زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

اسلامی شدن دانشگاهها

                  اسلامی شدن دانشگاهها                 
فضل الله صلواتی
 
منتشر شده در نشریه نوید اصفهان (دهه ۱۳۷۰)
 
ادامه مطلب را مطالعه فرمائید  
اسلامی شدن دانشگاهها
فضل الله صلواتی
 
منتشر شده در نشریه نوید اصفهان (دهه ۱۳۷۰)
 
 
سخن از اسلامی کردن دانشگاه ها است ؛ شاید مسائل و گزارش هایی به مقام رهبری از برخی دانشگاهها رسیده است ؛ که ایشان لازم دیدند در خصوص اسلامی کردن آن مراکز مطالبی را بیان بفرمایند .
شاید خودکامگی ها ؛‌خودمحوری ها ؛‌‌انحصارطلبی ها ؛ طرد نیروهای اسلامی ؛‌دادن بورسیه ها بهنورچشمیها ؛‌به کارگیری افرادی وابسته با کیفیت پایین تحصیلی ؛‌ظاهرسازی ها ؛‌و ریاکاریها و سیاسی کاریها ؛ ‌برخوردهای غیر متعهدانه و نادرست با دانشجویان باعث شده که جناب ایشان به عمق فاجعه پی برده تا اخطار لازم را بدهند . با کمال شگفتی دیدیم که خود جناب وزیر فرهنگ  و آموزش عالی و برخی رؤسای  دانشگاهها جلو افتادند و مطلب را به نفع خودشان تحلیل و تفسیر کردند ؛ و شعارهای اسلامی کردن را سر دادند و گذشته را محکوم نمودند ؛ که آری تا کنون که 18 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته ؛ هنوز کاری انجام نشده ؛ و تا اسلامی شدن فاصله ها وجود دارد .
 
کسی نیست که از این آقایان محترم بپرسد که شما تاکنون چه کار می کردید ؟ اکنون هم برای اینکه از قافله عقب نمانید ؛ چند سانتی متر بر طول محاسن مبارک بیفزائید و بر گردان یقه پیراهن را بردارید ؛ و داغی بر پیشانی بگذارید و چند آیه و حدیث  را بر تابلوهای صحن دانشگاهها بنویسید و تمثال حضرت امام (ره) و آیت الله خامنه ایی را بزرگتر از پیش به دیوار دانشگاهها نصب کنید و یکی دو مرتبه در سال مراسم دعای کمیل و دعای ندبه را در سالن دانشگاه برگزار نمائید ؛ تا فلان روحانی بگوید که ایشان آدم خوبی هستند ؛ و یا اینکه مراسم روضه خوانی در حیاط دانشگاه برگزار کنید ؛ و از چند روز به ماه محرم مانده لباس سیاهتان را بپوشید ؛ و دانشگاه را سیاهپوش کنید و سینه زنی راه بیندازید . که همه بدانند مثلا شما حزب الهی هستید و اهل ولایت !!!!و یک روز زودتر به مصلی بروید؛ و یا بر سر خانم منشی هاتان به زور چادر بیندازید که همه ببینند که دانشگاه را با یک چادر و مقداری ریش اضافی اسلامی کرده اید ؛ و آنگاه تصفیه حسابهای شخصی را آغاز کنید ؛ مخالفان را قلع و قمع نمایید و حکم بازنشستگی نیروهای متعهد را صادر کنید و با انواع نهمت و افتراء مسلمانان آگاه و ملی را از دانشگاه برانید ؛ و استادان با تجربه و با سواد و شاید انقلابی ر ابا صوابدید حراست و انتظامات و ... بازنشسته کنید به سبک طالبانی های افغانستان کلاس پسرها و دخترها را از هم جدا کنید .
