به گزارش خبرنگار ایمنا، از عالم سیاست بهتر از خیلیها خبر دارد. هر چه باشد سیاستمداری است که از سال ۱۳۳۸ تاکنون در متن سیاست بوده، اما این روزها تصمیم گرفته که بیشتر بنویسد و بخواند.
سخن از فضل الله صلواتی، اولین فرماندار اصفهان در سالهای پس
از پیروزی انقلاب اسلامی است. وی پس از کنارهگیری از این سمت، در
انتخابات مجلس اول شرکت و موفق به راه یافتن به مجلس شورای اسلامی شد.
صلواتی از جمله فعالان سیاسی، مذهبی است که با پایان مجلس اول شورای
اسلامی، حضورش در سیاست نیز پایان یافت. این فعال سیاسی از سال ۱۳۶۶ شروع
به انتشار هفته نامه نوید اصفهان کرد که عموماً رویکردی انتقادی به مسائل
روز کشور داشت، اما این نشریه پس ۱۱ سال توقیف شد.
سوابق و آشنایی طولانی وی با مبارزات سیاسی و انقلابی باعث شد، ایمنا به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با وی به گفتوگو بنشیند، که قسمت اول آن را در زیر میخوانید:
پیش از پیروزی انقلاب چند سال داشتید و فعالیت انقلابی را چگونه آغاز کردید؟
بنده از ابتدای دوره مصدق و کودتای ۲۸ مرداد با گروههای
سیاسی همکاری داشتم. ١٣ سال بیشتر نداشتم که در برنامههای انقلابی و
تظاهراتها حاضر میشدم و با شروع نهضت انقلاب اسلامی همراه و همگام با
امام خمینی (ره) در مسیر شکلگیری انقلاب گام برداشتم و در
سال ۱۳۳۸ در تمامی مراسمهای سیاسی و جلسات انقلابی شرکت میکردم. در سال
۱۳۴۳ به دلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر شده و از کار و آموزش در اداره آموزش
و پرورش معلق شدم. زمانی که مشغول تحصیل در دانشگاه تهران و
حوزه بودم، با مرحوم آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری و مهندس بازرگان
آشنا شده و رفت و آمد پیدا کردم و در برگزاری بعضی مراسم و جلسات سیاسی با آنها همکاری داشتم.
برنامهها و نشستهای سیاسی که من در اصفهان اداره میکردم،
عموماً مورد تأیید مرحوم آیت الله بهشتی و آیت الله ربانی شیرازی بود؛ به
همین دلیل توانستم در راه تربیت جوانان مؤمن و انقلابی
گام بردارم. در سال ۱۳۵۰ به دلیل فعالیتهای سیاسی و تکثیر اعلامیه،
مجدداً توسط رژیم شاهنشاهی دستگیر شدم و پس از هشت ماه زندان آزاد شدم و به
طور کلی از وزارت آموزش و پرورش اخراج شدم.
۳۸ سال داشتم که مجدداً به جرم فعالیت سیاسی توسط ساواک
دستگیر شدم و به مدت سه سال در زندانهای تهران و اصفهان در حبس بودم و بیش
از ۱۴ ماه در زندان انفرادی اوین تهران و پادگان فرح آباد
اصفهان به سر میبردم. در این مدت شکنجههای طاقت فرسایی را در زندان ساواک
تحمل کردم، اما کشیدم تا برنامهها و فعالیتهای سیاسی انقلابی معلمان،
طلبهها، دانشجویان و همکاران و فعالان سیاسی برقرار بماند و کسی دستگیر
نشود. در اواخر سال ۱۳۵۳ پس از آزادی از زندان، ساواک اصفهان من را به یزد
فرستاد، بدون اینکه شورای تأمین محکومیتی بدهد.
پس از سکونت در یزد، خدمت آیت الله صدوقی و دیگر علمای یزد
رسیدم و به تحصیل حوزوی مشغول شدم و در کنار کار و تحصیل، جلساتی را با
محوریت آموزش نهجالبلاغه برای جوانان تشکیل دادم تا آنها را با آرمانهای
حضرت علی (ع)، اندیشههای امامخمینی (ره) و انقلاب اسلامی آشنا کنم. به
همین دلیل چندین بار به دلیل برگزاری این جلسات توسط ساواک استان یزد احضار
شده و اخطار دریافت کردم. نهایتاً در اواخر سال ۱۳۵۴ مأموران ساواک یزد به
خانه ام ریختند، اما مدرکی برای زندانی کردن من پیدا نکردند؛ به همین دلیل من را به کمیته مشترک تهران و از آنجا به زندان انفرادی اوین فرستادند.
