زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

نگاهی به کتاب «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع)» نوشته فضل‌الله صلواتی

« باقرالعلوم(ع)، بنیادگذار مذهب تشیع »


     بهراد بهشتی/نویسنده و  پژوهشگر دینی


لینک مطلب در روزنامه اصفهان زیبا

 

زندگی و زمانۀ پنجمین پیشوای شیعیان اثناعشری، امام همام ابوجعفر محمد بن علی الباقر علیه‌السلام، در مقطعی مهم و سرنوشت‌ساز از تاریخ اسلام سپری شد. هنوز آثار و پیامدهای فاجعه جانسوز کربلا و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یارانش، در یاد جامعه تازه و حرکت‌ساز بود. پس از واقعه کربلا، حاکمان خونریز  بنی‌‌امیه، شورش مردم مدینه (واقعه حَرّه)، حرکت توابین به سرکردگی صحابی نامدار سلیمان بن صرد خزاعی و قیام مختار بن‌بی‌عبید ثقفی و نیز قیام عبدالله‌بن زبیر را به‌شدت سرکوب و صدای مخالفان و معترضان را خاموش کرده بودند. جامعه تحت ستم آن‌روز که از ظلم وستم امویان و دست‌نشاندگانشان نظیر مسلم بن عقبه و حجاج بن یوسف ثقفی به ستوه آمده بود، در دل خویش نطفه جنبش‌های اعتراضی بزرگی را می‌پرورد و جامعه آبستن حوادثی توفانی بود. از سوی دیگر، با پایان یافتن عصر نبوت و دوران ایمان ودر اثر فتنه‌هایی که از زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شده و به سه جنگ بزرگ داخلی در زمان امام علی بن ابی‌طالب(ع) انجامیده بود، مسلمانان به فرقه‌هایی کوچک و بزرگ تقسیم شده بود و از زیر خاکستر اختلافات مهیب صدر اسلام، جوانه پرسش‌هایی فراوان در ذهن و ضمیر جامعه روییده بود و با ظهور مفسران، محدثان، فقیهان و متکلمان بزرگ، رفته‌رفته، مکاتب عقیدتی و فقهی گوناگونی صورت می‌بست.

مکتب شیعه نیز که امام علی(ع) با اعتراض خود به شیوه گزینش نخستین خلیفه پیامبر، بذر آن را افکنده بود و بعدتر و در دوران خلافت عثمان، سویه اعتراضی قوی‌تری یافته و پس از واقعه کربلا توانسته بود احساسات خیل عظیمی از جامعه را با خود همراه سازد، تا آن زمان از نظر فکری و فقهی هویت متشخص و تفاوت بارزی با سواد اعظم مسلمانان نداشت اما در این دوران کم‌کم خود را نیازمند پدیدآوردن هویتی نو در پرتو مکتب عقیدتی و مذهب فقهی متفاوت با دیگر مسلمین می‌دید و امام محمد بن علی الباقر(ع) که در آن زمان فقیهی سرشناس و دانشمندی برجسته و وابسته به بیت پیامبر(ص) بود، قهرمان بی‌بدیل این دوران جدید بود و در سایه حکومت روبه زوال، بحران‌زده و بی‌ثبات اموی توانست کاری سترگ را سامان دهد و سنگ‌بنای مذهب شیعه را بنهد و آینده آن را شکل دهد. هر چند این نکته را نیز باید فرایاد داشت که شیعیان پس از واقعه عاشورا و به سبب معارضه بعضی یاران محمد بن حنفیه با پیروان امام علی بن الحسین السجاد(ع) بر سر پیشوایی شیعه و پدیدآمدن فرقۀ کیسانیه به سرکردگی مختار ثقفی، نخستین انشعاب درونی را تجربه کرده بودند، در دوران امام باقر نیز، گروهی به طرفیت از برادر کوچک‌تر آن حضرت، زید بن علی الشهید و با الگوگیری از حرکت عاشورا، زمینه‌های دومین انشعاب بزرگ درونی شیعیان را پدید آوردند که پس از قیام و شهادت زید بن علی، به «زیدیه» موسوم شدند.

امام باقر(ع) اما همچون پدرش امام سجاد(ع) و پیش از او عموی بزرگش، امام مجتبی(ع)، راهی متفاوت از قیام بر ضد حاکمیت سیاسی وقت برگزید و پای در راه مکتب‌سازی نهاد و با فعالیت فکری گسترده و آموزش معارف اهل بیت در قالب احادیث و روایات به جمع زیادی از علاقهمندان مواریث شیعی، در واقع نخستین بنیادگذاری مکتب فکری و فقهی شیعه را آغاز کرد، کاری که پس از او فرزند دانشمند و بزرگوارش امام جعفر بن محمد الصادق(ع) پی گرفت و آن را به حد اعلای شکوفایی و بالندگی رساند و بدین سان «مذهب جعفری» زاده شد.

دانشمند مجاهد دکتر فضل‌الله صلواتی که سالیانی پیش با تالیف کتاب ارزشمند «سیاه‌کاری‌های بنی‌امیه»، به بررسی چگونگی سربرآوردن حکومت بنی‌امیه پرداخته و شرحی کشاف از سیاه‌کاری‌ها و کج‌روی‌های آنان ارائه داده بود، این بار با تألیف کتاب دایره­المعارف گونه «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع)» به پژوهش درباره نقش تاریخ‌ساز آن امام همام پرداخته که در واقع می‌توان آن را پژوهشی درباره دوران پایانی حاکمیت اموی و اوان شکل‌گیری حکومت عباسی و حلقه وصل آن دو خلافت بزرگ جهان اسلام به شمار آورد. این کتاب قطور را که دستاورد مطالعه و پژوهشی تقریبا 8 ساله است، در بیش از 1700 صفحه، انتشارات صمدیه در زمستان 1398 به دست چاپ سپرده و روانه پیش‌خوان کتاب‌فروشی‌ها کرده است. دکتر صلواتی در پیش‌گفتار کتاب، با یاد آوری خاطره‌ای، انگیزه خود را برای تالیف این کتاب چنین بیان کرده است:

«سال‌ها قبل مرحوم مغفور آیت‌الله حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی که از رجال مبرز و شخصیت‌های والای انقلاب اسلامی ایران بودند، روزی نویسنده را به دفتر خود دعوت کردند و در ضمن صحبت فرمودند: اخیرا کتاب «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی(ع)» را که شما نوشته بودید خواندم و نهایت به آن علاقه‌مند شدم، لذا خواستم که شما را ملاقات کنم و از شما درخواست نمایم که همه کارهایتان را رها کنید و اقدام به نوشتن زندگانی امامان علی النقی و حسن عسکری علیهما السلام نمایید و من آمادگی خود را برای تامین هزینه‌های ماشین‌نویسی، چاپ و انتشار آن اعلام می‌دارم. در آن هنگام بنده نیز آمادگی خود را برای این خدمت بزرگ اعلام داشتم... در آن ایام چون تازه کتاب «سیاه‌کاری‌های بنی امیه» پایان یافته بود و من مطالعات وسیعی درباره بنی امیه داشتم، در اندیشه و افکارم هنوز تاریخ امویان رسوخ داشت، مناسب دیدم که تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع) داشته باشم، به اعتبار آنکه «کلهم نور واحد» و قصد داشتم بدون فوت وقت این خدمت را انجام دهم «ارداتی بنمایم تا سعادتی ببرم» و پس از آن اگر عمری بود به مطالعه و نوشتن زندگی امامان دهم و یازدهم بپردازم.  ولی چون به دریای اوصاف و معالی اخلاق امام پنجم(ع) گام نهادم، سر از پا نشناختم، غرق در دریای عنایات آن بزرگوار گردیدم...»این کتاب با شناخت کوتاهی از زندگانی امام پنجم حضرت باقر العلوم(ع) آغاز می‌شود و با مروری سریع بر زندگی آن امام همام، به بحث گسترده‌ای در باب «کلیاتی در بحث امامت و ولایت» می‌رسد. در این بخش نویسنده با استناد به سخنان و آموزه‌های بسیاری از دانشمندان، متکلمان و فیلسوفان فریقین و با پژوهشی دراز دامن در منابع علمی، به تشریح مسائلی چون امام، انسان کامل، ولایت تکوینی و تشریعی، امامت و ویژگی‌های آن در اسلام، امامت و خلافت و مقام و جایگاه امامان در مکتب تشیع می‌پردازد. 

فصل بعدی این کتاب متکفل بحثی مستوفا و سودمند درباره «روند مسائل اجتماعی مسلمانان در قرن اول و دوم هجری» است و مباحثی نظیر تاثیر اسلام در بین اعراب، برادری و برابری مسلمانان، جنگ‌ها و نبردها، موقعیت زنان و جایگاه بردگان و موالی در این دو سده است که با استناد به آیات و روایات و متون تاریخی به دقت پی گرفته شده است.

فصل دیگری از این کتاب به نقش کارساز و موثر ایرانیان در تاریخ اسلام و خدمات آنان به اسلام و مسلمانان به‌ویژه به نقش ایرانیان در قیام مختار ثقفی و مبارزه آنان با خلفای عباسی و نیز نقش موثر آنان در شکل‌دهی و گسترش دیوان‌سالاری خلافت اسلامی و نیز نهضت ایرانی شعوبیه و شخصیت‌هایی چون اسماعیل بن یسار، ابومسلم خراسانی و جاحظ پرداخته است. پس از این فصل، بررسی «دانش و تمدن مسلمین در قرن اول و نیمه نخست قرن دوم هجری» در دستور کار نویسنده قرار گرفته و او این فصل را با مباحثی چون بررسی تمدن و فرهنگ، تاریخ تمدن در آغاز مسلمانی، کتابت و نویسندگی، خطبه ها و خطیبان، شعر و موسیقی، عصبیت عربی، اهل ذمه و جزیه و اوضاع اجتماعی زمان خلفا سامان داده است.

بحث مفصـلی دربـاره علـم کلام و نحله‌هـای کلامی مسلمانان و نیز مذاهب و فِرَق مسلمین در دو سده نخست، در بخش بعدی کتاب دنبال می‌شود. بررسی شکل‌گیری تفکر شیعی و جایگاه علم کلام در میان شیعیان و نیز مباحثی چون غلو و غلات و انشعابات این مذهب نظیر کیسانیه و زیدیه و نیز فِرَق مُرجئه، خوارج، معتزله، اشاعره و تصوف اسلامی و اندیشه‌های عرفانی و اصول عقاید، شخصیت‌های تاثیرگذار و تاریخ تحولات آنان در این فصل به انجام رسیده است.

فصل بعدی این کتاب با عنوان«دانش حدیث در سنت محمدی(ص)» گشوده می‌شود و نخست اصطلاحات مهم تاریخ و حدیث نظیر صحابه و تابعین و... ریشه‌یابی می‌گردد. سپس به مباحث مهمی چون شناخت حدیث، انتقال و نشر حدیث، علم حدیث، کتابت و تدوین حدیث و قرآن، جعل و تحریف قرآن و حدیث، تاریخ و سیر حدیث‌نگاری، کتب اربعه شیعه و صحاح سته اهل سنت و نیز جایگاه والای امام محمد باقر(ع) به عنوان احیاگر علم الحدیث می‌پردازد.

نویسنده کتاب در فصل بعدی با نام «فقه و فقاهت در دوران امام صادق(ع) و بدعت‌ها در دین» به نقش فقه و فقاهت، فقهای اهل سنت و شیعه و برخی از نظریات فقهی امام پنجم(ع)، مقابله با بدعت و بدعت‌گذاران و نیز مقابله باقرالعلوم(ع) با فرقه قدریه پرداخته است.

«شعر و شاعران و ادیبان تا اوایل قرن دوم هجری» نام فصلی دیگر از این کتاب است که با بررسی جایگاه شعر و شاعران در صدر اسلام و سپس شاعران مدح‌گوی دوران بنی امیه آغاز می‌شود و به شعر سیاسی در دوران امام باقر(ع) و نیز برخی شاعران معاصر با آن حضرت نظیر اخطل، فرزدق، جریر بن عطیه، کمیت بن زیاد اسدی، سکینه بنت الحسین، سید اسماعیل حمیری و... پایان می‌یابد.

امام محمد بن علی الباقر(ع) با ده تن از خلفای اموی و مروانی معاصر بودند از این رو سه فصل بعدی این کتاب به «خلفای بنی ‌امیه در روزگار امام پنجم(ع)» و «حاکمیت و سقوط بنی‌امیه» و «فتوحات و کشورگشایی‌ها تا پایان امویان» اختصاص یافته است. بررسی و شرح تاریخ و اقدامات خلیفگان این سلسله، شیوه سیاست‌ورزی و اداره حکومت، اختناق و سرکوب هولناک در این دوران و عواملی که به زوال و سقوط امویان و برآمدن عباسیان انجامید، و نیز فتح روم و بیت المقدس، ایران، مصر و آفریقا، هند و چین در این سه فصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و البته پیش از این نیز در کتاب «سیاه‌کاری‌های بنی‌امیه» به صورت مفصل مواردی از این بخش، پژوهش و منتشر شده بود.

در عین حال همۀ فصول گذشته به‌سان مقدمه‌ای بود بر فصل «برخی حوادث و وقایع دوران امام محمد باقر(ع)» که در آن به صورت مفصل به واقعه جانسوز عاشورای سال 61 هجری و حضور امام محمد باقر که در آن هنگام کودکی چهارساله بود و نیز پیامدهای آن فاجعه دردآور پرداخته می‌شود. نهضت‌ها و قیام‌ها و شورش‌های فرقه‌ای که در زمان امام باقر و اندکی پس از آن به وقوع پیوست، نظیر قیام مختار ثقفی، خروج عبدالله بن زبیر، خوارج، قیام زید بن علی بن الحسین، خروج ابومسلم خراسانی، قیام شهید فخ، محمد بن عبدالله بن حسن مثنی ملقب به نفس زکیه و قیام دیگر علویان در فصل بعدی این کتاب بررسی می‌شود.

