زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

گفتگو به مناسبت رحلت آیت الله العظمی منتظری

گفتگو به مناسبت رحلت آیت الله العظمی منتظری


    جایگاه علمی و اخلاقی آیت الله منتظری

در گفتگو با دکتر فضل الله صلواتی


 ایشان کتاب های دکترای اقتصاد و سیاست را هم خوانده بودند


        گفتگو با فضل الله صلواتی، به ویژه به خاطر علاقه او در سخن گفتن در این باره، مدتی پس از ترخیص وی از بیمارستان در فضایی که کسالت و افسردگی او در ماتم از دست دادن آیت الله در کلماتش موج می زد، انجام شد. مصاحبه ای که به بررسی ویژگی ها و خصایص اخلاقی و فکری آن مرحوم اختصاص داشت.





  برای مطالعه متن ادامه مطلب را کلیک فرمائید


  


جایگاه علمی و اخلاقی آیت الله منتظری


در گفتگو با دکتر فضل الله صلواتی

 ایشان کتاب های دکترای اقتصاد و سیاست را هم خوانده بودند

 

 گفتگو با فضل الله صلواتی، به ویژه به خاطر علاقه او در سخن گفتن در این باره، مدتی پس از ترخیص وی از بیمارستان در فضایی که کسالت و افسردگی او در ماتم از دست دادن آیت الله در کلماتش موج می زد، انجام شد. مصاحبه ای که به بررسی ویژگی ها و خصایص اخلاقی و فکری آن مرحوم اختصاص داشت.

 


آیت الله منتظری در تبیین و تئوری پردازی مبانی تئوریک انقلاب اسلامی چه نقشی بر عهده داشتند؟

- مرحوم آیت الله العظمی منتظری به خاطر ایمان، تقوا و بلندنظری، روشن بینی و جهان بینی وسیعی که داشتند، آینده را به خوبی ترسیم و مسائل انقلابی را مطرح می کردند.

من از سال 43- 1342 به ایشان نزدیک شدم و در نجف آباد یا قم خدمت ایشان می رسیدم. همیشه حرف های تازه ای برای گفتن داشتند که برای افرادی مثل ما که جوان بودیم، بسیار راهگشا بود. ایشان این آگاهی و آینده نگری را داشتند که روزی می بایست حکومتی بر مبنای اسلام و با زیربنای اسلامی و عدالت خواهی اسلامی تشکیل داد که کار خلاف شرع و خواست مردم انجام نشود، تشکیل شود. امیدوار بودند که بتوان روزی یک جمهوری مردمی بر اساس دموکراسی روز و اندیشه های عدالت گونه و روشنفکرانه داشته باشیم که مغایر با تعلیمات اسلامی نیز نباشد. ایشان به انتخاباتی، شورایی و جمهوری بودن مسائل حکومتی معتقد بودند، همان که بعدها حضرت امام در جمله: جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد فرمودند. به یاد دارم جلساتی با حضور آیت الله مطهری و مرحوم فخرالدین حجازی و دیگر بزرگان درباره حکومت اسلامی و انقلاب در نجف آباد داشتند، در حالی که در دهه40 صحبتی از انقلاب نبود، بلکه تنها مخالفت هایی بود که با برخی عملکردهای حکومت شاه انجام می شد.

بعدها این اندیشه ها در آثار متعدد ایشان جلوه گر شد. به عنوان مثال، حرف ها و تعابیری که ایشان در مبانی ولایت فقیه خود نوشتند، خلق الساعه نبود بلکه اصول آن از همان اول در ذهن ایشان وجود داشت که سال ها بعد توسط ایشان نوشته شد. من شخصا در نمازجمعه‌های ایشان در نجف آباد شرکت می کردم و چکیده صحبت های ایشان را می نوشتم، بعدها ساواک آنها را ضبط کرد و از من نیز بازجویی می کردند: چرا آنها را نوشته و نگهداری می کردی؟ چرا در نماز جمعه نجف آباد شرکت کردی؟ مگر اصفهان نمازجمعه نداشت؟ اگر کسی تقریرات آن سال های درس ها و نمازجمعه های ایشان را داشته باشد، امروز مجموعه‌ی ارزشمندی از مبانی حکومت اسلامی و حکومت داری صحیح مردمی، در اختیار دارد. مقداری از مشکلات افراد قشری با ایشان به این دلیل بود که ایشان طرفدار «وحدت اسلامی» و «عدالت اسلامی» بر اساس دموکراسی بودند. در آن زمان مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب در اصفهان نمازجمعه داشتند که خطبه های آن را زبان عربی بیان می فرمودند و تنها امر به تقوا بود و مسائل روز جامعه و جهان اسلام مطرح نمی شد. امام جمعه هایی مانند آیت الله سلطان العلما که از طرف حکومت بودند نیز در رابطه با قرآن و تقوا مواردی را در مسجد جامع اصفهان مطرح می کردند، ولی آیت الله منتظری با نوآوری، مسائل روز را بیان می کردند که سابقه نداشت کسی حرف های این چنینی درخطبه ها داشته باشد.

