زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

نجات کشور در گرو همدلی و همکاری میان سیاستمداران، اقتصاددانان و فرهنگمداران خواهد بود

لینک در روزنامه شرق: روزنامه شرق 27/2/93 صفحه 7

لینک در سایت ملی مذهبی: لینک سایت

 

گفت‌وگو با دکتر فضل‌الله صلواتی


منافع برخی ایجاب می‌کرد که احمدی‌نژاد بیاید

در گفت‌وگویی که پیش رو دارید پرسش‌هایی را با دکتر فضل‌الله صلواتی در میان گذاشته‌ایم. وی استاد پیشین دانشگاه و از قدیمی‌ترین مبارزان در دوره محمدرضاشاه است که در زمان جوانی بارها طعم زندان و تبعید را چشیده است. از شاگردان وی در دوره مبارزه می‌توان به مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و... اشاره کرد و همین طور تعدادی از مقامات سیاسی و فرهنگی کنونی کشور که وی با اشاره به نام آنها موافقت نکرد. صلواتی که این روزها بیشتر به تحقیقات و مطالعات تاریخی مشغول است، همواره نسبت به مسائل فرهنگی و سیاسی حساسیت داشته و دارد و در موقعیت کنونی و برای رفع مشکلات موجود و نجات کشور تنها راه حل را همدلی و همکاری میان سیاستمداران، اقتصاددانان و فرهنگمداران می‌داند و توصیه می‌کند:«آنها که هشت سال باعث شدند که اوضاع کشور بدین صورت درآید، توبه کرده و تلاش کنند که جبران گذشته نمایند و به جای دلواپسی و نگرانی و تمام قد در برابر دولت ایستادن، کمک کنند تا دولت در این شرایط بحرانی و تحریم‌ها و نامردی آمریکا و اذنابش موفق شود» به نظر صلواتی راه حل برون‌رفت از مشکلات کنونی، تکیه بر عقلانیت، اجرای بی‌چون و چرای عدالت و حمایت از دولت است تا بتواند مسائل مربوط به تحریم‌ها را حل کرده و مناسبات خارجی لطمه‌دیده را بازسازی کند.

ادامه مطلب را مشاهده فرمایید

 لینک در روزنامه شرق: روزنامه شرق 27/2/93 صفحه 7

لینک در سایت ملی مذهبی: لینک سایت

 


گفت‌وگو با دکتر فضل‌الله صلواتی


منافع برخی ایجاب می‌کرد که احمدی‌نژاد بیاید


در گفت‌وگویی که پیش رو دارید پرسش‌هایی را با دکتر فضل‌الله صلواتی در میان گذاشته‌ایم. وی استاد پیشین دانشگاه و از قدیمی‌ترین مبارزان در دوره محمدرضاشاه است که در زمان جوانی بارها طعم زندان و تبعید را چشیده است. از شاگردان وی در دوره مبارزه می‌توان به مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و... اشاره کرد و همین طور تعدادی از مقامات سیاسی و فرهنگی کنونی کشور که وی با اشاره به نام آنها موافقت نکرد. صلواتی که این روزها بیشتر به تحقیقات و مطالعات تاریخی مشغول است، همواره نسبت به مسائل فرهنگی و سیاسی حساسیت داشته و دارد و در موقعیت کنونی و برای رفع مشکلات موجود و نجات کشور تنها راه حل را همدلی و همکاری میان سیاستمداران، اقتصاددانان و فرهنگمداران می‌داند و توصیه می‌کند:«آنها که هشت سال باعث شدند که اوضاع کشور بدین صورت درآید، توبه کرده و تلاش کنند که جبران گذشته نمایند و به جای دلواپسی و نگرانی و تمام قد در برابر دولت ایستادن، کمک کنند تا دولت در این شرایط بحرانی و تحریم‌ها و نامردی آمریکا و اذنابش موفق شود» به نظر صلواتی راه حل برون‌رفت از مشکلات کنونی، تکیه بر عقلانیت، اجرای بی‌چون و چرای عدالت و حمایت از دولت است تا بتواند مسائل مربوط به تحریم‌ها را حل کرده و مناسبات خارجی لطمه‌دیده را بازسازی کند.