علت ورودتان به مبارزه با رژیم شاهنشاهی چه بود؟
در اوایل دوران نوجوانی، روحیه ضد ظلم در من وجود داشت. من در دوران جوانی خدمت مرحوم آیت الله زند کرمانی و آیت الله خادمی و آیت الله غروی که از روحانیان مبارز انقلابی بودند رسیدم و از اندیشه و افکار علما مبارز
بهره برداری میکردم؛ از آنجا بود که به مباحث سیاسی و مبارزه با رژیم
شاهنشاهی علاقه مند شدم و بعد از کودتا ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، با گروههای
نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی و نهضت آزادی آشنا شدم و نهایتاً در سال ۱۳۴۰ با
شروع نهضت امام خمینی (ره)، با همکاری گروههای سیاسی، راهپیمایی عظیمی را
در روز عاشورا از مسجد امام خمینی (ره) تا مدرسه چهارباغ برپا کردیم.
علیرغم اینکه در آن روزها قدرت ساواک و نیروهای امنیتی زیاد بود، ترسی و وحشتی نداشتیم و فعالیت خود را ادامه میدادیم.
در زمان مبارزات انقلاب اسلامی، اختلافات زیادی بین طرفداران آیت الله خادمی و آیت الله طاهری وجود داشت. ریشه این اختلافات چه بود؟
آیت الله طاهری از سال ۱۳۵۰ به صورت علنی مبارزات خود را در
اصفهان آغاز کرد؛ البته تا پیش از شروع فعالیتهای انقلابی در قم و در محضر
امام خمینی (ره) حضور داشتند. در آن زمان، محور انقلاب اسلامی در اصفهان
آیت الله خادمی بود، اما از سال ۱۳۵۱، آیت الله طاهری با آغاز نماز جمعه در
مسجد اعظم حسین آباد، فعالیت انقلابی خود را آغاز کرد. خطبههای نماز جمعه
وی آگاه کننده و در جهت اندیشههای امام (ره) بود.
اختلافی بین طرفداران آیت الله طاهری و آیت الله خادمی وجود نداشت، بلکه برخی معتقد بودند که نیاز است آیت الله خادمی تندتر حرکت کند، در صورتی که هیچگونه تندروی در وی وجود نداشت، اما آیت الله طاهری جدی تر و تندتر به فعالیت علیه رژیم شاهنشاهی میپرداخت. آیت الله خادمی
نمازجمعه را در زمان غیبت امام معصوم جایز نمیدانست، اما آیت الله طاهری و
آیت الله منتظری، برپایی نمازجمعه را واجب کفایی میدانستند، اما هر دو از
چهرههای موفق و مجاهد انقلابی در اصفهان بودند.
زمانی که زندانی ساواک اصفهان بودید، اوضاع زندانیان چگونه بود؟
حدود ۲۰ روز در کمیته ضد خرابکاری اصفهان در یک کیوسک آهنی به
صورت انفرادی زندانی بودم؛ البته انفرادی آنجا سلول نبود، بلکه یک کیوسک
آهنی بسیار کثیف و پر از تار عنکبوت بود. شرایط بسیار سختی بود و حتی قرآنی
که من همواره آن را همراه داشتم و میخواندم، از من گرفتند. یک استوار به
نام علی دهقان آنجا بود که مرد باخدایی بود؛ زمانی که شیفت نگهبانیاش بود،
وعده غذایی من را داخل یک صفحه روزنامه به همراه مدادی کوچک که نوک ان را هم تراشیده بود قرار میداد. این یک صفحه روزنامه و جدول، مرا ساعتها مشغول میکرد.
