زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

پروژه تاریخ شفاهی ایرنا - مصاحبه با فضل الله صلواتی قسمت پنجم (5) -پایانی

پروژه تاریخ شفاهی ایرنا:

روایت صلواتی از برکناری خلخالی، لاجوردی و اعدام ها (5)

تهران – ایرنا- فضل الله صلواتی در بخش پنجم و پایانی مصاحبه خود با گروه پژوهش ایرنا از رابطه ساواک و انجمن حجتیه، ملاقات با شیخ صادق خلخالی، مقابله با پاکسازی ها در دستگاههای اجرایی، کنار گذاشته شدن اسدالله لاجوردی و خلخالی از دستگاه قضا صحبت به میان می آورد.

خبرگزاری ایمنا - لینک مصاحبه

او همچنین خاطراتی از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس اول درباره برخی رفتارهای آقایان اسدالله لاجوردی و خلخالی خدمت امام خمینی(ره) و رییس جمهور وقت تعریف می کند.
بخش پایانی گفتگوی گروه پژوهش ایرنا با این فعال ملی مذهبی در پی می آید:

ایرنا: درباره فعالیت انجمن حجتیه چه می دانید؟
صلواتی:
آنها قبل از انقلاب برای مبارزه با بهاییت شروع به کار کردند. جوان های این فرقه تعهد می دادند که در سیاست دخالتی نکنند. فرقه این تعهدات را به اطلاع ساواک می رساند و می گفت اینها در سیاست دخالت نمی کنند شما هم مزاحمشان نشوید.
خب. با امثال ما و گروههای مبارز خیلی مخالف بودند. آنها قبل از انقلاب به ما می گفتند: مگر آقای خمینی چه کار کرده است؟ خمینی بچه های مردم را به زندان انداخته است؟ باعث کشته شدن مردم شده است؟
در اصفهان 50، 60 نفر از این انجمن حجتیه هایی وجود داشتند. من خودم تعهدی که این ها داده بودند را دیدم. «رضوی» نامی در ساواک بود که در جلسات بازجویی برخی شان را نشان می داد. ساواکی ها می گفتند «شما ما ساواکی ها را متهم به بی دینی می کنید ببینید ما این ها (انجمن حجتیه ها) را آزاد گذاشته ایم که آزادانه همه جا سخنرانی و دین( اسلام) را تبلیغ کنند. ما با توطئه و اقدام علیه امنیت ملی مخالفیم. ما با حرکت ضد نظام سلطنتی و شخص اعلیحضرت مخالفیم.»
قبل از انقلاب یکبار در یزد چند تن از انجمن حجتیه نزد من آمدند و تقاضای وقت ملاقاتی با آیت الله صدوقی داشتند. آنها پیش صدوقی رفتند و گفتند جلسه خصوصی است. بعد که از جلسه بیرون آمدند از یکی شان درباره محتوای جلسه پرسیدم پاسخ داد: درباره آینده کشور و حکومت اسلامی بود.
آنها قبلا به خود امام هم اهانت می کردند. ولی کم کم به اوایل انقلاب که رسیدیم و دیدند که انقلاب دارد پیروز می شود وارد گود شدند و زمزمه مرگ بر شاه و درود بر خمینی راه انداختند.
بعد از پیروزی انقلاب اطلاع پیدا کردم که این ها قصد نفوذ دارند و می خواهند در اصفهان تمام مدیریت کل و روسای بخش های دولتی از آنان باشد.
برای مثال کمیته خادمی که قبلا آن را نام بردم به خانه بهایی ها می ریختند و کتاب و اسنادشان را می بردند. آنها مجموعه عظیمی از کتب بهاییت را جمع کردند.
من می خواستم بعد از انقلاب در یزد بمانم اما صلاح دیده شد من به اصفهان بیایم. وقتی فرماندار اصفهان شدم این سرو صداها خوابید.

ایرنا: در رابطه با بحث مجلس اول، شما عضو کمیسیون اصل 90 بودید و آنطور که خودتان قبلا گفته اید جلوی برخی از پاکسازی ها و افراط گری ها، پاکسازی در دانشگاه ها را گرفته اید. روایت شما از این قضیه چیست؟
صلواتی:
من دیدم پاکسازی هایی که می کنند بی عدالتی است. مثلا آن در آموزش و پرورش و ادارات خانم های باحجاب و چادری بسیار نادر بودند. اگر هم کسی در آنجا چادر سر می کرد چادرش سفید و نازک بود.
با عنوان بدحجابی می خواستند بعضی ها را پاکسازی کنند. من در کمیسون اصل 90 مجلس بودم. کاری کردم که از این تاریخ اگر کسی را می خواهند از ادارات پاکسازی کنند اولا شخص زیر 30 سال نداشته باشد و در ثانی این اخراج مبتنی بر مدرک معتبر باشد.
اما این ها آمدند و تاریخ قبل از این قانون را پای احکام اخراج زدند و عده ای را پاکسازی کردند.
وقتی من با کارشان مخالفت کردم عده ای شان آمدند جلوی مجلس تحصن کردند که صلواتی با طاغوتی ها هماهنگ است و نمی گذارد ما ساواکی ها را از ادارات اخراج کنیم.
به آنها گفتم هر کس را که عضو ساواک یا شکنجه گر بوده است می توانید اخراج کنید اما نمی توان هر کس را به این بهانه که شاه دوست است و عضو حزب رستاخیز بوده از کار بیکار کرد.
زمان شاه، از طرف حکومت با یک دفتر به ادارات می آمدند و رییس هر اداره باید اسامی همه کارکنان خود را به عنوان عضو حزب رستاخیز در این دفتر می نوشت.
من همان روز اول که فرماندار شدم تمام این دفترهای حزب رستاخیز را برداشتم و با خود به خانه بردم. نگذاشتم دست هیچ کس به این دفاتر برسد نه کمیته انقلاب نه حراست. جلوی بازداشت رستاخیزی ها را هم گرفتم البته غیر از سخنرانان معروف این حزب که همه آنها را می شناختند.
در آموزش و پرورش هم همه شان را دوباره به کار برگرداندم.
بعد هم نامه ای تحت عنوان اخطار اصل 90 مجلس به نخست وزیر وقت مرحوم محمدعلی رجایی نوشتم و گفتم در برخی ادارات دارند افراد بی گناه را تحت عنوان پاکسازی اعضای حزب رستاخیز از ادارات بیرون می اندازند. خواهش می کنم جلوی این را بگیرید. زیر نامه هم نوشتیم آقای مهندس بهزاد نبوی لطفا اقدام شود.
متن این نامه را به امضای خودم نوشتم .
در هر صورت ما جلوی این تندروی ها را گرفتیم و پاکسازی ها با حساب و کتاب و منطقی شد. یعنی افرادی که شکنجه گر ساواک یا خبرچین این دستگاه بودند باید با مدرک و از طریق دادگاه با آنها برخورد کرد.