 آنوقت به نظر خودتان دانشگاه را اسلامی کرده اید ؛ آقایان شتر را گم کرده اند و دنبال مهارش می گردند در اکثر دانشگاهها جهاد دانشگاهی و انجمن اسلامی را مورد بی مهری قرار داده اند ؛ و در برخی جاها جهاد دانشگاهی را از دانشگاه بیرون گذاشته اند ؛ و بهتر است که برخورد با انجمنهای اسلامی ؛و نمایندگان پیشین ولایت فقیه را در هر جایی و شهری از خودشان سؤال کنیم ؛ چون اینها به خیال خودشان از پیش از اینها دانشگاه محل حاکمیت و سلطه شان را اسلامی کرده اند !!!!!
اسلامی شدن آنست که توصیه های حضرت امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی الهیشان به دانشگاهیان و استادان ؛‌عملی شود ؛‌کیفیت دانش و علم و تقوی باید بالا برود ؛ نه اینکه به رابطه ها توجه شده باشد ؛ و خط بازی و باند گرایی به اسلام معنی شود .
کشور ؛‌آینده انقلاب و جامعه به علم و دانش احتیاج دارد ؛ به تکنیک و تعهد و تفکر نیازدارد .برای اسلامی شدن دانشگاهها باید بررسی شود کسانیکه امتیازاتی دریافت کرده اند و یا پستی گرفته اند چه رابطه ایی با رؤسا داشته اند ؟ مبادا پسر ؛‌ برادر یا پسرخاله و یا هم کلاسی و هم اطاق و رفیق حزبی و گروهی و باندی باشند ؛‌و با تحمیل فلانجناح حاکمیت ؛‌کسانی را به کار گرفته اند که لیاقت تدریس ندارند . باید بررسی شود همه ی آنهایی که استخدام شده اند حتی خود رئیس بر اساس کدام ضوابط بوده است ؟ ‌سمینار داده اند ؟ ‌مقاله نوشته اند ؟ از آنها امتحان به عمل آمده است ؟ گروه های آموزشی ؛‌دانش و معلومات آنها را و روش تدریسشان ر اتایید کرده اند ؟ و آیا صلاحیت مدیریت دارند ؟‌یا نه ؟‌افکار و اندیشه ی جوانانمان را به دست چه کسانی داده ایم و اینها چقدر سواد دارند ؟‌ و آیا آن جوان حراستی تا چه اندازه صلاحیت دارد که دانش آموختگان را خوب و بد کند و بگوید که چه کسی باشد و چه کسی نباشد ؟ هزینه های دانشگاهها ؛ قراردادها ؛‌خریدها ؛‌سفره ها ؛‌مهمانیها ؛‌همه حسابرسی شده که طبق چه ضابطه ایی بوده است و چه اندازه و چرا خرج شده ؟ در حالی که غذای دانشجویان فاقد هرگونه کمیت و کیفیت است ؛ مخارج بیهوده دانشگاهها را بررسی کنند ؛‌که چه ریخت و پاشهایی می شود ولی دانشجو برای تهیه  جزوه و کتاب درسیش عزا گرفته که با این قیمت های کمر شکن چگونه  میتواند برای یکی دو واحد درسی این همه پول بدهد ؛و آخر هم هیچ ؛‌ آیا اسلامی شدن ؛‌نیست که مقداری از پولهاییرا که صرف پذیرایی از بازرسان محترم  می کنند؛‌ و یا برای خوش آمدن فلان آقا خرج می کنند به جزوه ی درسی دانشجویان کمک شود ؛‌که مجبور نباشند چند نفر در خرید یک جزوه شریک بشوند .بعضی رؤسا؛ انشاءالله از راه های حلال !!!! آنقدر درآمد دارند که وقتی می فهمند که قیمت یک جزوه مثلا هشتصد تومان است ؛‌می فرمایند مفت است ؛‌برای این حضرت آقا مفت است  .اما برای فرزند آن  کارمند دون پایه و آن کارگر روزمزد و آن کاسب جزء که کرایه اتوبوسش را ندارد ؛ خیلی زیاد است .
اگر قرار است دانشگاه ها اسلامی شود ؛ از همه کسانی که استخدام می شوند در رشته تحصیلیشان باید امتحان به عمل آید ؛ روش تدریسشان مورد مداقه قرار گیرد.