زمانی که دانشگاه بودم، ایشان از من خواستند آخرین کتاب های آکادمیک دوره ی دکترا در حوزه های اقتصاد، سیاست و... را برایشان ببرم، که من نیز برای ایشان می بردم و مطالعه می کردند و حتی بعضی از آنها را می گفتند دیده ام و قبلا خوانده ام.

در دروس حوزوی نیز بی نظیر بودند. مردم می گفتند آیت الله بروجردی که بسیار محتاط و در جهت سیاست نبودند، اما شاگرد مبرز و شایسته شان آیت الله آقای منتظری، چگونه انقلابی و سیاسی هستند؟ اینها همه، به خاطر مطالعاتی بود که در کنار تحصیل یا تدریس داشتند.

 

- آیت الله منتظری چه نقشی در هماهنگی نیروهای اثرگذار انقلاب بر عهده داشتند؟

افراد قشری که با ایشان مخالف بودند و تهمت هایی مانند سنی بودن هم می زدند، البته به دلیل اعتقادات آیت الله به وحدت مسلمانها- هفته وحدت نیز از ابتکارات ایشان بود- بود، در مقابل، انقلابیون و روحانیون روشنفکر و جوانان باسواد به شدت به ایشان ارادت داشتند. زمانی که ایشان نجف آباد بودند، من شاهد بودم که اساتید و فرهیختگانی از تهران به اصفهان می آمدند و به نجف آباد می رفتند تا با ایشان ملاقات داشته باشند.

ایشان در زندان نیز همراه با آیت الله طالقانی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، مرحوم آیت الله لاهوتی و آیت الله مهدوی کنی و... بودند. ممکن است افرادی از آنها در شرایطی باشند که امروز نتوانند به صراحت سخن بگویند، اما همه آنها معتقد بودند که آیت الله منتظری از نظر علمی، فرهنگی و بینشی روی آنها و دیگران اثرگذار بودند، نقل است که آقای مطهری، آیت الله منتظری را امید آینده اسلام و مسلمین می دانستند.

ایشان بینش عمیقی نسبت به مسائل اجتماعی داشتند و چندان قابل مقایسه با دیگران نبودند و بر خلاف دیگران که هر کدام در یک زمینه کار می کنند، ایشان در تمام زمینه ها صاحب نظر بودند و قاطعانه ادعا می کنم که در زمان ما همانندی برای آن فقید سعید وجود ندارد.

 


 - بینش سیاسی و اجتماعی و نوع نگاه ایشان به مسائل در پیش و پس از انقلاب به چه صورت بود؟

بینش ایشان، اصل اسلام بود. اهل مصلحت گرایی و منافع کسی نبودند. به برداشت خود از قرآن و حدیث و آنچه مصلحت در جامعه می دیدند و تکلیف و وظیفه شان بود، عمل می کردند «و لو بلغ ما بلغ»، کاری به تهمتهای مخالفان نداشتند، هیچگاه حقیقت را فدای مصلحت نکردند. فوق العاده امام را قبول داشته و دوست می داشتند و خود را سرباز کوچکی برای امام می دانستند و حتی این اواخر که بعضی به اسم امام لطمه هایی به ایشان زدند، ایشان باز هم دست از حمایت از حضرت امام برنداشتند و از امام با تجلیل نام می بردند.

ایشان تابع جو زمان و مقام و موقعیت خود نبودند و این که تابع تبلیغات صدا و سیما و... و یا دفتر،  بیت، رفقا و جمع خاصی باشند، چنین نبود. برای ایشان، حق و اسلام ملاک بود، حتی اگر قرار بود عزیزترین افرادش را نیز به ناحق از ایشان بگیرند، روی حق می ایستاد و شجاعت آن را نیز داشت که همه مدعیان را از خود براند، ولی روی حرف حق بایستد. از مرگ و شکنجه و زندان، هیچ گاه خم به ابرو نیاوردند و معتقد بودند هر چه از جانب دوست می رسد، جمله نکوست و این موارد را عنایت و الطاف خفیه الهی می دانستند و معتقد بودند در راه حق فعالیت کردن یک جهاد است، از سرمقام و موقعیت و پیشوائی و حاکمیت، به خاطر انجام وظیفه ی اسلامی گذشتند و همه را رها کردند.

