پروژه تاریخ شفاهی ایرنا:
تهران – ایرنا- فضل الله صلواتی در بخش پنجم و پایانی مصاحبه خود با گروه پژوهش ایرنا از رابطه ساواک و انجمن حجتیه، ملاقات با شیخ صادق خلخالی، مقابله با پاکسازی ها در دستگاههای اجرایی، کنار گذاشته شدن اسدالله لاجوردی و خلخالی از دستگاه قضا صحبت به میان می آورد.
او همچنین خاطراتی از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس اول درباره برخی رفتارهای آقایان اسدالله لاجوردی و خلخالی خدمت امام خمینی(ره) و رییس جمهور وقت تعریف می کند.
بخش پایانی گفتگوی گروه پژوهش ایرنا با این فعال ملی مذهبی در پی می آید:
ایرنا: درباره فعالیت انجمن حجتیه چه می دانید؟
صلواتی: آنها قبل از انقلاب برای مبارزه با بهاییت شروع به کار کردند. جوان های این فرقه تعهد می دادند که در سیاست دخالتی نکنند. فرقه این تعهدات را به اطلاع ساواک می رساند و می گفت اینها در سیاست دخالت نمی کنند شما هم مزاحمشان نشوید.
خب. با امثال ما و گروههای مبارز خیلی مخالف بودند. آنها قبل از انقلاب به ما می گفتند: مگر آقای خمینی چه کار کرده است؟ خمینی بچه های مردم را به زندان انداخته است؟ باعث کشته شدن مردم شده است؟
در اصفهان 50، 60 نفر از این انجمن حجتیه هایی وجود داشتند. من خودم تعهدی که این ها داده بودند را دیدم. «رضوی» نامی در ساواک بود که در جلسات بازجویی برخی شان را نشان می داد. ساواکی ها می گفتند «شما ما ساواکی ها را متهم به بی دینی می کنید ببینید ما این ها (انجمن حجتیه ها) را آزاد گذاشته ایم که آزادانه همه جا سخنرانی و دین( اسلام) را تبلیغ کنند. ما با توطئه و اقدام علیه امنیت ملی مخالفیم. ما با حرکت ضد نظام سلطنتی و شخص اعلیحضرت مخالفیم.»
قبل از انقلاب یکبار در یزد چند تن از انجمن حجتیه نزد من آمدند و تقاضای وقت ملاقاتی با آیت الله صدوقی داشتند. آنها پیش صدوقی رفتند و گفتند جلسه خصوصی است. بعد که از جلسه بیرون آمدند از یکی شان درباره محتوای جلسه پرسیدم پاسخ داد: درباره آینده کشور و حکومت اسلامی بود.
آنها قبلا به خود امام هم اهانت می کردند. ولی کم کم به اوایل انقلاب که رسیدیم و دیدند که انقلاب دارد پیروز می شود وارد گود شدند و زمزمه مرگ بر شاه و درود بر خمینی راه انداختند.
بعد از پیروزی انقلاب اطلاع پیدا کردم که این ها قصد نفوذ دارند و می خواهند در اصفهان تمام مدیریت کل و روسای بخش های دولتی از آنان باشد.
برای مثال کمیته خادمی که قبلا آن را نام بردم به خانه بهایی ها می ریختند و کتاب و اسنادشان را می بردند. آنها مجموعه عظیمی از کتب بهاییت را جمع کردند.
من می خواستم بعد از انقلاب در یزد بمانم اما صلاح دیده شد من به اصفهان بیایم. وقتی فرماندار اصفهان شدم این سرو صداها خوابید.
ایرنا: در رابطه با بحث مجلس اول، شما عضو کمیسیون اصل 90 بودید و آنطور که خودتان قبلا گفته اید جلوی برخی از پاکسازی ها و افراط گری ها، پاکسازی در دانشگاه ها را گرفته اید. روایت شما از این قضیه چیست؟
صلواتی: من دیدم پاکسازی هایی که می کنند بی عدالتی است. مثلا آن در آموزش و پرورش و ادارات خانم های باحجاب و چادری بسیار نادر بودند. اگر هم کسی در آنجا چادر سر می کرد چادرش سفید و نازک بود.
با عنوان بدحجابی می خواستند بعضی ها را پاکسازی کنند. من در کمیسون اصل 90 مجلس بودم. کاری کردم که از این تاریخ اگر کسی را می خواهند از ادارات پاکسازی کنند اولا شخص زیر 30 سال نداشته باشد و در ثانی این اخراج مبتنی بر مدرک معتبر باشد.
اما این ها آمدند و تاریخ قبل از این قانون را پای احکام اخراج زدند و عده ای را پاکسازی کردند.
وقتی من با کارشان مخالفت کردم عده ای شان آمدند جلوی مجلس تحصن کردند که صلواتی با طاغوتی ها هماهنگ است و نمی گذارد ما ساواکی ها را از ادارات اخراج کنیم.
به آنها گفتم هر کس را که عضو ساواک یا شکنجه گر بوده است می توانید اخراج کنید اما نمی توان هر کس را به این بهانه که شاه دوست است و عضو حزب رستاخیز بوده از کار بیکار کرد.
زمان شاه، از طرف حکومت با یک دفتر به ادارات می آمدند و رییس هر اداره باید اسامی همه کارکنان خود را به عنوان عضو حزب رستاخیز در این دفتر می نوشت.
من همان روز اول که فرماندار شدم تمام این دفترهای حزب رستاخیز را برداشتم و با خود به خانه بردم. نگذاشتم دست هیچ کس به این دفاتر برسد نه کمیته انقلاب نه حراست. جلوی بازداشت رستاخیزی ها را هم گرفتم البته غیر از سخنرانان معروف این حزب که همه آنها را می شناختند.
در آموزش و پرورش هم همه شان را دوباره به کار برگرداندم.
بعد هم نامه ای تحت عنوان اخطار اصل 90 مجلس به نخست وزیر وقت مرحوم محمدعلی رجایی نوشتم و گفتم در برخی ادارات دارند افراد بی گناه را تحت عنوان پاکسازی اعضای حزب رستاخیز از ادارات بیرون می اندازند. خواهش می کنم جلوی این را بگیرید. زیر نامه هم نوشتیم آقای مهندس بهزاد نبوی لطفا اقدام شود.
متن این نامه را به امضای خودم نوشتم .
