مُردم اندر حسرت فهم درست
این روزها چقدر مخالفان و دشمنان ایران شاد هستند، بهانهای یافتهاند که به وسیله خودمان، ما را بیتمدن و بدون فرهنگ به دنیا معرفی کنند. افرادی ناآگاه، خود را مخالف دانش و دانشمند، تحقیق و پژوهش، معرفی میکنند و از زبان همه مردم اصفهان سخن میگویند! ما ایرانیان هماره افتخار داشتهایم که میهن ما مرکز علم و دانش بوده و مبنای تفکر و اندیشههای فلسفی و واسطة پیشرفت فرهنگ و هنر در تمام جهان و در دنیای اسلام، فرهنگ و معرفت، از ایران ما به همة دنیا منتقل میشد، ما معتقد بودیم که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی:
هنر نزد ایرانیان است و بس ندادند شیر ژیان را به کس
هماره مقدم دانشمندان و فرهیختگان را گرامی می داشتیم و هرگز نشد که آنها را جاسوس و زباله بدانیم و ............
برای مشاهده متن کامل ادامه مطلب را مشاهده فرمایید
مُردم اندر حسرت فهم درست
این روزها چقدر مخالفان و دشمنان ایران شاد هستند، بهانهای یافتهاند که به وسیله خودمان، ما را بیتمدن و بدون فرهنگ به دنیا معرفی کنند. افرادی ناآگاه، خود را مخالف دانش و دانشمند، تحقیق و پژوهش، معرفی میکنند و از زبان همه مردم اصفهان سخن میگویند! ما ایرانیان هماره افتخار داشتهایم که میهن ما مرکز علم و دانش بوده و مبنای تفکر و اندیشههای فلسفی و واسطة پیشرفت فرهنگ و هنر در تمام جهان و در دنیای اسلام، فرهنگ و معرفت، از ایران ما به همة دنیا منتقل میشد، ما معتقد بودیم که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی:
هنر نزد ایرانیان است و بس ندادند شیر ژیان را به کس
هماره مقدم دانشمندان و فرهیختگان را گرامی می داشتیم و هرگز نشد که آنها را جاسوس و زباله بدانیم و آنقدر عفت کلام داشتیم که تمام علمای جهان، ایران اسلامی را مهد علم، ایمان، تقوی و امنیت و مرکز تمدن و فرهنگ اسلامی میدانستند، دوست میداشتند که زنده یا مردهشان در ایران باشد، ما پایگاه علم و فضیلت فارابی و ابنسینا و محمدبن زکریای رازی و صدها دانشمند، هنرمند و صاحب نظر بودهایم، ایران بزرگ ما با سابقهای درخشان چه بسیار فرهیختگانی را که در دامان پر مهر خود پرورش داده است.
باعث تأسف است که امروز ابجدخوانهائی خود را صاحب نظر دانسته و با خصلتهای شخصی و جهانبینی های محدود و محصور، مریدان نوجوان کم سن و سال و چشم و گوش بسته را به دنبال گردانندگان روزنامه های معلوم الحال، آنها که نه از تحقیق و پژوهش چیزی میفهمند و نه نکتهای از ایران شناسی و میراث باستانی میدانند و نه از سوابق علمی و عملی ایران عزیز خبری دارند و نه از دانش و فضیلت اطلاعی دارند را با شعارهای: خیانتکار و جاسوس در برابر اندیشمندان قرار میدهند. باشد که علیرغم نظر مسؤلان نظام، ایران را آن قدر ضعیف و ناتوان و بازی خورده نشان دهند که از جنازة یک محقق آمریکائی هم میترسند، برای اینکه ایران را بی ثبات نشان دهند، ایادیشان را به اطراف مزار پروفسور پوپ میفرستند تا در و دیوار آن بقعه را با شعارهای مستهجن، سیاه کنند، بدون آنکه بدانند پروفسور پوپ که بوده و چه نوشته و خود نمیدانند با چه چیزی مخالفند! و اینها بیشتر متاسفانه به نام اصولگرا به میدان میآیند تا آبروی آن جناح را ببرند و برای دولت ایجاد بحران کنند و دولت تدبیر و امید را زیر سؤال ببرند.