ایرنا: آن فهرستی که با خودتان بردید هنوز موجود است؟
صلواتی:
نه. نابودش کردم. نمی خواستم دست کسی بیفتد چون در اوایل انقلاب احتمال ترور خود را می دادم.

ایرنا: در سالهای ابتدایی انقلاب که در مجلس بودید چه شکایت هایی به کمیسیون اصل 90 می رسید؟
صلواتی:
مسایل مربوط به دادگاه ها بیشتر بود. اعدام هایی که خلخالی و لاجوردی انجام می دادند.
یک روز با پرونده این شکایات خدمت رییس جمهور وقت آقای خامنه ای رفتم. اتفاقا فرید پسر کوچکم هم همراهم بود. آقا ابتدا با فرید شوخی کردند و کمی سر به سر او گذاشتند.
من شروع به گفتن مسایل این پرونده ها کردم طوری که آقا دیگر خسته شدند و رو به پسرم کردند و با مهربانی گفتند: فرید جان برو بیرون بازی کن.
پرونده ها را دیدند و موارد حساس آنها را خواندند. در آخر گفتند این موارد باید با امام در میان گذاشته شود.
از ایشان خواستم برایم از امام وقت بگیرند. آقای خامنه ای هم همانجا به دفتر امام زنگ زدند و قرار شد چهارشنبه پیش امام بروم.
روز چهارشنبه به عنوان نماینده کمیسیون اصل 90 با این پرونده ها پیش امام رفتم.
چند تا از موارد را که گفتم امام فرمودند پیش آقای منتظری بروید و موارد را برای ایشان مطرح کنید هرچه ایشان بگوید من آن را قبول دارم.
من به کمیسیون اصل 90 رفتم و فرمایش امام را به اعضای آن گفتم. این بار کسان دیگری از کمیسیون این پرونده ها را نزد آقای منتظری بردند. یادم هست همان وقت لاجوردی را از کار برداشتند.
یادم هست بعدها مرحوم حبیب الله عسگراولادی رییس وقت کمیته امداد با گله به من گفت: منتظری با اینکه می دانست لاجوردی مال حزب ما است، او را برکنار کرد.
من پاسخ دادم: کار آقای منتظری نبود کمیسیون اصل 90 او را برداشت.
بعدها که آقای منتظری کنار رفت این ها با او بد شدند.
با تلاش کمیسیون اصل 90 خلخالی هم از دادگاه ها برداشته شد اما دوباره برای مبارزه با مواد مخدر او را آوردند. عده ای هم از او حمایت کردند.
مهمترین کارهای ما در اصل 90 این ها بود.

ایرنا: کار خلخالی در زمینه مبارزه با مواد مخدر چطور بود؟
صلواتی:
شکایت از ایشان خیلی بود. حتی یکبار ایشان مصاحبه ای کرد و گفت که من چهار تا دکتر را در اصفهان به خاطر قاچاق مواد مخدر گرفته بودم و می خواستم آنها را اعدام کنم اما صلواتی نگذاشت.
من هم پاسخ ایشان را در تریبون مجلس دادم که اولا اینها چهار تا دکتر نبودند بلکه چهار تا بازاری بودند. ثانیا از این ها نفری ششصد هزار تومان پول خواسته بودند تا آزاد شوند.( آن وقت ششصد هزار تومان خیلی پول بود) اما یکی شان نداده بود و آن فردی به نام حسن یزدی بود. او قبل از انقلاب که در زندان بودیم خیلی به ما انقلابیون محبت می کرد و خرج خیلی از روحانیون را می داد. آقای خلخالی! شما ابتدا پرونده ایشان را کامل بخوان بعد درباره اش تصمیم بگیر.
خلخالی همانجا گفت: باشد می خوانم.
فردای آن روز در مجلس بودیم که بلندگوی مجلس مرا صدا کرد و گفت آقای خلخالی با شما کار دارد. پیش خودم گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم؛ خلخالی با من چه کار دارد؟!
همدیگر را که دیدیم گفت: حسن یزدی را دیشب اعدام کردم.
من هم خیلی عصبانی شدم و گفتم: دست شما درد نکند!!

ایرنا: یعنی حسن یزدی از قاچاق مواد مخدر خرج انقلابی ها می کرد؟
صلواتی:
نه. او در اصل بازاری بود. مذهبی هم بود. قبل از انقلاب در زندان بود و نسبت به زندانیان سیاسی خیلی با محبت و مهربان بود. دو دفعه هم ساواک او را برد و کتک زد که چرا خرج زندان آخوندها را می دهی؟ خود خلخالی گفت در وصیتنامه اش که ضمیمه پرونده اش شد نوشته که برایم هر سال روضه اهل بیت بخوانید.
ولی از پول قاچاق خرج ما نمی کرد. چون پول های قاچاق را شاه مصادره کرده بود. کسب و کار خوبی در بازار داشت و از آن محل هوای زندانیان سیاسی را داشت.

ایرنا: چرا آن 600 هزار تومان را نداد؟
صلواتی:
نمی دانم. شاید آن را نداشت بدهد.

ایرنا: بعدها هم آقای خلخالی را دیدید؟
صلواتی:
بله. البته خلخالی همان موقع به من گفت من که بروم اینها بیشتر از من می کشند.
سالها بعد یکبار در قم به دیدنش رفتم. چون من با آقای منتظری دوست بودم و او هم ارادتی به ایشان داشت با اینکه حال نداشت و کسی را نمی پذیرفت تا گفتند صلواتی از اصفهان آمده با محبتی زیاد مرا به حضور پذیرفت. در حین همین ملاقات به من گفت: من در دل قاچاقچیان بیشتر رعب و وحشت ایجاد کردم و جلوی قاچاق مواد مخدر تا حدی گرفته شد ولی بعد از من این همه قاچاقچی را اعدام کردند و هیچ خبری نشد.

ایرنا: درباره حوادث بعد از انقلاب با او حرفی نزدید؟
صلواتی:
نه. کلا بعد از ایام نمایندگی دو بار وی را دیدم . البته گاهی نماز دفتر آقای منتظری می آمد.