در هر صورت ما جلوی این تندروی ها را گرفتیم و پاکسازی ها با حساب و کتاب و منطقی شد. یعنی افرادی که شکنجه گر ساواک یا خبرچین این دستگاه بودند باید با مدرک و از طریق دادگاه با آنها برخورد کرد.
ایرنا: آن فهرستی که با خودتان بردید هنوز موجود است؟
صلواتی: نه. نابودش کردم. نمی خواستم دست کسی بیفتد چون در اوایل انقلاب احتمال ترور خود را می دادم.
ایرنا: در سالهای ابتدایی انقلاب که در مجلس بودید چه شکایت هایی به کمیسیون اصل 90 می رسید؟
صلواتی: مسایل مربوط به دادگاه ها بیشتر بود. اعدام هایی که خلخالی و لاجوردی انجام می دادند.
یک روز با پرونده این شکایات خدمت رییس جمهور وقت آقای خامنه ای رفتم. اتفاقا فرید پسر کوچکم هم همراهم بود. آقا ابتدا با فرید شوخی کردند و کمی سر به سر او گذاشتند.
من شروع به گفتن مسایل این پرونده ها کردم طوری که آقا دیگر خسته شدند و رو به پسرم کردند و با مهربانی گفتند: فرید جان برو بیرون بازی کن.
پرونده ها را دیدند و موارد حساس آنها را خواندند. در آخر گفتند این موارد باید با امام در میان گذاشته شود.
از ایشان خواستم برایم از امام وقت بگیرند. آقای خامنه ای هم همانجا به دفتر امام زنگ زدند و قرار شد چهارشنبه پیش امام بروم.
روز چهارشنبه به عنوان نماینده کمیسیون اصل 90 با این پرونده ها پیش امام رفتم.
چند تا از موارد را که گفتم امام فرمودند پیش آقای منتظری بروید و موارد را برای ایشان مطرح کنید هرچه ایشان بگوید من آن را قبول دارم.
من به کمیسیون اصل 90 رفتم و فرمایش امام را به اعضای آن گفتم. این بار کسان دیگری از کمیسیون این پرونده ها را نزد آقای منتظری بردند. یادم هست همان وقت لاجوردی را از کار برداشتند.
یادم هست بعدها مرحوم حبیب الله عسگراولادی رییس وقت کمیته امداد با گله به من گفت: منتظری با اینکه می دانست لاجوردی مال حزب ما است، او را برکنار کرد.
من پاسخ دادم: کار آقای منتظری نبود کمیسیون اصل 90 او را برداشت.
بعدها که آقای منتظری کنار رفت این ها با او بد شدند.
با تلاش کمیسیون اصل 90 خلخالی هم از دادگاه ها برداشته شد اما دوباره برای مبارزه با مواد مخدر او را آوردند. عده ای هم از او حمایت کردند.
مهمترین کارهای ما در اصل 90 این ها بود.
ایرنا: کار خلخالی در زمینه مبارزه با مواد مخدر چطور بود؟
صلواتی: شکایت از ایشان خیلی بود. حتی یکبار ایشان مصاحبه ای کرد و گفت که من چهار تا دکتر را در اصفهان به خاطر قاچاق مواد مخدر گرفته بودم و می خواستم آنها را اعدام کنم اما صلواتی نگذاشت.
من هم پاسخ ایشان را در تریبون مجلس دادم که اولا اینها چهار تا دکتر نبودند بلکه چهار تا بازاری بودند. ثانیا از این ها نفری ششصد هزار تومان پول خواسته بودند تا آزاد شوند.( آن وقت ششصد هزار تومان خیلی پول بود) اما یکی شان نداده بود و آن فردی به نام حسن یزدی بود. او قبل از انقلاب که در زندان بودیم خیلی به ما انقلابیون محبت می کرد و خرج خیلی از روحانیون را می داد. آقای خلخالی! شما ابتدا پرونده ایشان را کامل بخوان بعد درباره اش تصمیم بگیر.
خلخالی همانجا گفت: باشد می خوانم.
فردای آن روز در مجلس بودیم که بلندگوی مجلس مرا صدا کرد و گفت آقای خلخالی با شما کار دارد. پیش خودم گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم؛ خلخالی با من چه کار دارد؟!
همدیگر را که دیدیم گفت: حسن یزدی را دیشب اعدام کردم.
من هم خیلی عصبانی شدم و گفتم: دست شما درد نکند!!
ایرنا: یعنی حسن یزدی از قاچاق مواد مخدر خرج انقلابی ها می کرد؟
صلواتی: نه. او در اصل بازاری بود. مذهبی هم بود. قبل از انقلاب در زندان بود و نسبت به زندانیان سیاسی خیلی با محبت و مهربان بود. دو دفعه هم ساواک او را برد و کتک زد که چرا خرج زندان آخوندها را می دهی؟ خود خلخالی گفت در وصیتنامه اش که ضمیمه پرونده اش شد نوشته که برایم هر سال روضه اهل بیت بخوانید.
ولی از پول قاچاق خرج ما نمی کرد. چون پول های قاچاق را شاه مصادره کرده بود. کسب و کار خوبی در بازار داشت و از آن محل هوای زندانیان سیاسی را داشت.
ایرنا: چرا آن 600 هزار تومان را نداد؟
صلواتی: نمی دانم. شاید آن را نداشت بدهد.
ایرنا: بعدها هم آقای خلخالی را دیدید؟
صلواتی: بله. البته خلخالی همان موقع به من گفت من که بروم اینها بیشتر از من می کشند.
سالها بعد یکبار در قم به دیدنش رفتم. چون من با آقای منتظری دوست بودم و او هم ارادتی به ایشان داشت با اینکه حال نداشت و کسی را نمی پذیرفت تا گفتند صلواتی از اصفهان آمده با محبتی زیاد مرا به حضور پذیرفت. در حین همین ملاقات به من گفت: من در دل قاچاقچیان بیشتر رعب و وحشت ایجاد کردم و جلوی قاچاق مواد مخدر تا حدی گرفته شد ولی بعد از من این همه قاچاقچی را اعدام کردند و هیچ خبری نشد.
ایرنا: درباره حوادث بعد از انقلاب با او حرفی نزدید؟
صلواتی: نه. کلا بعد از ایام نمایندگی دو بار وی را دیدم . البته گاهی نماز دفتر آقای منتظری می آمد.