به دلیل اینکه نسبت به شکنجهها مقاومت میکردم و از بردن اسم
طلبهها، دانشجویان و انقلابیون اجتناب میکردم، شدت شکنجه بر من مضاعف
شده بود؛ به یاد دارم که در اواسط اردیبهشت ماه سال ۵۳، روزی در کمیته
تهران، من را برای بازجویی و شکنجه به اتاق تمشیت بردند و به جز مشت و
لگدهایشان، ۲۸۴ ضربه شلاق به من زدند. در زمان شکنجهها من همیشه لفظ یا
زهرا (س) و یا ابوالفضل (ع) بر روی زبانم بود،
اما آنها پتویی را روی دهنم گذاشته و میگفتند که فقط مجاز هستم فریاد
بزنم. من زیر شکنجهها از حال میرفتم و به بهداری منتقل میشدم، اما
علیرغم توصیه پزشک زندان، شکنجهها از فردای آن روز دوباره ادامه پیدا
میکرد و گاهی به وسیله باطومهای برقی، شکنجه میشدم.
علت سقوط حکومت پهلوی چه بود؟
من در کتاب «سقوط شاه» علت وقوع انقلاب را دو چیز عنوان کردم؛
نخست مسائل داخلی از قبیل ظلم و نارضایتی گسترده مردم که باعث ظهور انقلاب
اسلامی شد، و دوم فشارهایی که از جانب کشورهای خارجی به حکومت پهلوی وارد
میشد.
زنان تا چه میزان در شکلگیری انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند؟
در زمان حکومت پهلوی، زنان تنها در زمینههای حجاب و امثالهم محدودیت نداشتند؛ زیرا محمدرضا شاه سعی داشت زنان را در اجتماع بی بند و بار نشان دهد، اما با شروع انقلاب اسلامی، بانوان متدینی در جریان انقلاب قرار گرفتند که حضور گستردهای در راهپیماییها علیه رژیم شاهنشاهی داشتند.
جامعه زنان فرهنگی با همکاری انقلابیون، در فعالیتها و
راهپیماییها نقش مؤثری را ایفا میکردند؛ البته لازم به ذکر است که در
جریان پیروزی انقلاب اسلامی، تمامی مردم روحیه انقلابی داشتند و به ندرت
کسانی بودند که به دلیل حفظ منافع شخصی با انقلاب اسلامی مخالفت میکردند؛
حتی تا پایان جنگ تحمیلی هم کسی به فکر منافع شخصی نبود.
متن کامل در ادامه مطلب
گفت و گو با دکتر صلواتی
پیش از پیروزی انقلاب چند سال داشتیدو فعالیت
شما چه شکل و شمایلی داشت؟
بنده از ابتدای دوره
ی مرحوم دکترمصدق و کودتای ۲۸ مرداد با
گروه های سیاسی همکاری داشتم و ١٣ سال بیشتر نداشتم
که در برنامه های انقلابی و تظاهرات حضور داشتم و نهایتاً با شروع نهضت انقلاب اسلامی
همراه و همگام امام خمینی (ره) در مسیر شکل گیری
انقلاب اسلامی گام برداشتم و در سال ۱۳۳۸ در تمامی
مراسم های سیاسی و جلسات انقلابی شرکت میکردم.
نهایتاً در سال۱۳۴۳ به دلیل
فعالیت های سیاسی دستگیر شدم و در این راستا از کار و آموزش
در اداره آموزش و پرورش برای مدتی معلق شدم و درحالی به ادامه تحصیل در دانشگاه تهران
و حوزه میپرداختم، در آن ایام با مرحوم آیت
الله طالقانی و آیت الله منتظری و مهندس بازرگان رفت و آمد پیدا کردم و در برگزاری
بعضی مراسم و جلسات سیاسی همکاری داشتم.
برنامه ها و نشست های سیاسی که من در
اصفهان اداره می کردم عموماً مورد تایید مرحوم آیت الله بهشتی و آیت الله ربانی شیرازی
بود در این راستا توانستم در راه تربیت جوانان مؤمن و انقلابی گام بردارم.
در سال ۱۳۵۰ به دلیل فعالیت های سیاسی و تکثیر اعلامیه،
مجدداً توسط رژیم شاهنشاهی دستگیر شدم و پس از ۸ماه زندان آزاد شدم و به طور کلی از سازمان آموزش و پرورش اخراج
شدم بر همین اساس برای امرار معاش به کارهای آزاد روی آوردم.
