محمد آزاد:
استاد فضلالله صلواتی، گرچه در سطح ملی شناخته شده است، اما در زادگاهش
که جز در دوره نمایندگی مجلس اول آن را ترک نکرد، به قول فرنگیها
«سیتیآیکون» است. یعنی همان چهره شناختهشده خودمان، از نمادهای شهر و یک
روز اگر در شهر قدم بزند ملت به احترامش کلاه از سر برمیدارند. سابقه
فعالیت سیاسی صلواتی به اوایل مبارزه با رژیم پهلوی برمیگردد. نزدیک به
نهضت آزادی و جریان ملی بود، اما جامعیت کار و روابطش و نیز نوشتههای
پرحجمش او را به قول خودش «فوق جناحی» کرده است. اتفاقی که از دهه 40 آغاز
شد و پس از انقلاب هم ادامه پیدا کرد، بحرانی بود که برای لهجه اصفهانی به
وجود آمد؛ کمدینهای کلاسیکی که در این دوران محبوب قلوب مردم شدند کاری با
لهجه اصفهانی کردند که امروز شما در حال ایراد سخنرانی غرایی درباره «هگل»
و «ملاصدرا» هم باشید مردم میخندند و فکر میکنند شوخی میکنید. دکتر
صلواتی با تلفیق این دو، مشکل را حل کرده است. حرفهای جدیاش را چه درباره
سیاست چه در شرح نهجالبلاغه باشد، همراه با شوخیهایی میکند که کم از
طنزنویسی حرفهای ندارد. گنجینهای از ضربالمثلها در آستین دارد و کار
سختی که میکند بهکاربردن آن در متن حرفهایش و در جای مناسب است که
سخنوران میدانند آمادگی ذهنی بالایی میخواهد و با ورود به 83 سالگی
ذرهای از آمادگی ذهنیاش کم نشده. عمدتا تاریخ اسلام مینویسد و چیزهای
دیگر هم. روزنامهنگاری هم در سابقهاش هست که با توقیف مجلهاش، «نوید»
امکان آن از بین رفت. مجله «نوید» که خوانندگان خودش را داشت و در سال 77
به طریقی نامتعارف یعنی با حکم دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد.
صلواتی در سخنگفتن بسیار بیپرواست و سخنان انتقادی امروزش را نیز که در
مصاحبه با مطبوعات و مقالههایش میآید، برای همهکس شهامت نقلقولش نیست و
میتوانید آن را در گوگل جستوجو کنید. همیشه پیگیر کار گرفتاران سیاسی و
در بند است و برای این کار از استفاده از روابط دوستانه قدیمش که برخی
امروز به سردی کشیده هم دریغ نمیکند. مراسم نکوداشتی، روز چهارشنبه در
مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران برای او برگزار شد تا هم از ایشان به خاطر
فعالیتهایش تقدیر شود و هم کتابهای جدیدش رونمایی شود. کتابخانه ملی جای
باصفایی است که آدمی به آن که وارد میشود برای مدتی فراموش میکند که در
تهران و در این شرایط زندگی میکند. اما شرح مراسم.
بخش اول: قرائت پیام سید محمد خاتمی: پیشتازان نهضت اسلامی
برخلاف عمده مراسمهای اینچنینی این مراسم تقریبا رأس ساعت آغاز شد. ابتدا
مجری حرف زد که در این برنامهها بیشتر وقت را خودش میگیرد و در آخر از
کمبود وقت سخن میگوید و اینبار هم استثنا نبود. سپس سرکار خانم دکتر
بروجردی متن خیرمقدمی برای حضار قرائت کرد و ذکر خیر استاد کرد. سپس خانمی
از جانب سیدمحمد خاتمی پیام ایشان برای مراسم را قرائت کرد. در این پیام
ضمن اعلام تقدیر از دکتر و بزرگداشت استاد صلواتی از «بیمهری و بیوفایی»
که به ایشان شده سخن گفته شد. به نقش مبارزاتی ایشان اشاره کردند و از او
به عنوان «پیشتازان نهضتاسلامی» گفته شد، همچنین از محوریت شخصیت ایشان
برای اقشار مختلف مردم، روحانیت، دانشگاهیان، کارگران و کارمندان و هدایت
جامعه با صفت «پیشتاز» ذکر شد. آقای خاتمی با ذکر «خشونتها و آزارهایی» که
پس از انقلاب بود، مینویسد که ایشان هیچگاه بازتولید خشونت نکرد و
همواره بر آزادی و رواداری و حق مردم تأکید کرد. پس از انقلاب نیز به گفته
رئیسجمهور پیشین ایران با آقای صلواتی «نامهربانی و بیوفایی» کردند اما
او بدون رویگردانی از اصل انقلاب «دمی از انتقاد» فارغ نشد و ایشان را
غنیمتی برای جامعه ایران خواند و در نهایت برای ایشان طول عمر و سلامت آرزو
کرد.
بخش دوم: سخنرانی حجتالاسلام دعایی: دکتر همیشه خوشتیپ بود!
آقای دعایی که روی جایگاه رفت و آغاز به سخنگفتن کرد معلوم بود حال جسمانی
خوشی ندارد و خود نیز به آن اشاره کرد. با لحنی که نشان میداد از دل
برمیآید، گفت: «آقای صلواتی! شما خیلی حق به گردن ما دارید». دعایی با
اشاره به پیشروبودن «نهضت آزادی» در میان نیروهای مسلمان پیش از انقلاب
گفت: «عشق ما این بود که برویم و در جلسات دادگاهی که اعضای نهضت را محاکمه
میکردند بنشینیم و از دفاعیات آنها بیاموزیم» و در این زمان با چهرههایی
مانند صلواتی در اصفهان آشنا شدیم. دعایی گفت در زمان مهاجرت اجباری به
عراق شعر دکتر صلواتی درباره فلسطین به دستش رسید و با شور و حرارت بارها
آن را خواند و برای نشر آن کوشید. پس از انقلاب با دکتر صلواتی در مجلس
«همصندلی» شدند. به گفته دعایی صندلیهای مجلس در آن زمان دوقلو بودند و
ششماه در کنار هم مینشستند: «در آن ششماه من تربیت شدم، ساخته شدم».
