در همان کلاس، شاگرد دوم و سال بعد یعنی در سال ششم ابتدایی در حوزه امتحانی منطقه شاگرد اول شد. سه سال اول متوسطه را در دبیرستان هاتف گذراند. در سال اول، معلم ادبیات و عربی او مرحوم دکتر محمدباقر کتابی بود که در سال­‌های دوم و سوم متوسطه درس فقه می‌­داد. ایشان از معلم خود به نیکی یاد می­‌کرد و شعر زیر را از نذیری نیشابوری در وصف او می­‌خواند: «درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را»، از کلاس سوم متوسطه نیز برای کمک خرج تحصیل و زندگی، تدریس خصوصی داشت.

عبدالعلی همواره شاگردی ممتاز و ساعی بود و از سال چهارم چون می‌­خواست به رشته ریاضی برود، در دبیرستان سعدی به تحصیل رشته ریاضی همت گمارد. در دوران کودکی به فلج خفیف اطفال مبتلا شد. همچنین، یک چشمش کاملاً سالم و چشم دیگرش نمره شش نزدیک‌بین بود، این ضعف تا سال چهارم ریاضی نمایان نشد، تا آنکه به‌دلیل سردردهای شدید در بیمارستان بستری و همان‌جا علت این سردردها که ضعف بینایی­‌اش بود، کشف شد. در سن ١٧ سالگی نیز بنا به توصیه پزشک، عمل جراحی بر روی پای راستش انجام شد و با توجه به اینکه سال چهارم ریاضی حدوداً سه ماه در مدرسه حضور نداشت، شاگرد دوم شد. در سال ششم دبیرستان نیز رتبه شاگرد سومی را کسب کرد.

ورود به عرصه سیاسی

با توجه به استعداد، سخت­‌کوشی و مطالعات، در سنین ۱۹ و ۲۰ سالگی، سخنوری مسلط به مباحث دینی و اجتماعی شده بود. عبدالعلی جوان در ابتدای دهه ۴۰ شمسی، پیش از سخنان مرحوم علامه امینی (صاحب الغدیر) در مسجد جامع اصفهان، سخنان دینی حماسی داشت و از همان ایام زیر نظر سازمان اطلاعات و امنیت رژیم وقت قرار گرفت و شب­‌های بعد توانست با زیرکی مباحثی را مطرح کند که از مظان اتهام خارج شود.

دوران دانشجویی

مرحوم مصحف در سال 1337 در کنکور دانشکده فنی تهران از میان ٢٢٨ نفر، رتبه ٩٠ را به دست آورد. در سال‌های دانشجویی نیز همزمان تدریس می­‌کرد و حتی کمک خرج خانواده بود. در این دوران، با دوستانی چون مهندس سیدحسین علوی و مهندس حسن عبودیت آشنا شد و با آنان در محله عباسی در جنوب تهران هم‌اتاق بود. در سال سوم دانشکده با مرحوم علامه محمدتقی جعفری آشنا شد و در کلاس­‌های فلسفه و منطق ایشان حضوری فعال داشت. سرانجام در سال 1342 با مدرک کارشناسی ارشد مهندسی عمران، از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. وی پدر، مادر و مادربزرگ را در کنار زندگی خود سکنی داده و به آنها بسیار رسیدگی می‌کرد، همچنین برای بزرگترها و سادات احترام خاصی قائل بود.

اشتغالات و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

پس از فراغت از تحصیل، بلافاصله در شرکت تسا استخدام شد و ٩ ماه در بیمارستانی در مدخل جاده آرامگاه فعالیت کرد. در سال ١٣٤٣ برای مدت ١٤ ماه به قره چمن رفت و در پروژه راه‌­سازی مشغول به کار بود و به‌دلیل خدماتی که در این خطه ارائه کرد، نامش در میان مردم به نیکی برده می‌شود.

پس از آن به تهران آمد و در بیمارستان مهر، عملی سنگین، در حدود شش ساعت روی پایش انجام شد و هشت ماه در گچ بود تا بتواند بهتر راه رفته و امکان رانندگی پیدا کند، خوشبختانه عمل موفقیت‌آمیز بود و نتیجه مورد نظر به دست آمد. سپس در سازمان برق منطقه­‌ای اصفهان به مدت دو سال مشغول به کار و پس از آن با مهندس محمدعلی شهرستانی آشنا شد و حدود چهار سال با وی در تأسیس کارخانه قند اقلید، سیمان درود و سیمان آبیک همکاری داشت.

کانون علمی و تربیتی جهان اسلام

در سال‌های ٤٥ و ٤٦ به همراه دوستانی چون مهندس سیدحسین علوی و حاج مهدی اقارب‌پرست، کانون علمی و تربیتی جهان اسلام را در اصفهان تأسیس کردند که تا پیش از تعطیلی آن توسط ساواک در سال ۱۳۵۲، این کانون بخش مهمی از کلاس‌ها و سخنرانی‌های دینی و سیاسی را بر عهده داشت. از جمله اساتید برجسته و فرهیختگان دینی، تربیتی و اخلاقی که از گوشه و کنار کشور به این کانون دعوت می­‌شدند، استاد شهید مرتضی مطهری و علامه محمدتقی جعفری بودند.

مؤسسه آموزشی ابابصیر

عبدالعی مصحف از مؤسسان و همراهان «مؤسسه آموزشی ابابصیر»(جامعه نابینایان در سال‌های ۴۸ تا ۸۰) بود که به همت و همراهی احمد بصیری، محمد بصیری، حسین گلبیدی، سیدحسین مرتضوی، سیدحسین علوی، مهدی اقارب‌پرست، مصطفی یراقی، مهدی ناجی، مهندس حسن عبودیت، باقر افضل، مرتضی و محمد سلامتیان، محمد فولادگر، احمد فاضل، محمد جواهری، جواد امین، مهدی شکرانی خوروش اخوان حرّ و حجج اسلام مهدی مظاهری، حسین منصورزاده و آیت‌اللّه سیدحسن فقیه‌امامی در خانه آیت‌اللّه سیدابوالحسن آل‌رسول مشهور به شمس‌­آبادی تشکیل شد.

به علت رفت‌وآمد مرحوم مهندس مُصَحِّف با گروه‌­های گوناگون مذهبی و اطلاعات عمومی، عقیدتی، منطقی و فلسفی ایشان و به اعتبار نزدیکی و قرابت با مرحوم علامه محمدتقی جعفری و ذوق و سلیقه‌ای که در گفت‌وگو و مذاکره و مجادله داشتند، شخصیت ایشان بسیار قابل توجه بود، لذا به‌عنوان مسئول و مدیر مرکز ابابصیر انتخاب شد و خدمات شایان توجهی انجام داد. وی مورد تأیید بزرگانی از جمله شهید دکتر بهشتی بود و در تأسیس ساختمان ابابصیر مشارکت جدی داشت.

ازدواج

قابل ذکر است که دو داماد علامه فقید محمدتقی جعفری، اهل اصفهان بودند؛ مرحوم عبدالعلی مصحف و فضل‌الله صلواتی. مرحوم مصحف در سال ۱۳۴۲ خورشیدی(۱۵رمضان) با دختر نخست ایشان، مرحومه زهرا جعفری یگانه ازدواج کرد. مراسم عقد در منزل استاد در تهران، واقع در خیابان خیام، محله پاچنار و مراسم عروسی در اصفهان، خیابان مدرس، کوی باغ سهیل، منزل خاله مرحوم مصحف برگزار شد، خانه بزرگ و باصفایی که عروسی­‌های فامیل نزدیک در آن برگزار می‌­شد. به این ترتیب، داماد و عروس در یکی از اتاق‌های آن خانه ساکن شدند. خانواده عروس نیز با یک دستگاه اتوبوس از تهران به اصفهان آمده و در مراسم شرکت کردند.