***

 به نظر شما به چه دلایلی محمود احمدی‌نژاد پس از دولت اصلاحات روی کار آمد، آن هم در حالی که شعارها و برنامه‌های او تفاوت‌های زیادی با شعارها و برنامه‌های دولت اصلاحات داشت؟

مردم ایران مطلق‌گرا هستند. آنها چشم به راه عدالت علی (ع) و امام زمان (عج) می‌باشند. با تمام وجود می‌گویند اگر آنها بودند، چگونه و در همه جا عدالت حاکم بود، بی‌گناهی در زندان و حصر نبود، ارزاق فراوان و ارزان بود، دل‌ها با هم مهربان بود، زیرا علی (ع) به مساوات با همه برخورد می‌کرد. حاضر نبود یک زن یهودی هم نیازمند باشد، حضرت علی (ع) به مالک اشتر می‌فرماید؛ مالک مردم تو را و دولتت را با قبلی‌ها مقایسه می‌کنند. باید طوری عمل کنی که بهتر از آنان خویشتن را بنمایی و اکثریت را از خود راضی نگه داری و... ما نیز دولت‌ها را باید با هم بسنجیم، نسبت‌ها را باید در نظر بگیریم، بالاخره دولت آقای خاتمی هم ضعف‌هایی داشت، ما باید نیمه پر لیوان را ببینیم. آقای خاتمی با وجود بحران‌هایی که برای دولتش ایجاد کردند در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی بسیار موفق عمل کرد و رابطه عاقلانه‌ای با کشورهای دنیا داشت و پیشنهادش مبنی بر «گفت‌وگوی تمدن‌ها» نام ایران را بلندآوازه کرد و احترام جهانیان را نسبت به مردم ایران برانگیخت.  باید خوبی‌هایش را بستاییم و از بدی‌ها انتقاد کنیم، شیعیان که همه را معصوم نمی‌دانند. به تعبیر سعدی:«همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی» مردم نوآوری‌ها را دوست دارند و به شعارها توجه می‌کنند. اما مهم عمل کردن به وعده‌هاست که به شرایط زمان هم بستگی دارد. البته حامیان آقای احمدی‌نژاد هم قوی بودند. در دوره اول، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که مرد سیاست ایران است آگاهی خوبی از وضعیت داشت. اعتقاد من بر آن است که اگر آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شده بود، حتی مشکلات ایران با عربستان، قطر، گروه‌های تکفیری و امثالهم هم حل می‌شد و او با سرپنجه تدبیر می‌توانست بر جنگ سوریه هم اثرگذار باشد. با تجربه‌هایی که داشت کشور را به پیش می‌بُرد ولی آنها که منافع‌شان ایجاب می‌کرد فرد دیگری را مطرح کردند. باز هم در آینده، تاریخ باید قضاوت کند و اگر پرده‌ها برداشته شود معلوم می‌شود که چه کارهایی صورت گرفت و چه حرکت‌هایی انجام شد که آیت‌الله هاشمی گفت که به خدا واگذار می‌کنم...

باش تا صبح دولتت بدمد                کاین هنوز از نتایج سحر است

اگر زنده بودم، ده سال دیگر با من مصاحبه کنید تا برخی اسرار ناگفته هم افشاء شده باشد.