اوایل سال ۱۳۵۱ حدود ۳۸ سال داشتم و مجدداً به جرم فعالیت سیاسی توسط ساواک دستگیر شدم
و به مدت ۳سال در زندان های تهران
و اصفهان در حبس بودم و بیش از ۱۴ ماه در
زندان انفرادی اوین تهران و پادگان فرح آباد اصفهان به سر می بردم و در این مدت در
ساواک شکنجه های طاقتفرسائی بر من اعمال شد، اما همواره مقاومت می کردم تا برنامه
ها و فعالیت های سیاسی انقلابی معلمان، طلبه ها، دانشجویان و همکاران و فعالین سیاسی
برقرار بماند و کسی دستگیر نشود. بالاخره در اواخر سال ۱۳۵۳ پس از آزادی، ساواک اصفهان من را به یزد فرستاد،
بدون اینکه شورای تأمین محکومیتی بدهد.
پس از استقرار در یزد خدمت آیت الله صدوقی
و دیگر علمای یزد رسیدم و به ادامه تحصیل حوزوی مشغول شدم و در کنار کار و تحصیل، جلساتی
را با محوریت آموزش نهج البلاغه برای جوانان یزد تشکیل دادم تا آنها را با آرمان های
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه و اندیشههای امامخمینی و انقلاب اسلامی آشنا کنم، بر
همین اساس چندین بار به دلیل برگزاری این جلسات توسط ساواک استان یزد احضار شدم و اخطارهایی
را دریافت کردم. نهایتاً در اواخرسال ۱۳۵۴ مجدداً
توسط ساواک یزد دستگیر شدم و منزل بازرسی شد اما مدرکی برای زندانی کردن من نیافتند
و مرا به کمیته مشترک تهران و از آنجا به زندان انفرادی اوین فرستادند.
علت ورود شما به مبارزه با رژیم شاهنشاهی چه
بود؟
در اوایل دوران نوجوانی روحیه ضد ظلم در من
وجود داشت، همچنین من دوران جوانی خدمت مرحوم آیت الله زندکرمانی و مرحوم آیت الله
خادمی و مرحوم آیت الله غروی که از روحانیون مبارز انقلابی بودند رسیدم و از اندیشه
و افکار علما مبارز بهره برداری بسیار می کردم، به مباحث سیاسی و مبارزه با رژیم شاهنشاهی
علاقه مند شدم و بعد از ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ با گروه های: نهضت
مقاومت ملی و جبهه ملی و نهضت آزادی آشنا شدم و نهایتا در سال ۱۳۴۰ با شروع نهضت امام
خمینی(ره) با همکاری گروه های سیاسی، راهپیمایی عظیمی را در روز عاشورا از مسجد امام(میدان
نقش جهان) تا مدرسۀ چهارباغ برپا کردیم. علیرغم اینکه در آن روزها قدرت ساواک و نیروهای
امنیتی زیاد بود ترسی و وحشتی نداشتیم و فعالیت خود را ادامه می دادیم، حتی من و
آقای حسن حدادی، ضمانت این راهپیمائی عظیم را کرده بودیم.
در زمان مبارزات انقلاب اسلامی چه اختلافاتی
بین طرفداران آیت الله خادمی و آیت الله طاهری وجود داشت؟
آیت الله طاهری از سال ۱۳۵۰ به صورت علنی مبارزات
خود را در اصفهان آغاز کردند تا پیش از این ایشان در قم در محضر امام خمینی حضور داشتند،
در آن وقت، محور انقلاب اسلامی در اصفهان آیت الله خادمی بودند، اما از سال۱۳۵۱ آیت الله طاهری با
آغاز نماز جمعه در مسجد اعظم حسین آباد فعالیت انقلابی خود را در اصفهان آغاز کردند
خطبه های نماز جمعۀ آیت الله طاهری آگاه کننده و در جهت اندیشه های امام خمینی (ره)
بود.