مرحوم مصحف و عده­‌ای دیگر از علاقه‌مندان و شاگردان علامه جعفری به منزل ایشان رفت‌وآمد داشتند و در درس­‌های استاد شرکت می‌کردند. پیشنهاد ازدواج دکتر فضل‌الله صلواتی با صبیه دوم علامه را مرحوم مصحف مطرح کرد. دکتر صلواتی می‌گوید: «از سال ۴۲ که دبیر دبیرستان­‌ها بودم، مهندس مصحف به اتفاق برخی دوستانش در اصفهان، کانونی به نام کانون علمی و تربیتی جهان اسلام را تأسیس کرده بودند و استاد جعفری و برخی از علمای بزرگ را به‌منظور روشنگری علمی و دینی در اندیشه‌­های مردمی، برای سخنرانی در این کانون دعوت می‌کردند. از آنجا من با مرحوم استاد آشنا شدم. در مقطع کارشناسی ارشد که در دانشگاه تهران درس می‌­خواندم، به منزل ایشان و آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مطهری و مهندس بازرگان می­‌رفتم، از درس­‌های مختلف آنها کسب فیض می‌­کردم و در بسیاری از ایام با مرحوم مصحف بودم. اوقات بسیار مغتنمی بود، تا اینکه در سال ۱۳۴۸ به پیشنهاد برخی دوستان از جمله مرحوم مهندس مصحف که از دوستان دوران دانش­‌آموزی من هم بود، افتخار دامادی استاد جعفری را پیدا کردم... .»

ازدواج دیگر مرحوم مصحف در اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۴ با بانو فاطمه برهان در تهران انجام شد. ایشان با شهید محمدجواد تندگویان (دومین وزیر نفت ایران در دولت شهید رجایی) باجناق بود. شهید تندگویان که برای بازدید از پالایشگاه آبادان عازم جنوب بود، در جاده ماهشهر به آبادان، توسط نیروهای ارتش عراق اسیر و پس از سال‌ها در اسارت به شهادت رسید.

مرحوم مصحف با تمام مشغله فکری و کاری، به تربیت فرزندان بسیار حساس بود، همیشه به فراگیری علم و یادگیری مسائل دینی توصیه می‌کرد و هفته‌ای یک‌بار در منزل برای بچه‌ها کلاس تدریس نهج‌البلاغه تشکیل می‌­داد. به لطف خداوند، مرحوم عبدالعلی مصحف، دختران و پسران موفقی را به جامعه تقدیم کرد و خانواده‌اش از او به‌عنوان استاد دین و اخلاق یاد می‌کنند.

اسناد ساواک و نقش مرحوم مصحف در دوران مبارزه

علامه جعفری به دیدار برخی از زندانی‌های مسلمان که قبل از انقلاب آزاد می‌شدند، می‌رفت که طبق کتاب «چراغ فروزان»(اسناد ساواک)، در پرونده ایشان نیز منعکس شده است. در این کتاب‌ آمده: «شاگردان (علامه) جعفری همه ضد شاه هستند. مأموران ساواک حتی پیشنهاد می‌دهند که اتوبوسی را نزدیک خانه ایشان بگذارند و شب دوشنبه‌ای که جلسه علمی در خانه ایشان برقرار است، همه را دستگیر کنند و به ساواک ببرند، ولی یکی از رؤسایشان، مخالفت می‌کند.» در جای دیگری از کتاب آمده است: «اگر آقای جعفری شخصی سیاسی نیست، چرا دخترانش را به عقد ازدواج فعالان سیاسی ضد شاه وابسته به نهضت آزادی درآورده است.» (منظور فضل‌الله صلواتی و عبدالعلی مصحف است که وابسته به هیچ گروه و حزبی نبودند و تنها دوستدار آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان بودند.|)

در پی حوادث اول بهمن ۱۳۴۰ در پردیس دانشگاه تهران، کماندوهای ارتش شاه با فرماندهی سرلشکر منوچهر خسروداد و سپهبد مهدی رحیمی، مرتکب جنایات بسیاری شدند. دانشجویان کتک­‌خورده دانشکده، از جمله مهندس حسن عبودیت، علی شمس اردکانی، مهندس لطف‌الله میثمی و مهندس عبدالعلی مصحف که از اصفهان با یکدیگر آشنا بودند، برخورد شد.

یکی از اسناد ساواک مربوط به کانون علمی و تربیتی جهان اسلام

تاریخ سند: ۱ مهر ۱۳۴۸

موضوع: کانون علمی و تربیتی جهان اسلام

متن سند:

شماره ۴۷۶۸ /۱۰ ـ هـ در ساعت ۱۷:۴۵ مورخ ۲۵/ ۶/ ۴۸، مهندس مصحف در جلسه سخنرانی کانون مزبور شرکت و درباره بررسی اعتقادات یک مسلمان صحبت کرد. نام‌برده اظهار کرده: «مسلمان از نظر ما کسی است که واقعاً به اصول اسلام و احکام آن معتقد باشد و در عین حال به آنچه ایمان دارد، عمل کند. مبنای کار یک فرد مسلمان، اندیشه و تفکر است. قرآن بهترین پیش‌برنده اندیشه‌­ها در سطح جوامع بشری است. عالی­‌ترین درس تفکر را قرآن می‌­دهد. مسلمان باید عمل او بر پایه اندیشه­‌های قرآنی باشد.

اسلام دین حق و حقیقت است. در حقانیت این دین، همین بس که در عرض هزار و چهارصد سال پیوسته در دست ما مسلمانان بوده است و با همه تلاش‌­ها و مبارزاتی که از ناحیه خود مسلمین برای از بین بردن آن به خرج داده‌­ایم، باز پابرجاست و... .»

ناطق سپس درباره عبادات و رابطه آن با امور دنیوی و معنوی صحبت کرد و پس از حدود یک ساعت به سخنرانی خود خاتمه داد. جلسه در ساعت ۱۸:۴۵ پایان پذیرفت.

ملاحظات منبع: آقای مصحف دنباله سخنرانی خود را به جلسه آینده که در تاریخ ۲۷/ ۶/ ۴۸ تشکیل خواهد شد، موکول کرد. نام‌برده در سخنرانی خود مطلب سیاسی مضری بیان نکرد.

نظریه رهبر عملیات: جلسات سخنرانی کانون مورد بحث، با توجه به تعطیلات مدارس و شرکت نویسندگان و گویندگان برجسته نظیر ناصر مکارم شیرازی، مرتضی مطهری و شیخ محمدتقی جعفری رونق خاصی داشت. جلسات سخنرانی­‌های تابستانه کانون مزبور تقریباً خاتمه یافته است.

رونوشت برابر اصل و اصل در ۱۲۳۰۲۴ می‌­باشد.

ـ فیش به نام مرتضی مطهری بررسی و بایگانی شود. ۱۵/ ۸/ ۱۳۴۸

اسناد ساواک

مشارکت در تأسیس بعضی از صنایع

عبدالعلی مصحف در تأسیس و حمایت از صنایع مختلف، مثل کارخانه حصیر و گلبافت اصفهان، خدمات شایان و نقش ارزنده‌­ای داشت. در سال ١٣٥٣، پس از حدود ۱۰ سال تجربه فنی، شرکت عمرانی و ساختمانی ساوران را پایه­‌گذاری کرد که ابتدا با مهندس شهرستانی شریک بود و بعداً عبودیت و دیگران جایگزین شدند.

