گوشه ای از نوشتار درسهایی از تاریخ؛ سیاهکاریهای بنیامیه
امام حسین(ع) روز هشتم ذی حجهالحرام سال 60، با یاران و دوستدارانش مکّه را ترک میکند، حج را بدل به عمره مینماید و برای کار واجبتری راه میافتد، اصلاح حاکمیّت مسلمین از همهچیز و از همه کار واجبتر است. او برای نهادینهکردن عدالت میرود. اگر عدالت باشد، نماز و روزه و حج و... مفهوم پیدا میکند. حضرت علی فرموده بود: «العَدلُ حیَاه الاحکام»، عدالت روح و زندگی عبادات و احکام است، اگر روح در جسمی نباشد، مرده است، باید به سرعت زیر خاک مدفونش کرد. نماز و روزه با وجود عدالت در اجتماع ارزش دارد. نمازجمعه و حج و اجتماعاتی که برای تأیید معاویه و یزید باشد، بهتر است که نباشد، این حج باید بدل به عمره شود، و هدف بالاتر، که ایجاد حکومت عادلانه مردمی است دنبال گردد.
امامحسین وقتی به علاقمندانش میگوید که جدّم پیامبر فرموده: «اِنّ الله شاءَ ان یَراک قتیلا»، منظور آن نیست که خدا میخواهد حسین، بهترین بندۀ خدا کشته شود، بلکه خاصیّت مبارزه با ظلم کشتهشدن است، هر کس که باشد و در هرکجا که باشد، و این خواست خداست، نه اینکه خدا بخواهد حسینش کشته شود، بلکه هر جا ظلم و بیعدالتی هست باید افرادی تلاش کنند تا ظلم برافتد، ظالم هم آدمهای فعال و مبارز را زندانی میکند و میکشد. ستمکاران، با عابدان و زاهدان و گوشهنشینان کاری ندارند، قدرتمندان و زورگویان و اجحافگران همیشه با معترضان، منتقدان و مبارزان کار دارند. . . . . . . .
ادامه مطلب را مطالعه فرمائید
گوشه ای از نوشتار درسهایی از تاریخ؛ سیاهکاریهای بنیامیه
امام حسین(ع) روز هشتم ذی حجهالحرام سال 60، با یاران و دوستدارانش مکّه را ترک میکند، حج را بدل به عمره مینماید و برای کار واجبتری راه میافتد، اصلاح حاکمیّت مسلمین از همهچیز و از همه کار واجبتر است. او برای نهادینهکردن عدالت میرود. اگر عدالت باشد، نماز و روزه و حج و... مفهوم پیدا میکند. حضرت علی فرموده بود: «العَدلُ حیَاه الاحکام»، عدالت روح و زندگی عبادات و احکام است، اگر روح در جسمی نباشد، مرده است، باید به سرعت زیر خاک مدفونش کرد. نماز و روزه با وجود عدالت در اجتماع ارزش دارد. نمازجمعه و حج و اجتماعاتی که برای تأیید معاویه و یزید باشد، بهتر است که نباشد، این حج باید بدل به عمره شود، و هدف بالاتر، که ایجاد حکومت عادلانه مردمی است دنبال گردد.
امامحسین وقتی به علاقمندانش میگوید که جدّم پیامبر فرموده: «اِنّ الله شاءَ ان یَراک قتیلا»، منظور آن نیست که خدا میخواهد حسین، بهترین بندۀ خدا کشته شود، بلکه خاصیّت مبارزه با ظلم کشتهشدن است، هر کس که باشد و در هرکجا که باشد، و این خواست خداست، نه اینکه خدا بخواهد حسینش کشته شود، بلکه هر جا ظلم و بیعدالتی هست باید افرادی تلاش کنند تا ظلم برافتد، ظالم هم آدمهای فعال و مبارز را زندانی میکند و میکشد. ستمکاران، با عابدان و زاهدان و گوشهنشینان کاری ندارند، قدرتمندان و زورگویان و اجحافگران همیشه با معترضان، منتقدان و مبارزان کار دارند. . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
امام حسین(ع) وظیفه الهی خود میدانست که به این سفر پرمخاطره قدم بگذارد، تنها وظیفه او نبود که علیه ظلم قیام کند و ستمکارانی را در لباس دین، به زمان و تاریخ بشناساند، بلکه هر مسلمانی و هر مؤمنی چنین وظیفهای دارد. دیگران هم مثل امام وظیفه داشتند که در نهضت ضد ظلم شرکت داشته باشند. در آن حدیث، از قول رسول خدا(ص) بیان میکند: «وقتی به حق عمل نمیشود و کسی از باطل جلوگیری نمیکند، وظیفۀ هر مؤمنی است که قیام کند.» «فلیرَغَبِ المُؤمِنُ فیلِقاء ربّـِه»، حسین اسوه و جلودار و امام است، او رهبر انقلابی است، اگر او هم نبود، برای مبارزه با یزید و یزیدیان هر زمانی، هر مسلمانی باید حرکت کند و فریاد برآورد.مگر گفته نشده که: «کل یوم عاشورا وَ کلّ اَرض کربلا»، همۀ روزها عاشورا و همه شهرها کربلاست و یزیدیان همیشه و همه جا هستند، امامحسین هم باید باشد. روزگاران بدون حسین و یزید نمیشود، مهم شناخت آنها و پیروی و ادامه راهشان است. این جریانی است که حسین به جهانیان نشان داد و کربلا نماد این جریان و این حرکت بود، هر جا نام حسین، محرّم، عاشورا، کربلا و شهادت شنیده میشود، مردم صدای ظلمستیزی سر میدهند و راه میافتند.
"قسمتی از مقاله درسهایی از تاریخ؛ سیاهکاریهای بنیامیه قسمت ۲۳
مندرج در مجله چشم انداز ایران