ایرنا: مطلب خصوصی از اعدام های اول به شما چیزی نگفت؟
صلواتی: نه. عمومی می گفت. از او پرسیدند از اعدام ها پشیمان نیستی؟ پاسخ داده بود پشیمانم که کم اعدام کردم.
او واقعا اعتقاد داشت که ساواکی ها و خائنین و فروشندگان مواد مخدر را اعدام کرده است.
ایرنا: شما نشریه ای به نام نوید اصفهان هم منتشر می کردید. که از سال 66 راه اندازی شد و سال 77 توقیف شد. . خط مشی اش چه بود و چرا توقیف شد؟
صلواتی: وقتی در مجلس بودم فرماندار و استاندار وقت اصفهان آمدند و گفتند همه شهرهای بزرگ نشریه دارند ولی در اصفهان نشریه قابلی وجود ندارد. شما تقاضا نشریه بکنید ما مجوز بدهیم.
گفتم: نمی توانم اداره کنم، اما با اصرار آنها من هم قبول کردم.
آن موقع نکویی فرماندار و داوودی شمسی استاندار بود. وقتی مجوز صادر شد، آنها عوض شده بودند.
مردد بودم که منتشر کنم یا نه. پیش آقای محمود دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات رفتم و با او مشورت کردم. دعایی با اصل کار موافق بود ولی خیلی شوخی می کرد و مثلا می گفت باید خیلی مواظب باشی! کافی است حروف چینت یک « د» را «ذ» بزند بعد خواهی دید چه اتفاقی در مملکت می افتد!
خدا خیرش دهد. ما با کمک ایشان چاپ این نشریه را شروع کردیم. تندترین مقالات را هم در آن می نوشتیم. انتقاد از آقای هاشمی و میرحسین موسوی و تقریبا همه. اطلاعیه های آقای منتظری و آذری قمی را چاپ کردیم.
تا اینکه پایمان را در کفش گروه موسوم به انصار حزب الله کردیم که چرا این ها مزاحم مردم می شوند و به جلسات مردم حمله می کنند.
آنها هم در نماز جمعه توماری سی چهل متری علیه ما امضا کردند. تومار را به دادگاه انقلاب اصفهان فرستادند و سرانجام دادگاه انقلاب تهران این نشریه را موقتا توقیف کرد.
البته تعطیل موقت بود و من می توانستم بعدا این نشریه را دوباره منتشر کنم.
البته دادگاه انقلاب هم به من گفت در توقیف نشریه شما ما کاره ای نبوده ایم و از اطلاعات خواسته اند که نشریه را توقیف کند.
بعدها دیگر حوصله اش را پیدا نکردم که آنرا دوباره منتشر کنم.
ایرنا: تیراژش چقدر بود؟
صلواتی: 2 هزار تا. ولی وقتی مثلا پیام آقای منتظری را می زدیم یک دفعه یکی می آمد و می گفت من هزار تا می خواهم و ما هم می دادیم چاپخانه برایش چاپ می کرد.
پایان
انتهای پیام /* مصاحبه: ناصر غضنفری - پژوهش 3081
کد خبر:
پروژه تاریخ شفاهی ایرنا:
تهران – ایرنا- فضل الله صلواتی در بخش پنجم و پایانی مصاحبه خود با گروه پژوهش ایرنا از رابطه ساواک و انجمن حجتیه، ملاقات با شیخ صادق خلخالی، مقابله با پاکسازی ها در دستگاههای اجرایی، کنار گذاشته شدن اسدالله لاجوردی و خلخالی از دستگاه قضا صحبت به میان می آورد.
او همچنین خاطراتی از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس اول درباره برخی رفتارهای آقایان اسدالله لاجوردی و خلخالی خدمت امام خمینی(ره) و رییس جمهور وقت تعریف می کند.
بخش پایانی گفتگوی گروه پژوهش ایرنا با این فعال ملی مذهبی در پی می آید:
ایرنا: درباره فعالیت انجمن حجتیه چه می دانید؟
صلواتی: آنها قبل از انقلاب برای مبارزه با بهاییت شروع به کار کردند. جوان های این فرقه تعهد می دادند که در سیاست دخالتی نکنند. فرقه این تعهدات را به اطلاع ساواک می رساند و می گفت اینها در سیاست دخالت نمی کنند شما هم مزاحمشان نشوید.
خب. با امثال ما و گروههای مبارز خیلی مخالف بودند. آنها قبل از انقلاب به ما می گفتند: مگر آقای خمینی چه کار کرده است؟ خمینی بچه های مردم را به زندان انداخته است؟ باعث کشته شدن مردم شده است؟
در اصفهان 50، 60 نفر از این انجمن حجتیه هایی وجود داشتند. من خودم تعهدی که این ها داده بودند را دیدم. «رضوی» نامی در ساواک بود که در جلسات بازجویی برخی شان را نشان می داد. ساواکی ها می گفتند «شما ما ساواکی ها را متهم به بی دینی می کنید ببینید ما این ها (انجمن حجتیه ها) را آزاد گذاشته ایم که آزادانه همه جا سخنرانی و دین( اسلام) را تبلیغ کنند. ما با توطئه و اقدام علیه امنیت ملی مخالفیم. ما با حرکت ضد نظام سلطنتی و شخص اعلیحضرت مخالفیم.»
قبل از انقلاب یکبار در یزد چند تن از انجمن حجتیه نزد من آمدند و تقاضای وقت ملاقاتی با آیت الله صدوقی داشتند. آنها پیش صدوقی رفتند و گفتند جلسه خصوصی است. بعد که از جلسه بیرون آمدند از یکی شان درباره محتوای جلسه پرسیدم پاسخ داد: درباره آینده کشور و حکومت اسلامی بود.
آنها قبلا به خود امام هم اهانت می کردند. ولی کم کم به اوایل انقلاب که رسیدیم و دیدند که انقلاب دارد پیروز می شود وارد گود شدند و زمزمه مرگ بر شاه و درود بر خمینی راه انداختند.
بعد از پیروزی انقلاب اطلاع پیدا کردم که این ها قصد نفوذ دارند و می خواهند در اصفهان تمام مدیریت کل و روسای بخش های دولتی از آنان باشد.