ایرنا: مطلب خصوصی از اعدام های اول به شما چیزی نگفت؟
صلواتی:
نه. عمومی می گفت. از او پرسیدند از اعدام ها پشیمان نیستی؟ پاسخ داده بود پشیمانم که کم اعدام کردم.
او واقعا اعتقاد داشت که ساواکی ها و خائنین و فروشندگان مواد مخدر را اعدام کرده است.

ایرنا: شما نشریه ای به نام نوید اصفهان هم منتشر می کردید. که از سال 66 راه اندازی شد و سال 77 توقیف شد. . خط مشی اش چه بود و چرا توقیف شد؟
صلواتی:
وقتی در مجلس بودم فرماندار و استاندار وقت اصفهان آمدند و گفتند همه شهرهای بزرگ نشریه دارند ولی در اصفهان نشریه قابلی وجود ندارد. شما تقاضا نشریه بکنید ما مجوز بدهیم.
گفتم: نمی توانم اداره کنم، اما با اصرار آنها من هم قبول کردم.
آن موقع نکویی فرماندار و داوودی شمسی استاندار بود. وقتی مجوز صادر شد، آنها عوض شده بودند.
مردد بودم که منتشر کنم یا نه. پیش آقای محمود دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات رفتم و با او مشورت کردم. دعایی با اصل کار موافق بود ولی خیلی شوخی می کرد و مثلا می گفت باید خیلی مواظب باشی! کافی است حروف چینت یک « د» را «ذ» بزند بعد خواهی دید چه اتفاقی در مملکت می افتد!
خدا خیرش دهد. ما با کمک ایشان چاپ این نشریه را شروع کردیم. تندترین مقالات را هم در آن می نوشتیم. انتقاد از آقای هاشمی و میرحسین موسوی و تقریبا همه. اطلاعیه های آقای منتظری و آذری قمی را چاپ کردیم.
تا اینکه پایمان را در کفش گروه موسوم به انصار حزب الله کردیم که چرا این ها مزاحم مردم می شوند و به جلسات مردم حمله می کنند.
آنها هم در نماز جمعه توماری سی چهل متری علیه ما امضا کردند. تومار را به دادگاه انقلاب اصفهان فرستادند و سرانجام دادگاه انقلاب تهران این نشریه را موقتا توقیف کرد.
البته تعطیل موقت بود و من می توانستم بعدا این نشریه را دوباره منتشر کنم.
البته دادگاه انقلاب هم به من گفت در توقیف نشریه شما ما کاره ای نبوده ایم و از اطلاعات خواسته اند که نشریه را توقیف کند.
بعدها دیگر حوصله اش را پیدا نکردم که آنرا دوباره منتشر کنم.

ایرنا: تیراژش چقدر بود؟
صلواتی:
2 هزار تا. ولی وقتی مثلا پیام آقای منتظری را می زدیم یک دفعه یکی می آمد و می گفت من هزار تا می خواهم و ما هم می دادیم چاپخانه برایش چاپ می کرد.

پایان

انتهای پیام /* مصاحبه: ناصر غضنفری - پژوهش 3081

کد خبر:

پروژه تاریخ شفاهی ایرنا - مصاحبه با فضل الله صلواتی قسمت پنجم (5) -پایانی

پروژه تاریخ شفاهی ایرنا:

روایت صلواتی از برکناری خلخالی، لاجوردی و اعدام ها (5)

تهران – ایرنا- فضل الله صلواتی در بخش پنجم و پایانی مصاحبه خود با گروه پژوهش ایرنا از رابطه ساواک و انجمن حجتیه، ملاقات با شیخ صادق خلخالی، مقابله با پاکسازی ها در دستگاههای اجرایی، کنار گذاشته شدن اسدالله لاجوردی و خلخالی از دستگاه قضا صحبت به میان می آورد.

خبرگزاری ایمنا - لینک مصاحبه

او همچنین خاطراتی از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس اول درباره برخی رفتارهای آقایان اسدالله لاجوردی و خلخالی خدمت امام خمینی(ره) و رییس جمهور وقت تعریف می کند.
بخش پایانی گفتگوی گروه پژوهش ایرنا با این فعال ملی مذهبی در پی می آید:

ایرنا: درباره فعالیت انجمن حجتیه چه می دانید؟
صلواتی:
آنها قبل از انقلاب برای مبارزه با بهاییت شروع به کار کردند. جوان های این فرقه تعهد می دادند که در سیاست دخالتی نکنند. فرقه این تعهدات را به اطلاع ساواک می رساند و می گفت اینها در سیاست دخالت نمی کنند شما هم مزاحمشان نشوید.
خب. با امثال ما و گروههای مبارز خیلی مخالف بودند. آنها قبل از انقلاب به ما می گفتند: مگر آقای خمینی چه کار کرده است؟ خمینی بچه های مردم را به زندان انداخته است؟ باعث کشته شدن مردم شده است؟
در اصفهان 50، 60 نفر از این انجمن حجتیه هایی وجود داشتند. من خودم تعهدی که این ها داده بودند را دیدم. «رضوی» نامی در ساواک بود که در جلسات بازجویی برخی شان را نشان می داد. ساواکی ها می گفتند «شما ما ساواکی ها را متهم به بی دینی می کنید ببینید ما این ها (انجمن حجتیه ها) را آزاد گذاشته ایم که آزادانه همه جا سخنرانی و دین( اسلام) را تبلیغ کنند. ما با توطئه و اقدام علیه امنیت ملی مخالفیم. ما با حرکت ضد نظام سلطنتی و شخص اعلیحضرت مخالفیم.»
قبل از انقلاب یکبار در یزد چند تن از انجمن حجتیه نزد من آمدند و تقاضای وقت ملاقاتی با آیت الله صدوقی داشتند. آنها پیش صدوقی رفتند و گفتند جلسه خصوصی است. بعد که از جلسه بیرون آمدند از یکی شان درباره محتوای جلسه پرسیدم پاسخ داد: درباره آینده کشور و حکومت اسلامی بود.
آنها قبلا به خود امام هم اهانت می کردند. ولی کم کم به اوایل انقلاب که رسیدیم و دیدند که انقلاب دارد پیروز می شود وارد گود شدند و زمزمه مرگ بر شاه و درود بر خمینی راه انداختند.
بعد از پیروزی انقلاب اطلاع پیدا کردم که این ها قصد نفوذ دارند و می خواهند در اصفهان تمام مدیریت کل و روسای بخش های دولتی از آنان باشد.
برای مثال کمیته خادمی که قبلا آن را نام بردم به خانه بهایی ها می ریختند و کتاب و اسنادشان را می بردند. آنها مجموعه عظیمی از کتب بهاییت را جمع کردند.
من می خواستم بعد از انقلاب در یزد بمانم اما صلاح دیده شد من به اصفهان بیایم. وقتی فرماندار اصفهان شدم این سرو صداها خوابید.