علم و دانش مرز نمی شناسد، پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «اطلبوالعلم و لو بالصین» دنبال دانش بروید، حتی اگر در چین باشد و «خُذالعلم و لو من اهل النفاق» علم را دریافت کنید، حتی اگر از اهل نفاق باشد و با کمال تأسف مدعیان دینداری، دانشمندی ایرانشناس و ایران دوست و عاشق اصفهان را در مجلس و یا در نمازجمعه جاسوس خوانده اند و آبروی یک کشور عالم پرور را برده اند.
پروفسور ریچارد نلسون فرای، ایران شناس و شرق شناس برجستة آمریکائی عاشق اصفهان بود و به این شهر سفر کرده بود، مورد تأیید نویسندگان «دائره المعارف بزرگ اسلامی» و همکاران آن مؤسسة بزرگ و مورد پذیرش دولت اصولگرای پیشین بود که خانهای از میراث فرهنگی را در این شهر به او هدیه کردند. وی کعبة آمال و بهشت موعودش اصفهان بود، آرزو داشت که پس از مردن در خاک بهشتی اصفهان و در شهر میرداماد و شیخ بهائی و مجلسی مدفون گردد.
شیعیان از زمانهای دور آرزو میکردند که مدفن آنها در گورستان وادیالسلام نجف اشرف باشد، ایران شناسان صاحب نامی چون پروفسور پوپ و پروفسور نلسون فرای، دوست میداشتند وجودشان جزو خاک اصفهان باشد، در نجف اشرف تا کنون روی کسی امّا نگذاشتهاند و علاقمندان را خوب و بد نکردهاند، که چه کسی گنهکار بوده و زبالة فلان شهر! الطاف مولای متقیان عام است و مؤمن و غیرمؤمن را در بر میگیرد، ولی برخی که خود را صاحب اصفهان و اختیاردار مردم و مدعی همه کاره بودن میکنند، با روشهای غیرمعمول امضاهای محدودی جمع میکنند که نباید فلان کس در اصفهان دفن گردد، شیعیان پیشین آن قدر درک داشتند که به خاک نجف ارزش دهند و به آیندگان نشان دهند که سرزمین نجف والا و بالا و بهشت دنیا است، اینها هم که وصیت کرده اند در اصفهان به خاک سپرده شوند، اینگونه به اصفهان اهمیت می دهند و آن را ارزشمند می شمارند و به همهی دنیا نشان می دهند که شهری نیکوتر از اصفهان نیست.
معترضان اگر فکر می کردند که دانشمندانی بزرگ و پژوهشگرانی ایران شناس سرزمین آمریکا را قابل ندانستهاند که خاکشان در آنجا باشد و ایران و اصفهان را انتخاب کردهاند، بدینوسیله آمریکای جهانخوار و انگلیس زیادهطلب را تضعیف و تحقیرکردهاند، آنها در رسانه هایشان پیوسته شعار میدهند که ایران منزوی و مطرود شده ولی دانشمند شرقشناس با این وصیت نشان داد که ایران منزوی و مطرود نیست، بلکه سربلند و با اقتدار است و امثال آمریکا محکومند و مطرود.
نمایندگانی که باید به فکر اعتلای ملک و ملت باشند، ایران را در جهان سربلند کنند که مطمح نظر همه شرقشناسان و توریستها باشد، کاری کنند که اوضاع فرهنگی و صنعت توریسم توسعه یابد، سعی کنند در شرایطی که دولت به دنبال حل مسئلة تحریمهای تحمیلی است، بحرانسازی نکنند و برای ایجاد رابطه با همة جهان کوشا باشند، ملت ایران را در انظار جهانیان حتی تاجیکستان و افغانستان که درخواست دفن آن پژوهشگر را در کشور خود دادهاند خفیف و بیارج نکنند و در جامعه تشنج ایجاد ننمایند. آیا رهبر دانش دوست انقلاب، کار مدعیان اصولگرائی و دوستی رهبری را تأیید میفرمایند؟
ای کاش معدود نمایندگان اصفهان به جای نامه نوشتن برای خاک کردن و خاک نکردن افراد، فکری برای نابودی زاینده رود که حیات اصفهان بدان وابسته است می کردند و در آن رابطه نامهای امضا مینمودند.
نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری تابلوئی در مجلس روی دست گرفتند که عملیات احداث تونل بهشت آباد و گلاب که رو به پایان است، متوقف گردد و به مردم شهرکرد برای روز پنجشنبه 28 فروردین ماه فراخوان دادهاند که راهپیمائی کنند تا آب این تونلها به اصفهان نرسد! تونلهائی که قرار بود آب یزد و کاشان نیز از آنها تأمین گردد.
محرکان مردم شهرکرد که آنان را برای تظاهرات بسیج کردهاند می خواهند که آب زایندهرود فقط در آن منطقه مصرف شود و رئیس دولت قبل هم گفته: اول نیاز شما باید تأمین شود و سپس به استانها دیگر برود.
معلوم نیست که حق آبههائی که از زمان هخامنشیان تا چند سال قبل سرزمین اصفهان را تا تالاب گاوخونی سیراب می کرد و هر کسی به اندازه مالکیت و حق خود از آن برداشت میکرد، چه شد و به کجا رفت؟ نماینده ای هم نیست که از حق مالکین آن حق آبهها دفاع کند و حق را به صاحبان حق برساند، در اثر مدیریت غلط بر آب زاینده رود، چند سالی است که دیگر آبی در اصفهان جریان ندارد، یک جاده خاکی! در وسط شهر اصفهان است که پلهائی بر روی آن زده شده! و در برخی جاها تابلوهای هشدار دهنده هست که «شنا ممنوع»! اکوسیستم حوزه زایندهرود از سراب تا پایاب از بین رفته است و چاهها که در هر روز عمیقتر حفر میگردد، کم آب و تعدادی خشک شده و این خطر دیگری را هشدار میدهد.
معلوم نیست که حق و حقوق کشاورزان حاشیه زایندهرود و به خصوص شرق اصفهان تا گاوخونی به چه سرنوشتی دچار شده؟ زندگی هاشان پریشان شده و به نان شب محتاج شدهاند، اگر خشک سالی است که برای همه باید باشد و فراوانی آب هم برای همه است، در تمام دنیا مگر مردم شهر و یا ایالتی میتوانند ادعا کنند که چون آبی از شهر ما میگذرد و یا چاههای نفت در شهرماست و یا معادن طلائی داریم، اختصاص به شهر خود ما دارد! آب، هوا، دریا، رودخانه و کوه و تمام منابع طبیعی، متعلق به عموم مردم است، نباید جنجالهای فرقهای و منطقهای به راه انداخت و مردم را تحریک کرد، ایران متعلق به تمام ایرانیان است، حتی حکومتها اجازه ندارند که منابع ملی را به جائی خاص اختصاص دهند و دیگران را محروم نمایند، معلوم نیست چه دستهائی پشت پرده در کار است که بین مردم استانها و قومیتها اختلاف میاندازند و وحدت و یکپارچگی جامعه را به تشتت و افتراق و چند دستگی تبدیل میکنند.خدایا زیر معما پرده بردار
در پایان مردم ایران را دعوت میکنم که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت فعال داشته باشند و نمایندگانی را به مجلس بفرستند که زبان مردم را بفهمند و نیازهای جامعه را برآورده نمایند، دانشمند را از جاسوس تشخیص دهند و وظایف اصلی نماینده بودن را بدانند و از بعد سیاسی و هیجانی به مباحث نپردازند و قوانین مؤثر و کارآمد وضع کنند، مردم را در مقابل هم قرار ندهند و امید مردم را که با عشق و علاقه، دولت تدبیر و امید را انتخاب کردهاند به یأس تبدیل نکنند.
فضل الله صلواتی
اصفهان 24/1/93