برای مثال کمیته خادمی که قبلا آن را نام بردم به خانه بهایی ها می ریختند و کتاب و اسنادشان را می بردند. آنها مجموعه عظیمی از کتب بهاییت را جمع کردند.
من می خواستم بعد از انقلاب در یزد بمانم اما صلاح دیده شد من به اصفهان بیایم. وقتی فرماندار اصفهان شدم این سرو صداها خوابید.
ایرنا: در رابطه با بحث مجلس اول، شما عضو کمیسیون اصل 90 بودید و آنطور که خودتان قبلا گفته اید جلوی برخی از پاکسازی ها و افراط گری ها، پاکسازی در دانشگاه ها را گرفته اید. روایت شما از این قضیه چیست؟
صلواتی: من دیدم پاکسازی هایی که می کنند بی عدالتی است. مثلا آن در آموزش و پرورش و ادارات خانم های باحجاب و چادری بسیار نادر بودند. اگر هم کسی در آنجا چادر سر می کرد چادرش سفید و نازک بود.
با عنوان بدحجابی می خواستند بعضی ها را پاکسازی کنند. من در کمیسون اصل 90 مجلس بودم. کاری کردم که از این تاریخ اگر کسی را می خواهند از ادارات پاکسازی کنند اولا شخص زیر 30 سال نداشته باشد و در ثانی این اخراج مبتنی بر مدرک معتبر باشد.
اما این ها آمدند و تاریخ قبل از این قانون را پای احکام اخراج زدند و عده ای را پاکسازی کردند.
وقتی من با کارشان مخالفت کردم عده ای شان آمدند جلوی مجلس تحصن کردند که صلواتی با طاغوتی ها هماهنگ است و نمی گذارد ما ساواکی ها را از ادارات اخراج کنیم.
به آنها گفتم هر کس را که عضو ساواک یا شکنجه گر بوده است می توانید اخراج کنید اما نمی توان هر کس را به این بهانه که شاه دوست است و عضو حزب رستاخیز بوده از کار بیکار کرد.
زمان شاه، از طرف حکومت با یک دفتر به ادارات می آمدند و رییس هر اداره باید اسامی همه کارکنان خود را به عنوان عضو حزب رستاخیز در این دفتر می نوشت.
من همان روز اول که فرماندار شدم تمام این دفترهای حزب رستاخیز را برداشتم و با خود به خانه بردم. نگذاشتم دست هیچ کس به این دفاتر برسد نه کمیته انقلاب نه حراست. جلوی بازداشت رستاخیزی ها را هم گرفتم البته غیر از سخنرانان معروف این حزب که همه آنها را می شناختند.
در آموزش و پرورش هم همه شان را دوباره به کار برگرداندم.
بعد هم نامه ای تحت عنوان اخطار اصل 90 مجلس به نخست وزیر وقت مرحوم محمدعلی رجایی نوشتم و گفتم در برخی ادارات دارند افراد بی گناه را تحت عنوان پاکسازی اعضای حزب رستاخیز از ادارات بیرون می اندازند. خواهش می کنم جلوی این را بگیرید. زیر نامه هم نوشتیم آقای مهندس بهزاد نبوی لطفا اقدام شود.
متن این نامه را به امضای خودم نوشتم .
در هر صورت ما جلوی این تندروی ها را گرفتیم و پاکسازی ها با حساب و کتاب و منطقی شد. یعنی افرادی که شکنجه گر ساواک یا خبرچین این دستگاه بودند باید با مدرک و از طریق دادگاه با آنها برخورد کرد.
ایرنا: آن فهرستی که با خودتان بردید هنوز موجود است؟
صلواتی: نه. نابودش کردم. نمی خواستم دست کسی بیفتد چون در اوایل انقلاب احتمال ترور خود را می دادم.
ایرنا: در سالهای ابتدایی انقلاب که در مجلس بودید چه شکایت هایی به کمیسیون اصل 90 می رسید؟
صلواتی: مسایل مربوط به دادگاه ها بیشتر بود. اعدام هایی که خلخالی و لاجوردی انجام می دادند.
یک روز با پرونده این شکایات خدمت رییس جمهور وقت آقای خامنه ای رفتم. اتفاقا فرید پسر کوچکم هم همراهم بود. آقا ابتدا با فرید شوخی کردند و کمی سر به سر او گذاشتند.
من شروع به گفتن مسایل این پرونده ها کردم طوری که آقا دیگر خسته شدند و رو به پسرم کردند و با مهربانی گفتند: فرید جان برو بیرون بازی کن.
پرونده ها را دیدند و موارد حساس آنها را خواندند. در آخر گفتند این موارد باید با امام در میان گذاشته شود.
از ایشان خواستم برایم از امام وقت بگیرند. آقای خامنه ای هم همانجا به دفتر امام زنگ زدند و قرار شد چهارشنبه پیش امام بروم.
روز چهارشنبه به عنوان نماینده کمیسیون اصل 90 با این پرونده ها پیش امام رفتم.
چند تا از موارد را که گفتم امام فرمودند پیش آقای منتظری بروید و موارد را برای ایشان مطرح کنید هرچه ایشان بگوید من آن را قبول دارم.
من به کمیسیون اصل 90 رفتم و فرمایش امام را به اعضای آن گفتم. این بار کسان دیگری از کمیسیون این پرونده ها را نزد آقای منتظری بردند. یادم هست همان وقت لاجوردی را از کار برداشتند.
یادم هست بعدها مرحوم حبیب الله عسگراولادی رییس وقت کمیته امداد با گله به من گفت: منتظری با اینکه می دانست لاجوردی مال حزب ما است، او را برکنار کرد.
من پاسخ دادم: کار آقای منتظری نبود کمیسیون اصل 90 او را برداشت.
بعدها که آقای منتظری کنار رفت این ها با او بد شدند.
با تلاش کمیسیون اصل 90 خلخالی هم از دادگاه ها برداشته شد اما دوباره برای مبارزه با مواد مخدر او را آوردند. عده ای هم از او حمایت کردند.
مهمترین کارهای ما در اصل 90 این ها بود.
ایرنا: کار خلخالی در زمینه مبارزه با مواد مخدر چطور بود؟
صلواتی: شکایت از ایشان خیلی بود. حتی یکبار ایشان مصاحبه ای کرد و گفت که من چهار تا دکتر را در اصفهان به خاطر قاچاق مواد مخدر گرفته بودم و می خواستم آنها را اعدام کنم اما صلواتی نگذاشت.
