زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

محمد جواد حجتی در خاطرات فضل الله صلواتی

با دوستی همراه و همراز

با دوستی همراه و همراز
دکتر فضل الله صلواتی

                 جناب محمدجواد حجتی از فداکاران و مبارزان دوران طاغوت و یکی از زجرکشیدگان روزگار انقلاب است. با جسم ضعیف و روح بلندی که داشت در برابر قدرت و سلطه ستمکاران پهلوی ایستاد و با دوستان یکدل و جانی که داشت از حزب ملل اسلامی، پایداری و مقاومت نشان دادند قدرت پوشالی شاهیان را به زانو درآوردند. زندان های طولانی را تحمل کردند و سر در برابر ستم فرود نیاوردند.

نام حجتی را با مبارزانی چون کاظم موسوی بجنوردی و سرحدی زاده و دیگر یاران شان می شنیدیم و بر پایداری آنها آفرین می گفتیم و با نام مرحوم علی حجتی برادر کوچک تر ایشان و آثار او آشنا بودیم و چون کتابی یا جزوه ای از او مشاهده می کردیم برای آزادی همه زندانیان و محمدجواد حجتی دعا می کردیم، چون حکومت شاهی در سراشیبی سقوط قرار گرفت، زندانیان سیاسی و مبارزاتی دسته دسته آزاد شدند، محمدجواد هم با دوستانش آزاد شد.

برای دیدار با دیگر زندانیان و تبعیدی ها به شهرهای دیگر سفر کرد، اولین دیدار ما در یزد بود که من در آنجا تبعید بودم. جلسات تشکیل شد و اجتماعاتی از جوانان و مردم یزد و استقبال از ایشان که انقلابی مبارزی بود و زندانی تازه آزاد شده ای بود، سخنرانی ها می کرد و خاطراتی از زندان های ستمشاهی می گفت. شب بیست و دوم بهمن ۵۷ در یزد در مجمعی با هم بودیم و چون ندای الله اکبر بلند شد و تلویزیون به دست انقلابیون فتح شد، هر دو با هم گریستیم که بالاخره رنج ها به پایان رسید. احساس می کردیم که دیگر عدالت پایدار می شود و ستم برمی افتد، اشک شوق می باریدیم، نه ما که هر کس در آن مجلس حاضر بود، می گریست. جشن های ۲۲ بهمن ۵۷ یزد را با هم بودیم و شادمان از این موفقیت که زندان ها تمام شد.

دیدار دوم ما در اصفهان بود و استانداری آقای بجنوردی که برای دیدار ایشان به اصفهان آمده بودند و روزهایی یکدیگر را می دیدیم.

دیدار سوم در مجلس شورای اسلامی بود. من و ایشان و بجنوردی و آیت الله انواری و شهید محلاتی ائتلاف نانوشته ای داشتیم. برای رفع اختلافاتی که در آغاز مجلس اول بین حزب جمهوری و دیگران و بنی صدر بود.

جلساتی در محضر مبارک امام می رفتیم با شهید بهشتی و رجایی و هاشمی رفسنجانی نشست هایی داشتیم، باشد که از اختلافات و درگیری ها در آغاز مجلس جلوگیری کنیم. تلاش ها کردیم ولی چندان به نتیجه نرسیدند. حتی گاهی هم برای جلوگیری از لوایح و فرمان همایونی که شورای انقلاب به رییس جمهور تفویض کرده بود برخی پست ها و سمت ها در قانون اساسی پیشین توسط شاه داده می شد.

به آن فرمان همایونی می گفتند مثل رییس ورزش، رییس بانک مرکزی، رییس پیشاهنگی و... آقایان وابستگان، حزب جمهوری این فرمان ها را با تصویب مجلس از بنی صدر می گرفتند و به مرحوم رجایی می دادند و باعث اختلاف بین گروه ها می شد. حضرت امام خمینی(ره) هم روی وحدت و یکسانی و همراهی تکیه داشتند. روزی پس از دیدار امام، آقای حجتی در نظر امام را در مجلس بیان کردند که باعث تعطیلی دو ساعتی مجلس شد. مرحوم هاشمی رفسنجانی به خدمت امام رفت و بازگشت و با تشکیل مجلس گفت: امام اختیارات را به مجلس داده اند.

روزی من رانندگی پیکانی را به عهده داشتم و از محضر امام بازمی گشتیم. پهلوی من آقای حجتی و در صندلی عقب شهید محمد منتظری و پاسداری بودند. همان ایامی بود که روحانیون ترور می شدند. من به شوخی یا جدی به آنها گفتم: عمامه ها را بردارید که ترور نشویم. آقای حجتی گفتند: در کشوری که عمامه قاچاق باشد من می خواهم کشته شوم. من به شوخی گفتم: من چه گناهی کرده ام که با شما دو نفر باید کشته شوم؟ بین آقایان حجتی و محمد منتظری بر سر نهضت آزادی بگومگو در گرفت و من برای آنکه رفع ناراحتی شود جلوی یک بستنی فروشی توقف کردم و از آقای محمد منتظری خواستم که پولی به فرد همراهش بدهد تا بستنی بگیرد و شیرینی خورده شود.

مرحوم شهید محمد می گفت: من تاکنون چنین اسرافی نکرده ام و بستنی غیرضروری نخورده ام، خدایش بیامرزد، بالاخره مجبورش کردیم که بخرد. حتی می خواست سه تا بخرد که خودش مرتکب این ترک اولی نشود.

آقای حجتی پیوسته دلسوز امام و انقلاب بوده اند. حجتی یک دفعه خدمت امام گفتند: اجازه می دهید ما که بین حزب جمهوری و به اصطلاح لیبرال ها هستیم، حزبی به عنوان خط سوم تشکیل دهیم. امام فرمودند: همین مقدار اختلاف بس است. بعد از آنکه سخنرانی عمومی خود را شروع کردند ضمن آن این مطلب را گفتند که آقای حجتی پیشنهاد حزب سوم می کند و من مخالفم، چهار سال مجلس شورای اسلامی را با هم بودیم و توافق هایی داشتیم و بعد از مجلس، مقالات ارزنده ایشان را مخصوصا در روزنامه اطلاعات می خواندم که در همه جا طرفدار وحدت و دوستی و یکسانی هستند و نمی خواهند که بین گروه های کشور درگیری پیش آید و در جامعه اختلافی باشد.

در روزنامه اطلاعات با ایشان ملاقات داشته ام و در برخی جلسات «دایره المعارف بزرگ اسلامی» دیداری پیش آمده و گاهی نیز به اصفهان آمده اند. خدایشان موفق و موید و هماره سربلند دارد.

اصفهان 23 مردادماه 1398

در این قسمت مشاهده کنید سایر مطالب در خصوص محمدجواد حجتی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.