ایرنا: در رابطه با بحث مجلس اول، شما عضو کمیسیون اصل 90 بودید و آنطور که خودتان قبلا گفته اید جلوی برخی از پاکسازی ها و افراط گری ها، پاکسازی در دانشگاه ها را گرفته اید. روایت شما از این قضیه چیست؟
صلواتی:
من دیدم پاکسازی هایی که می کنند بی عدالتی است. مثلا آن در آموزش و پرورش و ادارات خانم های باحجاب و چادری بسیار نادر بودند. اگر هم کسی در آنجا چادر سر می کرد چادرش سفید و نازک بود.
با عنوان بدحجابی می خواستند بعضی ها را پاکسازی کنند. من در کمیسون اصل 90 مجلس بودم. کاری کردم که از این تاریخ اگر کسی را می خواهند از ادارات پاکسازی کنند اولا شخص زیر 30 سال نداشته باشد و در ثانی این اخراج مبتنی بر مدرک معتبر باشد.
اما این ها آمدند و تاریخ قبل از این قانون را پای احکام اخراج زدند و عده ای را پاکسازی کردند.
وقتی من با کارشان مخالفت کردم عده ای شان آمدند جلوی مجلس تحصن کردند که صلواتی با طاغوتی ها هماهنگ است و نمی گذارد ما ساواکی ها را از ادارات اخراج کنیم.
به آنها گفتم هر کس را که عضو ساواک یا شکنجه گر بوده است می توانید اخراج کنید اما نمی توان هر کس را به این بهانه که شاه دوست است و عضو حزب رستاخیز بوده از کار بیکار کرد.
زمان شاه، از طرف حکومت با یک دفتر به ادارات می آمدند و رییس هر اداره باید اسامی همه کارکنان خود را به عنوان عضو حزب رستاخیز در این دفتر می نوشت.
من همان روز اول که فرماندار شدم تمام این دفترهای حزب رستاخیز را برداشتم و با خود به خانه بردم. نگذاشتم دست هیچ کس به این دفاتر برسد نه کمیته انقلاب نه حراست. جلوی بازداشت رستاخیزی ها را هم گرفتم البته غیر از سخنرانان معروف این حزب که همه آنها را می شناختند.
در آموزش و پرورش هم همه شان را دوباره به کار برگرداندم.
بعد هم نامه ای تحت عنوان اخطار اصل 90 مجلس به نخست وزیر وقت مرحوم محمدعلی رجایی نوشتم و گفتم در برخی ادارات دارند افراد بی گناه را تحت عنوان پاکسازی اعضای حزب رستاخیز از ادارات بیرون می اندازند. خواهش می کنم جلوی این را بگیرید. زیر نامه هم نوشتیم آقای مهندس بهزاد نبوی لطفا اقدام شود.
متن این نامه را به امضای خودم نوشتم .
در هر صورت ما جلوی این تندروی ها را گرفتیم و پاکسازی ها با حساب و کتاب و منطقی شد. یعنی افرادی که شکنجه گر ساواک یا خبرچین این دستگاه بودند باید با مدرک و از طریق دادگاه با آنها برخورد کرد.

ایرنا: آن فهرستی که با خودتان بردید هنوز موجود است؟
صلواتی:
نه. نابودش کردم. نمی خواستم دست کسی بیفتد چون در اوایل انقلاب احتمال ترور خود را می دادم.

ایرنا: در سالهای ابتدایی انقلاب که در مجلس بودید چه شکایت هایی به کمیسیون اصل 90 می رسید؟
صلواتی:
مسایل مربوط به دادگاه ها بیشتر بود. اعدام هایی که خلخالی و لاجوردی انجام می دادند.
یک روز با پرونده این شکایات خدمت رییس جمهور وقت آقای خامنه ای رفتم. اتفاقا فرید پسر کوچکم هم همراهم بود. آقا ابتدا با فرید شوخی کردند و کمی سر به سر او گذاشتند.
من شروع به گفتن مسایل این پرونده ها کردم طوری که آقا دیگر خسته شدند و رو به پسرم کردند و با مهربانی گفتند: فرید جان برو بیرون بازی کن.
پرونده ها را دیدند و موارد حساس آنها را خواندند. در آخر گفتند این موارد باید با امام در میان گذاشته شود.
از ایشان خواستم برایم از امام وقت بگیرند. آقای خامنه ای هم همانجا به دفتر امام زنگ زدند و قرار شد چهارشنبه پیش امام بروم.
روز چهارشنبه به عنوان نماینده کمیسیون اصل 90 با این پرونده ها پیش امام رفتم.
چند تا از موارد را که گفتم امام فرمودند پیش آقای منتظری بروید و موارد را برای ایشان مطرح کنید هرچه ایشان بگوید من آن را قبول دارم.
من به کمیسیون اصل 90 رفتم و فرمایش امام را به اعضای آن گفتم. این بار کسان دیگری از کمیسیون این پرونده ها را نزد آقای منتظری بردند. یادم هست همان وقت لاجوردی را از کار برداشتند.
یادم هست بعدها مرحوم حبیب الله عسگراولادی رییس وقت کمیته امداد با گله به من گفت: منتظری با اینکه می دانست لاجوردی مال حزب ما است، او را برکنار کرد.
من پاسخ دادم: کار آقای منتظری نبود کمیسیون اصل 90 او را برداشت.
بعدها که آقای منتظری کنار رفت این ها با او بد شدند.
با تلاش کمیسیون اصل 90 خلخالی هم از دادگاه ها برداشته شد اما دوباره برای مبارزه با مواد مخدر او را آوردند. عده ای هم از او حمایت کردند.
مهمترین کارهای ما در اصل 90 این ها بود.