نقدها را شود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
و آیا این دروس معارف و متون و ریشه های انقلاب و تاریخ اسلام ؛‌توانست دانشگاها را اسلامی و دانشجویان را مؤمن و مقدس تربیت کند ؟ و آیا مدرسانشان مسلط بر تدریس بودند و مواد درسی جوابگوی نیازهای نسل انقلاب بود ؟‌ و تا چه اندازه دانشجویان را علاقمند به اسلام و انقلاب کردند ؟ و آیا برای اسلامی کردن دانشگاهها نباید روی انتخاب رؤسا و مسئولان تجدید نظر بعمل آید و توسط هیات امنا و یا توسط استادان هر دانشگاه افراد اصلح و متدین و سابقه دار در مدیریت اسلامی را انتخاب کرد . آیابرای اسلامی کردن بهتر نیست که باند بازی و گروه بازی و انحصار طلبی و از یک جناح برای سخنرانی دعوت کردن و کلنگ زدن و ....را ترک کرد و عوامل گروه گرا را کنار گذاشت ؟ آیا برای اسلامی کردن نباید دانشگاه را محل تضارب افکار و اندیشه ها قرار داد و اجازه داد که محالف و موافق در محیط آزاد و صمیمی و با امنیت کامل حرف خود را بزنند و چماقدارها و هوچیها و تحریک شده ها مانع نشوند . دردولت هشتم و نهم افراد خاصی را در دانشگاه بدون همه ضوابط آوردند ؛ لیاقت ها را هم در نظر نگرفتند و همه ی استادان مستقل را بازنشسته کردند . با دیکتاتوری و خشونت که نمی شود دانشگاه را اداره کرد ؛ شاید دبستان و یا کارگاهی را برای مدتی بتوان با دیکتاتوری اداره کرد ؛ ولی دانشگاهها را نمی شود . و اگر خیلی بالاتر فکر کنیم متوجه می شویم که طرفداران دیکتاتوری در هیچ جای دنیا طرفی نبستند ؛ و به هیچ هدفی نرسیدند و هیچ اندیشه ایی را جا نینداختند ؛ فرعون ؛ معاویه ؛ یزید ؛‌عباسیان ؛‌غزنویان ؛‌قاجاریان ؛‌پهلویها ؛‌کمونیست ها ؛‌صدامیها ؛‌صربها و .....چه طرفی بستند ؟به کجا رسیدند ؟ که بعضی جوجه ها ی تازه ‌‌‌‌به دوران رسیده میخواهند از اول شروع کنند " کمثل الذینَ من قبلهم ذاقوا و بال امرهم" مانند همان کسانی که نزدیک آنها بودند ؛‌چگونه به سرعت به سزای اعمال خود رسیدند ؛‌و در آخرت هم عذاب دردناک در انتظار آنها است .(آیه 14 سوره حشر) آنچه گروه ما می گوید ؛‌ آنچه من می خواهم ؛ باید منا باشد ؛ باید مثل ما فکر کند دگر اندیش نباشد ،‌و !!!!!! برادر، کدام من ؟ صد بار هم اگر (من ) بگویی به جایی نمی رسی ، و از محمد رضا شاه با آن ساواک جهنمیش قلدرتر نمی شوی ؛‌پس " مهلاً مهلا یا بنَ الطلقاء و ابناء الطُلقاء" آهسته تر بروید ، هر که را بخواهید بیاورید و هر که را نخواهید ببرید ،‌اگر اعتقاد به قیامت و جهنم داشته باشید ،‌آتش دوزخ در انتظار شما است ، "‌دق انک انتَ العزیز الکریم" عذاب جهنم را بچش که تو نزد خودت بسیار عزیزو گرامی بود ،‌(سوره دخان آیه 49) نه تنها در دانشگاه که در همه پست های کلیدی و نان و آب دار از دیگران که جهتی و تفکری و بینشی ندارند برایدوندگی و حمالی و عملگی استفاده می کنند.  و استادان  لایق و دانشجویان متعد باید در جریان باشند که از تفکر (اسلامی کردن )‌سوء استفاده به عمل نیاید و مبادا استادان لایق و باسواد را کنار بگذارند ، آنها را که پس از عمری تلاش موقع بازدهی آنها است ،‌و می توان از وجودشان بهره مند شد .