دوران بعد از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب، ابتدا مدتی معاون سیاسی امنیتی استاندار اصفهان، مرحوم دکتر محمدعلی واعظی بود و از ۱۹ آذرماه ۱۳۵۸ تا ۱۳مهرماه ۱۳۵۹ (۹ ماه و ۱۴روز) در دوره شورای انقلاب، به سمت استاندار مازندران منصوب شد.

قابل ذکر است، در تاریخ ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۸، سازمان رادیو تلویزیون ایران میهمانان سرشناسی داشت و در حال آماده شدن برای پخش یک مناظره چالشی چهار ساعته در جریان اشغال گنبدکاووس توسط مخالفان انقلاب بود. در این برنامه، ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور؛ مهندس مصحف، استاندار مازندران؛ محسن رضایی از سپاه پاسداران و عضو شورای فرماندهی؛ درویش، مسئول سپاه گنبد؛ سرلشکر فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش؛ سرگرد افشار، معاون فرمانده یگان گنبد و درازگیسو، فرماندار گنبد؛ همچنین از کادر مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز فرخ نگهدار، علی‌محمد فرخی (علی کشتگر) و جمشید طاهری‌پور، در این مناظره حضور داشتند. این مناظره­ تلویزیونی، توفانی و تا حدودی چالش‌برانگیز بود و جزو پربیننده­‌ترین برنامه‌­های صداوسیما در آن مقطع زمانی به حساب آمد.

انجام امور خیریه و تبلیغات مذهبی

پس از آن دوران، مهندس مصحف حوزه سیاست را رها کرد و در اصفهان و تهران به عرصه مدیریت و تبلیغات مذهبی و کار آزاد رو آورد و در استان تهران مسکن گزید. وی در سال ۱۳۶۵، نماینده شرکت گلبافت اصفهان و از مجریان اصلی طرح احداث ساختمان جدید دانشکده مهندسی نساجی بود. همچنین، از مدیران مؤثر شرکت عمران صفه به‌شمار می­‌رفت. در اوایل دهه ٧٠ شمسی به‌عنوان قائم‌مقام ریاست منطقه آزاد قشم منصوب شد که در همان دوران، انجمن مددکاری کمک به کودکان یتیم را در جزیره قشم پایه­‌گذاری کرد. مهندس مصحف همچنین سال‌­ها از مدیران و کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی کشور بود.

وی در کنار فعالیت­‌های اقتصادی، به همکاری و همراهی با امور مراکز و انجمن­‌های خیریه اهتمام جدی داشت، به همه خدمت می‌کرد، بدون اینکه توقع جبران و پاداش داشته باشد، از عطوفت و مهربانی سرشار و از خشونت بیزار بود. در امر ازدواج جوانان، کوشا و فعال بود و توان بی‌­نظیری در حل اختلافات خانوادگی، معرفی زوجین به یکدیگر و حمایت‌­های مادی و معنوی در امر ازدواج و اشتغال جوانان داشت. رسیدگی و برطرف کردن مشکلات مردم، بخشی از زندگی او بود و در این کار تبحر و استعداد خاصی داشت.

آثار

مجموعه و حجم زیادی از کلاس‌ها و سخنرانی‌های ایشان در مقاطع مختلف در قالب نوار، ویدئو و دست‌نوشته موجود بوده که امید است به همت دوستداران و خانواده ایشان جمع‌آوری، پیاده‌سازی و منتشر شود. همچنین بعضی از آثار و سخنرانی‌های ایشان در حسینیه حاجیان تهران نیز موجود است.

درگذشت

عبدالعلی مصحف سرانجام در بامداد روز ۱۳ دی‌ماه ۱۳۷۶(چهارم ماه مبارک رمضان) در پی عارضه سکته قلبی، در منزل مسکونی خود در کرج، دار فانی را وداع گفت.

خدایش غریق بحار رحمتش فرماید که تمام عمر، لحظه­‌ای از آموزش و آموختن غافل نبود و همواره به فعالیت­‌های دینی و سخنرانی­‌های مذهبی در مدارس، دانشگاه‌­ها و هیئت­‌ها ادامه داد. همیشه کتاب خدا را همراه داشت و در هر فرصتی آن را می­‌گشود و از آن بهره­‌مند می­‌شد و بهره می‌­رساند. علاقه‌مند به اهل بیت(ع) و ارادتمند به ولی عصر امام زمان(عج) بود و در ترویج و اجرای دستورات آن بزرگواران اهتمام داشت، برای سادات احترام خاصی قائل بود، در راه خدمت به مردم، از حامیان مؤسسات خیریه‌­ای نظیر انجمن مددکاری امام زمان(عج)، ابابصیر اصفهان و کانون علمی و تربیتی جهان اسلام بود و تا اواخر عمر کوتاه ولی پربرکتش، در خدمات عمومی و پیگیری امور و دستگیری از نیازمندان به سر برد و این سیره تا پایان عمر، لحظه‌­ای از او جدا نشد.

خدایش بیامرزد.

«چون زین قفس برستی، در گلشن است مسکن/ چون این صدف شکستی، چون گوهر است مردن/ چون حق تو را بخواند، سوی خودت کشاند/ چون جنت است رفتن، چون کوثر است مردن» (مولانا).

منابع:

ـ گفت‌وگوهای انجام شده با دوستان و خانواده­‌های مصحف، برهان، جعفری و صلواتی.

ـ «ابابصیر، مؤسسه آموزشی نابینایان»، نشر توانمندان، قم، ۱۳۹۷.

ـ «چراغ فروزان»، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، ۱۳۷۷.

ـ اسناد ساواک، شماره ۴۷۶۸ /۱۰ ـ هـ در ساعت ۱۷:۴۵، مورخ ۲۵ /۶ /۴۸، مربوط به سخنرانی مهندس مصحف در جلسه سخنرانی کانون علمی و تربیتی جهان اسلام.

اسناد ساواک: شماره: 4768 /10 ـ ه در ساعت 17:45 مورخه 25 /6 /48  سخنرانی مهندس مصحف در جلسه سخنرانی کانون علمی تربیتی جهان اسلام

زندگی نامه، بیوگرافی و تصاویر دکتر فضل الله صلواتی

مروری بر شرح حال و مختصری از فعالیت های سیاسی و فرهنگی


  استاد دکتر فضل الله صلواتی 

درباره دکتر فضل الله صلواتی




مروری بر شرح حال و مختصری از فعالیت های سیاسی و فرهنگی


  استاد دکتر فضل الله صلواتی 


تهیه و تنظیم: مریم فایضی

بیوگرافی / زندگینامه / زندگی نامه / رزومه فضل اله صلواتی


دکتر فضل الله صلواتی از مبارزین و شخصیت های سیاسی برجسته پیش از انقلاب اسلامی، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ حیدر علی صلواتی، (از روحانیون وارسته، و از عارفان شایسته و شاعر و مدرس مدارس علمیه اصفهان) در دیماه سال 1317 در شهر اصفهان متولد و در خانواده علم و تقوا پرورش یافت و مدتی در کنار پدر و در مدارس علوم دینی به آموختن دروس مقدماتی حوزه پرداخت.

 در سال 1339 از دانشسرای مقدماتی اصفهان فارغ التحصیل شد و در روستاهای اطراف شهرستان مبارکه اصفهان به تدریس پرداخت، در آنجا، هم معلمی و هم به کار وعظ و خطابه می‌پرداخت، چون آن مناطق در آن دوران فاقد واعظ و منبری بودند و از همان اوان زندگی، به پیروی از اندیشه های مترقی شیعه علوی و افکار عالی اسلامی و تربیت های پدر بزرگوارش در مسیر عدالت و حق گویی قرار گرفت.

