زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

مصاحبه همزمان با سالگشت درگذشت روانشاد علامه جعفری

مصاحبه با :فضل الله صلواتی


به مناسبت ۲۵ آبان ماه سالگشت درگذشت زنده یاد علامه محمد تقی جعفری

 

مصاحبه از :فرزانه بذرپور


        به مناسبت سالگرد بیست و پنجم آبان ماه، درگذشت علامه جعفری٬ گفت و گویی کردم با فضل الله صلواتی داماد علامه که از مبارزین قدیمی دوران رژیم پهلوی بوده اند و در پیش از انقلاب سالها زندانی شدند و پس از انقلاب هم به واسطه انتقاد از حاکمیت به زندان افتاده اند. سوالات بیشتر درباره رویه فکری علامه جعفری بود اما به مسائل روز نیز رسید و این مبارز قدیمی در یک کلام گفت که: قرار نبود که انقلابی که او از مبارزانش بود به اینجا برسد.

 

ادامه مطلب را مطالعه فرمائید

   

فضل الله صلواتی :علامه جعفری ابزار دست سیاسیون نمی شد


مصاحبه با :فضل الله صلواتی

به مناسبت ۲۵ آبان ماه سالگشت درگذشت علامه محمد تقی جعفری


مصاحبه از :فرزانه بذرپور


به مناسبت سالگرد بیست و پنجم آبان ماه، درگذشت علامه جعفری٬ گفت و گویی کردم با فضل الله صلواتی داماد علامه که از مبارزین قدیمی دوران رژیم پهلوی بوده اند و در پیش از انقلاب سالها زندانی شدند و پس از انقلاب هم به واسطه انتقاد از حاکمیت به زندان افتاده اند. سوالات جرس بیشتر درباره رویه فکری علامه جعفری بود اما به مسائل روز نیز رسید و این مبارز قدیمی در یک کلام گفت که قرار نبود که انقلابی که او از مبارزانش بود به اینجا برسد..

صلواتی می گوید" من متاسفم از این مسائل که نمی بایست اتفاق می افتاد. از این جهت که بامعترضان اینگونه برخورد می شود فرقی با گذشته ندارد و همان روش را عمل می کنند. اما در هر صورت برای ما جای تاسف است . کاری هم از دست ما ساخته نیست . تنها می توانیم بگوییم که این کارها را نکنید... برای ایران اسلامی و برای کسانی که داعیه اسلام دارند، سرشکستگی است که بیهوده افرادی را زندانی کنند . به هر صورت اینها یک مسائلی است که ما محکوم می کنیم و مجبوریم بسوزیم و بسازیم . شاید باید دوباره شعر هجرت و زندانی را گفت . دوباره باید زبان حال خودم را بیان کنم" 

علامه جعفری از معدود فیلسوفان فقیهی بود که علاوه بر اینکه دستگاه اندیشگی اسلامی ایرانی داشت بااین حال نسبت به فلسفه غرب فروتنانه رفتار می کرد و گاه اندیشمندان بزرگ غربی چون هگل را می ستود، علامه جعفری چگونه به این آزاد منشی رسیده بود و از ابزار فقه برای تکفیر دیگر اندیشان استفاده نمی کرد؟

علامه جعفری به خاطر اینکه علوم اسلامی را کامل فراگرفته بودند، یعنی شناخت و معرفت نسبت به قرآن و حدیث پیدا کرده بودند، بر این حساب تواضع علمی به دست آورده بودند و هر دانشمندی را که آثارش را می خواندند، حتی رمانها از ویکتور هوگو ، تولستوی، شکسپیر را که تحلیل می کردند، با احترام یاد می کردند. و اینها بر اساس تعلیمات قرآنی و بنا بر قرآن است که می گوید بشارت بده به کسانی که خوبیها را می شنوند و ازآن تبعیت می کنند. آقای جعفری تعصب خشک نداشتند و در سایه اسلام همه حقیقت ها مورد قبول ایشان بود. علامه تواضع علمی داشتند نسبت به نویسندگان و فلاسفه و فوق العاده احترام قائل بودند و اگر نکته ای هم به نظرشان می رسید، نقد محترمانه می کردند.