من هم پاسخ ایشان را در تریبون مجلس دادم که اولا اینها چهار تا دکتر نبودند بلکه چهار تا بازاری بودند. ثانیا از این ها نفری ششصد هزار تومان پول خواسته بودند تا آزاد شوند.( آن وقت ششصد هزار تومان خیلی پول بود) اما یکی شان نداده بود و آن فردی به نام حسن یزدی بود. او قبل از انقلاب که در زندان بودیم خیلی به ما انقلابیون محبت می کرد و خرج خیلی از روحانیون را می داد. آقای خلخالی! شما ابتدا پرونده ایشان را کامل بخوان بعد درباره اش تصمیم بگیر.
خلخالی همانجا گفت: باشد می خوانم.
فردای آن روز در مجلس بودیم که بلندگوی مجلس مرا صدا کرد و گفت آقای خلخالی با شما کار دارد. پیش خودم گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم؛ خلخالی با من چه کار دارد؟!
همدیگر را که دیدیم گفت: حسن یزدی را دیشب اعدام کردم.
من هم خیلی عصبانی شدم و گفتم: دست شما درد نکند!!
ایرنا: یعنی حسن یزدی از قاچاق مواد مخدر خرج انقلابی ها می کرد؟
صلواتی: نه. او در اصل بازاری بود. مذهبی هم بود. قبل از انقلاب در زندان بود و نسبت به زندانیان سیاسی خیلی با محبت و مهربان بود. دو دفعه هم ساواک او را برد و کتک زد که چرا خرج زندان آخوندها را می دهی؟ خود خلخالی گفت در وصیتنامه اش که ضمیمه پرونده اش شد نوشته که برایم هر سال روضه اهل بیت بخوانید.
ولی از پول قاچاق خرج ما نمی کرد. چون پول های قاچاق را شاه مصادره کرده بود. کسب و کار خوبی در بازار داشت و از آن محل هوای زندانیان سیاسی را داشت.
ایرنا: چرا آن 600 هزار تومان را نداد؟
صلواتی: نمی دانم. شاید آن را نداشت بدهد.
ایرنا: بعدها هم آقای خلخالی را دیدید؟
صلواتی: بله. البته خلخالی همان موقع به من گفت من که بروم اینها بیشتر از من می کشند.
سالها بعد یکبار در قم به دیدنش رفتم. چون من با آقای منتظری دوست بودم و او هم ارادتی به ایشان داشت با اینکه حال نداشت و کسی را نمی پذیرفت تا گفتند صلواتی از اصفهان آمده با محبتی زیاد مرا به حضور پذیرفت. در حین همین ملاقات به من گفت: من در دل قاچاقچیان بیشتر رعب و وحشت ایجاد کردم و جلوی قاچاق مواد مخدر تا حدی گرفته شد ولی بعد از من این همه قاچاقچی را اعدام کردند و هیچ خبری نشد.
ایرنا: درباره حوادث بعد از انقلاب با او حرفی نزدید؟
صلواتی: نه. کلا بعد از ایام نمایندگی دو بار وی را دیدم . البته گاهی نماز دفتر آقای منتظری می آمد.
ایرنا: مطلب خصوصی از اعدام های اول به شما چیزی نگفت؟
صلواتی: نه. عمومی می گفت. از او پرسیدند از اعدام ها پشیمان نیستی؟ پاسخ داده بود پشیمانم که کم اعدام کردم.
او واقعا اعتقاد داشت که ساواکی ها و خائنین و فروشندگان مواد مخدر را اعدام کرده است.
ایرنا: شما نشریه ای به نام نوید اصفهان هم منتشر می کردید. که از سال 66 راه اندازی شد و سال 77 توقیف شد. . خط مشی اش چه بود و چرا توقیف شد؟
صلواتی: وقتی در مجلس بودم فرماندار و استاندار وقت اصفهان آمدند و گفتند همه شهرهای بزرگ نشریه دارند ولی در اصفهان نشریه قابلی وجود ندارد. شما تقاضا نشریه بکنید ما مجوز بدهیم.
گفتم: نمی توانم اداره کنم، اما با اصرار آنها من هم قبول کردم.
آن موقع نکویی فرماندار و داوودی شمسی استاندار بود. وقتی مجوز صادر شد، آنها عوض شده بودند.
مردد بودم که منتشر کنم یا نه. پیش آقای محمود دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات رفتم و با او مشورت کردم. دعایی با اصل کار موافق بود ولی خیلی شوخی می کرد و مثلا می گفت باید خیلی مواظب باشی! کافی است حروف چینت یک « د» را «ذ» بزند بعد خواهی دید چه اتفاقی در مملکت می افتد!
خدا خیرش دهد. ما با کمک ایشان چاپ این نشریه را شروع کردیم. تندترین مقالات را هم در آن می نوشتیم. انتقاد از آقای هاشمی و میرحسین موسوی و تقریبا همه. اطلاعیه های آقای منتظری و آذری قمی را چاپ کردیم.
تا اینکه پایمان را در کفش گروه موسوم به انصار حزب الله کردیم که چرا این ها مزاحم مردم می شوند و به جلسات مردم حمله می کنند.
آنها هم در نماز جمعه توماری سی چهل متری علیه ما امضا کردند. تومار را به دادگاه انقلاب اصفهان فرستادند و سرانجام دادگاه انقلاب تهران این نشریه را موقتا توقیف کرد.
البته تعطیل موقت بود و من می توانستم بعدا این نشریه را دوباره منتشر کنم.
البته دادگاه انقلاب هم به من گفت در توقیف نشریه شما ما کاره ای نبوده ایم و از اطلاعات خواسته اند که نشریه را توقیف کند.
بعدها دیگر حوصله اش را پیدا نکردم که آنرا دوباره منتشر کنم.
ایرنا: تیراژش چقدر بود؟
صلواتی: 2 هزار تا. ولی وقتی مثلا پیام آقای منتظری را می زدیم یک دفعه یکی می آمد و می گفت من هزار تا می خواهم و ما هم می دادیم چاپخانه برایش چاپ می کرد.