شرح زندگی صحابیانی که تا زمان امام باقر(ع) زنده بودند و زندگی و مرگ برخی از معاریف، عالمان و تابعین معاصر با آن بزرگوار و نیز راویان و شاگردان و اصحاب آن امام همام از فریقین، در فصول بعدی کتاب دنبال می‌شود.

«خاندان مطهر و خویشاوندان حضرت امام محمد باقر(ع) فصل بعدی این کتاب است که متکفل شرح حال و زندگانی پدر بزرگوارش امام علی بن الحسین سید الساجدین(ع)، مادر والاگهرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی(ع)، همسر گرامی‌اش امّ­فروه، فاطمه بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر، فرزند دانشمندش امام جعفر صادق(ع)، و دیگر برادران، خواهران، همسران، فرزندان و برادرزادگان آن حضرت و نیز شماری از خویشاوندانش از بنی هاشم در این فصل به صورتی محدود و مختصر مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل بعدی کتاب نیز شرح «تولد و نص بر امامت، القاب و گوشه‌هایی از زندگانی امام محمد باقر(ع)» را در بردارد: «بنا به نوشته شیخ مفید امام باقر(ع) روز جمعه اول ماه رجب در سال 57 هجری به دنیا آمدند، نام آن حضرت را "محمد" [گذاشتند] و مشهورترین لقب مبارکشان "باقر" می‌باشد. امام محمد باقر(ع) نخستین هاشمی بودند که از پدر و مادری هاشمی و هر دو از اولاد فاطمه زهرا(س) متولد شدند.»

حدیث مشهور دیدار صحابی جلیل جابربن عبدالله انصاری با امام باقر(ع) و رساندن سلام حضرت ختمی مرتبت(ص) به حضرت باقر را در این فصل می‌توان خواند. همچنین سخنان بسیاری از بزرگان و مشاهیر دانشمندان در ستایش مقام و جایگاه والا و بی‌نظیر باقر العلوم(ع) و «جلوه‌هایی از دانش امام محمد باقر(ع)» را به ویژه در عرصۀ تفسیر و تاویل قرآن کریم و دانش حدیث و پاره‌ای از مناظرات آن حضرت با اسقف مسیحیان و مذاکرات علمی با عمر بن عبدالعزیز، در این فصل و فصل بعدی می‌توان پی گرفت.

«مراتب ایمان در نظر امام باقر» فصل دیگری از این کتاب است که به سخنان گهربار آن حضرت در موضوع توحید، عبادت، دعا و یاد خدا و نیز امید به رحمت الاهی و نیز چگونگی عبادت و نیایش و خضوع و خشوع آن حضرت می‌پردازد. از آن جمله به حدیثی از آن حضرت در صفات پرهیزگاران اشاره می‌شود که فرمود:

«ان اهل التقوی ایسر اهل الدنیا مئونه و اکثرهم لک معونه تذکر فیعینونک و ان نسیت ذکروک قوَّالون بامر الله قوَّامُون علی امر الله... پرهیزگاران، کم هزینه‌ترین مردم دنیا و بیشترین یارى رسانندگان به تو هستند؛ [خدا را ] یاد مى‌کنى و آنان یارى‌ات مى‌کنند و اگر فراموش کنى، به یادت مى‌آورند؛ فرمان خدا را همواره بر زبان می‌آورند و پایبند به فرمان خدا و اجرا کننده آن هستند...»

فصل بعدی این کتاب به «نقش امام(ع) در حرکت‌های ضد ظلم» اختصاص دارد و به ایستادگی امام در برابر ستمگران، مبارزه آن حضرت با ظلم، مبانی مبارزاتی امام، رویارویی آن حضرت با هشام و مسئلۀ عدالت و نیز تقیه می‌پردازد.

فضائل و مکارم امام، شخصیت، چهرۀ مبارک آن امام عالی‌مقام و نیز عنایت آن حضرت به خویشاوندان و نیازمندان و رویاروییش با عالمان درباری و خلیفگان و نیز پاره‌ای از سخنان و نصایح و کلمات درَربار باقرالعلوم (ع) در فصول بعدی کتاب قرار گرفته است.

واپسین فصول کتاب نیز به شهادت، وصیت‌ها و مزار مطهر امام محمد بن علی الباقر(ع) در بقیع اختصاص یافته و کتاب با فصلی درباره «زیارت پیامبر و امامان و دیگر عباد صالح خدا» پایان می‌یابد که نقدی علمی بر دیدگاه وهابیان درباره نفی توسل و زیارت را در خود دارد. تعدادی تصویر از قبرستان بقیع پیش و پس از تخریب بقاع متبرکه آن، زینت بخش صفحات پایانی کتاب شده است.

این کتاب البته از پاره‌ای اشتباهات چاپی تهی نیست که امید است در چاپ‌های بعدی رفع گردد. همچنین با توجه به قطر زیاد و سنگینی آن، شاید مناسب‌تر بود که در دو یا سه جلد به چاپ رسد تا استفاده از آن برای خوانندگان آسان‌تر باشد.

نگاهی به کتاب «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع)» نوشته فضل‌الله صلواتی

باقرالعلوم(ع)،  بنیادگذر مذهب تشیع


     بهراد بهشتی/ نویسنده و  پژوهشگر دینی

 

زندگی و زمانۀ پنجمین پیشوای شیعیان اثناعشری، امام همام ابوجعفر محمد بن علی الباقر علیه‌السلام، در مقطعی مهم و سرنوشت‌ساز از تاریخ اسلام سپری شد. هنوز آثار و پیامدهای فاجعه جانسوز کربلا و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یارانش، در یاد جامعه تازه و حرکت‌ساز بود. پس از واقعه کربلا، حاکمان خونریز  بنی‌‌امیه، شورش مردم مدینه (واقعه حَرّه)، حرکت توابین به سرکردگی صحابی نامدار سلیمان بن صرد خزاعی و قیام مختار بن‌بی‌عبید ثقفی و نیز قیام عبدالله‌بن زبیر را به‌شدت سرکوب و صدای مخالفان و معترضان را خاموش کرده بودند. جامعه تحت ستم آن‌روز که از ظلم وستم امویان و دست‌نشاندگانشان نظیر مسلم بن عقبه و حجاج بن یوسف ثقفی به ستوه آمده بود، در دل خویش نطفه جنبش‌های اعتراضی بزرگی را می‌پرورد و جامعه آبستن حوادثی توفانی بود. از سوی دیگر، با پایان یافتن عصر نبوت و دوران ایمان ودر اثر فتنه‌هایی که از زمان خلیفه سوم عثمان بن عفان آغاز شده و به سه جنگ بزرگ داخلی در زمان امام علی بن ابی‌طالب(ع) انجامیده بود، مسلمانان به فرقه‌هایی کوچک و بزرگ تقسیم شده بود و از زیر خاکستر اختلافات مهیب صدر اسلام، جوانه پرسش‌هایی فراوان در ذهن و ضمیر جامعه روییده بود و با ظهور مفسران، محدثان، فقیهان و متکلمان بزرگ، رفته‌رفته، مکاتب عقیدتی و فقهی گوناگونی صورت می‌بست.