 احمدی‌نژاد از ابتدا تلاش داشت که دولت خود را دولتی عدالت‌محور بشناساند اما نقاط ضعف وی در زمینه اقتصادی بارزتر به نظر می‌رسد. رئیس مجلسِ همسو با دولت‌های نهم و دهم ابراز داشته که مجموع بدهی‌های دولت (که بیش از 150 هزار میلیارد تومان است) نشان می‌دهد که کشور بد اداره شده و مدیریتی در کار نبوده است. در گزارش رئیس جمهور کنونی به مردم هم مطالبی مطرح شد مانند اینکه:«در سال 91 تورم بالای 40 درصد بوده و رشد منفی داشته‌ایم. بدهی دولت به پیمانکاران و بخش‌های مختلف و خصوصی نیز حدود 55 هزار میلیاردتومان بوده و کل این رقم بسیار بالاتر از 200 هزار میلیاردتومان است. در شرایطی که ما به سمت تحریم می‌رفتیم و دولت هم این موضوع را می‌دانست، می‌گفت که این تحریم‌ها کاغذپاره است و وابستگی‌اش را به خارج در بخش اقتصادی بیشتر می‌کرد، چنان که در سال قبل از 84 واردات ما 38 میلیارد بود و در سال 90 به 75 میلیارد رسید...» این در حالی است که حداقل در بخش درآمدهای نفتی، درآمد نفتی دولت احمدی‌نژاد حدود 600 میلیارددلار بوده ولی پولدارترین دولت بدهکارترین دولت نیز بوده است! جنابعالی عملکرد احمدی‌نژاد را در هشت سالی که دولت را در اختیار داشت، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

همین سوال و همین مطلبی که شما می‌گویید، نقطه ضعف‌هایی است که یکی یکی روشن می‌شود، شما خودتان همه چیز را گفتید، دیگر من چه بگویم؟ ارزیابی من آن است که ایران به لب پرتگاه رسید. ولی به طور کامل سقوط نکرد، عقب افتاد، تباه شد، ملت تحقیر شدند، صدقه بگیر شدند، ملتی که روزی از پادشاهان جهان باج می‌گرفتند امروز 72.5 میلیون برای نفری 45 هزار تومان در ماه ثبت‌نام می‌کنند! سوال این است، چه باید کرد؟ گرانی و تورم بیداد می‌کند، آیا آقای روحانی از حال کارمندان با 600 هزار تومان حقوق در ماه و بازنشستگان و خیل عظیم بیکاران خبر دارند؟ درست است که مردم با سبد کالا باز هم تحقیر و صدقه‌بگیر شوند؟ بهتر نیست این سبدها را در اختیار کمیته امداد یا خیریه‌ها بگذارند که به طور منظم و مرتب و بدون اهانت به مستحقان بدهند. به کسانی که با تنها سرمایه خود (یک بیل) از صبح تا شام سرچهارراه‌ها ایستاده‌اند و کسی آنها را به کار نمی‌گیرد. سوال است که چرا آقای روحانی خود را درگیر این مسائل می‌کند؟ به جای یارانه آیا اگر بیمه بیکاری و ازکارافتادگی و آسیب‌دیدگی می‌دادند بهتر نبود؟ این ارقامی را که شما گفتید، همه مردم کم و بیش می‌دانند، آیا قوه قضائیه آن توان را دارد که مدعی حق مردم شود؟ آیا به جای آنکه عصبانی شوند که چرا خانم اشتون با خانواده یک زندانی تماس گرفته و به طور دائم از فتنه گفتن و نقاط ضعف را به خارجی‌ها نسبت دادن، می‌توانند از حق مردم دفاع کنند و آب رفته را به جوی بازگردانند. اگر علی (ع) بود آیا می‌گذاشت یک درهم از اموال بیت‌المال ناپدید شود؟ و عده‌ای خاص آن را ببلعند؟ «یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع» همانطور که شتر سبزه بهاری را می‌بلعد، برخی مال خدا، پول بیت‌المال مردم را می‌بلعند و رانت‌خواری می‌کنند. ما در ایران تفکیک قوا داریم، مقامات قضایی جز چند مصاحبه در مورد دزدی 3 میلیارد دلاری چه کردند و چه می‌کنند؟ ما در راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن شرکت می‌کنیم ولی از عملکرد این آقایان، و آقایان در شورای نگهبان در خصوص رد صلاحیت افراد صالح راضی نیستیم و ما هم مثل آقای هاشمی به خدا شکایت می‌کنیم. ما یقین داریم که «اِنّ رَبّکَ لَبِالمرصاد» این را باید همه بدانند که مردم خوب می‌فهمند و خوب درک می‌کنند و ثروت‌های بادآورده را می‌بینند و انحصارگرایی‌ها و رانت‌خواری‌ها را مشاهده می‌کنند –و برای حفظ امنیت کشور سکوت می‌کنند- و انتظارشان آن است که دولت و قوه قضائیه و مجلس برای این موارد دلواپسی داشته باشند و این مواردی که شما به آن اشاره کردید را اصلاح کنند و از اسم اصلاح نترسند و فکر نکنند که اگر اموال مردم و بیت‌المال را برگردانند اصلاحاتی می‌شوند! یا اگر انتخابات بدون رد صلاحیت‌ها انجام شود ملی‌مذهبی می‌شوند، آنها فقط باید خدا را در نظر بگیرند.