خوشبختانه آقای دعایی ادعای طنازبودن آقای صلواتی را تأیید کرد که لطایف
اخلاقی را با طنزهای همراه میکردند که فراموشنشدنی است. دعایی با ذکر
شرایط خاص هفتتیر پس از انقلاب گفت خود شاهد بود که با وجود شرایط خاص آن
زمان و بیحرمتیهایی که میشد نسبت به پیشکسوتهای مبارزه. تندرویهایی
میشد و حرفهایی از تریبون به انقلابیون اصیل میگفتند که «اشک از چشمان
آقای صلواتی جاری میشد» و نگرانی خود را اینگونه نشان میداد. سپس
خاطرهای شنیدنی از دکتر صلواتی نقل کرد. ظاهرا یکی از شاگردان جوان ایشان
در گذشته که اکنون در کسوت مأمور دستگاه امنیتی بود، به سراغ ایشان میآید و
میگوید تندروی نکنید که بازداشت میشوید و این برای ما سخت است. دکتر
صلواتی پاسخ میدهد: «جوان! تو پیرزن تازه همسر ازدستداده را از عروسی
جدید مطلوبش میترسانی!» که همه را به خنده انداخت. دعایی آقای صلواتی را
الگو و سرمشق اعلام کرد و پرورشدهنده نسلی که دورانش دارد به سر میرسد.
دعایی همچنین به «خوشتیپی و خوشلباسی» استاد اشاره کرد و گفت کسی نبود که
برای «اداها و اصولها» لباس خاصی به تن کند و به سخنرانی کوتاه خود پایان
داد. سپس کلیپی از یکی از مصاحبههای ایشان برای حضار پخش شد که در آن
خاطراتی از دوران پیش و پس از انقلاب نقل شد و مخالفت خود را با نظام
«تکحزبی» آیتالله بهشتی یادآور شد که اما به اصرار او به حزب پیوست و
بهعنوان نماینده اصفهان در دور اول به مجلس رفت. خاطراتی از دوران
استانداری در اصفهان هم نقل کرد و گفت هر روز جلوی استانداری تظاهرات بود و
شرایط سخت مالی را یادآور شد که با وجود این پل «فردوسی» اصفهان در این
دوران درست شد. همچنین گفت در جلسهای که به همراه عدهای خدمت امام (ره)
رفتیم و به ایشان گفتیم میخواهیم حزب تشکیل بدهیم و خط سوم را راه
بیندازیم - با اصفهانی سلیس و آمیخته به طنزی که حرف میزند - گفت امام
بعدا در سخنرانی گفت: «همونها که هستند دیگه بسه جدید نمیخواهیم».
بخش سوم: ورود ناگهانی سیدحسن خمینی
آدمهای صاحبنام رفتارهای مشخصی پیدا میکنند که تبدیل به ناخودآگاهشان
میشود و عمدی در آن ندارند. نمونه کوچک آن را در افراد سرشناس یک خانواده
هم میشود دید. مثلا این افراد عموما دیر به میهمانیها میروند و حضورشان
وقتی همه حاضر شدهاند، رنگ دیگری به مجلس میدهد و همهمهای به پا میکند.
سیدحسن خمینی ناگهان در اواسط جلسه وارد شد. ورود او بهگونهای بود که
شاید یکی از حضار اگر ایشان را نمیشناخت، ممکن بود فکر کند به جلسه حمله
شده. با همراهان بسیار و مانند نیروهای سیاسی نامی که راهرفتنشان با سرعتی
بیش از معمول انسانهای عادی است. ایشان هنوز روی صندلی ننشسته بود که
مجری ایشان را روی جایگاه دعوت کرد. خود ایشان به مسئله اشاره کرد و گفت
کاش بیشتر در فضای جلسه قرار میگرفت و بعد به سخنرانی مشغول شود.
چنددقیقهای مشخص بود که هنوز تسلط به سخن ندارد اما سخنوری که او باشد،
در کمتر از پنج دقیقه عنان کلام را به دست گرفت. یادی از آیتالله طاهری،
مرحوم نکویی و دیگران کرد که کاش در جلسه حضور داشتند و از ترفند ذکر فاتحه
برای جمعوجورکردن ذهنش استفاده کرد. سپس به ذکر آیهای پرداخت (آیه 95
سوره نساء) که ذکری از مجاهدان و قاعدان است و برتری آنها به کسانی که سکوت
پیشه کردند. سپس به آیهای اشاره کرد که قرآن کریم در آن به برتری مجاهدان
پیش از فتح بر پس از فتح نیز اشاره کرد که قاعدتا اشارهای بود به استاد
صلواتی.
با دستهبندی مبارزان قبل از انقلاب گفت: «عدهای نوش نبودند اما نیش هم
نبودند» کسانی که مشارکت نمیکردند اما بغض به ناهنجاری در دل را داشتند
اما توان حرکت نداشتند. دیگرانی که شماتت میکردند و مبارزان را طعن هم
میکردند. اینها هم هیچ، بالاخره عقیدهشان بود. اما دستهای از اینها پشت
حجاب دین و خیرخواهی پنهان میشدند درحالیکه ترس یا بدبینی یا طمع سبب آن
بود. اما دکتر صلواتی یک ویژگی بزرگ داشتند و اینکه نمیترسیدند و این
«کمجوهری» نیست. سپس با اشاره به پایان رمان محمود دولتآبادی، «جای خالی
سلوچ»، از قول پرسوناژ داستان گفت: «من تبر برمیدارم» و این دسته قاعدان
مذکور ابراهیموار تبر برداشته بودند: «شجاعت این دست از انسانها جامعه را
از پیچهای خطرناک نجات میدهد. جامعه بیشجاعت از فضائل انسانی تهی
میشود» و به تعریف شجاعت در نظر ارسطو که حد میانه جبن و تهور است، نشان
داد که نهتنها با ادبیات روشنفکری بلکه با فلسفه غرب نیز دمخور است.
در قسمت دیگر سخنان خود، آقای سیدحسن خمینی، گفت عدهای رفقای روز بزم
هستند و شاهد این امر را قطعهای از شعر معروف «دیدی چه خبر بود» گرفت و
ذکری از خاطرات دوران مشروطه هم کرد. «عدهای رفیق روز رزم هستند و این
انسانها مناعت هم جزء طبعشان است». در توضیح این مسئله گفت هاشمی فردای
پیروزی به سبب مناعت طبع رها نکرد ماجرا را و خطاب به آقای صلواتی گفت
امثال ایشان فردای پیروزی نباید رها کنند و مادرانه باید از آن حفاظت کنند.
همیشه اینگونه نیست که اوضاع بر وفق مراد باشد و نباید مأیوس شد و رها
کرد: «با عرض ارادت خدمت صلواتی میگویم کار هیچگاه به پایان نمیرسد.
گوهر نایاب شجاعت را باید استفاده کرد و به جامعه منتقل کرد». بالاخره
نوبتها به همه میرسد، همیشه نوبت دیگری نیست و از آقای صلواتی خواست که
نقش خود را به استان محدود نکنند و ملی ورود کنند. اشکالات وجود دارد؛ اما
نباید صحنه را ترک کرد.