در سال 1340 دیپلم ادبی گرفت و در سال 1342 به منطقه ماربین شهرستان خمینی شهر،  آموزگار  و مدتی دبیر دبیرستانها بود(که بعدها در سال 1350 به خاطر مبارزات و دستگیریها از خدمت تعلیق شد)

 در سال 1341 در دانشکده ادبیات اصفهان در رشته زبان و ادبیات عربی مشغول به تحصیل شد و در سال 1344 دانشکده را به پایان رسانید.

دکتر صلواتی طی این مدت در تشکیل مجامع اسلامی دانشجویی و دانش آموزی اقدام می کرد و فعالیت های اسلامی و مبارزاتی دانشگاهی و فرهنگی با همکاری ایشان آغاز شد.

مبارزات مردم اصفهان و پیروی از نهضت امام خمینی (ره) و راهپیمائی های عاشورای سالهای 40، 41 و 42 را در اصفهان شکل داد و در اکثر مساجد اصفهان جلسات و بحثهای دینی و سیاسی به راه انداخت و از همان موقع پایه ریزی کتابخانه های مساجد را در اصفهان شکل داد.

در دوران دبیرستان، دانشگاه و حوزه، پیوسته با بی‌عدالتیهای زمانه به طور مستقیم و غیرمستقیم در ستیز بود و همواره آزاده و مستقل، در صف انقلابیون مبارزه می کرد.

وی پایه گذار اردوهای تربیتی اسلامی و نمایشنامه ها و تاترهای تربیتی اسلامی از سالهای 42 به بعد بود.

در بسیاری از فضاهای باز در مساجد و حسینیه ها جوانان را گرد می آورد و برای آنان از دین و عدالت سخن می گفت و به آنها آگاهی های سیاسی و مذهبی می داد و توطئه های ستمکاران را بر ملا می کرد.

مراکز آموزشی بسیاری برای تربیت نسل جوان و آگاه کشور، توسط آقای صلواتی هدایت می شد و شایسته انسانهایی را برای انقلاب تربیت می کرد.

وی از معدود افرادی بود که در سرتاسر ایران اشعار حماسی و انقلابی علیه رژیم و به نفع مبارزان و مجاهدان اسلامی و حمایت شایسته از رهبران نهضت می سرود و بسیاری از رادیوهای ضد رژیم آن را می خواندند و روزنامه ها و نشریات خارجی آن را درج می کردند، که باعث تقویت روحیه مبارزان می شد و بسیاری از آن اشعار بعدها در قالب کتابهائی منتشر گردید.

دکتر صلواتی مبتکر سرودهای اسلامی و کتابخانه های مساجد و درسهای قرآن برای کودکان، نوجوانان و جوانان در مساجد و تکایا بود و اولین گروه سرودهای اسلامی در سال 1343 در اصفهان تشکیل شد که مورد استقبال مردم قرار ‌‌گرفت.......................................




درباره دکتر فضل الله صلواتی


(زندگینامه، بیوگرافی و تصاویر)


به نام خدا

مروری بر شرح حال و مختصری از فعالیت های سیاسی و فرهنگی

  استاد دکتر فضل الله صلواتی 

تهیه و تنظیم: مریم فایضی

بیوگرافی / زندگینامه / زندگی نامه / رزومه فضل اله صلواتی

دکتر فضل الله صلواتی از مبارزین و شخصیت های سیاسی برجسته پیش از انقلاب اسلامی، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ حیدر علی صلواتی، (از روحانیون وارسته، و از عارفان شایسته و شاعر و مدرس مدارس علمیه اصفهان) در دیماه سال 1317 در شهر اصفهان متولد و در خانواده علم و تقوا پرورش یافت و مدتی در کنار پدر و در مدارس علوم دینی به آموختن دروس مقدماتی حوزه پرداخت.

 در سال 1339 از دانشسرای مقدماتی اصفهان فارغ التحصیل شد و در روستاهای اطراف شهرستان مبارکه اصفهان به تدریس پرداخت، در آنجا، هم معلمی و هم به کار وعظ و خطابه می‌پرداخت، چون آن مناطق در آن دوران فاقد واعظ و منبری بودند و از همان اوان زندگی، به پیروی از اندیشه های مترقی شیعه علوی و افکار عالی اسلامی و تربیت های پدر بزرگوارش در مسیر عدالت و حق گویی قرار گرفت.

در سال 1340 دیپلم ادبی گرفت و در سال 1342 به منطقه ماربین شهرستان خمینی شهر،  آموزگار  و مدتی دبیر دبیرستانها بود(که بعدها در سال 1350 به خاطر مبارزات و دستگیریها از خدمت تعلیق شد)

 در سال 1341 در دانشکده ادبیات اصفهان در رشته زبان و ادبیات عربی مشغول به تحصیل شد و در سال 1344 دانشکده را به پایان رسانید.

دکتر صلواتی طی این مدت در تشکیل مجامع اسلامی دانشجویی و دانش آموزی اقدام می کرد و فعالیت های اسلامی و مبارزاتی دانشگاهی و فرهنگی با همکاری ایشان آغاز شد.

مبارزات مردم اصفهان و پیروی از نهضت امام خمینی (ره) و راهپیمائی های عاشورای سالهای 40، 41 و 42 را در اصفهان شکل داد و در اکثر مساجد اصفهان جلسات و بحثهای دینی و سیاسی به راه انداخت و از همان موقع پایه ریزی کتابخانه های مساجد را در اصفهان شکل داد.

در دوران دبیرستان، دانشگاه و حوزه، پیوسته با بی‌عدالتیهای زمانه به طور مستقیم و غیرمستقیم در ستیز بود و همواره آزاده و مستقل، در صف انقلابیون مبارزه می کرد.

وی پایه گذار اردوهای تربیتی اسلامی و نمایشنامه ها و تاترهای تربیتی اسلامی از سالهای 42 به بعد بود.

در بسیاری از فضاهای باز در مساجد و حسینیه ها جوانان را گرد می آورد و برای آنان از دین و عدالت سخن می گفت و به آنها آگاهی های سیاسی و مذهبی می داد و توطئه های ستمکاران را بر ملا می کرد.

مراکز آموزشی بسیاری برای تربیت نسل جوان و آگاه کشور، توسط آقای صلواتی هدایت می شد و شایسته انسانهایی را برای انقلاب تربیت می کرد.

وی از معدود افرادی بود که در سرتاسر ایران اشعار حماسی و انقلابی علیه رژیم و به نفع مبارزان و مجاهدان اسلامی و حمایت شایسته از رهبران نهضت می سرود و بسیاری از رادیوهای ضد رژیم آن را می خواندند و روزنامه ها و نشریات خارجی آن را درج می کردند، که باعث تقویت روحیه مبارزان می شد و بسیاری از آن اشعار بعدها در قالب کتابهائی منتشر گردید.

دکتر صلواتی مبتکر سرودهای اسلامی و کتابخانه های مساجد و درسهای قرآن برای کودکان، نوجوانان و جوانان در مساجد و تکایا بود و اولین گروه سرودهای اسلامی در سال 1343 در اصفهان تشکیل شد که مورد استقبال مردم قرار ‌‌گرفت.

این استاد؛ در دانشگاهها، مدارس، مساجد و حسینیه ها، مردم را بی مهابا علیه ستمگران می شورانید و ناله ها را به فریاد تبدیل می‌کرد و شاید از معدود افرادی در اصفهان بود که از آغاز تا انتهای پیروزی انقلاب قاطعانه ایستاد و بارها در ارکان رژیم منحط پهلوی خلل وارد ساخت و زندگی، جان و مال وخاندانش را برای خدمت به مردم در طبق اخلاص نهاد، نام صلواتی لرزه بر اندام ساواکیان و وابستگان به رژیم شاه در اصفهان و تهران می انداخت و مقاومت و پایداریش همه را به حیرت وا داشته بود.