 

اگر مروری بر کارنامه هشت ساله اصلاح‌طلبان در دوره خاتمی و کارنامه هشت ساله اصول‌گرایان در دوره احمدی‌نژاد داشته باشید، به طور کلی ارزیابی‌تان از عملکرد این دو جریان در کشور چیست؟

برای من اصلاح‌طلب و اصول‌گرا فرقی نمی‌کند. من همه را دوست دارم، با همه مهربان هستم، مخالفت و مبارزه من از اول جوانی که این همه زندان رفتم و شکنجه شدم و سال‌ها در تبعید بودم، مخالفت با ستمکاران بوده است. ستم چه اقتصادی و چه امنیتی و چه سیاسی، ستم است و ظالم، ظالم است و باید از صفحه روزگار محو شود. من اگر به اصلاحاتی‌ها ارادت می‌ورزم به خاطر آن است که سمبل آنها آقایان خاتمی و عارف هستند. اگر با اصول‌گرایان در برخی موارد مخالفت می‌کنم به خاطر آن است که آنها روی امثال آقای احمدی‌نژاد تکیه می‌کنند. غیر از آنها که منافعی دارند، اصول‌گرایان هم مثل ما کشور و ملت را دوست دارند، و آنها نیز با دروغ و عوام‌فریبی و دزدی مخالفند. پس ما فرقی با هم نداریم، ما همه یک وطن داریم، و یک قانون و همه تابع قانون اساسی هستیم و همه می‌خواهیم که در تمام برخوردها، انتخابات‌ها، قضاوت‌ها و... حق‌الناس رعایت شود. اگر این سخن شنیده و رعایت نشود ما دیگر اختلافی و دعوایی نداریم. در یک خانواده هم ممکن است هر کدام به نوعی فکر کنند، همه در فکر کردن آزادند، کسی که با دیگری دعوا نمی‌کند و کتک‌کاری نمی‌شود و بر سر و کله هم نمی‌کوبند و جلسه‌ها را برهم نمی‌زنند. کسانی که خشن عمل می‌کنند قطعاً مخالف امنیت کشور، نظام و رهبری هستند و این گروه‌های خودسر از هر طرف که تحریک شده باشند اصول‌گرایان را هم بدنام و بی‌اعتبار می‌کنند. کجا دیده شده که یک فرد اصلاحاتی، ملی مذهبی و یا از  ارادتمندان آیت‌الله منتظری به کسی اهانتی کرده باشد و یا در سخنرانی شخصیتی اخلال کرده باشد؟

به نظر شما چطور شد که برخی از جریان‌های سیاسی در سال‌های 1384 و 1388 از محمود احمدی‌نژاد پشتیبانی کردند؟