مکتب شیعه نیز که امام علی(ع) با اعتراض خود به شیوه گزینش نخستین خلیفه پیامبر، بذر آن را افکنده بود و بعدتر و در دوران خلافت عثمان، سویه اعتراضی قوی‌تری یافته و پس از واقعه کربلا توانسته بود احساسات خیل عظیمی از جامعه را با خود همراه سازد، تا آن زمان از نظر فکری و فقهی هویت متشخص و تفاوت بارزی با سواد اعظم مسلمانان نداشت اما در این دوران کم‌کم خود را نیازمند پدیدآوردن هویتی نو در پرتو مکتب عقیدتی و مذهب فقهی متفاوت با دیگر مسلمین می‌دید و امام محمد بن علی الباقر(ع) که در آن زمان فقیهی سرشناس و دانشمندی برجسته و وابسته به بیت پیامبر(ص) بود، قهرمان بی‌بدیل این دوران جدید بود و در سایه حکومت روبه زوال، بحران‌زده و بی‌ثبات اموی توانست کاری سترگ را سامان دهد و سنگ‌بنای مذهب شیعه را بنهد و آینده آن را شکل دهد. هر چند این نکته را نیز باید فرایاد داشت که شیعیان پس از واقعه عاشورا و به سبب معارضه بعضی یاران محمد بن حنفیه با پیروان امام علی بن الحسین السجاد(ع) بر سر پیشوایی شیعه و پدیدآمدن فرقۀ کیسانیه به سرکردگی مختار ثقفی، نخستین انشعاب درونی را تجربه کرده بودند، در دوران امام باقر نیز، گروهی به طرفیت از برادر کوچک‌تر آن حضرت، زید بن علی الشهید و با الگوگیری از حرکت عاشورا، زمینه‌های دومین انشعاب بزرگ درونی شیعیان را پدید آوردند که پس از قیام و شهادت زید بن علی، به «زیدیه» موسوم شدند.

امام باقر(ع) اما همچون پدرش امام سجاد(ع) و پیش از او عموی بزرگش، امام مجتبی(ع)، راهی متفاوت از قیام بر ضد حاکمیت سیاسی وقت برگزید و پای در راه مکتب‌سازی نهاد و با فعالیت فکری گسترده و آموزش معارف اهل بیت در قالب احادیث و روایات به جمع زیادی از علاقهمندان مواریث شیعی، در واقع نخستین بنیادگذاری مکتب فکری و فقهی شیعه را آغاز کرد، کاری که پس از او فرزند دانشمند و بزرگوارش امام جعفر بن محمد الصادق(ع) پی گرفت و آن را به حد اعلای شکوفایی و بالندگی رساند و بدین سان «مذهب جعفری» زاده شد.

دانشمند مجاهد دکتر فضل‌الله صلواتی که سالیانی پیش با تالیف کتاب ارزشمند «سیاه‌کاری‌های بنی‌امیه»، به بررسی چگونگی سربرآوردن حکومت بنی‌امیه پرداخته و شرحی کشاف از سیاه‌کاری‌ها و کج‌روی‌های آنان ارائه داده بود، این بار با تألیف کتاب دایره­المعارف گونه «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع)» به پژوهش درباره نقش تاریخ‌ساز آن امام همام پرداخته که در واقع می‌توان آن را پژوهشی درباره دوران پایانی حاکمیت اموی و اوان شکل‌گیری حکومت عباسی و حلقه وصل آن دو خلافت بزرگ جهان اسلام به شمار آورد. این کتاب قطور را که دستاورد مطالعه و پژوهشی تقریبا 8 ساله است، در بیش از 1700 صفحه، انتشارات صمدیه در زمستان 1398 به دست چاپ سپرده و روانه پیش‌خوان کتاب‌فروشی‌ها کرده است. دکتر صلواتی در پیش‌گفتار کتاب، با یاد آوری خاطره‌ای، انگیزه خود را برای تالیف این کتاب چنین بیان کرده است:

«سال‌ها قبل مرحوم مغفور آیت‌الله حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی که از رجال مبرز و شخصیت‌های والای انقلاب اسلامی ایران بودند، روزی نویسنده را به دفتر خود دعوت کردند و در ضمن صحبت فرمودند: اخیرا کتاب «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی(ع)» را که شما نوشته بودید خواندم و نهایت به آن علاقه‌مند شدم، لذا خواستم که شما را ملاقات کنم و از شما درخواست نمایم که همه کارهایتان را رها کنید و اقدام به نوشتن زندگانی امامان علی النقی و حسن عسکری علیهما السلام نمایید و من آمادگی خود را برای تامین هزینه‌های ماشین‌نویسی، چاپ و انتشار آن اعلام می‌دارم. در آن هنگام بنده نیز آمادگی خود را برای این خدمت بزرگ اعلام داشتم... در آن ایام چون تازه کتاب «سیاه‌کاری‌های بنی امیه» پایان یافته بود و من مطالعات وسیعی درباره بنی امیه داشتم، در اندیشه و افکارم هنوز تاریخ امویان رسوخ داشت، مناسب دیدم که تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد باقر(ع) داشته باشم، به اعتبار آنکه «کلهم نور واحد» و قصد داشتم بدون فوت وقت این خدمت را انجام دهم «ارداتی بنمایم تا سعادتی ببرم» و پس از آن اگر عمری بود به مطالعه و نوشتن زندگی امامان دهم و یازدهم بپردازم.  ولی چون به دریای اوصاف و معالی اخلاق امام پنجم(ع) گام نهادم، سر از پا نشناختم، غرق در دریای عنایات آن بزرگوار گردیدم...»این کتاب با شناخت کوتاهی از زندگانی امام پنجم حضرت باقر العلوم(ع) آغاز می‌شود و با مروری سریع بر زندگی آن امام همام، به بحث گسترده‌ای در باب «کلیاتی در بحث امامت و ولایت» می‌رسد. در این بخش نویسنده با استناد به سخنان و آموزه‌های بسیاری از دانشمندان، متکلمان و فیلسوفان فریقین و با پژوهشی دراز دامن در منابع علمی، به تشریح مسائلی چون امام، انسان کامل، ولایت تکوینی و تشریعی، امامت و ویژگی‌های آن در اسلام، امامت و خلافت و مقام و جایگاه امامان در مکتب تشیع می‌پردازد. 

فصل بعدی این کتاب متکفل بحثی مستوفا و سودمند درباره «روند مسائل اجتماعی مسلمانان در قرن اول و دوم هجری» است و مباحثی نظیر تاثیر اسلام در بین اعراب، برادری و برابری مسلمانان، جنگ‌ها و نبردها، موقعیت زنان و جایگاه بردگان و موالی در این دو سده است که با استناد به آیات و روایات و متون تاریخی به دقت پی گرفته شده است.