اختلافی بین طرفداران آیت الله طاهری و آیت
الله خادمی وجود نداشت بلکه برخی تنها معتقد بودند که نیاز است آیت الله خادمی تندتر
حرکت کنند در صورتی که هیچگونه تندروی در ایشان نبود، اما آیت الله طاهری جدیتر و
تندتر به فعالیت علیه رژیم شاهنشاهی می پرداخت، فتوای آیت الله خادمی در غیبت امام
معصوم نمازجمعه را جایز نمی دانستند، ولی آیت الله طاهری و آیت الله منتظری،
برپایی نمازجمعه را واجب کفائی می دانستند، اما هر دو از چهره های موفق و مجاهد انقلابی
در اصفهان بودند.
در زمانی که زندانی ساواک اصفهان بودید، اوضاع
سلول انفرادی و شکنجه ها چطور بود؟
حدود ۲۰روز در کمیته ضد خرابکاری اصفهان در یک کیوسک آهنی به صورت انفرادی
زندانی بودم، انفرادی آنجا سلول نبود، بلکه یک کیوسک آهنی بسیار کثیف و پر از تار عنکبوت
و سوسک بود. ساواک تأکید داشت که برای وعده غذایی به من نان سنگک بیات شده با حلوارده
بدهند، که سخت گلو را می سوزاند، نمی دانم آن را از کجا می آوردند! شرایط بسیار سختی
بود حتی قرآنی که من همواره آن را همراه داشتم و می خواندم، از من گرفتند. یک استوار
علی دهقان نامی آنجا بود که مرد باخدایی بود، زمانی که شیفت نگهبانی او بود وعده غذایی
من را داخل یک صفحه روزنامه ای که جدول داشت قرار میداد و یک مداد کوچک که نوکش را
هم تراشیده بود آن را مخفیانه داخل آن می گذاشت. این یک صفحه روزنامه و جدول، مرا ساعتها
به خود مشغول می کرد.
به دلیل اینکه من نسبت به شکنجه ها مقاومت می
کردم و از بردن اسم طلبهها، دانشجویان و انقلابیون اجتناب میکردم شدت شکنجه بر من
مضاعف شده بود به یاد دارم در اوسط اردیبهشت ماه سال ۵۳ روزی در کمیته تهران، من را برای بازجویی و شکنجه به اتاق تمشیت
بردند و به جز مشت و لگدهایشان ۲۸۴ ضربه شلاق
به من زدند که مرحوم عباس دوزدوزدانی شمرده بود، در موقع شکنجه بیشتر داد میزدم، یازهرا(س)
و یا ابالفضل (ع) میگفتم. اما آنها پتویی روی دهنم گذاشتند و گفتند: فقط مجازی که
آخ بگویی. نهایتاً من زیر شکنجه ها از حال میرفتم و به بهداری منتقل میشدم اما علیرغم
توصیۀ پزشک زندان، شکنجه ها از فردای آن روز دوباره ادامه یافت، و گاهی به وسیلۀ
باتومهای برقی، آنها را که از حال رفته بودند، شوکه میکردند!
به نظر شما علت سقوط حکومت پهلوی چه بود؟
من در کتاب «سقوط شاه» علت وقوع انقلاب را دو
چیز عنوان کرده ام: نخست مسایل داخلی از قبیل ظلم و نارضایتی گسترده مردم که باعث ظهور
انقلاب اسلامی گردید زیرا ظلم حکام عامل ایجاد انقلاب در کشورها میباشد و دوم فشارهایی
که از جانب کشورهای خارجی به حکومت پهلوی وارد می شد.
نقش زنان در شکل انقلاب اسلامی در طی ۴دهه گذشته کمتر اشاره شده است به نظر شما زنان
تا چه میزان در شکل گیری انقلاب تاثیرگذار بودند؟
در زمان حکومت پهلوی زنان تنها در زمینه های
حجاب و امثالهم محدودیت نداشتند، زیرا محمدرضا شاه سعی داشت زنان را در اجتماع بی بندبار
نشان دهد اما در طی پیروزی انقلاب اسلامی بانوان متدینی در جریان انقلاب قرار گرفتند
که حضور گسترده ای در راهپیمایی های علیه رژیم شاهنشاهی داشتند.