پایان
انتهای پیام /* مصاحبه: ناصر غضنفری - پژوهش 3081
کد خبر:
« پیام ابراهیم »
(جامعه زنان انقلاب اسلامی)
سال چهارم، شماره 25 - 1396
در آستانه چهل سالگی انقلاب
مدیرمسئول: اعظم طالقانی
پاسخ های صاحب نظران به پرسش هایی درباره علل وقوع انقلاب
محمد توسلی، فضل الله صلواتی، محمد جواد کاشی، الهه کولایی، سعید مدنی، احسان شریعتی، داوود سلیمانی، نصرت الله تاجیک، زهرا ربانی املشی، احمد گلزاده غفوری، محمد عسگری وفا، سعید حاتم تهرانی، رضا سرحدی
میزگرد زنان و انقلاب با حضور:
اعظم طالقانی، فاطمه راکعی، فیروزه صابر، منصوره شایسته، آذر منصوری
.
مصاحبه نشریه پیام ابراهیم با فضل الله صلواتی:
.
آرمان انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
.
استبداد شاه، دلیل ناگزیری وقوع انقلاب.
.
.
دلایل فرهنگی وقوع انقلاب در ایران در سال 1357 چه بودند؟
-
پاسخ: انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 به ثمر رسید، بر اثر اندیشههای فرهنگی و بینشهای علمی از دوران دور تاریخ تا آن روز بود.
از ابتدای مسلمانی، به مسلمانان القا میشد که اسلام دین عدل و داد و ضد ظلم است، سنت محمد(ص) و روش علی(ع) مبارزه با ظلم و تجاوز و بیعدالتی بود، همین تفکر قیام امام حسین(ع) را دربر گرفت که نتوانست ظلم و ستم یزید را تحمل کند و به قیمت شهادت خود و یارانش و اسارت خاندانش در برابر ظالمان بنیامیه ایستادگی کرد، از آن روزگار و تا امروز و تا آینده، روش حسین(ع) برای شیعیان و دیگر آزادیخواهان جهان، الگو و اسوه است، در هر مجلس و محفل مذهبی نام حسین(ع) و یارانش برده میشد و مردم تحت تأثیر قرار میگیرند، و این شهادت و اسارت سرمشقی شد برای پیروان و دوستداران خاندان پیامبر(ص) و دومین مسأله، رنجهائی بود که مردم ایران از حکومت سلاطین تحمل کرده بودند، از دوران ساسانیان گرفته تا حملات اعراب و حکومت بنیامیه و بنیعباس و مغولها و افغانها و قاجاریه و پهلویها، شاید مردمی که از تاریخ اطلاعات وسیعی ندارند، ندانند که قاجاریان و پهلویها چه به سر مردم ما آوردند؟ چه قتل عامها انجام شد؟ چه شکنجهها، سربریدنها و چشم درآوردنها؟ امروز خیلیها دوران سیاه آقامحمدخان قاجار را از یاد بردهاند، کشتار محمدعلی شاه و بستن مجلس شورای ملی، قتل عام مشروطهخواهان، تجاوزهای وحشتناک روس و انگلیس و جدا کردن قسمت عمدهای از خاک ایران، کودتای سیدضیاء و رضا شاه، کشتن آزادیخواهان توسط رضاخان و از کار برکنار کردن رضاخان، توسط انگلیسها، مردم ایران که مظلوم بودند و اسلحهای نداشتند که در برابر گروه متّفقین در جنگهای اول و دوم جهانی بایستند، مهاجمان هر کاری خواستند کردند، شاهی را بردند و شاهی را آوردند، بدون آنکه یکی از آحاد ملت ایران باخبر باشد، مردم میفهمیدند و همه را در بایگانی ذهن خود ثبت مینمودند، کودتای آمریکائی انگلیسی علیه حکومت ملی دکتر مصدق، که چه رنجها و فشارها بر ملت تحمیل کردند و دیکتاتوری شاه و ساواک تا 15خرداد 42 ادامه یافت، در آن ایام با فریاد آگاهان نهضت آزادی ایران و پیشقراولی آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و دیگر دلسوزان جامعه، تا حدی باعث بیداری شد، ولی غیر از تعدادی از روشنفکران و آگاهان مذهبی، دیگران به میدان نیامدند، بالاخره با آگاهی بخشی و میدانداری امام خمینی، تودهها نیز علیه ظلم و دیکتاتوری بهپا خواستند، گرچه حکومت شاه، قیام سال1342 را سرکوب کرد، ولی بذر همت و حرکت و انقلاب پاشیده شد، اندیشههای فرهنگی ضد ستم رشد پیدا کرد، از سرکوب و شکنجه و کشتار و زندان و ساواک هم کاری ساخته نشد، عالمان بزرگی چون آیات: منتظری و بهشتی و دیگر یارانشان به صحنه آمدند، در حوزههای علمیه و در دانشگاهها بدون اینکه اسلحهای رد و بدل شود، روز به روز اندیشۀ انقلاب شکل میگرفت، گرچه از سالهای پنجاه به بعد گروههای مسلّحی پیدا شدند و ترورهائی انجام شد، ولی رهبران انقلاب با آگاهی بخشی، خط و مشی فرهنگی پیروزی را دنبال میکردند، نوشتههای مهندس بازرگان، سخنرانیهای دکتر شریعتی، اطلاعرسانیهای آیات: منتظری، بهشتی، هاشمیرفسنجانی و ربانی شیرازی، هیأتهای مؤتلفۀ اسلامی، همۀ اقشار جامعه را از کارگر و بازاری و دانشجو و دانشآموز به آگاهی رسانید و فشارهای بیحد و اندازۀ ساواک در کمیتههای ضد خرابکاری باعث شد که همه به دنبال رهبر انقلاب، امام خمینی راه بیفتند و بت بزرگ طاغوت را بشکنند و انقلاب اسلامی را با بینشهای فرهنگی و روشنفکری به پیروزی برسانند، اسلحهها و خشونتها، هرگز در پیروزی انقلاب نقشی نداشت، گرچه کم و بیش تیری رها میشد و ظالمی به خاک میافتاد، ولی با بالا رفتن اندیشه و فرهنگ مردم در ایران انقلاب اسلامی به وجود آمد.
.