این آزادی اندیشه که در مورد علامه جعفری مورد تاکید قرار می دهید ، آیا شامل حال دیگرانی که مثل ایشان فکر نمی کردند و در فضای غیر دینی بودند هم می شد و علامه از چنین آزادی حمایت می کردند؟

انسانی که به آزادی معتقد باشد نظر هر کس را برای خودش محترم می داند. به زور هیچ عقیده و مرامی را نمی شود به کسی تحمیل کرد .چیزی که ما مسلمانها مخالفیم این است که کسی توطئه ای کند و افراد ساده ای را برای غیر اسلام ترغیب کند. ایرادهایی از اسلام بگیرد و در میان افراد ساده که مطالعه ای ندارند ترویج کند. اگر هر کسی خودش عمیق مطالعه کرده و به یک فکر رسیده به این آدم کاری نمی توان داشت. در قرآن هست که هر کسی و هر گروهی علم خاصی دارند. مثلا خود پیامبر اسلام با یهودیان و مسیحیان کاری نداشتند، مگر اینکه توطئه کنند و جنگ به پا کنند. این باعث می شد که پیامبر در مقابل آنها بایستد . در تاریخ می خوانیم که مسیحیان و یهودیان زیادی در دوران پیامبر زندگی می کردند و هیچ وقت متعرض آنها نشدند. البته گروههای تندرو و متعصب افراطی بودند که اینها اسلامی نیستند . اینها افرادی را می کشند و مورد آزار قرار می دهند. اینها مسلمان نیستند هر چند خودشان را اسلامی بدانند.آقای جعفری در کتاب حکمت و اصول سیاسی در اسلام بر این آزادیها تکیه دارند و این آزادیها را بیان می کنند که نباید مخل آزادیهای دیگری باشد.

علامه سالهای متمادی از عمرشان را وقف نهج البلاغه و شخصیت شناسی امام علی کرده بودند و بارها نامه امام به مالک اشتر را شرح دادند. نظر علامه درباره حکومت ایده آل چگونه حکومتی بود ؟
ایشان کتابی دارند به نام حیات معقول . زندگی که بر اساس عقل باشد و حکومتی که بر اساس خردمندی و راستی و صداقت باشد و دور از دروغ و ظلم و تبعیض باشد، اسلامی است. حالا هر کس که می خواهد باشد . حتی در آمریکا و اروپا باشد ، وقتی مردم سالاری و عدالت حاکم باشد این حکومت ایده آل اسلامی است .حکومت بر اساس شعور و عقل . بارها در قرآن آمده که آیا فکر نمی کنید . حکومت که بر اساس عدالت پایه ریزی شده باشد مورد تایید اسلام و به تعبیر آقای جعفری حاوی اسلام است. در کتابهای آقای جعفری و شرح نهج البلاغه در شرح حکمت و اصول سیاسی و نامه مالک اشتر مفصل در اینباره سخن گفته اند و حکومت در اسلام را تبیین کردند. حکومتی که با زور و تحمیل باشد را اسلام قبول ندارد.

علامه هیچ گاه وارد سیاست نشدند و نظراتی درباره موضوعات سیاسی روز نمی دادند و از نامزدی و شخص خاصی حمایت نمی کردند ،آیا این کناره گیری سیاسی عمدی بود و یا اینکه علامه از روش و سیره خاصی پیروی می کردند ؟

باید ببینیم سیاست را چه معنی می کنیم ، اصول سیاسی و کشور داری و تدبیر زندگی ، اینها را علامه خیلی درباره اش گفته اند . بسیاری از آثار علامه درباره تربیت انسانی و حیات طیبه و عرفان خردمند برای یک جامعه عالی و پیشرفته است . ایشان در مسائل سیاسی روز شرکت نداشتند ، مثلا بیایند و درباره انرژی هسته ای که به سود ایران هست یا نه در این موارد صحبتی نمی کردند .یا کسی بخواهد رییس جمهورشود . آقای جعفری در مسائل خطی و گروهی دخالت نمی کردند . ایشان فرا جناحی بودند. اگر از کسی حمایت می کردند دیگران مدعی می شد و می گفتند چرا از او حمایت کردی . در همین انتخابهای مختلف هر گروهی می آمدند و از ایشان تاییدی می خواستند و حمایتی می طلبیدند . آقای جعفری می گفتند نه و به قولی اسباب و ابزار کسی نمی شد . بلکه خودشان معنای سیاست بودند . با مطالعه نهج البلاغه و حکمت اصول سیاسی بهترین نظریه سیاسی را ابراز می کرد . اگر همین الگو قرار بگیرد خیلی می تواند راهگشا باشد . نه تنها رجال مسلمان بلکه در همه جای دنیا می تواند این مسائل علمی راهگشا باشد.