ایرنا: کار خلخالی در زمینه مبارزه با مواد مخدر چطور بود؟
صلواتی:
شکایت از ایشان خیلی بود. حتی یکبار ایشان مصاحبه ای کرد و گفت که من چهار تا دکتر را در اصفهان به خاطر قاچاق مواد مخدر گرفته بودم و می خواستم آنها را اعدام کنم اما صلواتی نگذاشت.
من هم پاسخ ایشان را در تریبون مجلس دادم که اولا اینها چهار تا دکتر نبودند بلکه چهار تا بازاری بودند. ثانیا از این ها نفری ششصد هزار تومان پول خواسته بودند تا آزاد شوند.( آن وقت ششصد هزار تومان خیلی پول بود) اما یکی شان نداده بود و آن فردی به نام حسن یزدی بود. او قبل از انقلاب که در زندان بودیم خیلی به ما انقلابیون محبت می کرد و خرج خیلی از روحانیون را می داد. آقای خلخالی! شما ابتدا پرونده ایشان را کامل بخوان بعد درباره اش تصمیم بگیر.
خلخالی همانجا گفت: باشد می خوانم.
فردای آن روز در مجلس بودیم که بلندگوی مجلس مرا صدا کرد و گفت آقای خلخالی با شما کار دارد. پیش خودم گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم؛ خلخالی با من چه کار دارد؟!
همدیگر را که دیدیم گفت: حسن یزدی را دیشب اعدام کردم.
من هم خیلی عصبانی شدم و گفتم: دست شما درد نکند!!

ایرنا: یعنی حسن یزدی از قاچاق مواد مخدر خرج انقلابی ها می کرد؟
صلواتی:
نه. او در اصل بازاری بود. مذهبی هم بود. قبل از انقلاب در زندان بود و نسبت به زندانیان سیاسی خیلی با محبت و مهربان بود. دو دفعه هم ساواک او را برد و کتک زد که چرا خرج زندان آخوندها را می دهی؟ خود خلخالی گفت در وصیتنامه اش که ضمیمه پرونده اش شد نوشته که برایم هر سال روضه اهل بیت بخوانید.
ولی از پول قاچاق خرج ما نمی کرد. چون پول های قاچاق را شاه مصادره کرده بود. کسب و کار خوبی در بازار داشت و از آن محل هوای زندانیان سیاسی را داشت.

ایرنا: چرا آن 600 هزار تومان را نداد؟
صلواتی:
نمی دانم. شاید آن را نداشت بدهد.

ایرنا: بعدها هم آقای خلخالی را دیدید؟
صلواتی:
بله. البته خلخالی همان موقع به من گفت من که بروم اینها بیشتر از من می کشند.
سالها بعد یکبار در قم به دیدنش رفتم. چون من با آقای منتظری دوست بودم و او هم ارادتی به ایشان داشت با اینکه حال نداشت و کسی را نمی پذیرفت تا گفتند صلواتی از اصفهان آمده با محبتی زیاد مرا به حضور پذیرفت. در حین همین ملاقات به من گفت: من در دل قاچاقچیان بیشتر رعب و وحشت ایجاد کردم و جلوی قاچاق مواد مخدر تا حدی گرفته شد ولی بعد از من این همه قاچاقچی را اعدام کردند و هیچ خبری نشد.

ایرنا: درباره حوادث بعد از انقلاب با او حرفی نزدید؟
صلواتی:
نه. کلا بعد از ایام نمایندگی دو بار وی را دیدم . البته گاهی نماز دفتر آقای منتظری می آمد.

ایرنا: مطلب خصوصی از اعدام های اول به شما چیزی نگفت؟
صلواتی:
نه. عمومی می گفت. از او پرسیدند از اعدام ها پشیمان نیستی؟ پاسخ داده بود پشیمانم که کم اعدام کردم.
او واقعا اعتقاد داشت که ساواکی ها و خائنین و فروشندگان مواد مخدر را اعدام کرده است.

ایرنا: شما نشریه ای به نام نوید اصفهان هم منتشر می کردید. که از سال 66 راه اندازی شد و سال 77 توقیف شد. . خط مشی اش چه بود و چرا توقیف شد؟
صلواتی:
وقتی در مجلس بودم فرماندار و استاندار وقت اصفهان آمدند و گفتند همه شهرهای بزرگ نشریه دارند ولی در اصفهان نشریه قابلی وجود ندارد. شما تقاضا نشریه بکنید ما مجوز بدهیم.
گفتم: نمی توانم اداره کنم، اما با اصرار آنها من هم قبول کردم.
آن موقع نکویی فرماندار و داوودی شمسی استاندار بود. وقتی مجوز صادر شد، آنها عوض شده بودند.
مردد بودم که منتشر کنم یا نه. پیش آقای محمود دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات رفتم و با او مشورت کردم. دعایی با اصل کار موافق بود ولی خیلی شوخی می کرد و مثلا می گفت باید خیلی مواظب باشی! کافی است حروف چینت یک « د» را «ذ» بزند بعد خواهی دید چه اتفاقی در مملکت می افتد!
خدا خیرش دهد. ما با کمک ایشان چاپ این نشریه را شروع کردیم. تندترین مقالات را هم در آن می نوشتیم. انتقاد از آقای هاشمی و میرحسین موسوی و تقریبا همه. اطلاعیه های آقای منتظری و آذری قمی را چاپ کردیم.
تا اینکه پایمان را در کفش گروه موسوم به انصار حزب الله کردیم که چرا این ها مزاحم مردم می شوند و به جلسات مردم حمله می کنند.
آنها هم در نماز جمعه توماری سی چهل متری علیه ما امضا کردند. تومار را به دادگاه انقلاب اصفهان فرستادند و سرانجام دادگاه انقلاب تهران این نشریه را موقتا توقیف کرد.
البته تعطیل موقت بود و من می توانستم بعدا این نشریه را دوباره منتشر کنم.
البته دادگاه انقلاب هم به من گفت در توقیف نشریه شما ما کاره ای نبوده ایم و از اطلاعات خواسته اند که نشریه را توقیف کند.
بعدها دیگر حوصله اش را پیدا نکردم که آنرا دوباره منتشر کنم.

ایرنا: تیراژش چقدر بود؟
صلواتی:
2 هزار تا. ولی وقتی مثلا پیام آقای منتظری را می زدیم یک دفعه یکی می آمد و می گفت من هزار تا می خواهم و ما هم می دادیم چاپخانه برایش چاپ می کرد.