جامعه زنان فرهنگی با همکاری با انقلابیون در
فعالیت ها و راهپیمایی ها نقش مؤثری را ایفا می کردند البته لازم به ذکر است در جریان
پیروزی انقلاب اسلامی تمامی مردم روحیه انقلابی داشتند و به ندرت کسانی بودند که به
دلیل حفظ منافع شخصی با انقلاب اسلامی مخالفت کنند، حتی تا پایان جنگ تحمیلی هم
کسی به فکر منافع شخصی نبود و یا کمتر بود.
دلیل مخالفت علما و روحانیون با انقلاب سفید
چه بود؟
علما و روحانیون عموماً با تشکیل سپاه دانش
و سپاه بهداشت موافقت بودند اما با حق رأی به زنان مخالف بودند زیرا معتقد بودند این
اصول بر پایه ی آزادی و بی بندباری زنان تکیه دارد و برهمین اساس برخی بانوانی که از
لحاظ بیبندوباری مشهوریت داشتند به مجلس راه یافتند و همانها باعث میشد که به
حقوق زنان توجه نشود.
علما همچنین معتقد بودند که بدون اجازه نمی
شود زمین اشخاص را تصرف کرد و به مستضعفین داد و اعلام کردند که دارائیهای سلطنتی باید
در اختیار قشر ضعیف جامعه قرار گیرد، همچنین روحانیون معتقد بودند که در اسلام بر حفظ
مالکیت تأکید شده است بر همین اساس نمی شود با فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان
پشتوانه اصلاحات ارضی، پول زمینها را داد، مخالفت کردند زیرا سهام کارخانه های متعلق
به صاحبانش بود.
علت اصلی مخالفت مردم و روحانیون با اصول شش
گانه انقلاب سفید این بود که احساس می شد این طرح ها از طریق آمریکا به شاه دیکته شده
است و این طرحها باید از طریق مجلس شورای ملی تصویب شود.
امروز پس از گذشت ۴۲ سال از پیروز انقلاب
اسلامی تا چه میزان اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی تحقق یافته است؟
پس از انقلاب اسلامی بانوان در عرصه های مختلف
سیاسی، اجتماعی، فرهنگی مطرح شدند و توانستند در دولت و مجلس شورای اسلامی حضور فعال
یابند. اکنون معتقدم بد مطرح کردن اسلام بعد از انقلاب، باعث ایجاد دینگریزی در جامعه
شده و اکنون برخی از جوانان انتقاداتی به اسلام و مسلمانی و ادارۀ حکومت دارند و
کسی پاسخگوی آنها نیست، نقاط ضعف مدیریتی در سیاست خارجی و داخلی، گرانی و دیگر
مشکلات را به گردن روحانیون و حکومت میگذارند، در صورتی که قبل از انقلاب اسلامی به
این صورت نبود.
یکی دیگر از اهداف انقلاب اسلامی دست یابی به
استقلال سیاسی بود که خوشبختانه امروز این هدف تحقق یافته است زیرا در حکومت پهلوی،
شاه حتی برای عزل و نصب نخست وزیران خود زیر نظر و با موافقت آمریکا انجام می داد اما
بعد از انقلاب اسلامی ایران به این استقلال دست یافت که مردم باید مسئولین عالی رتبه
کشور را تعیین کنند.
متأسفانه طی سال های گذشته نظارت استصوابی باعث
شده است مجالس شورای اسلامی کیفیت مطلوب را دارا نباشد زیرا در اولین دوره مجلس شورای
اسلامی پس از انقلاب به واسطه ی حضور نخبگان در آن، در سطح مطلوبی قرار داشت و
شایسته ترین چهرههای سیاسی، اقتصادی و روحانی به آن مجلس راه یافتند، اما....
توسعه ی سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی چگونه
ارزیابی می کنید؟
جامعه سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی از
نظر تفکر و فرهنگ رشد چشمگیری داشته است اما در زمینه توسعه اقتصادی و صنعتی به واسطۀ
جنگ و تحریم های جهانی علیه ایران مشکلاتی در این زمینه برای ایران رخ داده است اما
در زمینه ی نظامی به واسطه تکیه بر قدرت داخلی نظام جمهوری اسلامی ایران، دستاوردهای
عظیمی را در زمینه نظامی کسب کرده است که این دستاوردها باعث ایجاد نگرانی و وحشت کشور
های منطقه ای از جمله رژیم صهیونیست و عربستان سعودی شده است، همچنین کشورهای عربی
متحد آمریکا نیز از قدرت نظامی ایران نگرانی دارند. در صورتی که قبل از پیروزی انقلاب
اسلامی کشورهای غربی ایران را به عنوان یک کشور سطح پایین و عقب مانده تلقی می کردند
که فاقد استقلال نظامی و سیاسی است.