فصل دیگری از این کتاب به نقش کارساز و موثر ایرانیان در تاریخ اسلام و خدمات آنان به اسلام و مسلمانان به‌ویژه به نقش ایرانیان در قیام مختار ثقفی و مبارزه آنان با خلفای عباسی و نیز نقش موثر آنان در شکل‌دهی و گسترش دیوان‌سالاری خلافت اسلامی و نیز نهضت ایرانی شعوبیه و شخصیت‌هایی چون اسماعیل بن یسار، ابومسلم خراسانی و جاحظ پرداخته است. پس از این فصل، بررسی «دانش و تمدن مسلمین در قرن اول و نیمه نخست قرن دوم هجری» در دستور کار نویسنده قرار گرفته و او این فصل را با مباحثی چون بررسی تمدن و فرهنگ، تاریخ تمدن در آغاز مسلمانی، کتابت و نویسندگی، خطبه ها و خطیبان، شعر و موسیقی، عصبیت عربی، اهل ذمه و جزیه و اوضاع اجتماعی زمان خلفا سامان داده است.

بحث مفصـلی دربـاره علـم کلام و نحله‌هـای کلامی مسلمانان و نیز مذاهب و فِرَق مسلمین در دو سده نخست، در بخش بعدی کتاب دنبال می‌شود. بررسی شکل‌گیری تفکر شیعی و جایگاه علم کلام در میان شیعیان و نیز مباحثی چون غلو و غلات و انشعابات این مذهب نظیر کیسانیه و زیدیه و نیز فِرَق مُرجئه، خوارج، معتزله، اشاعره و تصوف اسلامی و اندیشه‌های عرفانی و اصول عقاید، شخصیت‌های تاثیرگذار و تاریخ تحولات آنان در این فصل به انجام رسیده است.

فصل بعدی این کتاب با عنوان«دانش حدیث در سنت محمدی(ص)» گشوده می‌شود و نخست اصطلاحات مهم تاریخ و حدیث نظیر صحابه و تابعین و... ریشه‌یابی می‌گردد. سپس به مباحث مهمی چون شناخت حدیث، انتقال و نشر حدیث، علم حدیث، کتابت و تدوین حدیث و قرآن، جعل و تحریف قرآن و حدیث، تاریخ و سیر حدیث‌نگاری، کتب اربعه شیعه و صحاح سته اهل سنت و نیز جایگاه والای امام محمد باقر(ع) به عنوان احیاگر علم الحدیث می‌پردازد.

نویسنده کتاب در فصل بعدی با نام «فقه و فقاهت در دوران امام صادق(ع) و بدعت‌ها در دین» به نقش فقه و فقاهت، فقهای اهل سنت و شیعه و برخی از نظریات فقهی امام پنجم(ع)، مقابله با بدعت و بدعت‌گذاران و نیز مقابله باقرالعلوم(ع) با فرقه قدریه پرداخته است.

«شعر و شاعران و ادیبان تا اوایل قرن دوم هجری» نام فصلی دیگر از این کتاب است که با بررسی جایگاه شعر و شاعران در صدر اسلام و سپس شاعران مدح‌گوی دوران بنی امیه آغاز می‌شود و به شعر سیاسی در دوران امام باقر(ع) و نیز برخی شاعران معاصر با آن حضرت نظیر اخطل، فرزدق، جریر بن عطیه، کمیت بن زیاد اسدی، سکینه بنت الحسین، سید اسماعیل حمیری و... پایان می‌یابد.

امام محمد بن علی الباقر(ع) با ده تن از خلفای اموی و مروانی معاصر بودند از این رو سه فصل بعدی این کتاب به «خلفای بنی ‌امیه در روزگار امام پنجم(ع)» و «حاکمیت و سقوط بنی‌امیه» و «فتوحات و کشورگشایی‌ها تا پایان امویان» اختصاص یافته است. بررسی و شرح تاریخ و اقدامات خلیفگان این سلسله، شیوه سیاست‌ورزی و اداره حکومت، اختناق و سرکوب هولناک در این دوران و عواملی که به زوال و سقوط امویان و برآمدن عباسیان انجامید، و نیز فتح روم و بیت المقدس، ایران، مصر و آفریقا، هند و چین در این سه فصل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و البته پیش از این نیز در کتاب «سیاه‌کاری‌های بنی‌امیه» به صورت مفصل مواردی از این بخش، پژوهش و منتشر شده بود.

در عین حال همۀ فصول گذشته به‌سان مقدمه‌ای بود بر فصل «برخی حوادث و وقایع دوران امام محمد باقر(ع)» که در آن به صورت مفصل به واقعه جانسوز عاشورای سال 61 هجری و حضور امام محمد باقر که در آن هنگام کودکی چهارساله بود و نیز پیامدهای آن فاجعه دردآور پرداخته می‌شود. نهضت‌ها و قیام‌ها و شورش‌های فرقه‌ای که در زمان امام باقر و اندکی پس از آن به وقوع پیوست، نظیر قیام مختار ثقفی، خروج عبدالله بن زبیر، خوارج، قیام زید بن علی بن الحسین، خروج ابومسلم خراسانی، قیام شهید فخ، محمد بن عبدالله بن حسن مثنی ملقب به نفس زکیه و قیام دیگر علویان در فصل بعدی این کتاب بررسی می‌شود.

شرح زندگی صحابیانی که تا زمان امام باقر(ع) زنده بودند و زندگی و مرگ برخی از معاریف، عالمان و تابعین معاصر با آن بزرگوار و نیز راویان و شاگردان و اصحاب آن امام همام از فریقین، در فصول بعدی کتاب دنبال می‌شود.

«خاندان مطهر و خویشاوندان حضرت امام محمد باقر(ع) فصل بعدی این کتاب است که متکفل شرح حال و زندگانی پدر بزرگوارش امام علی بن الحسین سید الساجدین(ع)، مادر والاگهرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی(ع)، همسر گرامی‌اش امّ­فروه، فاطمه بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر، فرزند دانشمندش امام جعفر صادق(ع)، و دیگر برادران، خواهران، همسران، فرزندان و برادرزادگان آن حضرت و نیز شماری از خویشاوندانش از بنی هاشم در این فصل به صورتی محدود و مختصر مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل بعدی کتاب نیز شرح «تولد و نص بر امامت، القاب و گوشه‌هایی از زندگانی امام محمد باقر(ع)» را در بردارد: «بنا به نوشته شیخ مفید امام باقر(ع) روز جمعه اول ماه رجب در سال 57 هجری به دنیا آمدند، نام آن حضرت را "محمد" [گذاشتند] و مشهورترین لقب مبارکشان "باقر" می‌باشد. امام محمد باقر(ع) نخستین هاشمی بودند که از پدر و مادری هاشمی و هر دو از اولاد فاطمه زهرا(س) متولد شدند.»