پایان

انتهای پیام /* مصاحبه: ناصر غضنفری - پژوهش 3081

کد خبر:

پاسخ صاحب نظران به پرسش هایی درباره علل وقوع انقلاب

« پیام ابراهیم »

(جامعه زنان انقلاب اسلامی)

سال چهارم، شماره 25 - 1396

در آستانه چهل سالگی انقلاب

مدیرمسئول: اعظم طالقانی

 

پاسخ های صاحب نظران به پرسش هایی درباره علل وقوع انقلاب

محمد توسلی، فضل الله صلواتی، محمد جواد کاشی، الهه کولایی، سعید مدنی، احسان شریعتی، داوود سلیمانی، نصرت الله تاجیک، زهرا ربانی املشی، احمد گلزاده غفوری، محمد عسگری وفا، سعید حاتم تهرانی، رضا سرحدی

 

میزگرد زنان و انقلاب با حضور:

اعظم طالقانی، فاطمه راکعی، فیروزه صابر، منصوره شایسته، آذر منصوری


.

مصاحبه نشریه پیام ابراهیم با فضل الله صلواتی:

.

آرمان انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی

.

استبداد شاه، دلیل ناگزیری وقوع انقلاب.

.

.

 دلایل فرهنگی وقوع انقلاب در ایران در سال 1357 چه بودند؟

-

پاسخ: انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 به ثمر رسید، بر اثر اندیشه­های فرهنگی و بینش­های علمی از دوران دور تاریخ تا آن روز بود.

از ابتدای مسلمانی، به مسلمانان القا می­شد که اسلام دین عدل و داد و ضد ظلم است، سنت محمد(ص) و روش علی(ع) مبارزه با ظلم و تجاوز و بی­عدالتی بود، همین تفکر قیام امام حسین(ع) را دربر گرفت که نتوانست ظلم و ستم یزید را تحمل کند و به قیمت شهادت خود و یارانش و اسارت خاندانش در برابر ظالمان بنی­امیه ایستادگی کرد، از آن روزگار و تا امروز و تا آینده، روش حسین(ع) برای شیعیان و دیگر آزادی­خواهان جهان، الگو و اسوه است، در هر مجلس و محفل مذهبی نام حسین(ع) و یارانش برده می­شد و مردم تحت تأثیر قرار می­گیرند، و این شهادت و اسارت سرمشقی شد برای پیروان و دوستداران خاندان پیامبر(ص) و دومین مسأله، رنج­هائی بود که مردم ایران از حکومت سلاطین تحمل کرده بودند، از دوران ساسانیان گرفته تا حملات اعراب و حکومت بنی­امیه و بنی­عباس و مغول­ها و افغان­ها و قاجاریه و پهلوی­ها، شاید مردمی که از تاریخ اطلاعات وسیعی ندارند، ندانند که قاجاریان و پهلوی­ها چه به سر مردم ما آوردند؟ چه قتل عام­ها انجام شد؟ چه شکنجه­ها، سربریدن­ها و چشم درآوردن­ها؟ امروز خیلی­ها دوران سیاه آقامحمدخان قاجار را از یاد برده­اند، کشتار محمدعلی شاه و بستن مجلس شورای ملی، قتل عام مشروطه­خواهان، تجاوزهای وحشتناک روس و انگلیس و جدا کردن قسمت عمده­ای از خاک ایران، کودتای سیدضیاء و رضا شاه، کشتن آزادی­خواهان توسط رضاخان و از کار برکنار کردن رضاخان، توسط انگلیس­ها، مردم ایران که مظلوم بودند و اسلحه­ای نداشتند که در برابر گروه متّفقین در جنگ­های اول و دوم جهانی بایستند، مهاجمان هر کاری خواستند کردند، شاهی را بردند و شاهی را آوردند، بدون آنکه یکی از آحاد ملت ایران باخبر باشد، مردم می­فهمیدند و همه را در بایگانی ذهن خود ثبت می­نمودند، کودتای آمریکائی انگلیسی علیه حکومت ملی دکتر مصدق، که چه رنج­ها و فشارها بر ملت تحمیل کردند و دیکتاتوری شاه و ساواک تا 15خرداد 42 ادامه یافت، در آن ایام با فریاد آگاهان نهضت آزادی ایران و پیش­قراولی آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و دیگر دلسوزان جامعه، تا حدی باعث بیداری شد، ولی غیر از تعدادی از روشنفکران و آگاهان مذهبی، دیگران به میدان نیامدند، بالاخره با آگاهی بخشی و میدان­داری امام خمینی، توده­ها نیز علیه ظلم و دیکتاتوری به­پا خواستند، گرچه حکومت شاه، قیام سال1342 را سرکوب کرد، ولی بذر همت و حرکت و انقلاب پاشیده شد، اندیشه­های فرهنگی ضد ستم رشد پیدا کرد، از سرکوب و شکنجه و کشتار و زندان و ساواک هم کاری ساخته نشد، عالمان بزرگی چون آیات: منتظری و بهشتی و دیگر یارانشان به صحنه آمدند، در حوزه­های علمیه و در دانشگاه­ها بدون اینکه اسلحه­ای رد و بدل شود، روز به روز اندیشۀ انقلاب شکل می­گرفت، گرچه از سال­های پنجاه به بعد گروه­های مسلّحی پیدا شدند و ترورهائی انجام شد، ولی رهبران انقلاب با آگاهی بخشی، خط و مشی فرهنگی پیروزی را دنبال می­کردند، نوشته­های مهندس بازرگان، سخنرانی­های دکتر شریعتی، اطلاع­رسانی­های آیات: منتظری، بهشتی، هاشمی­رفسنجانی و ربانی شیرازی، هیأت­های مؤتلفۀ اسلامی، همۀ اقشار جامعه را از کارگر و بازاری و دانشجو و دانش­آموز به آگاهی رسانید و فشارهای بی­حد و اندازۀ ساواک در کمیته­های ضد خرابکاری باعث شد که همه به دنبال رهبر انقلاب، امام خمینی راه بیفتند و بت بزرگ طاغوت را بشکنند و انقلاب اسلامی را با بینش­های فرهنگی و روشنفکری به پیروزی برسانند، اسلحه­ها و خشونت­ها، هرگز در پیروزی انقلاب نقشی نداشت، گرچه کم و بیش تیری رها می­شد و ظالمی به خاک می­افتاد، ولی با بالا رفتن اندیشه و فرهنگ مردم در ایران انقلاب اسلامی به وجود آمد.

.