آخرین نکته صحبتهای ایشان این بود: «باید به همگان گفت انقلابیون مسلمان
جریان متحجر مذهبی نبودند؛ بلکه روی دیگر روشنفکری مذهبی بودند. چیزی که
بعدا واقع شد، اگر لبه تحجر را با خود همراه داشت، آن انقلابیون مبارز قبل
نبودند. هیچیک از مبارزان ریشه تحجر نداشتند و به همین سبب بحث انجمن
حجتیه همیشه مطرح بود که امام (ره) همیشه به آن توجه میدادند». آن گروه
شماتتکننده پشت سنگر تحجر سنگرگرفته، باید برای نسل آینده به آن توجه و
آگاهیبخشی شود. در نهایت آقای سیدحسن گفت میخواست به بعد شعر استاد هم
اشاره کند که فرصتی نیست و سخن را تمام کرد.
بخش چهارم: رونمایی از کتابها و سخنان کوتاه دکتر معین
برای رونمایی از آثار سیدحسن خمینی، دکتر معین، علی جنتی و حجتالاسلام
دعایی روی جایگاه رفتند و از دو جلد از آثار ایشان رونمایی شد که زمان
زیادی نگرفت. سپس دکتر معین روی جایگاه رفت و خیلی کوتاه به خاطراتی از
دوران پیش از انقلاب از استاد اشاره کرد. به دوران دبیرستان در اصفهان که
با آثار ایشان آشنا شدند و الهامبخش ایشان بود و بعد از انقلاب نیز مستقیم
با شخصیت فروتن ایشان آشنا شدیم و به حمایت همیشگی ایشان از خود آقای معین
و هم محذوفان و آسیبدیدگان و برای غلبه بر یأس جامعه از استاد خواستند که
در همه عرصهها حضور یابند.
بخش پنجم: سخنان صریح مهندس ملکمدنی
اگر حتی یک بار با آقای ملکمدنی دمخور شده باشید، محال است جذب صراحت و
ملاحت گفتار او نشوید. با ذکر آشنایی دیرین خود با استاد با همان صراحت
گفت: «من به اندازه فهم خودم حرف میزنم. حسن آقا از شجاعت حرف زد و زبان
من را باز کرد» و گفت: «آقای صلواتی شما وعدههای خلاف به ما دادید!». خطاب
به آقای دعایی هم کرد و گفت توقع دارم چیزهایی را که میدانید بگویید! چرا
تحریف میکنید! خطاب به استاد صلواتی کرد و گفت: «کتاب برای کتابخانه خوب
است؛ اما چرا حقایق را نمیگویید؟ چرا نمیگویید در اصفهان چه بلایی بر سر
شما آوردند؟». سخنان آقای نوروزی و شیخ محمود صلواتی به دلیل کمبود وقت
بسیار کوتاه بود و فرصتی به ایشان نرسید که کلامشان منعقد شود.
بخش نهایی: خود استاد صلواتی
ساعت از 9 گذشته بود که آقای دکتر روی جایگاه رفتند و به ایشان هم فرصت
مناسبی نرسید و تنها چند دقیقه حرف زدند. حقیقتا سخنان آقای دکتر بدون لهجه
زیبای ایشان چیزی کم دارد: «ما کاری نکردیم، یک خودکاری بود و کاغذی ما هم
نوشتیم». با یاد جلسهای با امام (ره) گفتند که شما معلم بودید الان هم
معلمید. چرا؟ گفتم طلبکار نیستم، معلمی را دوست میداریم! الان هم
همینطور. طلبکار نیستم. سپس به آقای ملکمدنی گفتند: «من هنوز هم همه
حرفهایم را مثل دهه 40 میزنم. به رهبری، به مقامات، فکر کنم باید یک
رونوشتی هم به شما میدادیم». که نهایت کنایههای معروف اصفهانی است. سپس
به آقای سیدحسن گفتند که شما امید اسلام و ایران هستید. و سپس از همه تشکر
کردند مخصوصا آقای میثمی که با مشکلات جسمی مقالات به این پرمحتوایی
مینویسد. گفتند باید برای ایشان مراسم بگیرید. بدون شوخی که نمیشد: «الان
که آفتاب لب بام است. البته یک وقت هم خدا خواست عمر ما مثل آقای بهجت و
آقای صافی بِشِد. (خنده حضار). البته به شرط توانایی نوشتن» و تمام.
خبرگزاری کتاب ایران لینک خبر در خبرگزاری پانا لینک خبر در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران لینک خبر در خبرگزاری شبستان -پیام سید محمد محمد خاتمی - آفتاب نیوز روزنامه اصفهان زیبا مراسم نکوداشت و رونمایی از آثار فضل الله صلواتی نویسنده، پژوهشگر و تحلیل گر مسائل سیاسی با حضور جمعی از پژوهشگران، اساتید دانشگاه و فرهیختگان علمی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد. |
به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، مراسم نکوداشت و رونمایی از آثار فضل الله صلواتی نویسنده، پژوهشگر و تحلیل گر مسائل سیاسی با حضور جمعی از پژوهشگران، اساتید دانشگاه و فرهیختگان علمی، در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
«حجت الاسلام سید حسن خمینی» با ابراز خرسندی از حضور در مراسم نکوداشت فضل الله صلواتی گفت: مایه مباهات که در جلسه بزرگداشت برادر بزرگوارم فضل الله صلواتی حاضر شده ام. موضوعات بسیاری را می توان در چنین جلسه ای مطرح کرد اما قبل از بیانی این آیه شریفه را بیان می کنم، « لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً ۚ وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا». مطابق این آیه شریفه کسانی که در راه خداوند جهاد می کنند بر آنهایی که نشسته بودند حتی با بهانه اولویت دارند. قرآن می فرمایید مونین قبل از فتح با مومنین بعد از فتح با یکدیگر مساوی نیستند، کسانی که بعد از فتح به جریان مبارزه پیوستند حتی کمک حال مبارزات شدند در مقابل آنهایی که قبل از فتح در روزگار سختی پرچم آزادی خواهی، استقلال، عزت، دینداری،شکوه و نام بلند پیامبر را بر زبان داشتند درجات بسیار بالا دارند و ارزش گذاری شدند.
وی ادامه داد: وقتی تاریخ قبل از انقلاب را ورق می زنیم با گروهی از افراد
مواجه می شویم که نه تنها مبارزه نمی کردند، بلکه مبارزان را مورد طعنه
قرار می دادند و متاسفانه این دسته از افراد با توجیه دیندارانه یا
خیرخواهانه این کار را می کردند. در حالی که علت آنها ترس بوده و خود را در
پس توجیهات و علل پنهان می کردند.
حجت الاسلام سید حسن خمینی ادامه داد: بسیاری از کسانی که در دوران مبارزه
تن به همراهی نمی دهند ، یا می ترسند، یا طمع دارند. اما امثال استاد
صلواتی یک ویژگی بزرگ داشت. او نمی ترسید، ایمان داشت و طمع و خوف هم نداشت
و این مهم جوهره ارزنده ای است که و این چنین جوهروجودی در جوامع اندک و
با ارزش هستند. به اعتقاد من افرادی چون صلواتی حاضر شدند ابراهیم وار به
دل آتش بروند. زندان، تبعید، آزار و شکنجه را تحمل کنند. مبارزانی از این
دست افراد کمیابی هستند و این افراد میراث یک ملت در تاریخ خودشان هستند.