آقای جعفری در حوزه های فقهی متنوعی رشد کرده بودند و از فقیهان مسلم به شمار می رفتند چرا هیچ وقت به عنوان فقیهی رسمی و مرجع تقلید عنوان نشدند؟
ایشان همان موقع که در نجف بودند و اجازه می خواستند بگیرند بیایند ایران برخی از اساتید به ایشان می گفتند که اگر در نجف بمانید حتما جزو مراجع خواهید بود . آقای جعفری استعداد فوق العاده ای داشت. خیلی باهوش و زیرک بود.ایشان قدرت استنباط داشت و تحلیلگر بود . خیلی از تیزهوشان هستند که تحلیلگر نیستند . آقای جعفری به اصطلاح فتوی می داد و استنباط می کرد . ایشان ترجیح داد بیاید ایران و با دانشگاهیان و جوانان در ارتباط باشد و پاسخ به سوالاتشان بدهد چون هم فلسفه غرب را بلد بود و هم فلسفه شرق را می دانست . با داستان و رمان آشنا بود . در پیش از انقلاب بین دهه بیست و سی، ما بیشترین مساله ای که داشتیم مارکسسیسم و اگزیستالیانیسم بود . آقای جعفری عمیق اینها را مطالعه کرده بود و فهمیده بود و با کوله باری از معلومات و دانش آمد و البته مسائل فقهی هم خیلی مطرح می کرد ، مثلا در مورد زکات نظرات تازه ای داشت و معتقد بود که همه چیز وقتی به حدی رسید زکات دارد . ایشان نظرات فقهی داشتند و در باره مسائل فقهی بحث داشتند، برخی طلبه ها می آمدند و گاهی درباره فلسفه احکام و فقه سوال می کردند . دانشجویان در باره فلسفه مسائل اجتماعی و سیاسی صحبت می کردند. ایشان در اینباره کار کرده بود و می توانست پاسخ سوالات و اشکالات و شبهات را بدهد و همین طور بی پروا حرف نمی زد . بر این حساب بود که هم حوزه ای ها و هم دانشگاهیان ایشان را فوق العاده دوست می داشتند .

شما اشاره کردید به حضور موثر علامه در دهه بیست و سی ، پرسش ما درباره دوران جمهوری اسلامی است ، به هر حال دیدگاههای آزاد منشانه ایشان ، نظر منفی علمای رسمی و حکومتی را بر نمی انگیخت تا ایشان را در نهایت به عنوان فقیهی رسمی در جامعه مطرح نکنند؟

آقای جعفری دنبال این مسائل نبود ودوست داشت بین دانشجویان و جوانان باشد و اصلا در فکر مرجعیت و رهبری فقهی و اینها نبودند .خودش مقدماتی فراهم نمی کرد.

بیش از سیزده سال از فوت علامه می گذرد ، ایشان آثار بسیار زیادی در حوزه های مختلف دارند ،آیا دولت کمکی به نشر این آثار کرده است ؟


نخیر، دولت تا حالا نشنیدم که کمکی داشته باشد ، البته منزل ایشان را شهرداری خریده بود ، چون کتابهای ایشان وقف بود ، خانواده منزل را برای کارهای فرهنگی اختصاص دادند. کتابها را هم مجبور بودند که به هر حال در آن خانه نگهداری کنند. شهرداری آمد و خانه را کتا بخانه کرد. اما آثار ایشان با سرمایه خود نشر آثار ایشان اداره می شود و دولت هم کمکی نکرده است .