حدیث مشهور دیدار صحابی جلیل جابربن عبدالله انصاری با امام باقر(ع) و رساندن سلام حضرت ختمی مرتبت(ص) به حضرت باقر را در این فصل می‌توان خواند. همچنین سخنان بسیاری از بزرگان و مشاهیر دانشمندان در ستایش مقام و جایگاه والا و بی‌نظیر باقر العلوم(ع) و «جلوه‌هایی از دانش امام محمد باقر(ع)» را به ویژه در عرصۀ تفسیر و تاویل قرآن کریم و دانش حدیث و پاره‌ای از مناظرات آن حضرت با اسقف مسیحیان و مذاکرات علمی با عمر بن عبدالعزیز، در این فصل و فصل بعدی می‌توان پی گرفت.

«مراتب ایمان در نظر امام باقر» فصل دیگری از این کتاب است که به سخنان گهربار آن حضرت در موضوع توحید، عبادت، دعا و یاد خدا و نیز امید به رحمت الاهی و نیز چگونگی عبادت و نیایش و خضوع و خشوع آن حضرت می‌پردازد. از آن جمله به حدیثی از آن حضرت در صفات پرهیزگاران اشاره می‌شود که فرمود:

«ان اهل التقوی ایسر اهل الدنیا مئونه و اکثرهم لک معونه تذکر فیعینونک و ان نسیت ذکروک قوَّالون بامر الله قوَّامُون علی امر الله... پرهیزگاران، کم هزینه‌ترین مردم دنیا و بیشترین یارى رسانندگان به تو هستند؛ [خدا را ] یاد مى‌کنى و آنان یارى‌ات مى‌کنند و اگر فراموش کنى، به یادت مى‌آورند؛ فرمان خدا را همواره بر زبان می‌آورند و پایبند به فرمان خدا و اجرا کننده آن هستند...»

فصل بعدی این کتاب به «نقش امام(ع) در حرکت‌های ضد ظلم» اختصاص دارد و به ایستادگی امام در برابر ستمگران، مبارزه آن حضرت با ظلم، مبانی مبارزاتی امام، رویارویی آن حضرت با هشام و مسئلۀ عدالت و نیز تقیه می‌پردازد.

فضائل و مکارم امام، شخصیت، چهرۀ مبارک آن امام عالی‌مقام و نیز عنایت آن حضرت به خویشاوندان و نیازمندان و رویاروییش با عالمان درباری و خلیفگان و نیز پاره‌ای از سخنان و نصایح و کلمات درَربار باقرالعلوم (ع) در فصول بعدی کتاب قرار گرفته است.

واپسین فصول کتاب نیز به شهادت، وصیت‌ها و مزار مطهر امام محمد بن علی الباقر(ع) در بقیع اختصاص یافته و کتاب با فصلی درباره «زیارت پیامبر و امامان و دیگر عباد صالح خدا» پایان می‌یابد که نقدی علمی بر دیدگاه وهابیان درباره نفی توسل و زیارت را در خود دارد. تعدادی تصویر از قبرستان بقیع پیش و پس از تخریب بقاع متبرکه آن، زینت بخش صفحات پایانی کتاب شده است.

این کتاب البته از پاره‌ای اشتباهات چاپی تهی نیست که امید است در چاپ‌های بعدی رفع گردد. همچنین با توجه به قطر زیاد و سنگینی آن، شاید مناسب‌تر بود که در دو یا سه جلد به چاپ رسد تا استفاده از آن برای خوانندگان آسان‌تر باشد.

در حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد؛

صحبت از موازنه قوای تسلیحاتی نیست

وحشت از استراتژیهای جنگی است


منتشر شده در نشریه صبح بیداری، هفته اول اسفند 1398



        نفیسه آقاجان- حمله موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق با عنوان رسمی عملیات شهید سلیمانی یک عملیات نظامی در 18 دی 1398 بود که طی آن، نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پرتاب شماری موشکهای بالستیک از کرمانشاه، پایگاه عینالاسد در استان الانبار عراق و پایگاهی در نزدیکی فرودگاه اربیل در منطقه کردستان عراق را که محل استقرار نیروهای آمریکایی بودند، هدف قرار داد. جمهوری اسلامی ایران این حمله موشکی را پاسخ به حمله آمریکا به فرودگاه بغداد دانست که منجر به کشته شدن قاسم سلیمانی و همراهانش شد. این عملیات در ساعت 1:20 بامداد یعنی همان ساعت هدف قرار گرفتن خودروی قاسم سلیمانی و چند ساعت قبل از دفن پیکر او انجام شد.

پس از این اقدام جسورانه و به موقع سپاه پاسداران و انتقام سخت از این ترور ناجوانمردانه تحلیلگران در سراسر دنیا به تحلیل و نقد و بررسی این موضوع پرداختند.

دیوید اشمرلر کارشناس مؤسسه جیمز مارتین سنتر در مصاحبه با رادیو فردا، میگوید که موشکهای ایران دقیقتر از آنچه تصور میشود بودهاست. بنیاد بررسیهای جهانی میدلبری نیز تصاویر ماهوارهای از آشیانههای هواپیما که توسط موشکهای ایران تخریب شده منتشر میکند. به دنبال آن روزنامه وال استریت ژورنال نیز مینویسد که حمله ایران به پایگاههای آمریکا در عراق در کنار حمله به تأسیسات آرامکو عربستان در سپتامبر قبل با مشارکت ایران، یک زرادخانه موشکی را معرفی کرد که با کمالِ بلوغ، همراه با دقت و دارای قابلیت تهدید و بازدارندگی در برابر دشمنان منطقه ای ایران است و روزنامه واشینگتن پست با استناد به مقامات عالیرتبه دولت آمریکا اعلام میکند که ایران با سنجیدگی و دقت هدفگیری کردهاست تا از خسارت شدید و آغاز جنگ گسترده خودداری شود.

فردریک پلیتجن خبرنگار شبکه سیانان در تحلیل سیاسی و امنیتی حمله ایران به پایگاه عینالسد در تهران پس از سخنرانی ترامپ پیرامون این حمله میگوید: «ایرانیها با این حمله موشکی نشان دادند که توان پاسخ دادن به آمریکا را دارند ایرانیها همچنین نشان دادند که تسلیحات بسیار پیشرفتهای ساختهاند که میتوانند با آن اهدافی در خارج از کشور را هدف قرار دهند.»

سخنرانی ترامپ پس از حمله موشکی ایران که ایران را به همکاری در مقابله با داعش فراخوانده بود، از سوی رسانههای داخلی ایران عقبنشینی و ضعف وی از تهدید نظامی ایران تحلیل شد. برخی نیز این پاسخ جمهوری اسلامی را با توجه به اینکه از قبل به نیروهای خارجی اطلاع داده شده، صرفاً یک حرکت نمایشی همراه با بزرگنمایی و دروغ های بسیار برای راضی کردن افرادی میدانند که به آنها وعده انتقام سخت داده بودند.