مبادا پیش از پیش به جای عمل ،‌ به شعار بپردازند و به جای تقویت شعور و بالا بردن کیفیت دانش و تکنیک ؛‌و تثبیت ایمان و تقوی ؛ به ظاهر سازی توجه کنند ،‌مبادا به جای چاپ و انتشار مقالات علمی و کتابهای تحقیقی به چاپ پوسترهای تبلیغات رنگی و انتشار مطالبی که مربوط بهدیگر نهادها است ،‌عنایت شود ،که نقض غرض است و به جای اسلامی کردن و به ضد اسلامی کردن پرداخته شده است ،و چون در ظرف این هیجده سال نتوانسته ایم ، قدمی برای انقلاب و اسلام بردارند ؛‌ آنرا سرنگون کنند ،غیر از رشته های علوم انسانی کدام درس و بحثی در حال حاضر مربوط به غرب نیست ‌؟در علوم انسانی هم گاه و بیگاه باید از تحقیقات آنها بهره گرفت ؛‌مهم آنست که علمش را ؛‌تکنیکش را، هنرش را ، صنعتش رابیاوریم ، ولی انحرافاتش را ، فسادش را ، ‌گناهش را ‌نیاوریم ، و این کار چه کسانی می تواند باشد ، جز استادان دانشمند و متعهد فرنگ رفته و درس فرنگیها را خوانده ؟ اکثر استادها را می بینیم که انگیزه ای برای تدریس و سازندگی ندارند ، بهخاطر همین برخوردهای غیر اسلامی نهادهای حراستی و امنیتی است که با آنها می شود ، همه سعی دارند درسشان را بدهند و بروند و نانی بخورند و کاری به کار دنیا و مافیها نداشته باشند ،‌و دانشجو ها اکثر توجه به نمره دارند و اگر دنیا را آب ببرید توجه ندارند ، در صورتی که پیش از انقلاب همه ی بار سازندگی مملکت و آگاهی دادن و مبارزه با استکبار به دوش دانشجویان بود ،ولی اگر امروز بخواهند نفسی بکشند سرو کارشان با حراست و کمیته انضباتی و....خواهد بود ، دردولت هشتم و نهم که حراستها همه کاره در دانشگاه ها شده اند ، ‌دانشجویان را ستاره دار هم می کنند ،‌ یعنی امتیاز منفی . نباید درباره غذا ، رستوران ،‌کلاس ، جزوه ،‌استاد و ....حرفی داشته باشند و الا ......پس چرا درسشان را نخوانند و نمره شان  را نگیرند و از این محیط رنج آور فرار نکنند ؟ و آیا این اسلامی است ؟ و آیا این دردی بر دل مسؤلین رده بالای کشور نیست ؟ که آرزوی اسلامی شدن و سیاسی شدن دانشگاهها را دارند .
آن آقا می نویسد : "‌فضای حاکم بر دانشگاههای ما اسلامی نیست ، زیرا الگو برداری از نمونه ی غربی است " برادر اگر می خواهی غربی نباشد ؛ سرطان و ایدز  و بیماریهای قلبی و کلیوی را با همان خاکشیر و گل گاو زبان معالجه کن ،که یک کیلویش سه هزار تومان شده است ، داروهای غربی را مصرف نکن ؛‌ماشین و هواپیمای غربی ها ی پدرسوخته را سوار نشو ،‌ فضای خانه ات هم غربی است ،‌تلویزیون و رادیو و یخچال و اجاق گاز و چرخ گوشت و ....همه از غرب آمده است .