آیا راه دیگری به جز انقلاب برای اصلاح نظام گذشته باقی نمانده بود؟
پاسخ: آری ، راههائی وجود داشت، غرور و لجاجت شاه، مانع میشد که در ابتدای کار صدای انقلاب مردم را بشنود، اگرچه در آخر شنید، که دیگر دیر شده بود، قیام 15خرداد42 ، هشداری برای شاه بود که روش خود را تغییر دهد، خشونتها را کم کند، زندانیان سیاسی- عقیدتی را آزاد نماید، به سخن روحانیون که صمیمانه با او برخورد میکردند گوش دهد و با احترام کنار آید، به روشنفکران و آزاداندیشان زمان، آزادی خواهان ایران، زندانهای طولانی ندهد، فشارها را بیشتر نکند، عَلَم، مزدور خانهزادش را در مسند نخستوزیری ننشاند، تا همه را تهدید به زندان و اعدام نماید، کشتار 15خرداد42 را محکوم کند و... ولی شاه اقدامی نکرد و عکس آن را انجام داد، پولهای حاصل از گران شدن نفت از سال50، خریدن تسلیحات نظامی فراوان و پرورش متملقان چاپلوس در اطرافش، باعث شد که از سر به زمین کوبیده شود و دیگر نتواند انقلاب تودههای مردم را کنترل کند و بالاخره به زبالهدان تاریخ سقوط کرد.
.
مردم چه بدیل و چشم انداز نظری (ایدئولوژیک – سیاسی) جایگزینی داشتند؟
.
پاسخ: در انقلاب اسلامی ایران، مردم تابع رهبران خود بودند، ایدئولوژی خاصی در نظر نداشتند، از ابتدا در گوش آنها ندای اسلام و عدالتگستری خوانده شده بود، از منبریها گرفته تا هیأتها و سخنرانیهای دانشگاهی و روشنفکری، همه از عدالت و روش حضرت محمد(ص) و علی(ع) میگفتند، حنای چپگراها و ایدئولوژیهای بیگانه در ایران رنگی نداشت، در برابر سخنرانیهای دکتر علی شریعتی در دانشگاهها و در حسینیۀ ارشاد تهران، اندیشههای چپی(کمونیستی) آن زمان، همه مثل برف آب شدند، در برابر قاطعیت امام خمینی و حمایت قاطبۀ مردم از ایشان، هیچ ایدئولوژی و یا تفکر سیاسی، امکان طرح شدن نداشت، همه جامعه اسلام را میخواستند، همه طالب عدالت و آزادی بودند، چشم مردم به عدالت علی(ع) و آزاداندیشی او بود، همان سخنانی که یک عمر از عالمان آگاه و مصلحان دلسوز شنیده بودند.
از همان روز 15خرداد42 تا پیروزی انقلاب در روز 22بهمن57، همۀ شعارها در حسینیهها، در مسجدها، در هیأتها، در حوزههای علمیه و در دانشگاهها، انقلابی بود، کتابهای مذهبی و اشعار آئینی آن زمان، با دوران پس از انقلاب قابل مقایسه نیست، از هنگامی که گفته شد، سنتی عمل شود! همه چیز برگشت و به برخی اعمال و رفتار ظاهری هیأتهای مذهبی بها داده شد و میدان را به مداحان کم سواد سپردند، تا هرچه میخواهند بگویند، چون کس دیگری قصد انقلاب نداشت! و هر کاری را و هر روشی را سنّتی میدانستند.
.
.
کدام اندیشهها و متفکران، نقش تعیین کننده در گفتامان غالب بر انقلاب را داشتند؟
.
پاسخ: من که از ابتدای نهضت، حتی از دوران مرحوم دکتر مصدق، در جریان همۀ حرکتها و تحولها بودم، جز اندیشههای اسلامی، چیز دیگری را مشاهده نکردم، گروههای چپ و ملیگرا، تلاشهائی داشتند، ولی همۀ مردم ایران از کودکی با اندیشههای مذهبی رشد یافته بودند، در زندانها ناظر بودم که گروههای مختلف کمونیستی چقدر فعالیت میکردند، چه تلاشهائی داشتند، چه جانفشانیها مینمودند، حتی مجاهدینی که تغییر موضع دادند، هیچکدام به نتیجه نرسیدند و کسی از آنها حمایت نکرد و غیر از تعداد محدود خودشان، هیچ کس به آنها بهائی نداد و آنها همه یا برگشتند، یا تباه شدند، نه تنها در ایران که در تمام کشورهای اسلامی، اندیشههای کمونیستی و سوسیالیستی، جائی برای خود باز نکرد و تنها باعث اختلاف شدند، خود و عدهای را به کشتن دادند، روشنفکرانی که در مسیر قرآن و ایدئولوژی مذهبی – سیاسی از سال1320، اثرگذار بودند، میتوان از: آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی و آیت الله مطهری نام برد و بعد رهبری و پیشوائی و سخنرانیهای امام خمینی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید، گرچه آن اندیشههای متعالی، سالها بعد از پیروزی انقلاب، به دست مداحان و برخی ظاهربینان و سادهاندیشان افتاد.
اما امید به اصلاحات و حرکتهای مفید و مؤثر برای آینده درخشان برای کشور داریم.
.
.
آیا نظام برآمده از انقلاب، اگر نه نمایندۀ تمامی افقهای فکری جامعه بود، بلکه محصول خواست و آراء اکثریت مشارکت کنندگان در انقلاب بود؟
.