ایشان درسال 1344 در دانشکده الهیات دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات عربی برای دوره کارشناسی ارشد و دکتری با بالاترین امتیاز قبول شد، ولی به خاطر دستگیریهای پی در پی و مبارزات و زندان رفتن ها به زحمت توانست دروس خود را تمام کنم و دژخیمان، رساله ای را که با زحمت تهیه کرده بودم همراه برده و پس از بازبینی معدوم کردند، اما دانشگاه در سال 1349 با محاسبه دروس گذرانده شده، مدرک کارشناسی ارشد را برای ایشان تصویب کرد، مشکلات سیاسی و درگیریهای مبارزاتی امکان ادامه درس را برای ایشان فراهم نمی کرد، البته در سال 1380 توانست دوره دانشوری زبان و ادبیات فارسی را تا دکترا بگذراند.

تا سال 1350 که کارمند آموزش و پرورش اصفهان بود تعدادی از انجمن های اسلامی مدارس و اردوهای تربیتی را اداره می کرد، نزدیک به 40 جلسه سیاسی قرآنی در سطح اصفهان و شهرهای اطراف توسط ایشان هدایت می شد.

از سال 1337 در نشریات آن زمان: ندای حق، اصفهان، مکرم، هیرمند و... مقالاتی در رابطه با وحدت اسلامی و مبارزه با فساد به رشته تحریر در می آورد و اشعاری اجتماعی و مذهبی در مجله مکتب اسلام در سالهای 1338 تا 1345 از ایشان منتشر شده است.




چندین مرتبه از همان سال 45  زندان، محدودیت و عذاب روحی برایش ایجاد کردند و حتی در این رابطه پدر بزرگوارش و مادر گرامیش را آزردند، او زندان را دانشگاهی ساخت برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی، که بعدها زندانیان از خاطرات دوران با او بودن، مطالبی نوشتند.

در سال 1350 به جرم تشکیل اردوهای تربیتی و هدایت جوانها به مدت هشت ماه زندانی شد، پیش از آن  نیز در سالهای 1345 و 1348 نیز به خاطر بازداشت و بازجویی در دادسرای نظامی از خدمت تعلیق شده بود.

در سال 1351 مجددا ایشان را دستگیر و تا پایان پیروزی نهضت، در اصفهان و تهران زندانی و زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار داشت و تنها 14 ماه در زندان انفرادی پادگان اصفهان محبوس بود، در همان موقع و حتی در سلول انفرادی توانست انقلابی ترین اشعار را بسراید و برای مخالفان رژیم و مبارزان، به خارج از زندان ارسال کند تا در اعلامیه ها و رادیوهای مخالفین بنویسند و بخوانند.

او در کنار دیگر مبارزین پس از سخت ترین شکنجه ها چندین بار تا پای مرگ پیش رفت اما همچنان با افتخار این دوران را با جسمی ناتوان و روحی بزرگ و توکل به معبود طی کرد، و هنوز آثار آن بر روح و جسمش باقی است.

از سال 1342 تا 50 مبارزات جوانان اصفهان را شکل داد و آنان را در جهت تکوین انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره) قرار داد که تشکیلات اصفهان از همه جا سازماندهی شده تر و فعال تر بود و مورد تائید بزرگان به خصوص شهید بهشتی قرار گرفت.

سال 1348 با صبیه مرحوم علامه محمد تقی جعفری(ره) ازدواج کرد و از این تاریخ به بعد، همسر و فرزندانش در مشکلات و ناراحتی های فراوانی که بوجود می آوردند سهیم شدند. ایشان در مصاحبه ای عنوان کرد: «از سال 42 که معلم بودم و در دانشگاه هم درس می خواندم، داماد اول مرحوم علامه، روانشاد مهندس عبدالعلی مصحف در اصفهان کانونی را به نام «کانون علمی و تربیتی جهان اسلام» با دوستانش تاسیس کرده بود که استاد جعفری را برای سخنرانی دعوت می‌کردند، علمای دیگری نیز دعوت می شدند، از آنجا من با مرحوم استاد آشنا شدم، در دوران دانشجوئی کارشناسی ارشد به منزل ایشان و آیت الله طالقانی و آیت الله مطهری می رفتم و در درس های مختلف کسب فیض می نمودم و سؤالات خود را با آن بزرگواران در میان می گذاشتم، که اوقات بسیار مغتنمی بود.

تا اینکه در سال 1348 به پیشنهاد برخی دوستان از جمله مرحوم عبدالعلی مصحف که از دوستان دوران دانش آموزی من بود، افتخار دامادی استاد را پیدا کردم، دختر ایشان را که در محیطی معنوی، آرام، عرفانی و مثنوی، پرورش یافته بود به خانه پرآشوب و اضطراب سیاسی خود آوردم، با اینکه از اول روحیه و حالت مبارزاتی و چریکی خود را به اطلاع استاد جعفری رسانیده بودم و دخترشان را هم در جریان قرار داده بودم، با این حال موافقت کرده و حاضر به ازدواج با یک فرد انقلابی شده بودند.

این وصلت برای آنها سختی ها به بار آورد، دائما زندان، هجوم به خانه، از بام به خانه پریدن، زیر و رو کردن زندگی، تهدید به مرگ شوهر، رساندن خبر اعدام و سوزاندن و شکنجه های من، سرپرستی از زن و فرزندان من و تامین زندگی آنها و... تا پیروزی انقلاب که چندان نتوانستم با ایشان باشم، زن و بچه هایم هم پشت در زندانها مورد اهانت قرار می گرفتند و...»

در اواخر سال 1353 از زندان آزاد و به شهر کاشمر در خراسان و سپس به شهر یزد تبعید شد، و از فرصت بهره برده و دروس حوزوی را در نزد اساتید بزرگ شهر یزد چون:  آیت الله صدوقی (ره)،  آیت الله حاج سید جواد مدرسی و آیت الله انوری ادامه داد.

در شهر یزد با آیات صدوقی، خاتمی و فاضل لنکرانی که تبعید بوند و حجت الاسلام عندلیب، تبعیدی دیگر و حجج اسلام آقایان: راشد یزدی، مرحوم شرفی، دعائی، مرحوم حاج شیخ محمد علی صدوقی و زنده یادان: دکتر سید رضا پاکنژاد، دکتر رمضانخانی و دکتر حاج زرگر باشی و جوانان فعال آن زمان یزد آقایان: شعشعی، دستمالچی، ظریف، وحدت، المدرس، مهرعلی، سفید، جوان، اولیائی، آراسته، ملک احمدی، ملک مدنی و... همراهی داشت.

همگام با این آقایان،  با تشکیل کلاسهای تفسیر قرآن و نهج البلاغه و... سهمی در انقلاب در شهر یزد داشت و تا پیروزی انقلاب این جلسات آگاه سازی‌ها با حضور جوانان علاقمند در این شهر ادامه داشت، علاوه بر کارهای ایدئولوژی و مبانی تئوری دینی در یک شرکت ساختمانی به نام «تنگه» به عنوان حسابدار مشغول به کار شد، اما همچنان با شور و شوق به جوانان یزدی راه و رسم مبارزه را آموخت و آنها را در جهت انقلاب اسلامی رهنمون بود و در خدمت مرحوم آیت الله صدوقی، یزد را به مرکز انقلاب ایران تبدیل کرد که در سال 55 به مدت دو ماه دستگیر و به زندانهای کمیته ضد خرابکاری و اوین برده شد.