پارچه ها و سبک کت و شلوار و پیراهنت هم غربی است ، همه را رها کن ،‌بعضی ها با سفسطه میخواهند حرف نادرست خود را به کرسی بنشانند و از سخنان بزرگان سوء استفاده کنند. آقای وزیر که خود تحصیل کرده آمریکا و تربیت شده ی آن سامان هستند ، قول داده اند که به زودی دانشگاه ها را اسلامی کنند ،‌شاید ایشان با همکاری ایادی محترمشان در شهرستان ها که بازرسان وزارتخانه و سازمان بازرسی کل کشور نتوانسته آنها را از جایشان تکان بدهد !!!! میخواهند با بیرون کردن چند استاد که در خط آنها نیستند، خیال همه را راحت کنند که دانشگاه اسلامی شد ، و اشکال کار همین دو سه نفر بودند که بازنشسته شان کردیم و یا آنکه به خدمتشان خاتمه دادیم .
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی
حضرت ایشان به جای آنکه به استقلال و شرح صدر دانشگاهی و گرفتن امکانات بیشتر فکر کنند ، به وابسته کردن دانشگاهها می اندیشند.
بیش از هزار سال است کعه حوزه های علمیه ما در شهرها سر پا است ،‌هیچ تحمیلی هم بر بودجه ی بیت المال نبوده است ، فارغ التحصیل های ارزنده ای هم چون محمد بن زکریای رازی ، خوارزمی ، ابن سینا ؛ ابوریحان ، سعدی ،‌حافظ ، مولوی ،‌و .....داشته است ،دانشگا های ما هم اگر شخصیت شاخصی داشته است از حوزه های علمیه بوده اند . مثل استادان زنده یاد :‌همایی ؛‌فروزانفر ،‌عصار ، و ....و یا فارغ التحصیلهای کشورهای خارج ؛ والا خود دانشگاههای ایران چقدر دانشمند ؛‌محقق ،‌صاحبنظر ، تئوریسین ،تحویل داده است ؟ و کدام نظریه علمی را به جهان ارائه کرده است ؟ استادان حوزه ی علمیه  قم و اصفهان و تهران غیر از آنهایی که به نحوی در سیاست و یا حکومت مستقیماً دخالت دارند هیچ کدامشان اتومبیلهای  گرانقیمت ، سوار نمی شوند . هیچکدامشان از دولت طلبکار نیستند .
آیت الله استاد علامه محمد تقی جعفری هر وقت سخنرانی داشته باشند یک  ماشین پیکان دست چندم از سپاه می آید و او را می برد و می آورد ، استاد محمد رضا حکیمی پیاده یا با اتوبوس این طرف و آن طرف می رود ،و دیگران به همین نحو ،‌اینها را مقایسه کنید با رؤسای برخی دانشگاهها و معاونان محترمشان که با سرمایه مدرک و مختصری ریش و جند شعار تکراری خارج از رده ؛ و تاریخ مصرف گذشته ؛‌چه اطاقهایی ؛ چه صندلیهایی؛ چه اتوموبیلهایی ؛‌حق ریاست ،‌حق سفره، حق ایاب و ذهاب و حق منشی ‌؛کامپیوتر؛‌راننده  ؛ رئیس دفتر، تلفنچی و حق و حق ....بیچاره حق !! و اگر قرار بود مثل حوزه های علمیه اداره شود دیگر اینهمه دم و دستگاه و وزیر و معاون و راننده و این همه ماشین و ...را نمی خواستیم و بودجه ی عظیمی را به بیت المال تحمیل نمی کردیم .
و ازآن طرف آیا کسی می پرسد که زندگی استاد یا مربی دانشگاه که باید نسل جوان مملکت  را تربیت کند چگونه تامین می شود؟ ‌تا به تحقیق و مطالعه و نوشتن و راهنمایی دانشجو بپردازد؛‌و یا آن که برای چند صد تومان اضافه کار از این دانشکده به آن دانشگاه بدود و از  این کلاس به آن کلاس برود ؛‌تا زندگیش اداره شود .