شما خودتان از مبارزین باسابقه دوران پیش از انقلاب بودید و در اوان انقلاب هم سمت هایی داشتید ، دوست داریم خاطره ای از علامه جعفری برای ما نقل کنید در باره دورانی که شما انقلابی بودید و به خواستگاری دختر یک روحانی غیرسیاسی رفتید. برخوردشان با شما چطور بود؟


من که داماد ایشان شدم ، دخترشان از یک محیط عشق و فلسفه و عرفان ،به محیطی پر آشوب و دلهره و مبارزه افتاد. بعضی ها به شوخی و جدی به آقای جعفری می گفتند که آخر شما بیکار بودید دخترتان را به ایشان دادید ، و چرا با یک آدم سیاسی وصلت کردید .آقا گفتند که من افتخار می کنم که اگر بچه های خودم امکانات نداشته باشند، خودم کارهایشان را انجام می دهم . من هر جا خواستگاری می رفتم می گفتم که سیاسی هستم و همه فرار می کردند . اما وقتی به ایشان گفتم که من در مسیر مبارزه و آقای خمینی هستم . ایشان استقبال کرد و گفتند اگر در راه خدا باشد چه عیبی دارد و من هم در خدمتان می توانم باشم و با این بیان با ما برخورد کرد . دختر ایشان هم هفده سالشان بود که با من ازدواج کردند، در هر صورت ایشان نه به من ایرادی گرفتند و نه اعتراضی می کردند . هیچ وقت نگفتند که کوتاه بیایید و شما زن و بچه دارید . من سالها زندان بودم و ایشان لطف بسیاری به بچه های من داشتند .

شما سروده های زیادی داشتید و اشعاری که در همان سالها دستمایه بسیاری از سرود های انقلابی شد . الان هم از شما اشعار انقلابی می خوانیم که پسرتان ، فرید، در کارهای خودشان استفاده می کنند.یکی از این شعرها شعر هجرت کن است . می خواستیم قدری در باره مضامین شعر های تان صحبت کنید ؟

من به گونه علمی دنبال شعر نگشتم . بعد از پیروزی انقلاب شعری نگفتم . آن وقت انگیزه بود و حالتها خیلی شورمند بود . آن وقت دوران جوانی و فعالیت بود ، دیدن تبعیض ها و ظلمها و فشارها رانمی شد تحمل کرد . و این بیانی بود برای اعتراض . حالا مجبورم عقده ها را فرو بخورم ،حالا توان گذشته نیست ، می توان دوباره شعرها را گفت اما قالب دیگر آن نیست.حالا با مقاله و نوشته حرفهای خودم را بیان می کنم . این شعرهایی هم که درباره حقوق بشر و دمکراسی و انقلاب می گفتم اید آلهای جوانی بود و همین حرفها بود که در ملت و خصوصا اصفهان اثر می گذاشت، من از برجستگان انقلابی اصفهان بودم . اما آنچه می خواستیم نشد ، انشاالله در مسیری حرکت کنیم که خوب بشود.

در یکسال اخیر بسیاری از دانشجویان و روشنفکران و چهره های سیاسی در زندان هستند، آیا فکر می کنید که ما به گذشته باز گشته ایم ؟
من متاسفم از این مسائل که نمی بایست اتفاق می افتاد. از این جهت که بامعترضان اینگونه برخورد می شود فرقی با گذشته ندارد و همان روش را عمل می کنند. اما در هر صورت برای ما جای تاسف است . کاری هم از دست ما ساخته نیست . تنها می توانیم بگوییم که این کارها را نکنید. البته من نامه هایی نوشتم و نامه هایی را امضا کردم که زندانیان را آزاد کنند . برای ایران اسلامی و برای کسانی که داعیه اسلام دارند، سرشکستگی است که بیهوده افرادی را زندانی کنند . به هر صورت اینها یک مسائلی است که ما محکوم می کنیم و مجبوریم بسوزیم و بسازیم . شاید باید دوباره شعر هجرت و زندانی را گفت . دوباره باید زبان حال خودم را بیان کنم.

ممکنست پخش های از شعر "هجرت کن" را برای خوانندگان بخوانید؟ 


هجرت باید از بیغو له های تنگ، از کاخ ریاکاری. و از شهر پر از دود و پر از غوغای خاموشی

درون گرد و خاک جهل، از دشت فراموشی ، و از آلوده هرزآب فساد و خود پرستیها،

میان ابرهای تیره غمزا، که نورمهر را ،خاموش می سازند .

بایستی که :هجرت کرد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.