شجاعت افرادی از این دست که بزرگترین سرمایه ملت ها برای عبور از پیچ های
تاریخی است که بسیار ستودنی و قابل تحسین است. زیرا شجاعت قابل سرایت و
قابل تعلیم است و جامعه ای که از شجاعت تهی شود از همه فضایل انسانی تهی می
شود.
وی اظهار داشت: تجلیل از استاد بزرگوار صلواتی تجلیل از شجاعت نسلی است که
توانستند در مرحله اول همدل و همراه شوند و در مرحله دوم این شجاعت را در
خودشان نهادینه کنند و به غیر خودشان نیز بیاموزند. جامعه ما محتاج این
فضیلت است. یکی از ویژگی های مبارزان مناعت طبع است و امثال مبارزانی چون
استاد صلواتی با گوهره نایاب و کمیابی که دارد، باید بعد از فتح مادرانه از
این فرزند دفاع کند و آن را در بر بگیرد و رها نکند، باید بپذیرد دنیا،
دار تشکیک است، همه چیز با هم و به خوبی اتفاق نمی افتد و معتقدم فعالیت
مبارزاتی مبارزانی چون صلواتی هرگز به پایان نمی رسد.
حجت الاسلام سید حسن خمینی تصریح کرد: استاد صلواتی یک شخصیت ملی است و نقش و چهره ای ملی برای مردم ایران دارد است.
وی تاکید کرد: باید به همگان گفت که انقلابیون مسلمانی که قبل از انقلاب
مبارزه کردند جریان متحجر مذهبی نبودند و انقلاب روی دیگر جریان روشنفکر
مذهبی بود. اساتیدی نظیر صلواتی باید برای نسل های بعد منشا اثر باشد.
حجت الاسلام سید محمود دعایی: استاد صلواتی منشا تحول و آگاهی بود
«حجت الاسلام سید محمود دعایی»، سرپرست موسسه اطلاعات و
نماینده مجلس شورای اسلامی در ادوار گذشته، در آیین نکوداشت فضل الله
صلواتی نویسنده، پژوهشگر و تحلیل گرمسائل سیاسی گفت: من در نوجوانی
دبیرستان را رها کردم و طلبه شدم و در اوج نهضت امام وارد حوزه اجرایی
کرمان و قم شدم. در آن زمان به دنبال الگوهایی می گشتم که از آنها پند
بگیرم و راه بیابم.
وی اظهار داشت: گاهی به اصفهان برای حضور در سخنرانی می شدم. در آنجا نیز
در پی یافتن چهره های مبارز و الگو می گشتیم. با استاد صلواتی در محافلی از
این دست آشنا شدم.
دعایی خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب و در مجلس شورای اسلامی به مدت 6 ماه در
کنار استاد صلواتی بودم و در این مدت از فضایل انسانی ایشان بسیار آموختم.
استاد صلواتی بسیار خوش مجلس است او بسیاری از فضایل تربیتی و اخلاقی را
با یک طنزهایی تاثیرگذار بیان می کرد. بنده در دوران انقلاب از او بسیار
الهام گرفتم و راه درست را انتخاب کردم و با موفقیت به انجام رساندم. استاد
صلواتی برای ما سرمشق، الگو، منشا تحول، آگاهی و پرورش بوده است.
مصطفی معین: سرمایه های اجتماعی را باید به جامعه معرفی کرد
در ادامه این مراسم «مصطفی معین»، وزیر اسبق علوم تحقیقات و فناوری با اشاره به آشنایی با فضل الله صلواتی گفت: شناخت من از استاد صلواتی به کانون های علمی و تربیتی جهان اسلام در روزگار گذشته بر می گردد. بنده با آثار و مبارزات او آشنا بودم و برای من الهام بخش بود.
وی ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مجلس با شخصیت پر فضیلت، متین و متدین او بیشتر آشنا شدم به اعتقاد من صلواتی از ارکان و ستون مهم خط امام بخصوص در اصفهان بوده است.
وزیر اسبق علوم تحقیقات و فناوری خاطرنشان کرد: چهره هایی چون صلواتی جزو سرمایه های ملی و اجتماعی ایران هستند و باید چهره های راستین و حقیقی از این سرمایه های اجتماعی را به جامعه معرفی کنیم.
در ادامه مراسم نکوداشت فضل الله صلواتی، محمد حسن ملک مدنی شهردار اسبق تهران گفت: چهل سال شاگردی استاد صلواتی را کردم، او چهره ای به معنای واقعی مبارز است. روحیه رواداری و مداراجویانه او توجه مرا به خود جلب کرد، صلواتی انسانی دلسوز، دلشکسته و نجیب است که باید قدر او را دانست.
قدرت الله نوروزی: فضل الله صلواتی یک سرمایه ملی است
همچنین قدرت الله نوروزی شهردار سابق اصفهان گفت: موفقیت در اداره شهرداری اصفهان مرهون مشاوره و دلسوزی های استاد صلواتی بوده است، او همواره در زندگی خود معلمی کرده است و شغل انبیا را برای خود برگزید و در این مسیر از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
وی افزود:صلواتی هم در دوران مبارزه مانند یک معلم صحنه دار بود و هم در ارتباط مستمر و دائمی با دانشجویان خود وظیفه و مسئولیت آبادی رسانی را به انجام می رساند و این وظیفه تنها به کلاس های درس خلاصه نمی شد و هرجا که حرف از مردم بود او نیز حضور داشت و هیچگاه جانب مردم را رها نکرد، در فراز و نشیب های بسیار با آنها بود. به اعتقاد من او یک سرمایه ملی است و امید است بیش از همیشه در جامعه نقش آفرینی کند.
محمود صلواتی نویسنده و محقق، و عموزاده فضل الله صلواتی گفت: استاد صلواتی یک آزاده انقلابی است، او در طول زندگی خود تحول آفرین بوده و زندگی توام با مبارزه داشته است. او خود را فدای جامعه کرده است و در عین حال در عرصه اجتماع موقعیت شناس بوده و درست وارد عمل شده است. امید است شرایط حضور انسان های شجاع، مبارز و خدوم چون فضل الله صلواتی بیش از پیش در عرصه های مختلف جامعه فراهم شود.
فضل الله صلواتی: سعی کرده ام آنچه درست است انجام دهم
در ادامه این مراسم «فضل الله صلواتی» با قدردانی از حاضرین در مراسم گفت: به واقع معتقد نیستم کاری انجام داده ام، هرآنچه در تمام این سال ها فعالیت کرده ام اعتقاد و حدیث نفس من بوده و سعی کرده ام آنچه را که درست است انجام دهم.