در جریان پیروزی در سال 57 در بسیاری از راهپیمائیها، اعتراضات و اجتماعات انقلابی مردم وی سخنرانی های پر شوری داشت، در اصفهان، یزد، میبد، اردکان، تفت و...

بالاخره با نوشتن اعلامیه های بسیار، سخنرانی در گوشه و کنار یزد و سرودن اشعار تند و ضد حکومتی، خود را در جهت انقلاب اسلامی و تسریع در روند آن قرار داد، تا با قیام مردم و رهبری امام خمینی، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

پس از پیروزی انقلاب، به دعوت مردم اصفهان به آن شهر رفت و مورد استقبال فوق العاده مردم شهر قرار گرفت، مردم قدرشناس اصفهان، جبران دوران سختی هشت ساله‌اش را با استقبال بی نظیر التیام دادند، در شهرهای خمینی شهر و نجف‌آباد هم استقبال از ایشان فوق العاده بود.

او تمایل داشت مانند دهه چهل همچنان به معلمی بپردازد، بالاخره به دستور آیت الله صدوقی به مرکز تربیت معلم یزد رفت و از روز 28 بهمن کلاسهایش را راه اندازی کرد، در یزد دیگر جائی برای دروس عالیه نبود.

پس از مدتی چون در اصفهان خانه و زندگی و شغلی نداشت به یزد بازگشت و در جشنهای پیروزی با مردم یزد هم گام بود، مصمم بود در شهر یزد بماند و در همان مرکز تربیت معلم کار کند، تا یکسال هم همچنان برخی واحدهای درسی را اداره کرد و در مسیر اصفهان به یزد رفت و آمد می کرد .

آیات انقلابی اصفهان حضرات آیات: خادمی و طاهری وی برای پذیرفتن استانداری و یا فرمانداری اصفهان دعوت نمودند، رفتن به اصفهان را منوط به اجازه آیت الله صدوقی دانست، چون در اصفهان به خاطر برخی مسائل پیش آمده احساس نیاز می شد فردی که سابقه انقلابی داشته باشد در راس امور شهر باشد و در قدمهای اولیه انقلاب امکان درگیری وجود داشت، آیت الله صدوقی هم فرمودند: بعد از چندین سال که در یزد بوده و با مردم آشنا شده اید و همه مردم شما را به خوبی می شناسند بهتر است در همین شهر استاندار و یا فرماندار باشید.

بالاخره به خاطر مشکلات پیش آمده در اصفهان، اجازه موقت دادند که به آن شهر برود، حتی تاکید داشتند: خانه، زندگی، همسر و فرزندانش در یزد بمانند.

تا یکسال بعد از پیروزی کلاسهای تربیتی وی در یزد در روزهای جمعه در تالار شهر در خیابان نفت آن زمان، برقرار بود که علاوه بر دانشجویان، بسیاری از مردم شهر هم شرکت می کردند.

_ پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سمت فرماندار اصفهان مشغول به کار شد و همزمان کارها و پست‌های دیگری را که پیشنهاد شد را رها کرد و علاقه داشت در اصفهان مشغول به کار شود، شورای انقلاب، سرپرستی نهضت سوادآموزی کل کشور به او داده شد، سازماندهی و چاپ کتابها و راه اندازی و برنامه‌ریزی آن نهاد را با کمک متخصصین بر عهده گرفت.  الحمدالله کارها با موفقیت (مخصوصا با انگیزه های سال اول انقلاب) پیش می رفت و مورد رضایت امام خمینی (ره) و مسؤولان نظام قرار می‌گرفت.

در دوران فرمانداری، اوضاع آشفته اصفهان را ساماندهی کرد و جلوی هر گونه آشوب، فتنه و توطئه‌ای را گرفت و تا آنجا که در توان داشت برای بالا بردن سطح فرهنگ مردم اصفهان و جوانانش کوشید، و انتخاباتهای مکرر را با امانت‌داری کامل به نحو احسن به انجام رساند و شهری یک پارچه، هماهنگ، فعال، پر تحرک، زنده و سازنده بوجود آورد.

در اواخر سال 1358 مردم اصفهان او را برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب کردند، و تا سال 1363 (4سال) نماینده مجلس شورای اسلامی بود، ایشان حمایت ویژه ای از طرحها و لوایح فرهنگی داشت و سعی می کرد برای پیشنهاد و تصویب لوایحی که در جهت ارتقاء فرهنگ و اندیشه اجتماع باشد شرکت فعال داشته باشد.

در مجلس شورای اسلامی با پیشنهادها و طرح های زنده و انقلابی، وجودی منشاء اثر داشت، سخنرانیهای پیش از دستور او پر محتوا و امیدوار کننده بود، و تا حد امکان در کمیسیونهای مختلف و به خصوص کمیسیون اصل 90 در رفع گرفتاریهای مردم تلاش فراوان به عمل می‌آورد.

از دیگر اقدامات ایشان در ابتدای انقلاب، تشکیل شوراهای همیاری و اسلامی شهر و مشارکت مردم در ادارۀ انقلاب بود، همچنین جلوی افراط در پاکسازی و اخراج استادان و یا معلمان دانشمندی که خطائی درگذشته از آنها سرزده بود را گرفت و تا حد امکان تلاش نمود در سرتاسر کشور جلوی اهانت به آنها گرفته شود و از طریق کمیسیون اصل90 مانع تندرویهای افراد افراطی شد و قاطعانه روی آن پافشاری کرد و موارد غیرقانونی و غیراصولی را بازگرداند و پیوسته از فرهیختگان فرهنگی، استادان، معلمان، محققان و پژوهشگران حمایت داشت، حتی در خصوص مشکلاتی که گاهی برای شخصیت‌های علمی پیش می‌آمد اگر شخصا نمی‌توانست آن را رفع کند از طریق رئیس جمهور وقت یا مقامات دیگر مسئله را پیگیری می‌کرد، به طور مثال رفع مشکل مرحوم دکتر حمیدی شیرازی، احمد آرام، دکتر محقق، مرحوم دکتر حامی و ...

در بازدید ها پیوسته مشوق دانشگاهیان و فرهنگیان بود و از مؤسسات علمی و مراکز تحقیق بازدید داشت، چون تنها نمایندۀ اصفهان بود که می توانست با دانشگاهیان رابطه برقرار کند و مدتی نیز تنها نماینده شهر اصفهان بود.

پیش از نمایندگی مجلس، در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان، درس «ریشه های انقلاب اسلامی» را مطرح و تدریس می‌کرد که استقبال قابل توجهی از آن به عمل می آمد و در دوران نمایندگی مجلس، همزمان در دانشگاههای علوم بازرگانی، علوم تربیتی، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و ... تدریس داشت.

وی همچنین چندین نوبت در جبهه های نبرد حضور پیدا کرد و ضمن آشنایی با موقعیت، وضعیت رزمندگان و استراتژیهای جنگ، همواره مشوق و همراه رزمندگان بود.

فعالیت های فرهنگی

پس از دوران نمایندگی مجلس با این که پیشنهاد پستهایی به ایشان شد ولی ترجیح داد که معلم باشد، به دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان برای تدریس دعوت شد و از آموزش و پرورش به دانشکده زبانهای خارجی منتقل گردید و در دانشگاه صنعتی نیز به تدریس دروس عمومی پرداخت.