دلیل عمده ای انحراف جامعه از پایه های اصلی
انقلاب اسلامی چیست؟
عدم مدیریت تخصصی و اعمال تحریم های حداکثری
پس از انقلاب اسلامی باعث انحراف جامعه از پایه های اصلی انقلاب شد زیرا پس از پیروزی
انقلاب بنده به عنوان اولین فرماندار و مشاور استاندار اصفهان منصوب شدم در صورتی که
من تخصصی و تجربه ای در زمینه ی اداره ی این استان پهناور را نداشتم این وضعیت در تمامی
شهرهای کشور برقرار بود، به لطف خدا من توانستم به خوبی اصفهان را اداره کنم، البته
کارشکنی نیروهای وابسته کمونیستی، آمریکایی و ضدانقلاب، از جمله دلایل این امر بود
که با فداکاری برخی از مسئولان بسیاری از توطئهها خنثی شد، ولی آثار آن همچنان
باقی است.
چگونه روحانیت وارد عرصه اجرایی شد؟
پس از انقلاب اسلامی برخی از عوامل حزب توده
در کشور تهمت های فراوانی به دولت موقت روا داشتند و معتقد بودند که بختیار از مرز
بازرگان فرار کرده است و برهمین اساس دولت را غیرانقلابی تلقی میکردند علیرغم اینکه
دولت موقت مهندس بازرگان به خوبی فعالیت میکرد و برترین شخصیت بود، برچسب لیبرال خورد.
در حال که به نظر می رسید کابینه بازرگان مذهبیتر از برخی انقلابیون بودند.
توده ایها که در برخی نهادها نفوذ داشتند،
دولت بازرگان را غیرانقلابی می نامیدند! و جمعی از فریب خوردگان در دانشگاه اصفهان
تحصن کردند که برترین چهرۀ علمی، مرحوم دکتر عباسعلی توسلی ریاست دانشگاه عوض شود!
نهایتاً بعد از اشغال سفارت آمریکا که
بیشتر مشکلات کشور از آنجا شروع شد و استعفای دولت مهندس بازرگان، برخی روحانیون به
امام خمینی (ره) پیشنهاد دادند که خود حکومت را اداره خواهند کرد، بر همین اساس هر
یک از این روحانیون در وزارت خانه ها آموزش دیدند، اما آموزش لازم جهت مدیریت کشور
را به صورت مطلوب فرا نگرفتند، به ویژه اینکه تمامی اتباع و مستشاران خارجی نیز ایران
را ترک کردند و تمامی وزراء حکومت شاه که سابقه اجرایی داشتند، اعدام شدند یا فرار
کردند. بر همین اساس مدت زمانی طول کشید تا کشور به روال عادی خود بازگردد و با
دخالتهای گروهای در سایه، هنوز به روال عادی بازنگشته است!
آینده انقلاب اسلامی و میزان حمایت مردم از
آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
آینده قابل پیش بینی نیست، اما لازم است که
دولت هایی که بر سر کار می آیند، ابتدا معیشت مردم را مورد توجه قرار دهند، زیرا گرانی
ها و فشار اقتصادی باعث ناامیدی و کمرنگ شدن حضور مردم در انقلاب اسلامی و
انتخاباتها میشود. تشیع باشکوه سردار شهید سلیمانی به انقلابیون روحیه داد که علیرغم
مشکلات اقتصادی، حماسه ای پرشور آفریدند.
امیدواریم سردمداران حکومت بتوانند به خوبی
از حضور مردم در صحنه استفاده کنند و توجه ویژه به خواسته های مردم داشته باشند و
با وجود نظارت استصوابی، ملتی را مورد بی مهری و تحقیر قرار ندهند.
به امید پیروزی و شادکامی برای ملت
ایران
والسلام