وی خاطرنشان کرد: در تمام مسیر مبارزاتی خود همواره حرف خودم را مطرح کرده ام و از آنچه درست بوده است کوتاه نیامده ام و آن راه راست است.
در پایان این مراسم با حضور سیدحسن خمینی، دکتر معین، علی جنتی و حجتالاسلام دعایی از دو عنوان کتاب اخیر دکتر فضل الله صلواتی به نام های «تحلیلی از زندگانی و دوران امام علی بن موسی الرضا(ع)» و «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع)» رونمایی شد. و همزمان نوه استاد خانم شمیم صلواتی یکی از اشعار معروفِ پیش از انقلاب پدربزرگ به نام «سوگند» را دکلمه کرد.
قابل ذکر است این مراسم به طور گسترده در شبکه های مجازی پوشش و مورد استقبال واقع شد.
در بخشی از پیام حجت الاسلام و المسلمین سید محمدخاتمی، رئیس دولت اصلاحات آمده است:
صلواتی علاوه بر نقش مهمی که در راه مبارزات داشته دارای شخصیت علمی است.
محوریت او برای تحول خواهان و به خصوص جوانان به سوی آرمان های انقلاب اسلامی مورد ستایش است.
مراسم نکوداشت و رونمایی از آثار استاد فضلالله صلواتی، نویسنده و پژوهشگر و تحلیلگر مسائل سیاسی و استاد دانشگاه، عصر دیروز به همت مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران و با حضور جمعی از استادان و پژوهشگران و فرهیختگان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار اطلاعات، در این مراسم سید حسن خمینی، یادگار گرامی امام (ره) طی سخنانی گفت: بسیار مایه مباهات است برای من که در جلسه بزرگداشت برادر بزرگوارم آقای دکتر صلواتی حاضر میشوم. حیف که ایام کروناست و این جلسه از حضور بسیاری از دوستانی که میخواستند به صورت حضوری در جلسه شرکت کنند بیبهره است. امیدوارم شرایطی فراهم شود که بار دیگر با حضور جمعی وسیعتر باز هم از این استاد مبارز سخن بگوییم.
وی افزود: نام آقای صلواتی قرین مبارزات مسلمانان قبل از انقلاب است. یاد میکنیم از همه این بزرگواران؛ از جمله مرحوم آیتالله منتظری، آیتالله طاهری، مرحوم آقای دکتر نکویی، شهید محمد منتظری، مرحوم آیتالله صدوقی و از خدای متعال علو درجات آنها را خواستاریم.
یادگار امام ادامه داد: در چنین جلسهای میتوان موضوعات زیادی را مطرح کرد. شاید قبل از آنکه هر موضوعی به ذهن خطور کند، میتوان به یک آیه شریفه اشاره کرد با این مضمون: کسانی که در راه خداوند جهاد میکنند، بر کسانی که نشسته بودند، حتی با بهانه، اولویت دارند. در آیه دیگری از قرآن، خداوند مؤمنین قبل از فتح و بعد از فتح را با هم مساوی نمیداند. کسانی که بعد از فتح به جریان مبارزه پیوستهاند در مقابل کسانی که قبل از فتح و در روزگار سختی پرچم آزادیخواهی، استقلال و عزت را بلند کردند، از درجات پایینتری برخوردارند.
وی گفت: کسانی که در روزگار مبارزه وارد مبارزات نمیشدند، چندین گروه بودند؛ یک دسته اگر نوش نبودند، نیش هم نبودند. گروهی بودند که اگر همراهی نمیکردند، بغض نسبت به ناهنجاری را در دل و حب نسبت به ارزش را در جان داشتند. گروه دیگر شماتت میکردند. آنها نه تنها مبارزه نمیکردند، بلکه مبارزان را مورد طعن قرار میدادند. متأسفانه بسیاری در این دسته، پشت یک توجیه دیندارانه یا خیرخواهانه این کار را میکردندو در حالی که علت اصلی ترس بوده، پشت توجیهات پنهان میشدند. بسیاری از کسانی که در دوران مبارزه تن به همراهی نمیدهند، درکی مازاد بر مبارزان ندارند، بلکه میترسند یا طمع دارند.
آیتالله سید حسن خمینی خاطرنشان کرد: امثال آقای صلواتی یک ویژگی بزرگ داشتند و آن اینکه نمیترسیدند، ایمان داشتند و طمع و خوف هم نداشتند و این کم جوهرهای نیست. در جوامع، این جوهرها هم کمیابند هم بسیار با ارزش. کسانی که حاضر شوند تبر بردارند و ابراهیموار به دل آتش بروند، تبعید، آزار و شکنجه تحمل کنند، جوهرهای کمیابی هستند. این جوهرهای کمیاب، میراث یک ملت در تاریخ خودش به حساب میآیند.
شجاعت کسانی از این دست، بزرگترین سرمایه ملتها برای عبور از پیچهای تاریخی است. شجاعت قابل سرایت و قابل تعلیم است. جامعهای که از شجاعت تهی شود، از همه فضایل انسانی تهی میشود. اصل شجاعت آن است که انسان وقتی به یک هدفی میرسد، نترسد؛ این گوهر نایابی است. یادگار گرامی امام تصریح کرد: تجلیل از آقای صلواتی تجلیل از شجاعت نسلی است که در مرحله اول توانستند همدل شوند و در مرحله دوم این شجاعت را در خود نهادینه کنند و پیروز شوند.
آیت الله سید حسن خمینی افزود: وظیفه آقای صلواتی بعد از پیروزی چیست؟ یکی از ویژگیهای مبارزان مناعت طبع است. عدهای رفیق روز بزم هستند. اتفاقاً خصلت اولیه مبارزان، یعنی شجاعت، با بزرگ طبعی همراه است و این، ضمن اینکه بسیار خوب است، بعضاً نقطه ضعف است. من همیشه آقای هاشمی را در یک صفت میستودم. او آرمانها را تشکیکی میدید. فردای پیروزی که سروکله خیلیها پیدا شد، او رها نکرد و درگیر مناعت طبع نشد و ماند. امثال آقای صلواتی باید بعد از فتح، مادرانه از این فرزند دفاع کنند و او را در بر بگیرند. اولاً بپذیرند دنیا دار تشکیک است؛ همه چیز به خوبی اتفاق نمیافتد، نباید مأیوس بود. هیچکس هیچوقت کارش به پایان نمیرسد. گوهر نایاب شجاعت و آن عزم راسخی که انسان را از آسایش به دشواری تبعید و زندان میکشاند، نیازمند مداومت است.