پاسخ: انقلاب متعلق به همۀ مردم ایران بود، دوست و دشمن، مخالف و موافق، به آن تسلیم شدند، در رأیگیریها اکثریت رأی مثبت دادند، همه به امید استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی، مطیع سردمداران کشور شدند، همه به دموکراسی و برابری و برادری دل بستند، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را نماد آزاداندیشی دانستند، آنها فکر نمیکردند، روزی پیرمردانی پیدا شوند که مردم را خوب و بد کنند، بعضی چهرههای مردمی و افرادی را که رأی آوردهاند، ردصلاحیت نمایند، دخالت افراد غیرمسؤل را در امور کشور نمیپسندیدند، فکر نمیکردند که افرادی به خود اجازه دهند که در کار دولت مردمی و منتخب اکثریت جامعه، سنگاندازی نمایند، چوب لای چرخ دولت بگذارند، گاهی مانع برگزاری مراسم مذهبی شوند یا آن را ابتذال بکشند، افرادی را تحریک کنند که مرگ بر دولت بگویند، اینان دشمنان مردم و دشمنان آزادی و دموکراسی و آشوبگر بودند، باید فریاد مردم را شنید، باید به انتقادها و اعتراضهای آنها توجه کرد، با خشونت، هیچ کاری به پیش نمیرود، انتقادهای دلسوزان مملکت است که باعث موفقیت حکومتها میشود، چرا نمیتوانیم با استقلال خود، با مردم و ملتهای دنیا تعامل داشته باشیم، تا دشمنان، تحریمها را به ما تحمیل نکنند و از نتایج آن، ملت و رشد و توسعه کشور آسیب ببیند؟ ما باید ایران را در دنیا سربلند و سرافراز و با اقتدار نمائیم، روی اسلام و مسلمانی خود تکیه نمائیم و اعلام کنیم که تفکر داعشی و طالبی نداریم، بلکه از همۀ افکار و اندیشهها والاتریم، به فرمایش حضرت علی(ع) «ما تنها بندۀ خدا هستیم، نه برده و بندۀ بتها، آدمها، قدرتها» باشد که پیروز و موفق گردیم. «بمنّه و کرمه»
فضل الله صلواتی - بهمن ماه 1396
در دیدار هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران استان با دکتر صلواتی از پیشگامان انقلاب اصفهان تاکید شد:
هدف اصلی انجمن، اعتلای جایگاه و انسجام مطبوعات استان است
ضرورت راه اندازی دفتر انجمن در بنیاد امیرقلی امینی
دکتر فضل اله صلواتی، از پیشگامان انقلاب اسلامی در دیدار هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان با اشاره به اهمیت و اهداف راه اندازی این تشکل گفت: هدف از تشکیل انجمن صنفی، ارتقاء جایگاه نشریات، ایجاد انسجام بین اهالی مطبوعات و استفاده از تجربیات روزنامه نگاران حرفه ای استان اصفهان بود، چرا که بسیاری از این افراد پس از مدتی یا به تهران و یا به خارج از کشور عزیمت می کنند.
عضو هیئت موسس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان با اشاره به کارشکنی های صورت گرفته از سوی متولیان علی رغم کسب موفقیت های انجمن، افزود: خوشبختانه با وجود تمام بی مهری ها و ناملایمات، اعضای هیئت مدیره دوره های پیشین چراغ انجمن را روشن نگه داشتند و به موفقیت هایی دست یافتند که لازم است با تلاش کلیه اعضا، سطح آن ارتقاء یافته و فزونی یابد.
وی ضمن ابزار خرسندی از انتخاب جوانان فعال روزنامه نگار استان به عنوان اعضای هیئت مدیره جدید، از انتخاب عبدالحسین جعفری به عنوان رئیس هیئت مدیره نیز ابراز خرسندی نمود و بیان داشت: مطمئناً همدلی، وحدت، انگیزه و توانمندی اعضای جوان و فعال هیئت مدیره، همراه با تجربه گرانقدر استاد جعفری، در پیشبرد اهداف عالیه انجمن راهگشا بوده و امید به موفقیت انجمن را در آینده افزایش می دهد.
دکتر صلواتی با تاکید بر انجام فعالیت های آموزشی و فرهنگی جهت معرفی یک انجمن پویا و فعال، به محل اصلی انجمن نیز اشاره کرد و اظهار داشت: در این راستا لازم است بنیاد مرحوم امیرقلی امینی که وقف امور روزنامه نگاری بوده و هست باز پس گرفته شده و به عنوان دفتر اصلی انجمن مورد استفاده تمامی اعضا قرار گیرد و امید است دکتر نوروزی، شهردار محترم اصفهان در این راستا همکاری لازم را بنمایند.
عضو هیئت موسس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان در پایان ضمن اعلام آمادگی جهت هرگونه همفکری و حمایت، به اعضای هیئت مدیره انجمن توصیه کرد تا از فرصت های موجود نهایت بهره را برده و به صورت جدی اهداف والای انجمن که همان اعتلای مطبوعات استان است را پیگیری نموده و سطح روزنامه نگاران اصفهان را از خبر نویسی صرف به سمت و سوی تحلیل و تعمیق مباحث ببرند.
در ابتدای این دیدار رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان نیز ضمن ابراز خرسندی و قدردانی از فرصت فراهم شده، خاطر نشان کرد: هیچ تردیدی نداریم که دکتر صلواتی همیشه یار و مددکار اعضای انجمن بوده و در طول این سالیان اگرچه به دلیل مشغله هایی که داشتند امکان حضور مجدد ایشان در هیئت مدیره فراهم نشد، اما هرگز اعضای انجمن را تنها نگذاشتند.
عبدالحسین جعفری با اشاره به حضور دکتر صلواتی در نمایشگاه بیش از نیم قرن اثار روزنامه نگاری وی در مبارکه و شاهین شهر، یادآور شد: حمایت ایشان از روزنامه نگاران و خبرنگاران اصفهانی همواره مایه دلگرمی اصحاب قلم بوده و امیدواریم با تداوم آن، زمینه موفقیت اصحاب رسانه استان بیش از پیش فراهم شود.
در این دیدار دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان نیز ضمن قدردانی از حمایت های بی دریغ پدر معنوی انجمن، گزارشی از فعالیت های صورت گرفته در این مدت کوتاه را ارائه داد.
شهزاد بهادری، تشکیل کمیته های انجمن متشکل از افراد توانمند مطبوعات استان را از برنامه های هیئت مدیره جدید دانست و یادآور شد: از نظر اعضای هیئت مدیره، اصحاب رسانه اصفهان افرادی صاحب فکر و ایده هستند که با کمک ایشان می توان مدیریت شهری را در تحقق توسعه پایدار مدد نمود و این مهم نیز در دستور کار هیئت مدیره قرار دارد.
گفتنی است در پایان این دیدار ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی، مقرر شد پیگیری لازم جهت استقرار دفتر انجمن در بنیاد مرحوم امیرقلی امینی به عمل آمده و با تلاش، جدیت و همفکری اعضا شرایطی فراهم شود تا چراغ انجمن پُرفروغ تر از گذشته روشنایی بخش اصحاب رسانه استان باشد.
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
درگذشت روحانی خدمتگذار و وارسته، مرحوم مغفور
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی مظاهری
را به حوزه های علمیه اصفهان و خانوادۀ آن فقید سعید تسلیت می گوید، خدایش غریق رحمت بی منتهای خود بفرماید.
فضل الله صلواتی
22 دیماه 1396