به دنبال موضعگیری مقام محترم وزارت از سوی وزارتخانه ی جلیله عده ای می آیند و باحق ماموریت و جوانهایی را برای این مهم به کار میگیرند؛ و رفتار و کردار و گفتار استادان  مخالف روسا را زیر سوال می برند و نتیجه می گیرند  چون در زمان فلان کس چنین و چنان گفته ای پاکسازی !!!! می شوی ؟‌ و باید بروی آنجا که عرب نی انداخت ؛‌آن وقتست که بعضیها ناله سر میدهند که چرا مغزها فرار می کنند ؟‌ چرا دانشمندان از کشور بیرون می روند ؟‌چرا انحطاط علمی پیش آمده ؟ چرا کیفیت دانش در دانشگاهها به حداقل رسیده است ؟‌و حضرت آیت الله خامنه ایی در ادامه سخنانشان میفرمایند (( امروز در برخی دانشگاهها به عناصر مومن جفا می شود و شما باید جلوی آنرا بگیرید و دانشگاه را با حفظ هویت علمی آ‌ن به سمت هدفهای اسلامی بکشانید )) و در همین دانشگاهها ببینید چه کسانی را کنار گذاشتند و با آنها برخورد خصمانه کردند ؛‌ کسانی که انقلابی ترین بودند و همه چیز خود را در راه اسلام و انقلاب داده بودند .
همه ی این عوارض به خاطر آن است که بسیاری از مسئولان از تعلیمات اسلامی و مدیریت صحیح بی بهره اند ؛‌حد دخالت خود و عوامل تحمیلیشان را در کار علم و عالم  نمی دانند؛ کارها را با چماق می خواهند رو به راه کنند؛‌بچه هایی را زیر دست و پای رؤسا رها کرده اند  شاید با مدرک دیپلم یا پایین تر یا از آن مدارک کوپنی، که اولا رئیس را در کنترل داشته اند باشند و ثانیا خط اربابانشان را به او دیکته کنند ؛‌تشکیل سمینار ؛‌ برگزاری سخنرانی ،‌چاپ جزوه،‌کنترل ماشین ها ؛ آمد و رفت استادها و دانشجوها و .... همه باید زیر نظر مستقیم این آقایان باشد ؛‌و آنها به کجا وابسته اند ؟ به بعضی روحانیون وابسته به حکومت ؟‌به آقایان بازاری های مورد اعتماد ؟‌به نمایندگان مجلس؟‌ بهنهادهای امنیتی یا انتظامی ؟‌به ....؟ رئیسها هم که از خود اختیاراتی ندارند ؛‌مگر آنکه خود از سنخ همان عوامل باشند .
برای اسلامی کردن دانشگاهها باید این آفتها را از محیط علم و دانش دور کرد ؛‌همانطور که در حوزه های علمیه در سالهای قبل ؛‌چنین عناصر جایی نداشتند و اگر آمدند پس از کر و فری به دنبال ماموریت  دیگری می رفتند،‌آنوقت محیط برای آگاهی ؛‌علم اندوزی ؛‌تحقیق ؛‌مطالعه ؛‌بینش وسیع آماده می شود؛ عوامل خشونت و مامور خفیه در هر جایی مانع پیشرفت و تکامل می شوند ؛‌و وابستگی به امپریالیسم غرب را شدت می بخشند .
اگر استقلال و آْزادی از حوزه یا دانشگاه گرفته شود کارایی آن از بین می رود ؛‌دانشمندان چه دانشگاهی و چه حوزه ای هرگز برده و بنده کسی نمی شوند ؛‌آنها تنها تابع قوانین علم و منطق و استدلال هستند ؛‌آنها فقط به دین و دانش ارج مینهند ؛‌والا آهن سرد کوبیدن است.
دانش و آزادگی و دین و مروت
این همه را بنده ی درم نتوان کرد
و اگر در جامعه ای عالمان ترقی و تکامل و پ‍ژوهش و شکوفایی علمی نداشته باشند  آن جامعه بسوی سقوط حتمی رهسپار می شود ، و عقب ماندگی علمی و فرهنگی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد ؛‌و پیشرفت ابعاد فرهنگی انقلاب کند خواهد شد ،‌و خدا انشاء الله همه را اصلاح فرماید . و به حاکمان عقل و شعور و درایت عنایت کند .
فضل الله صلواتی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.