امثال آقای صلواتی، شخصیت ملی هستند و نقشی که او برای خودش تعریف میکند نباید یک نقش استانی باشد. این بزرگواران بایدآرمانهایی را که به خاطرشان زحمت کشیدند، به نسلهای بعدی منتقل کنند. ما نباید خودمان را به خاطر وجود لغزشها، بهگونهای زبانبسته قرار دهیم. نسل انقلاب باید بیش از هر نسل دیگری برای آیندگان تبیین شود. امثال آقای صلواتی و میثمی آن روزها تن به مبارزات سنگینی دادند. زیرا مشکلات بزرگی وجود داشت. وظیفه امثال او بیان کردن این حقایق است.
وی تأکید کرد: باید به همگان گفت که انقلابیون مسلمانی که قبل از انقلاب مبارزه کردند، جریان متحجر مذهبی نبودند. انقلاب روی دیگر جریان روشنفکر مذهبی بوده است. آنچه واقع شد، اگر بعدها لبهای از تحجر داشت، ربطی به انقلابیون ندارد.
جریان متحجر دزدانه به سر سفره پیروزی نشست. هیچ یک از مبارزان ریشه در جریان تحجر نداشتند. ما قبل از انقلاب مبارزانی داشتیم که با قائدین شماتتکننده مواجه بودند و این گروه شماتتکننده، پشت تحجر پنهان بودند، قرائشان آنی نبود که توسط امام و شاگردانش ترویج شد.
در ادامه، پیام حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات درباره فضل الله صلواتی به شرح ذیل قرائت شد.
«بسمالله الرحمن الرحیم
بزرگداشت شخصیت علمی، سیاسی، مبارزاتی و تربیتی بزرگی همچون دکتر فضلالله صلواتی در خور تقدیر است و ستایش از این اقدام مبارک بیشتر میشود، هنگامی که در نظر داشته باشیم آنگونه که شایسته و بایسته است از سرمایه وجودی چنین شخصیتهایی بهرهگیری نشده و حتی نسبت به آنان بیوفایی صورت گرفته است.
گفتن و نوشتن درباره دکتر صلواتی که عمر شریف خود را در راه علم و معرفت و نیز اعتلای میهن و نگاهداشت حق و حرمت مردم و آزادی و آزادگی صرف کرده است دشوار است؛ زیرا همواره بیم آن میرود حق ایشان در بیان ادا نشود.
صلواتی علاوه بر نقش مهمی که در مبارزات دوران اخیر ایران برای آزادی و استقلال و پیشرفت داشته است دارای شخصیتی است که از راه پژوهش و تحلیل و ادب و شعر نیز به جامعه خدمت کرده است.
وی از پیشتازان نهضت اسلامی ضد استعدادی و ضد استعماری است و بهویژه این پیشتازی در اصفهان سرفراز بیشتر و بهتر نمایان است. محوریت او برای تحول خواهان و بهویژه جوانان از همه صنوف روحانی، دانشگاهی، کارگری و کارمندی و … در دوران حاکمیت استبداد وابسته و نقشی که در هدایت جامعه بهویژه جوانان از سوی آرمانهای اصیل نهضت ملی اسلامی داشت ممتاز است.او در دوران گذشته همواره تحت مراقبت و پیگرد بود و در برهههایی بازداشت شد و تحت شکنجه قرار گرفت و در بند زندان و تبعید گرفتار آمد و علیرغم فشارها، شخصیت مقاومت و پرتحمل او مانع شد که جریانهای فعال مبارز در اصفهان از هم بپاشند و راهی که او آغازگر یا هموارکننده آن بود ادامه یافت تا انقلاب به پیروزی رسید.
صلواتی که وفاداری و پایبندی خود را به آرمانهای اصیل انقلاب و روح تحول خواهی ملت ایران و حرکت مردم به سوی آزادی و استقلال و پیشرفت توأم با اخلاق و عدالت نشان داده بود با هوشیاری هیچگاه در دام تحجر و التقاط نیفتاد و با اینکه خشونتها و آزارهای فراوان را تحمل کرده بود هیچگاه بانی و مبلغ خشونت در برابر خشونت نبود و همواره بر آزادی، رواداری و رشد فکری مدنی مردم که آنان را صاحبان اصلی انقلاب و کشور میدانست پافشرد؛ همچنانکه پس از انقلاب نیز بر این روش و رویکرد اصرار کرد و میکند.
امروز نیز با وجود نامهربانیها و بیوفاییهایی که در حق او شده و میشود، گرچه از اصول و ارزشهای مورد نظر ملت تحولخواه و آنچه در انقلاب اصلی بوده است روی برنگردانده، آدمی از نقد نارواییها و کاستیهایی که متأسفانه احیاناً به نام نظام صورت میگیرد غافل نیست.
وجود عزیزانی چون حضرت دکتر فضلالله صلواتی غنیمتی است برای جامعه رو به آینده ما و اگر جامعه رو به آینده و نظام و همگان آن را درک کنند و زمینه بهرهگیری بیشتر و بهتر از سرمایه گرانقدر، دانش، تجربه و ظرفیت وجودی و ضیافت او و امثال او را فراهم آورند بدون تردید آیندهای بهتر در انتظار ما و جامعه ما خواهد بود.
برای جناب دکتر صلواتی گرانقدر در همه حال و همه جا سلامتی، بهروزی، طول عمر با عزت و پرثمر و برای جامعه، توفیق بهرهگیری بیشتر و بهتر از او و امثال او از خداوند مهربان مسألت مینمایم.
سید محمد خاتمی ر مرداد ۱۴۰۰»
دکتر اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز در این مراسم بیان کرد: برای استاد صلواتی مینگارم که عطر شمیم وجودش جان جوانان را صیقل داده؛ او که خود پرورده آموزههای پیامبرش است و خدایش او را سرمشقی نیکو برای باورمندان به روز بازپسین قرار داده است، اینک خود اسوهای است برای نسلی که حقیقت را طالبند و در طلب جامعهای هستند که در آن کرامت انسان، نه به کسب آموزهها، که به ذات انسانی توصیف شود.
وی افزود: ما گردهم آمدیم که نه با تکریم، که با تقلید از آموزههای او آزادگی را بیاموزیم. او دریافته بود که معلمی شغل انبیا است و علیرغم اثربخشیاش در مدیریت شهرو تدوین قوانین، به این نتیجه رسید که انسانسازی بر مسندهای قدرت ترجیح دارد.بروجردی تصریح کرد: بهرهمندی از زندگی توأم با آرامش، معبر ایجاد باور برای احداث کتابخانه و ترغیب جامعه به خواندن است او برای تحقق این نگاه به تعداد کتابخانههای شهر افزود و نقشآفرین بودنش را معنا بخشید. نگاه ژرف او به جهان هستی، معارف دینی و کرامت انسان را میتوان از نگاشتههایش شناخت و من ماندهام که کدام را یادآور شوم؟ تحلیل زندگی امام محمدباقر (ع) یا زندگی امام رضا(ع) یا امام محمدتقی(ع)؟
وی گفت: کتابهای او نشان از دغدغهاش درباره شناخت ضرورتهای حاکمیت براساس باورهای اصیل دینی و نه اسلاموارونه دارد. اینک او میداند که شکوفایی اندیشه در جامعه ایران نیازمند برخورداری از آزادی بیان و آزادی عقیده است. او کتابهای« نوای آزادی و بهار آزادی» را نوشت تا یادآور شود بدون رعایت آزادی بیان و حفظ حریم خصوصی نمیتوان به اندیشه نوین دست یافت. نقش استاد صلواتی، نجات جامعه از ندانستن است. او این تلاش را با مقاومت در برابر ظلم، تبدیل به عمل کرد.
