از خمینیشهر چه خبر؟
مندرج در نشریه: چشم انداز ایران - شماره 70 آبان و آذر 1390
فضلالله صلواتی
چو از قومی یکی بیدانشی کرد نه که را منزلت ماند نه مِه را
نمیبینی که گاوی در علفزار بیالاید همه گاوان ده را (گلستان سعدی)
خبرهای ناخوشایندی پیوسته از گوشه و کنار کشور به گوش میرسد؛ برای مردم، توریستها، خبرنگارها و نشریهها، آنسان که باید؛ امنیتی وجود ندارد. به نظر میرسد نیروی انتظامی بدانسان که با اجتماعات و مراسم برخورد میکنند، به امنیت مردم توجه کمتری دارند.صفحات حوادث روزنامهها پر است از تجاوز، قتل، آدمربایی و سرقت. اگر اداره آگاهی بخواهد آماری از جنایتها را ارائه دهد، آیا مثنوی هفتاد من کاغذ نمیشود؟
البته اینکه میگویند نباید افشا کرد، نباید آبروی کسی را برد، حرف درستی است، اما آیا از نگفتن، همهچیز و همهجا اصلاح میشود؟ آیا نباید برنامهای تنظیم کرد که دیگر دزدی، فساد، هتکحرمت و خطاهای ناموسی و فسق و فجور نباشد؟
همشهری عزیزمان آقای سردار رادان در برنامهای تلویزیونی با عصبانیت میگوید نباید تظاهرات باشد و ما با شدت برخورد میکنیم، که برخی راه بروند و فریاد برآورند که رأیمان چه شد؟ بهتر نیست که پاسخشان را بدهید که رأیتان جناب دکتر احمدینژاد است. اینکه دیگر برخورد و تندی ندارد.
کاش یک روز هم میگفتند: مردم! درِ خانهها و مغازههای خود را باز بگذارید که دیگر دزدی تمام شده است؛ دزدگیرهای اتومبیلها را باز کنید، نردههای خانهها را بردارید. تعرض و تجاوز دیگر وجود ندارد. در سایه قاطعیت نیروی انتظامی دیگر خیال همه مردم راحت باشد و همهجا امن و امان است.
در سفری که چند سال پیش به چین داشتم یکی از مقامات سفارت ایران میگفت: در شهر 20 میلیونی پکن اگر دختر 20 ساله من نصفشب از شرق پکن بخواهد به غرب آن برود خیال من از نظر امنیت او آسوده است. این سخن را یک ایرانی میگفت، نه یک چینی متعصب وطنپرست. این قضاوت یک ایرانی بود که چند سالی در چین زندگی کرده بود و دختر و پسرش در آن کشور پرجمعیت تحصیل میکردند. آیا میتوان در شهرهای ایران این ادعا را داشت؟
ادامه مطلب را مطالعه فرمائید ادامه مطلب ...