آقای احمدی‌نژاد در هنگام استانداری اردبیل و شهرداری تهران، دوستان و یارانی از جناح‌های اصول‌گرا پیدا کرده بود، در شهرداری که در برخی موارد درآمدهای آن حساب و کتابی دقیق ندارد و دیر اتفاق می‌افتد که کسانی پیدا شوند که بخواهند در هزینه‌های شهرداری حسابرسی کنند، یا بگویند که مثلاً بودجه فرهنگی صرف چه کارهایی شده است یا چه مقدار به رسانه‌ها داده شده که تعریف و تمجید کنند؟ چه مقدار صرف نوشتن و نصب بنرها شده است؟ چه افرادی را بزرگ‌نمایی کرده‌اند؟ فقط در شرایطی ایجاب کرد که روی کارهای آقای کرباسچی ایستادگی کردند که مثلاً روزی چند پُرس ناهار می‌خورد؟ شب‌ها سریالی نشان دادند که محاکمات چگونه برگزار می‌شوند، چند سکه، به چه کسانی و برای چه داده است؟ بالاخره معلوم شد که 10 میلیون تومان برای چاپ کتاب «تاریخ طبری» داده است و دیگر تخلفاتی از این قبیل که در شهرداری تهران انجام شده است و به خاطر سیاست روز که مبادا ایشان که فعال و کارآمد است نامزد ریاست جمهوری شود. پس محاکمه شد تا به این فکر نیفتد. اما با دیگر شهرداران کسی کاری نداشت، در ابتدای شهرداری آقای قالیباف عده‌ای از گم‌شدن 300 میلیارد تومان حرف می‌زدند و برخی روزنامه‌ها هم می‌نوشتند. آن شمع هم سو سو کرد و خاموش شد. این مبلغ را فقط رو کردند که ما بهانه‌ای در دست داریم و می‌توانیم افشاگری‌هایی داشته باشیم. امثال من که از پشت پرده خبر نداریم، بلکه از روی پرده هم چیزی نمی‌دانیم، دادگاه و محاکمه‌ای هم که در کار نبود، اگر خبرنگاری، روزنامه‌نگاری یا نویسنده‌ای مطلبی ارائه کند، گریبانش گرفته می‌شود که از کجا می‌دانستی؟ مدرکت کو؟ و چگونه حسابرسی کرده‌ای؟ هیچ کس جرأت نمی‌کند که بگوید بالای چشم برخی از وام‌گیرندگان و بازپس‌نداده‌ها، ابرویی هم هست. طبق گفته رئیس بانک مرکزی این همه پول که از بانک مرکزی گرفته شده کو و کجاست؟ فقط بابک زنجانی که حتماً پشتیبانی نداشته، باید در زندان بخوابد، بقیه چه می‌شود؟ نام هیچ کس را نمی‌شود بُرد، و نمی‌توان گفت این همه سرمایه ملت و بیت‌المال که تباه شده کجا رفته و صرف چه کاری شده است؟ هر چند روز یک مرتبه مقامات قضایی مصاحبه‌ای و فرمایشاتی دارند که ما چنین و چنان می‌کنیم و پول‌های مردم و بیت‌المال را به خزانه برمی‌گردانیم. امید که خداوند موفق‌شان گرداند. وقتی درآمدها و پول‌ها بی‌حساب و کتاب باشند چرا ریخت و پاش نشود؟ چرا یارگیری نشود؟ چرا کمک فرهنگی و اجتماعی به عمل نیاید؟ آن حضرت علی (ع) بود که فرمود؛ اگر اموال بیت‌المال به کابین زنان یا بهای کنیزان رفته باشد همه را برمی‌گردانم. به خاطر همین سخت‌گیری‌ها بود که نگذاشتند حضرت علی (ع) در حکومت موفق شود. اما نمی‌شود همه حرف‌ها را زد، فقط می‌توان گفت، وقتی پول باشد و رفیق راه هم باشد، چرا افراد نامزد و کاندیدا نشوند؟ آنها که منافعی به دست آورده‌اند چرا حمایت نکنند؟ مگر تأمین آتیه کار لازمی نیست؟ بالاخره مدعی بودند که فکر می‌کنیم که خیرالموجودین را نامزد کرده‌ایم. با این تفکر جلو آمدند و نتیجه اینکه، تورم و گرانی و پیداشدن تحریم‌ها و قطع رابطه با ممالک جهان و 3 برابر شدن قیمت ارز و... را به ارمغان آوردند! هنوز زود است که کسی درباره انتخابات‌های 1384 و 1388 اظهارنظری کند و یا تحلیلی داشته باشد. باید این مسئولیت را بر عهده تاریخ گذاشت. در آینده همه مسائل روشن خواهد شد و پاسخ چراها داده می‌شود، فقط می‌توانیم بگوییم که ما راضی نبودیم که اعتراضی صورت گیرد و درگیری پدید آید و کسانی به زندان بیفتند و اموال مردم تباه شود.