  •  آیا راه دیگری به جز انقلاب برای اصلاح نظام گذشته باقی نمانده بود؟

پاسخ: آری ، راه­هائی وجود داشت، غرور و لجاجت شاه، مانع می­شد که در ابتدای کار صدای انقلاب مردم را بشنود، اگرچه در آخر شنید، که دیگر دیر شده بود، قیام 15خرداد42 ، هشداری برای شاه بود که روش خود را تغییر دهد، خشونت­ها را کم کند، زندانیان سیاسی- عقیدتی را آزاد نماید، به سخن روحانیون که صمیمانه با او برخورد می­کردند گوش دهد و با احترام کنار آید، به روشنفکران و آزاداندیشان زمان، آزادی خواهان ایران، زندان­های طولانی ندهد، فشارها را بیشتر نکند، عَلَم، مزدور خانه­زادش را در مسند نخست­وزیری ننشاند، تا همه را تهدید به زندان و اعدام نماید، کشتار 15خرداد42 را محکوم کند و... ولی شاه اقدامی نکرد و عکس آن را انجام داد، پول­های حاصل از گران شدن نفت از سال50، خریدن تسلیحات نظامی فراوان و پرورش متملقان چاپلوس در اطرافش، باعث شد که از سر به زمین کوبیده شود و دیگر نتواند انقلاب توده­های مردم را کنترل کند و بالاخره به زباله­دان تاریخ سقوط کرد.

 

.

مردم چه بدیل و چشم انداز نظری (ایدئولوژیک سیاسی) جایگزینی داشتند؟

.

پاسخ: در انقلاب اسلامی ایران، مردم تابع رهبران خود بودند، ایدئولوژی خاصی در نظر نداشتند، از ابتدا در گوش آنها ندای اسلام و عدالت­گستری خوانده شده بود، از منبری­ها گرفته تا هیأت­ها و سخنرانی­های دانشگاهی و روشنفکری، همه از عدالت و روش حضرت محمد(ص) و علی(ع) می­گفتند، حنای چپ­گراها و ایدئولوژی­های بیگانه در ایران رنگی نداشت، در برابر سخنرانی­های دکتر علی شریعتی در دانشگاه­ها و در حسینیۀ ارشاد تهران، اندیشه­های چپی(کمونیستی) آن زمان، همه مثل برف آب شدند، در برابر قاطعیت امام خمینی و حمایت قاطبۀ مردم از ایشان، هیچ ایدئولوژی و یا تفکر سیاسی، امکان طرح شدن نداشت، همه جامعه اسلام را می­خواستند، همه طالب عدالت و آزادی بودند، چشم مردم به عدالت علی(ع) و آزاداندیشی او بود، همان سخنانی که یک عمر از عالمان آگاه و مصلحان دلسوز شنیده بودند.

از همان روز 15خرداد42 تا پیروزی انقلاب در روز 22بهمن57، همۀ شعارها در حسینیه­ها، در مسجدها، در هیأتها، در حوزه­های علمیه و در دانشگاه­ها، انقلابی بود، کتاب­های مذهبی و اشعار آئینی آن زمان، با دوران پس از انقلاب قابل مقایسه نیست، از هنگامی که گفته شد، سنتی عمل شود! همه چیز برگشت و به برخی اعمال و رفتار ظاهری هیأت­های مذهبی بها داده شد و میدان را به مداحان کم سواد سپردند، تا هرچه می­خواهند بگویند، چون کس دیگری قصد انقلاب نداشت! و هر کاری را و هر روشی را سنّتی می­دانستند.

.

.

کدام اندیشه­ها و متفکران، نقش تعیین کننده در گفتامان غالب بر انقلاب را داشتند؟

.

پاسخ: من که از ابتدای نهضت، حتی از دوران مرحوم دکتر مصدق، در جریان همۀ حرکت­ها و تحول­ها بودم، جز اندیشه­های اسلامی، چیز دیگری را مشاهده نکردم، گروه­های چپ و ملی­گرا، تلاش­هائی داشتند، ولی همۀ مردم ایران از کودکی با اندیشه­های مذهبی رشد یافته بودند، در زندان­ها ناظر بودم که گروه­های مختلف کمونیستی چقدر فعالیت می­کردند، چه تلاش­هائی داشتند، چه جانفشانی­ها می­نمودند، حتی مجاهدینی که تغییر موضع دادند، هیچکدام به نتیجه نرسیدند و کسی از آنها حمایت نکرد و غیر از تعداد محدود خودشان، هیچ کس به آنها بهائی نداد و آنها همه یا برگشتند، یا تباه شدند، نه تنها در ایران که در تمام کشورهای اسلامی، اندیشه­های کمونیستی و سوسیالیستی، جائی برای خود باز نکرد و تنها باعث اختلاف شدند، خود و عده­ای را به کشتن دادند، روشنفکرانی که در مسیر قرآن و ایدئولوژی مذهبی سیاسی از سال1320، اثرگذار بودند، می­توان از: آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی و آیت الله مطهری نام برد و بعد رهبری و پیشوائی و سخنرانی­های امام خمینی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید، گرچه آن اندیشه­های متعالی، سالها بعد از پیروزی انقلاب، به دست مداحان و برخی ظاهربینان و ساده­اندیشان افتاد.

اما امید به اصلاحات و حرکت­های مفید و مؤثر برای آینده درخشان برای کشور داریم.

.

.

 آیا نظام برآمده از انقلاب، اگر نه نمایندۀ تمامی افق­های فکری جامعه بود، بلکه محصول خواست و آراء اکثریت مشارکت کنندگان در انقلاب بود؟

.

پاسخ: انقلاب متعلق به همۀ مردم ایران بود، دوست و دشمن، مخالف و موافق، به آن تسلیم شدند، در رأی­گیری­ها اکثریت رأی مثبت دادند، همه به امید استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی، مطیع سردمداران کشور شدند، همه به دموکراسی و برابری و برادری دل بستند، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را نماد آزاداندیشی دانستند، آنها فکر نمی­کردند، روزی پیرمردانی پیدا شوند که مردم را خوب و بد کنند، بعضی چهره­های مردمی و افرادی را که رأی آورده­اند، ردصلاحیت نمایند، دخالت افراد غیرمسؤل را در امور کشور نمی­پسندیدند، فکر نمی­کردند که افرادی به خود اجازه دهند که در کار دولت مردمی و منتخب اکثریت جامعه، سنگ­اندازی نمایند، چوب لای چرخ دولت بگذارند، گاهی مانع برگزاری مراسم مذهبی شوند یا آن را ابتذال بکشند، افرادی را تحریک کنند که مرگ بر دولت بگویند، اینان دشمنان مردم و دشمنان آزادی و دموکراسی و آشوبگر بودند، باید فریاد مردم را شنید، باید به انتقادها و اعتراض­های آنها توجه کرد، با خشونت، هیچ کاری به پیش نمی­رود، انتقادهای دلسوزان مملکت است که باعث موفقیت حکومت­ها می­شود، چرا نمی­توانیم با استقلال خود، با مردم و ملت­های دنیا تعامل داشته باشیم، تا دشمنان، تحریم­ها را به ما تحمیل نکنند و از نتایج آن، ملت و رشد و توسعه کشور آسیب ببیند؟ ما باید ایران را در دنیا سربلند و سرافراز و با اقتدار نمائیم، روی اسلام و مسلمانی خود تکیه نمائیم و اعلام کنیم که تفکر داعشی و طالبی نداریم، بلکه از همۀ افکار و اندیشه­ها والاتریم، به فرمایش حضرت علی(ع) «ما تنها بندۀ خدا هستیم، نه برده و بندۀ بتها، آدمها، قدرت­ها» باشد که پیروز و موفق گردیم. «بمنّه و کرمه»