از سال 1366 هفته نامه ای را به نام نوید اصفهان منتشر کرد که در آن نشریه انقلاب اسلامی، حاکمیت خدا و مردم ستوده می شد و طبق اظهار برخی مسؤولان و مردم از معدود نشریاتی بود که گویای واقعیت ها بود و پیوسته در مسیر حق، آزادی و عدالت گام بر می داشت و شاید یکی از پرتیراژترین و پرمحتواترین نشریات محلی کشور در آن زمان بود، و جز حق هیچگونه پشتوانه ای نداشت. که مورد اقبال عموم مردم قرار می‌گرفت و بهترین و نام آورترین نویسندگان و اساتید در این نشریه قلم‌فرسایی می کردند که متاسفانه در سال 1377 به طور غیر قانونی توسط دادگاه ویژه روحانیت توقیف و همچنان سرنوشت آن بلاتکلیف باقی ماند.

در سال 1366 به مشاورت فرهنگی شهردار اصفهان و ریاست کتابخانه های عمومی شهر اصفهان انتخاب شد. و از اقدامات فرهنگی و کتابخانه های اصفهان و دیگر شهرهای استان حمایت جدی به عمل آورد و با تلاش بسیار آنها را زنده و پویا نگاه می داشت تا جوانان بتوانند از این موقعیت بهره گرفته و در راه سازندگی مملکت گام بردارند.

ایشان علاوه بر تدریس در دانشگاه اصفهان در رشته های معارف اسلامی، علوم قرآنی، ادبیات عرب، حقوق اسلامی، علوم سیاسی و... ،  به کارهای فرهنگی شهر نیز همت گماشت.

دکتر صلواتی تعداد کتابخانه های عمومی استان را که حدود 34 باب بود تا سال 1380 به 140 باب رسانید، از استاندارها و دیگر مسؤولین توانست مبالغی را برای تهیه کتاب و توزیع بین کتابخانه ها دریافت کند.

وی با کمک استانداران، شهرداران و مدیران ارشاد توانست فرهنگ کتابخانه سازی و کتابخوانی را در اصفهان رواج دهد که در هیچ استانی چنین شرایطی به وجود نیامد.

وی در مقام مشاورت شهرداری با همة مخالفتهائی که انجام می شد تا سال 1382 توانست در سطح شهر 50 باب کتابخانه و سالن مطالعه و فرهنگسرا با کمک شهرداری، افتتاح نماید، که در سالن های مطالعه حدود 600 صندلی مطالعه و حدود 20000 جلد کتاب مرجع وجود دارد و کتابخانه مرکزی شهرداری، که با پیگیریهای مجدانه وی بیش از یکصد هزار جلد کتاب برای آن انتخاب و تهیه نمود.

استاد، ادامۀ تحصیلات و فرصتهای مطالعاتی ویژه ای را روی کتابخانه ها گذاشت. روزانه بیش از000/50 جوان و یا محقق به این کتابخانه ها مراجعه و یا استفاده مطالعاتی می نمایند، که در میان شهرداریها و ادارات دیگر استانها نمونه بود و این توفیق الهی بود که شامل احوال مردم اصفهان گردید.

در حوزه‌ فرهنگی همچنین کتابخانه های مدارس و کتابخانه روستاها را با کمک استانداری و شهرداری فعال نمود و از دو هزار جلد تا سی جلد به هر کدام کمک کرد، در واقع وی واسطه خیری بود که از نفوذ خود استفاده و مراکز فرهنگی را تغذیه و غنی می ساخت.

شاید حدود بیست میلیون کتاب در ظرف این سالها به مدارس اهدا شد و چون مدتی در شواری کانون مساجد اصفهان نماینده تام الاختیار مرحوم آیت اله سید جلال الدین طاهری امام جمعه وقت اصفهان بود توانست بسیاری از کتابخانه‌های مساجد را فعال کند.

برای خرید زمین و ساختمان و راه اندازی کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان تلاش ها و مرارت های بسیاری را تحمل نمود و از میان انبوه نظریات و از دست  قدرتها توانست کتابخانه را نجات دهد و آن زمین مرغوب را به کتابخانه اختصاص دهد که امروز مورد استفاده پژوهشگران است.

حوزه علمیه و دیگر نهادهائی را که با تاسیس کتابخانه اقداماتی را انجام می دادند در صورتی که نیاز به کتابهای روز و یا اطلاعات فنی و راهنمائی داشتند به همه کمک می کرد تا شماره گزاری و فهرست نویسی و مکانیزه کردن همه مانند هم باشند و به صورت «دیوئی» انجام گردد و به عنوان سرپرست کتابخانه های شهرداری هیچ کمکی را از هیچ فرد یا ارگان و یا نهادی دریغ نمی داشت.

ارسال کتب خریداری شده از مؤلفان و ناشران، به کتابخانه‌های شخصی برخی عالمان شهر، کتابخانه مساجد و نهادها و مدارس از دیگر اقدامات وی بود و بسیاری از فرهنگ دوستان را برای احداث و یا تجهیز کتابخانه ها همراهی و تشویق می‌کردند.

در سال 82 به درخواست شخصی بازنشسته گردید، از آن پس به کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی روی آورد.

شایان ذکر است ایشان از سال 1379 طی انتخابات اصحاب جراید چند دوره به سمت ریاست انجمن صنفی روزنامه نگاران اصفهان انتخاب شد که در آذرماه سال 1390 به منظور حضور جوانترها در این عرصه، از نامزدی ریاست انجمن کناره‌گیری کرد.

همچنین در طی سالهای اولیه انقلاب، مقالات و تحقیقات ایشان در جراید کثیرالانتشار و مجلات علمی کشور منتشر می‌شد.

هم اینک آقای دکتر فضل الله صلواتی در اصفهان به امر مطالعه، تحقیق، پژوهش، نگارش خاطرات و موضوعات مختلف: تاریخی، علمی، سیاسی و فرهنگی همت گمارده است.

 

تالیفات:

آقای فضل الله صلواتی از دوران پیش از پیروزی انقلاب تا به امروز تحقیقات و تألیفاتی داشته که اکثرا به چاپ های بعدی نیز رسیده است که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره می شود:

 

1-      سخن عاشورا، (سلام بر عاشورا)   (200 صفحه - تالیف در سال 1350 که بارها تجدید چاپ گردیده است.)

2-      سلام بر غدیر – (در سال 1356 در شهر یزد توسط مؤسسۀ جوادیه منتشر گردید).

3-      گامی به سوی آینده – (منتشر شده توسط هیات جوادیه یزد در دوران تبعید)

4-      نوای آزادی، اشعار انقلابی است که قبل از پیروزی و بیشتر در زندانها سروده شده است و در سال 1357  توسط انتشارات بدر اصفهان منتشر شده است.

5-      بهار آزادی، اشعار انقلابی است که قبل از پیروزی و بیشتر در زندانها سروده شده است در سال 1357  توسط انتشارات بدر اصفهان منتشر شده است.

6-      راز و نیاز علی با خدا – (150 صفحه) انتشارات خرد اصفهان، مقدمۀ مبسوطی بر شرح دعای کمیل بود که مرحوم پدرشان آن را به نظم در آورده بودند.

7-      زندگانی حضرت جواد الائمه (ع) که در سال 1356 توسط مؤسسۀ جوادیه در یزد منتشر شد.

8-      تحلیلی از زندگانی و دوران حضرت امام محمد تقی (ع)، حدود 600 صفحه، چاپ اول توسط انتشارات خرد اصفهان و چاپ دوم آن در سال 1384 توسط مؤسسۀ روزنامه اطلاعات منتشر گردید.