 

به نظرتان دولتی که خود را دولت اعتدال‌گرا شناسانده در این مدت چگونه راه پیموده؟ و پرسش آخر اینکه از دیدگاه جنابعالی تعریف مفهوم اعتدال در ادبیات سیاسی ما چیست؟

آقای دکتر روحانی مورد تأیید اصلاحاتی‌ها و بخشی از اصول‌گرایان بوده است. عامل توجه به ایشان در درجه اول استعفای آقای دکتر عارف و بعد تأیید و حمایت بزرگوارانی چون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آقای سید محمد خاتمی بوده است، روی این حساب اکثر مردم به پای صندوق رای آمدند و با اطمینان و اعتماد کامل به برنامه‌ها و به خود ایشان رای دادند. خودشان هم که شخصیتی والا و ارزنده داشتند. دانشمندی جهان‌دیده و روحانی سرد و گرم چشیده بودند، ریاست ایشان برای ملت ایران ایده‌آل است و برنامه‌هایشان مورد قبول همگان است. من در میان مردم هستم، افراد جامعه ایشان را اعتدالی می‌دانند و اگر خودشان این تفکر را داشته باشند، ان‌شاء‌الله همه چیز اصلاح می‌شود. اعتدالی بودن هم تعریف دارد، آن نیست که مخالفان پیشین را تثبیت کنند و همان راه پیشین ادامه پیدا کند، چراکه برای مردم همان دولت قبلی می‌شود. سخنرانی‌های آقای روحانی امیدوارکننده است. مبادا روال، همان روال قبلی باشد با این تفاوت که پولی در کار نیست و خزانه خالی است. آقای روحانی اگر در سیاست خارجی موفق شود و این دشمنان قسم‌خورده را به دوست تبدیل کند شاهکار کرده است. اگر با حفظ حقوق ملت ایران تحریم‌ها را بردارد، کاری کرده کارستان. اگر نرخ ارز را پایین بیاورد که در دولت قبل یکباره 3 برابرش کردند، اگر قیمت‌ها را کنترل کند، اگر ارزش پول ایران را بالا ببرد، اگر مدیران کارآمد و فعال سر کار بیاورد و تعمدی نداشته باشد که اصلاحاتی نباشند، اگر با تعامل و تدبیر جلوی تندروی‌های شورای نگهبان را بگیرد، اگر جوگیر نشود و تونل‌های آب زاینده‌رود اصفهان را که حیات مردم این شهر به آن وابسته است تعطیل نکند، مردم اصفهان مثل سابق آب را در زاینده‌رود ببینند و کشاورزان شرق اصفهان از تباهی نجات پیدا کنند، اگر به پیشنهادهای اقتصاددانان و مردان باتجربه عرصه سیاست توجه کند و مثل آقای احمدی‌نژاد قطعنامه‌ها را کاغذپاره نخواند و سعی کند محیط دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و سیاسی، امنیتی نباشد و... ان‌شاءالله همه چیز درست می‌شود. آقای روحانی این انتظار را هم نداشته باشد کسانی که از دولت قبلی هدایایی دریافت کرده‌اند، بدون هدیه طرفدار ایشان شوند و از ایشان حمایت کنند، بهانه‌تراشی نکنند، هر روز مسأله‌ای ایجاد نکنند و... باید برای همه این برخوردها آماده باشد! من در میان مردم در بازار و خیابان و مسجد و پارک هستم، مردم می‌گویند بهترین تیر ترکش نظام روحانی بوده است، اگر با درایت و تدبیر و امید عمل کند پیروزی در اختیار اوست، بهتر است در مسائل داخلی و در انتخاب مدیران جدی باشد و خودش و دولتش تصمیم بگیرند. سعی کند به دوره ارباب و رعیتی و کدخدا و خان‌بازی بازنگردد. اعتدال، میانه‌روی و از هر گروهی استفاده کردن است به شرط آنکه اصل بر لیاقت و کارآمدی باشد نه موافقت و مخالفت این و آن!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.