فضل الله صلواتی - بهمن ماه 1396

در دیدار هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران استان با دکتر صلواتی از پیشگامان انقلاب اصفهان تاکید شد:

در دیدار هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران استان با دکتر صلواتی از پیشگامان انقلاب اصفهان تاکید شد:


هدف اصلی انجمن، اعتلای جایگاه و انسجام مطبوعات استان است


ضرورت راه اندازی دفتر انجمن در بنیاد امیرقلی امینی

         دکتر فضل اله صلواتی، از پیشگامان انقلاب اسلامی در دیدار هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان با اشاره به اهمیت و اهداف راه اندازی این تشکل گفت: هدف از تشکیل انجمن صنفی، ارتقاء جایگاه نشریات،  ایجاد انسجام بین اهالی مطبوعات و استفاده از تجربیات روزنامه نگاران حرفه ای استان اصفهان بود، چرا که بسیاری از این افراد پس از مدتی یا به تهران و یا به خارج از کشور عزیمت می کنند.

عضو هیئت موسس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان با اشاره به کارشکنی های صورت گرفته از سوی متولیان علی رغم کسب موفقیت های انجمن، افزود: خوشبختانه با وجود تمام بی مهری ها و ناملایمات، اعضای هیئت مدیره دوره های پیشین چراغ انجمن را روشن نگه داشتند و به موفقیت هایی دست یافتند که لازم است با تلاش کلیه اعضا، سطح آن ارتقاء یافته و فزونی یابد.

وی ضمن ابزار خرسندی از انتخاب جوانان فعال روزنامه نگار استان به عنوان اعضای هیئت مدیره جدید، از انتخاب عبدالحسین جعفری به عنوان رئیس هیئت مدیره نیز ابراز خرسندی نمود و بیان داشت: مطمئناً همدلی، وحدت، انگیزه و توانمندی اعضای جوان و فعال هیئت مدیره، همراه با تجربه گرانقدر استاد جعفری، در پیشبرد اهداف عالیه انجمن راهگشا بوده و امید به موفقیت انجمن را در آینده افزایش می دهد.

دکتر صلواتی با تاکید بر انجام فعالیت های آموزشی و فرهنگی جهت معرفی یک انجمن پویا و فعال، به محل اصلی انجمن نیز اشاره کرد و اظهار داشت: در این راستا لازم است بنیاد مرحوم امیرقلی امینی که وقف امور روزنامه نگاری بوده و هست باز پس گرفته شده و به عنوان دفتر اصلی انجمن مورد استفاده تمامی اعضا قرار گیرد و امید است دکتر نوروزی، شهردار محترم اصفهان در این راستا همکاری لازم را بنمایند.

عضو هیئت موسس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان در پایان ضمن اعلام آمادگی جهت هرگونه همفکری و حمایت، به اعضای هیئت مدیره انجمن  توصیه کرد تا از فرصت های موجود نهایت بهره را برده و  به صورت جدی اهداف والای انجمن که همان اعتلای مطبوعات استان است را پیگیری نموده و سطح روزنامه نگاران اصفهان را از خبر نویسی صرف به سمت و سوی تحلیل و تعمیق مباحث ببرند.

در ابتدای این دیدار رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان نیز ضمن ابراز خرسندی و قدردانی از فرصت فراهم شده، خاطر نشان کرد: هیچ تردیدی نداریم که دکتر صلواتی همیشه یار و مددکار اعضای انجمن بوده و در طول این سالیان اگرچه به دلیل مشغله هایی که داشتند امکان حضور مجدد ایشان در هیئت مدیره فراهم نشد، اما هرگز اعضای انجمن را تنها نگذاشتند.

عبدالحسین جعفری با اشاره به حضور دکتر صلواتی در نمایشگاه بیش از نیم قرن اثار روزنامه نگاری وی در مبارکه و شاهین شهر،  یادآور شد: حمایت ایشان از روزنامه نگاران و خبرنگاران اصفهانی همواره مایه دلگرمی اصحاب قلم بوده و امیدواریم با تداوم آن، زمینه موفقیت اصحاب رسانه استان بیش از پیش فراهم شود.

در این دیدار دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان نیز ضمن قدردانی از حمایت های بی دریغ پدر معنوی انجمن، گزارشی از فعالیت های صورت گرفته در این مدت کوتاه را ارائه داد.

شهزاد بهادری،  تشکیل کمیته های انجمن متشکل از افراد توانمند مطبوعات استان را از برنامه های هیئت مدیره جدید دانست و یادآور شد: از نظر اعضای هیئت مدیره، اصحاب رسانه اصفهان افرادی صاحب فکر و ایده هستند که با کمک ایشان می توان مدیریت شهری را در تحقق توسعه پایدار مدد نمود و این مهم نیز در دستور کار هیئت مدیره قرار دارد.

گفتنی است در پایان این دیدار ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی،‌ مقرر شد پیگیری لازم جهت استقرار دفتر انجمن در بنیاد مرحوم امیرقلی امینی به عمل آمده و با تلاش، جدیت و همفکری اعضا شرایطی فراهم شود تا چراغ انجمن پُرفروغ تر از گذشته روشنایی بخش اصحاب رسانه استان باشد.

تسلیت درگذشت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی مظاهری

«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»


درگذشت روحانی خدمتگذار و وارسته، مرحوم مغفور

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی مظاهری


را به حوزه های علمیه اصفهان و خانوادۀ آن فقید سعید تسلیت می گوید، خدایش غریق رحمت بی منتهای خود بفرماید.


فضل الله صلواتی

22 دیماه 1396