در این میان در کشور خودمان نیز تحلیلگران و سیاستمدارانی بودند که این واقعه را بخوبی مورد تحلیل و بررسی قرار دادند. بر همین اساس ما نیز گفتگویی داشتهایم با دکتر فضلا... صلواتی نویسنده، پژوهشگر و از نیروهای ملی-مذهبی ، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی، که در ادامه ماحصل این گفتگو را با یکدیگر میخوانیم.

* ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهادت ایشان چه تبعاتی را برای ترامپ در آستانه انتخابات پیش روی آمریکا خواهد داشت؟ 

ترور شهید سلیمانی نشاندهنده آن بود که رییس جمهور و حکومت آمریکا تروریست و تروریستپرور است . مشخص شد که بوجودآورنده داعش، القاعده و طالبان بوده است. عمل انجام شده یک اقدام تروریستی آنهم توسط یکی از قدرتمندترین ممالک است که از نظرسلاح بالطبع برتریهایی را دارد. ولی با این عمل، همانند دزدان دریایی که چون نمیتوانند رسماً رو در رو شوند مخالفان خود را ترور میکنند؛ خود را پست و بیارزش نشان دادند. تروریستی که خود را در حد اسرائیل اشغالگر پایین آورده، اسرائیل که هر روزی به اصطلاح بندال کشورهای دیگر باید باشد تا خود و امنیتش و سرزمین اشغالیش را حفظ کند.  بعد از این ترور ناجوانمردانه حمایت از ترامپ پایین آمد و او در نظر مردم آمریکا حقیر شد و طبیعتاً عقلای کشور آمریکا از این عمل ترامپ شرمندهاند و هرگز به یک تروریست رأی نمیدهند.

*دقت حمله موشکی ایران به عینالاسد بسیار دقیق بود و موجب شد زیرساختهای آمریکا نابود شود. این توان دفاعی ایران چه پیامی را می تواند به دشمنان جمهوری اسلامی ایران برساند؟

البته زیرساختهای آمریکا در همان زیرساختهای پایگاه عینالاسد نابود شد. آمریکا انتظار این حمله را داشت و میدانست در عراق این اتفاق خواهد افتاد. آمریکا به توان موشکی ایران واقفست و میداند که موشکهای ایران نقطهزن است، لذا سربازان خود را در پناهگاه جا داده بود که آسیبی به آنها نرسد. پیام ایران برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران این است که در هر شرایطی از مرز و بوم و ملت خود دفاع میکند و انتقام کشتههای خود را میگیرد ولی نخواسته که انسانی کشته شود.

*اعلام دولت عراق مبنی بر اطلاع از حمله ایران به پایگاه عین الاسد و در ادامه تصویب قانون اخراج سربازان آمریکایی در عراق چه پیامدهایی را برای آمریکا و سایر کشورهای بلوک غرب مستقر در عراق دارد؟

همه متحدان آمریکا باید بدانند که اگر ضربهای به ایران بزنند باید تحمل انتقام ایران را داشته باشند. در هر صورت امکان وقوع جنگ بین ایران و برخی آنها وجود دارد و بیش از همه اسرائیل و امارات از متحدان آمریکا هستند که در تیررس ایرانند و بیشترین آسیب را خواهند دید البته ایران هم بینصیب نخواهد ماند.

پیام برای آمریکا و متحدانش این است که ایران در هر شرایطی  میتواند از خود دفاع نماید چه در خود عراق و چه در کشورهای خودشان.

*به نظر شما آیا این حمله تلفاتی داشته و اگر چنین بوده است چرا تلفات عین الاسد اعلام نمیشود؟

چون ایران قبل از عملیات انتقام سخت خبر حمله را به عراق داده بود،  عراق هم بالطبع آمریکا را در جریان گذاشته بود لذا آمریکا هم به نیروهای خود آماده باش داده و انتظار حمله انتقامی را داشت. معلوم نیست تلفاتی داشته باشد اگر هم بوده از ترس یا موج انفجار بوده است و به نظر بنده اگرکسی کشته شده باشد با سر و صدا اعلام میکردند.

*خودداری طرف ها از تداوم تنش و رسیدن به جنگ تا چه حد پایدار خواهد بود و آیا خود ماهیت این حمله واکنش جدی از سوی واشنگتن در پی دارد؟

خودداری آنها بخاطر انتخابات آمریکا و اسراییل است. آنها تا انتخاباتشان مماشات میکنند و اقدامات خود را برای بعد از انتخابات گذاشتهاند. مگر آنکه ایران حرکتی جدید انجام دهد. ترامپ نمیخواهد قبل از انتخابات جنگطلب و طرفدار کشتار مردم معرفی شود ولی پس از انتخابات معلوم نیست چه خواهد شد.

*این اقدام ایران در حمله به اهداف آمریکا در عراق می تواند دارای چه ابعادی در حوزه نظامی و امنیتی برای عراق و کل منطقه باشد؟ آیا اکنون با انجام این حمله موشکی، موازنه قوا یا حداقل موازنه وحشت شکل گرفته است؟

نشان میدهد ایران قدرت بر هر اقدامی را دارد و میتواند پاسخگوی حملات باشد و هرگز کوتاه نمیآید. روی همین حساب است که عربستان و امارات به وحشت افتادهاند. آنها میدانند که مانند اسراییل مورد توجه آمریکا نیستند و چون تاسیسات آرامکو زده شد نتوانستند عکسالعملی نشان دهند. برای آمریکاییها امنیت اسراییل مهم است نه عربستان و امارات و بحرین، و آنها با آن همه هزینه کردن و گاو شیرده بودن بیش از همه نگرانند. آمریکا از لحاظ تجهیزات نظامی نیرومند است ولی عربستان و امارات و بحرین در معرض نابودی قرار میگیرند و وحشت آمریکا بیشتر از همین است، در اینجا صحبت از موازنة قوای تسلیحاتی نیست، وحشت از استراتژیهای جنگی است.

*اکنون صحنه تحولات عراق به کدام سمت و سو پیش خواهد رفت؛ بحران و جنگ نظامی یا کاهش تنش؟

هنوز عراق آشفته است بین مردم و دولت تفاهم نیست، آنها خواستهاند که نیروهای آمریکایی از کشورشان خارج شوند. در حال حاضر نیروهای آمریکایی در عراق مسلطند و با مردم عراق مثل کشورهای مستعمره برخورد میکنند و چون مخالفتها و کشتههایی در تظاهرات داخلی داشتهاند معلوم نیست به این زودیها وحدتی بین مردم عراق ایجاد شود و امکان خونریزی بیشتر هست؛ در عراق بهانة مردم برای این مخالفتها فقر و بیکاری و عدم امکانات است. تا کنون دولتشان نتوانستهاند اقدام مثبتی انجام دهند. با اینکه صدور نفت در آنجا بسیار است و تحریمی ندارند ولی نتوانستند اقتصاد و سیاست و حمایت مردم را مدیریت کنند حتی نتوانستهاند  بدهیهایشان را به ایران و دیگر کشورها پرداخت کنند. به نظر بنده آمریکا همچنان تا مدتی با قدرت باقی خواهد ماند و نگرانیها تا حدی برای ایران و عراق و بعضی از کشورهای منطقه است.