در ادامه سیدمحمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات طی سخنانی بیان کرد: من آرزوی چنین روزی را داشتم اما نه با حال و هوای فعلی خودم که ناتوان باشم از بیان چیزهایی که در ذهنم بود.
آقای صلواتی! شما خیلی به گردن ما حق دارید. من نوجوانی بودم که دبیرستان را رها کرده و طلبه شدم و در اوج نهضت امام، به حوزه علمیه کرمان و قم رفتم و دنبال کسانی بودم که از آنها پند بگیرم.وی افزود: تقدیرم آن بود که به عراق هجرت کنم. در آنجا وقتی سروده دکتر صلواتی در حمایت از نهضت فلسطین به نام «مسلمانی که باید بود» به دستمان رسید، به خود بالیدیم. من بارها آن شعر را با هیجان خواندم. به ایران که برگشتم و در مجلس شش ماه با آقای صلواتی هم صندلی بودیم. آن شش ماه من تربیت شدم و از نزدیک شاهد فضایل انسانی ایشان بودم.
سرپرست مؤسسه اطلاعات تصریح کرد: آقای صلواتی خیلی خوش مشرب است. بسیاری از ظرایف تربیتی و اخلاقی را با طنز چنان بیان میکند که انسان فراموش نمیکند. آقای صلواتی حجت دینداری و انقلابیگری نسل بزرگی است. یکی از آنها خود من هستم. من شاهد بودم که او در دوران بعد از هفتم تیر در مجلس اول که دوران ویژهای بود و تندرویهایی وجود داشت و تحمل آن شرایط بسیار سخت بود، در برابر تندرویها و نطقهای هتاکانه اشک میریخت و نگرانی خود را از آنچه در حال رخ دادن بود نشان میداد و من از این ابراز تأثر حقشناسانه و رواداریاش درس میگرفتم.
وی افزود: او در واکنش به یکی از این تندرویها پشت تریبون رفت و خطاب به جوانان گفت که اگر خطایی میبینید، از ماست؛ از اسلام فاصله نگیرید، اسلام نقصی ندارد، خطا از ماست.
دعایی گفت: آقای صلواتی! من آرزو داشتم که میتوانستم دست شما را ببوسم. شما برای ما الگو هستید. آقای صلواتی منشأ تحول و آگاهی نسلی است که در حال تمام شدن هستند. مدتی است که آقای صلواتی در یزد تعلیم میدهد؛ زادگاه من و شاهد بودم که نسل انقلابی یزد کسانی بودند که از شمع وجود آقای صلواتی در دوران تبعیدش در یزد، الهام گرفتند و رهین این اسوه معرفت و تقوی هستند. ما توفیق داشتیم که برخی از آثار او را منتشر کنیم؛ آقای میثمی هم با شجاعتی که داشت، آقای دیگر آقای صلواتی را منتشر کرد.
در ادامه عباس نصر، گزارشی از اقدامات ستاد نکوداشت استاد صلواتی ارائه کرد. وی گفت: استاد صلواتی، فرزند عاشورا و محرم است؛ کسی که استعداد فراوان و همت پشتکار، او را به نگینی کمیاب تبدیل کرده است؛ طوری که نامش را در عرصههای مختلف میبینیم. این شخصیت در کارنامهاش خدمات شایانی دارد. دوعامل اصلی آزادی خواهی و عدالتطلبی در روح و روان او جاری است. این کنشگر بزرگ را نه شکنجههای ساواک و نه تازیانههای ارتجاع و نه شیرینی قدرت، نتوانسته از راه عدالت بازدارد.
وی افزود: عدالت، محور افکار اوست. نگاهی به آثار گسترده ایشان کافی است که به شخصیت او پی ببریم. ما به پاس زحمات متعهدانه او از دو سال قبل برآن شدیم نکوداشتی برایش برپاکنیم. از دو ماه قبل پیشنهاد داده شد به جای اصفهان، این مراسم در سطح ملی و در تهران، همراه رونمایی از ۶ اثر او در کتابخانه ملی برگزار شود و به لطف الهی امروز خدمت سروران عزیز هستیم.
همچنین دکتر محمدمعین طی سخنانی گفت: برای اینکه بتوانیم راه امام حسین را ادامه دهیم، باید از الگوهایی که در زمان خود ما هستند تجلیل کنیم. من دکتر صلواتی را از دوران دبیرستان در نجف آباد میشناسم. وقتی به شیراز رفتم هم پیگیر مبارزات دکتر صلواتی بودم.
وی افزود: در دوره اول مجلس افتخار داشتم در خدمت دکتر صلواتی باشم. در دوره پنجم مجلس هم که من کاندیدا بودم از حمایت او برخوردار بودم. او از ستونهای انقلاب در اصفهان بود. چهرههایی مانند دکتر صلواتی، شخصیت ملی هستند.
مهندس محمدحسن ملک مدنی، شهردار اسبق اصفهان طی سخنانی گفت: من بیش از ۴۰ سال شاگردی آقای صلواتی را کردهام. ما تصور داشتیم که انقلابیگری، یعنی خشونت و جنگجویی؛ ولی در این سالها که خدمت آقای صلواتی بودم با چهره دیگری روبرو شدم؛ روحیه مدارا در ایشان توجه مرا جلب کرد.
دکتر قدرتالله نوروزی، شهردار سابق اصفهان نیز در این مراسم گفت: اگر شهرداری اصفهان موفق بوده، به خاطر راهنماییهای دکتر صلواتی است. من عنوان معلمی را زیبنده شخصیت ایشان میدانم. او در زندگی شغل معلمی را انتخاب کرد و تاکنون در این مسیر پابرجا مانده است. او کلاسی داشت به بزرگی جامعه ایران و حضور در مراکز آموزشی، بخشی از رسالت معلمیاش بود. او همه سختیها را به جان خرید. کلامش سحرآمیز بود و بر مخاطب تأثیر عمیقی داشت. اکثر مبارزان راه آزادی در اصفهان از اولین شاگردان او بودند.
در این مراسم از دو جلد از آثار دکتر فضلالله صلواتی رونمایی شد.