 

- نظر شما در مورد جایگاه فقهی و علمی مرحوم آیت الله منتظری چیست؟

علم، اجتهاد، مرجعیت و سواد اجتماعی بالایی داشتند. از نظر فقهی در زمان ما اعلم ترین بودند و حتی یک بار شخصا خدمت حضرت امام بودم و اشکالاتی پیش آمده بود. حضرت امام (ره) برترین کس را آیت الله منتظری می دانستند و در موارد فقهی افراد و امثال مرا به ایشان ارجاع می دادند، یعنی امام ایشان را تایید می کردند. حتی آیت الله خوئی وقتی کتابهای ولایت فقیه و حکومت اسلامی ایشان را دیده بودند و دیگران و...

 

 

- آقای دکتر اگر لطف کنید از خاطرات ماندگار و به یادماندنی تان با آیت الله منتظری بفرمایید؟

با رحلت ایشان، افسردگی در من ایجاد شده است، همه چیز را به خاطر نمی آورم، ولی یادم می آید آقایی در قم بودند به نام آقای حیدر قلمداران، ایشان در برخی فروع دینی نظریات خاصی داشت که طلبه ها با ایشان به تندی برخورد می کردند و ایشان را سنی میدانستند. یک بار که در نجف آباد خدمت آیت الله منتظری رفته بودم، ایشان هم آمده بودند. من هنگام نماز پشت سر آقای منتظری دیدم، آقای قلمداران هم، مثل دیگران هم مهر دارند و دست بسته هم نماز نمی خوانند. بعد از نماز، آیت الله آقای منتظری گفتند: ایشان طلبه خوب و فاضلی بودند، در درس های آقای بروجردی هم درس بودیم. نکاتی به نظرشان رسید که بیان کردند، بعضی طلبه ها و آنهایی که سواد بالایی نداشتند به او حمله کردند و آقای قلمداران را به مرور زمان لجباز کردند و ایشان به لجاجت افتاد و خواست با آنها مخالفت کند و برداشت و چیزهایی نوشت که خیلی از آنها مورد قبول نیست. آیت الله، می خواستند این را بگویند که اگر کسی هم حرفی داشت «و جادلهم باللتی هی احسن» باشد. خاطرات من و آیت الله همه بر مبنای صلح و دوستی، همکاری و همفکری است، حتی در قضیه قبل از نامه 6/1/68، که بالاخره معلوم نشد قضیه چه بوده و نامه را چه کسی به نام امام نوشته، که چه بسیار افراد سست ایمانی که اهانت کردند، برخی تهمت زدند و توهین کردند. ایشان سرسوزنی از کسی ناراحت نشد و با احترام اسم آن افراد را می بردند و حاضر نبودند پشت سر آنها کسی حرفی بزند و خیلی ایشان گذشت داشت. فکر می کرد اگر کسی کاری انجام داده و یا حرفی زده، شاید وظیفه شرعی خودش می دانسته. ایشان خیلی با روحیه بالا با این مسائل برخورد می کردند که گاهی امثال ما تعجب می کردیم.

ایشان به درس خیلی اهمیت می دادند و معتقد بودند اگر مردم به مسجد بیایند، حتی اگر امام جماعت نیاید ثواب جماعت را می برند، ولی اینکه عده ای درس را تعطیل کنند خطاست. چون حق الناس است و نمی شود درس را به هر دلیل و بهانه ای مانند مرحوم شدن فلان فرد و...  طلبه را از درس محروم کرد.

آیت الله دوست داشت خدمتگزار و در خدمت مردم باشد. هیچ وقت دیده نشد خودشان را بگیرند و بالاتر و بزرگتر از دیگران بدانند. خیلی وقت ها شوخی هایی می کردند و لطیفه هایی می گفتند، بعضی به ایشان می گفتند یک مرجع باید خودش را بگیرد. ایشان اهل خود گرفتن و خود را برتر از دیگران دیدن نبودند. تا همین اواخر خود را یک طلبه ساده می دانستند و خیلی برخورد و شوخی می کردند. البته شوخی های سنگین، دوستانه و معنی دار می فرمودند و حتی با مخالفین خود و یا کسانی که در اوایل استعفا یا برکناری ایشان حرف هایی نادرست زده بودند به نیکی و با گرمی و صمیمیت برخورد می کردند. مواردی پیش می آمد که کسانی خجالت می کشیدند و می خواستند دست ایشان را ببوسند که آیت الله العظمی منتظری اجازه نمی دادند، کسی از آنها دست ایشان را ببوسد. چه دوست و چه دشمن. خدایش غریق رحمت بی منتهای خود بفرماید، «رضوان الله تعالی علیه».

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.