و در نهایت گفتگو با دکتر صلواتی را با یادداشتی از ایشان به پایان میرسانیم.

«ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد»

از روز 25 آبان تا امروز، هر روزی خبری ناخوشایند و رنجآور به گوش میرسد، خبر از مرگ انسانهائی که از رنج نداری و فقر و بیکاری، فریاد بر آوردند، مشتها را گره کرده و از گرانی ارزاق و نیازهای همگانی نالیدند، به گران شدن بنزین اعتراض داشتند که عامل تورّم و گرانی وحشتناک در همه عرصه های زندگی میشود، (که تأثیرات آن زود نمایان شد)، آیا باید به خاطر اعتراضشان کشته شوند؟ آنها که عیششان مدام و زندگیشان به کام است، چگونه میتوانند درد فقر و نداری را لمس کنند و بدانند که هشتاد درصد مردم چه میکشند؟

چرا باید در تشییع جنازة شهیدی سرافراز سردار سپهبد سلیمانی، نزدیک به 100نفر از مردم پرشور و با ایمان کرمان، زیر دست و پا از بین بروند، آیا مسؤلان شهر، جمعیت اهواز، مشهد و تهران را ندیده بودند که نتوانستند برای خاکسپاری سردار شهید برنامهریزی، و هماهنگی کنند که آسیبی به کسی نرسد؟ چهل سال از انقلاب گذشته، هزاران شهید تشییع شدهاند ولی غفلت مسؤلان سرجای خود باقی مانده است، پاسخ عشق و ارادت، آیا مرگ است؟

جوانان هموطن که برای دیدار اقوام و ازدواج با دختران ایرانی آمده بودند و با شور و عشق و امید به طرف محل درس و یا زندگیشان میرفتند، آیا با خطائی و یا غفلت و بیتوجهی و عدم آگاهی، هواپیمایشان مورد اصابت موشک قرار گرفته و سرنگون شود و 176 انسان امیدوار و جوانان نخبه یکباره ذغال شوند؟ آیا ما خود را میبخشیم!؟ اینکه بگوئیم: کاش من هم با آنها بودم یا کشته میشدم، کافی است؟ من و شما باید وظیفهمان را انجام دهیم، با مردن ما که مسافران هواپیما زنده نمیشوند.

در سیلهای مداوم، زلزلهها، سقوط اتوبوس به دره، تصادفات بسیار در سطح کشور  و... و بحرانهای دیگر، که از پیش برای آن فکری نشده، در اثر بیکفایتی و بیلیاقتی امثال ما نیست!؟

آب بسیار و فوقالعاده خوزستان که تا کرمان و فارس و یزد را میتواند سیراب کند، بازهم باید قربانی بگیرد و ویرانی به بار آورد؟ و بعضیها برای رأی آوردن، علیه مردم شعار دهند که آب خوزستان نبایستی در هیچ استانی جاری شود و عمدة آن به خلیج فارس سرازیر شود، سادهاندیشان هم این شعارها را باور میکنند.

آیا این عدم مدیریت بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی از عدم تخصص و نبودن آگاهی و بیبرنامگی ما و گوشههائی از عذاب الهی نیست؟ آیا اینها هم خطاها و توطئههای آمریکایی، صهیونیستی و تروریستی و آدمکشی است؟

آیا نمیتوانیم با نرمش در برخی موارد بین دولت و ملت تفاهم برقرار کنیم؟ مردم که صداقت خود را در تشییع جنازة سردار با اخلاص وطن، نشان دادند، آیا حکومت هم میتوانست با تأیید صلاحیتهای وسیع برای مجلس قدمی به سود این ملت بردارد؟

چگونه بیشتر شایستگان را، حتی آنها که سالها در مجلس بودهاند، ردّصلاحیت میکنند، صلاحیت خود آنها را چه کسی تأیید میکند؟ سؤال اینجاست که با این رد صلاحیتهای گسترده که در هر دوره اتفاق میافتد آیا کسی انتظار مدیریت صحیح در امور کشور و بحرانها را دارد؟  لااقل آنها که دور و اطراف افراد مسن و ریش سفید شورای نگهبان هستند، بهتر نبود در این شرایط زمانی دستی پیشرو میگرفتند و به خاطر این همه مصیبت و کشتههایی که ملت در ماه اخیر داده، به خاطر خطای دستاندرکاران، اعلام میکردند که افراد را به خاطر موضعگیریهای سیاسی و فکری، ردّصلاحیت نکردهاند، برای آنها جناح و گروه و راست و چپ و میانهرو فرقی نمیکند.

در شرایطی که انتخابات دو مرحلهای شده، کاش نمکی بر زخم دل بازماندگانِ درگذشتگان نمیپاشیدند، و لااقل پاداشی به تشییعکنندگان شهدا داده و در انسجام و اتحاد ملی میکوشیدند!

نظارت استصوابی سنگی است که جلوی پای آزادی و دموکراسی و مردمسالاری انداخته شده است، آقایان افرادی را تعیین میکنند که مردم به آنها رأی بدهند و آیا این اهانت به ملت بزرگ و باشخصیت ایران نیست؟ و هر دوره کرسیهای مردم سالاری را از شایستگان تهی میکنند و آیا این اعمال مردم را برای شرکت در انتخابات تشویق میکند؟ و همگان را برای تعیین سرنوشت جامعه به پای صندوقهای رأی می­کشاند؟ آیا شور و نشاط به فضای انتخابات میبخشد!؟

«... وَاعْتَبِرُوا بِما قَدْ رَأَیتُمْ مِنْ مَصارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ قَدْ تَزایلَتْ اَوْصالُهُمْ وَ زالَتْ اَبْصارُهُمْ وَ اَسْماعُهُمْ وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزَّهُمْ وَانْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعیمُهُمْ فَبُدِّلُوا بِقُرْبِ لأَوْلادِ فَقْدَها وَ بِصُحْبَةِ الاَْزْواجِ مُفارَقَتَها لا یتَفاخَرُونَ وَ لا یتَناسَلُونَ؛

(خطبه161نهج البلاغه)

[ای بندگان خدا!]... از آنچه بر گذشتگان شما رفت، عبرت بگیرید که چگونه بندهای بدن ایشان از هم جدا و چشمها و گوشهایشان زایل شد، و شرافت و شکوهشان از بین رفت و شادیها و خوشگذرانیهایشان از آنها جدا شد، نزدیکی فرزندان به دوری، و همنشینی با همسران به جدایی بدل شد. دیگر نه به هم می نازند و نه فرزندانی می آورند.»

برای درگذشتگان از هر گروه و هر طایفه، آرزوی رحمت و مغفرت دارد و برای خانوادههای داغدار آن شهیدان مظلوم، آرزوی صبر و اجر و سلامت دارد؟ و به همه تسلیت میگوید و سرسلامتی میدهد.

 رحمت ا... علیهم اجمعین

اصفهان-  فضل ا... صلواتی - 23 دیماه 1398