اشرف بروجردی رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در مراسم نکوداشت فضل الله صلواتی نویسنده، پژوهشگر و تحلیل گرمسائل سیاسی گفت: استاد فضل الله صلواتی اسوة و الگویی است برای نسلی که حقیقت را طالبند و در جستجوی معرفت برای رسیدن به حقیقت، پروانهوار در طلب جامعهای هستند که در آن «کرامت انسانی» نه به کسب آموزهها که به ذات انسانی توصیف می شود و به اعتقادمن این استاد فرزانه اسطورة مقاومت و نماد فرهنگ است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از روابط عمومی سازمان
اسناد و کتابخانه ملی ایران، اشرف بروجردی رییس سازمان اسناد و کتابخانه
ملی ایران با بیان این مطلب در مراسم نکوداشت و رونمایی از آثار فضل الله
صلواتی نویسنده، پژوهشگر و تحلیل گر مسائل سیاسی که در سالن همایش های
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد؛ گفت: برای استاد صلواتی
مینگارم که عطر شمیم وجودش جان جوانان را صیقل داده و راهش را پر رهرو
ساخته است. او که خود پروردة آموزههای پیامبرش محمد بن عبدالله است که
خدایش او را سر مشقی نیکو برای باورمندان به روز بازپسین قرار داده و خدا
را بسیار یاد میکنند میباشد و لَقَدکانَ لَکُم فی رَسول ِاللَّهِ أُسوَةٌ
حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُواللَّهَ وَ الیَوم َالآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ
کَثیرًا (سوره مبارک احزاب – آیه ۲۱)
وی ادامه داد: اینک خود اسوة و الگویی است برای نسلی که حقیقت را طالبند و
در جستجوی معرفت برای رسیدن به حقیقت پروانهوار در طلب جامعهای هستند که
در آن «کرامت انسانی» نه به کسب آموزهها که به ذات انسانی توصیف شود. و ما
اینک در این محفل گرد هم آمده ایم که بیاموزیم راه أسوه بودن وی را نه فقط
به تکریم که به تقدیر از معلمی که آموزههایش هر یک دریایی از معرفت است
معرفتی که جان و روان بشری را صیقل داده انسانیت را در او بیدار میکند.
بروجردی اظهار داشت: او دریافته بود که معلمی شغل انبیاء است و علیرغم
اثرگذاری و اثر بخشیاش در مدیریت شهر و نقش آفرینیاش در تدوین قوانین به
این نتیجه رسید که انسان سازی و پرورش انسان های فکور و فهیم بر همة
مسندهای قدرت ترجیح دارد لذا به تربیت انسان ها همت گمارد همان انسان هایی
که امروز هر یک شعاع وجودیشان منشاء تحول و توسعه است آنها از محضرش
آموختند که حرمت و کرامت انسانی و خدمت به مردم و رفع نگرانی آنها در
بهرهمندی از زندگی توأم با آسایش و آرامش باید سرلوحة همة تلاش های انسان
برای زیستن باشد؛ بخشی از معبر ایجاد این باور احداث کتابخانه و تشویق و
ترغیب جامعه به خواندن و خواندن و خواندن است. او برای تحقق این نگاه
کتابخانههای شهر را از ۳۴ عدد به ۱۴۰ عدد در سال ۱۳۸۰ رساند و بدین ترتیب
نقش آفرین بودنش را معنی بخشید.
رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران افزود: نگاه ژرف او به جهان هستی ،
معارف دینی و منزلت انسانی در این جهان بیکران را میتوان از نگاشته هایش
به دست آورد و من ماندهام که کدام را یادآور شوم؛ تحلیلی از زندگی امام
محمد تقی یا زندگی امام رضا و یا بررسی دوران امام محمد باقر که هریک
راهگشای چگونه زیستن و به زیستن است و تحلیل شرایط سیاسی – اجتماعی آن زمان
و ضرورت برخورداری از نگاهی ژرف به حاکمیت و حکومت داری دوران بنی امیه و
بنی عباس است تا میرسد به توصیف عملکرد و اقدامات بنی اُمیه با کتاب
«سیاهکاری های بنی اُمیه» و نظام شاهنشاهی در ایران با عنوان کتاب «سقوط
شاه» و ده ها عنوان کتاب دیگر که نشان از دغدغه ایشان به ضرورت شناخت ابعاد
حاکمیت، دریافت صحیح از معنای زندگی و استواری در ایدئولوژی دین اسلام بر
اساس باورهای اصیل و عمیق دینی و نه اسلام وارونه است و تأکید بر نوع
اقداماتی که جامعه پویا و فعال و خلاق باید از خود بروز دهد می باشد.
بروجردی ادامه داد: اینک نیک می داند و یادآور میشود که شکوفائی اندیشه در
جامعة ایران نیازمند برخورداری از آزادی در بیان و ابراز عقیده است و به
این ترتیب او را وا میدارد تا کتاب های « نوای آزادی» و « بهار آزادی» را
به رشته تحریر در آورد. تا به جامعه یادآور شود که بدون بهره مندی از آزادی
در بیان و حفظ حریم خصوصی نمیتوان به تولید اندیشه دست یافت، عدم دستیابی
به اندیشه های نوین جهل و بی خبری که آفت جوامع بشری است را به همراه
خواهد داشت. نقش استاد صلواتی نجات جامعه از ندانستن است او این تلاش و راه
رسیدن به آن را با مقاومت در برابر ظلم و روشنگری به منصة عمل در
آورد. مقاومت در برابر کسانی که می گویند یک مرید نادان بیش از تملک شش دانگ
یک روستا ارزش دارد و در تمام این مسیر از تعلقات دنیایی به دور با ندای
درونش زمزمه میکند که:
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا چه نغزست و چه خوبست وچه زیباست خدایا
از آن آب حیاتست که ماچرخ زنانیم نه از کف و نه از نای نه دف هاست خدایا
وی خاطرنشان کرد: و ما را چنین باور آمد که علی (ع) فرمود : کانَ لی فیما مضی ( أو یکون لنا فی الحال) اخٌ فی الله و کان یُعظمهُ عینی صغر الدنیا فی عینه ....... و کاَن إذا بَدَهَهُ أمران نظر أیُّهما أقرَب الی الهوی فخالفهُ : از گذشته برادری داشتم (دارم)که آنچه او را در چشم من بزرگ میکرد کوچکی دنیا در چشم او بود ... او اگر در برابر دو انتخاب قرار میگرفت نگاه میکرد که کدام یک به هوای نفسش نزدیکتر است پس با آن مخالفت میکرد. و امروز او اسوه و الگوی زنان و مردانی است که برای رسیدن به حقیقت و کسب معرفت او را برگزیدهاند و با هم ندا سر میدهند که:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست
مشاهده تصاویر در سایت جماران، برای مشاهده کلیک کنید
مشاهده تصاویر در پرتال امام خمینی