9-      طرح وحدت اسلامی که دهها شماره در روزنامه اصفهان  چاپ شد. (سال 1345)

10-  امامت و ولایت – که در دهها شماره در روزنامۀ اطلاعات منتشر شد. (سال 1362)

11-  برنامه ریزی برای اوقات فراغت رزمندگان – که درخواستی بود از دست اندرکاران جنگ که توسط انتشارات دانشگاه صنعتی اصفهان در 1365 منتشر شد.

12-   گذری به چین،  تحقیقی است در مورد فرهنگ و زندگی مردم چین، حدود 300 صفحه، در سال 1382 توسط نشر فرهنگ مردم در اصفهان منتشر شد.

13-   انتشار مداوم هفته نامۀ نوید اصفهان و نگارش حدود پانصد مقاله سیاسی، اجتماعی و علمی (از 1366 تا 1377)

14- تفاسیر و مفسران شیعه،  با همراهی مرحوم سید محمد شفیعی انتشارات روزنامه اطلاعات چاپ اول: 1391، (656 صفحه)

15-   سیاهکاریهای بنی امیه

16-   مقالات قرآنی که عموما در مورد پژوهشهای دانشگاهی انجام شده است.

17-   خاطرات و سرگذشتهای سیاسی،  نگارش که آن پایان یافته، در حدود 3000 صفحه و آماده انتشار است.

18-   شرح حال و خاطرات برخی از رجال مذهبی و سیاسی کشور (که در آینده منتشر خواهد شد)

19-   علل سقوط پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی (در دست انتشار است)

20-   مقالات علمی در سمینارها و کنگره ها که جمع آوری و آماده چاپ است.

 

 

کتاب هائی که برای چاپ و انتشار آن اقدام به عمل آوردند:


1-      کتابهای درسی نهضت سواد آموزی در سال 1359 به هزینه نهضت سواد آموزی کل کشور

2-      دو جلد 7 و 8 کتاب مکارم الاثار، مرحوم معلم حبیب آبادی توسط اداره ارشاد با مقدمۀ استاد چاپ و منتشر شد.

3-      مجموعۀ مقالات کنگرۀ اصفهان، که توسط مؤسسۀ روزنامۀ اطلاعات منتشر گردید، به مناسبت سال اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام

4-      نامۀ باغ غدیر (با مقدمۀ استاد)

5-      دیوان درویش عباس گزی که به چاپ آن کمک شد و تعدادی از آن خریداری و توزیع گردید.

6-       دیوان غوغای غزل - از مرحوم پرستش که به چاپ آن کمک شد و تعدادی از آن خریداری و توزیع شد.

7-       چلچراغها ( دوجلد) اثر شادروان عباس نوائی با مقدمۀ استاد

کتابهای که به همت و یا با مقدمه استاد برای کنگرۀ جهانی بزرگداشت اصفهان منتشر شد، با توجه به این که ایشان دبیر علمی کنگره بودند با نظارت و پرداخت بخشی از هزینه ها توسط شهرداری اصفهان با چاپ آثار زیر، ماندگارترین اقدام فرهنگی در مورد شهر اصفهان انجام گردید (البته بعدها به خاطر برخی تنگ نظری ها این کنگره برگزار نشد)، اما این آثار ماندگار ماند.

8-      تخت فولاد، به قلم مرحوم استاد مصلح الدین مهدوی به هزینۀ  انجمن کتاب (با مقدمۀ دکترصلواتی)

9-      کتاب الاربعین،  ملا اسماعیل خواجوئی

10-   شیخ بهائی در آئینه عشق، نوشته: اسدالله بقائی

11-   جهانگیرخان قشقائی، نوشته: مهدی قرقانی

12-   الاصفهان، تالیف مرحوم میرسیدعلی جناب (تجدید چاپ)

13-   رجال اصفهان، نوشته: دکتر محمد باقر کتابی

14-   سقوط اصفهان، ترجمه: مرحوم استاد محمد مهریار

15-   سفرنامه سانسون، ترجمۀ: مرحوم استاد مهریار

16-    خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، تألیف: روانشاد منوچهر قدسی

17-   اصفهان از دید سیاحان خارجی،  تالیف: مرحوم فیروز اشراقی

18-   سنگابهای اصفهان وسقاخانه ها،  تالیف: منصور دادمهر

19-   برجهای کبوتر اصفهان، تألیف آقایان: سید محمد محمودیان و علی چیت ساز

20-  زاینده رود از سرچشمه تا مرداب، تألیف مرحوم دکتر سید حسن حسینی اَبَری

21-   شاه دز کجاست؟ - نوشته: مرحوم استادمهریار

22-   سفرنامه شاردن،  ترجمه: شادروان استاد حسین عریضی

23-  فرهنگ جامع نامها و آبادیها کهن اصفهان – نوشته: روانشاد استاد مهریار

البته کتابهای دیگری با اهتمام ایشان چاپ و منتشر شده و تعداد قابل توجهی از آنها برای کتابخانه های اصفهان خریداری گردیده است.

سلامتی و توفیق این استاد فرهیخته را از درگاه پروردگار متعال مسالت می نمائیم.

 

علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر یا تهیه کتابهای مورد نظر

با شمارۀ تلفن اصفهان: 6633533 - ۰۳۱۱تماس حاصل فرمایند

بمنّه و کَرَمه

۲۳ شهریورماه سال ۱۳۶۱ - هیات شرکت کننده در کنفرانس بین المجالس - رم - ایتالیا

  •  
  • سید محمد خامنه ای (نماینده مردم مشهد)  فضل الله صلواتی (نماینده اصفهان)
  •      حاج عباس دوزدوزانی (نماینده تهران)

 


تصویر: حجت  الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی و دکتر فضل الله صلواتی (دوره دانشجویی اصفهان) در مراسم عقد آقای حسنعلی زهتاب سال ۱۳۴۷


 



آیت الله طاهری اصفهانی در خاطرات فضل الله صلواتی (زندگینامه)

آیت الله طاهری اصفهانی


در خاطرات دکتر فضل الله صلواتی



   آیت‌الله طاهری اصفهانی  

نوشته:  فضل الله صلواتی

 


 

یکی از شاخص ترین چهره‌های انقلابی ایران در شهر اصفهان
آیت‌الله حاج سید جلال الدین طاهری حسین‌آبادی اصفهانی می‌باشد، او با سخنان و خطبه‌های توفندة خود، گام بزرگی در به ثمر رساندن و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و رهایی کشور از استبداد شاهنشاهی برداشت، شهامت و شجاعت این سید بزرگوار زبانزد خاص و عام بود، با اینکه جثه ای لاغر و بدنی ضعیف داشت، لیکن عزم و اراده ای قوی و یک دنیا ایمان،  اعتقاد،  ازخودگذشتگی و فداکاری بود، او اصفهان را در تاریخ سربلند و در روند انقلاب موفق و پیروز ساخت، در دوران او ساواکی ها بیش از همه از سخنان آتشینش واهمه داشتند و از اینکه با نهایت جسارت در مسجد اعظم حسین‌آباد، لب به سخن بگشاید و ظلمها و فسادهای رژیم را برملا کند وحشت می‌کردند.

 

سید جلال الدین طاهری در سال 1305 هجری شمسی در اصفهان متولد شد، پدر بزرگش مرحوم آیت‌الله میرسید عبدالحسین موسوی از علمای بزرگ منطقه‌ی حسین‌آباد اصفهان بود، او به خاطر مراوده با مرحوم داعی الاسلام از علمای هندوستان به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط پیدا کرده بود، به اتفاق هم دارالتبلیغی در محلة جلفای اصفهان تاسیس کردند که روی تبلیغات اسلامی کار می شد و نام آنجا را«سقّاخانه» گذاشته بودند.

متن کامل را در ادامه مطلب مطالعه فرمائید

ادامه مطلب ...