زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

مراسم سوکواری منزل سردار آقایی

شرکت در مراسم سوکواری منزل سردار آقایی با حضور رزمندان و سرداران دفاع مقدس همزمان با شب عاشورای 1440 قمری - 28 شهریور ماه

ر

از سمت چپ آقایان: سیدمعلمی، سردار حسن آقایی،  دکتر فضل الله صلواتی، دکتر مهرعلیزاده (استاندار اصفهان)، حاج مهدی منصوری (مداح)، - دکتر ساسان،‌ مرتضی تهرانی

مصاحبه ویژه نامه سپیدار - با موضوع قیام امام حسین(ع)

ر

 مصاحبه با ویژه نام سپیدار شماره سوم/ویژه نامه داخلی/ محرم1397 هجری شمسی

صاحب امتیاز: بنیاد فرهنگی- آموزشی امام صادق(ع)

مدیرمسئول: دکتر علی فقیه

سردبیر: سیدستار میراحمدی


رد پای ایام بر اندیشه های یک انقلابی

فضل الله صلواتی

سوال : آیا دلیل قیام امام حسین (ع) یک وظیفه سیاسی بود یا تکلیف دینی؟

پاسخ : بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته.

امام حسین(ع) در شرایطی قرار گرفت که باید نقش امامت خود را انجام دهد و در جهان آن اندیشه را ثابت کند. بعد از پیامبر(ص) مسیر خلافت تغییر پیدا کرد، رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه دگرگون شد، ولی امامت همچنان پایدار و ثابت بود. به طور کلی هیچ گونه ظلم و ستمی مورد تائید مردان خدا و امامان جانشین پیغمبر نیست. چه به عنوان اجتماعی و چه به عنوان سیاسی باشد و چه به عنوان عقیدتی، ظلم نباید باشد. اساس ظلم در جامعه اسلامی باید برچیده شود. وظیفه هر مسلمانی آن است که: هیچگاه به ستمکاران نزدیک نشود. تا می تواند باید با قدرت و سلطه، ظلم را از بین ببرد، اگر نمی تواند مانند امام حسین(ع)، با مظلومیت، با تبلیغ و یا اینکه خودش و خانواده اش را در راه مبارزه با ظلم و ایجاد عدالت، در این راه فدا کند. فرهیختگان جامعه همگی منافع ظاهری را می دیدند. به امام حسین می گویند اگر می‌خواهی بروی، خانواده ات را چرا به همراه می بری؟ شاید امام فرموده باشد: خدا خواسته که من را شهید ببیند و یا جدم از من خواسته که شهید باشم. چون امام(ع) می داندکه با این اسارت پیام ضد ظلم در همه جا، عالم گیر خواهد شد و همیشه خواهد ماند و پیام رسانی حضرت زینب(س) و دیگر خواهران و دختران امام حسین(ع)، پیام شهادت را به همه جا می رساندند. تا در مبارزه با ظلم پیروزی بدست بیاید، این که بعضی از محققین گفته‌اند امام به پشتوانه شیعیان و حامیان کوفه که شهر پرجمعیت و بزرگی بوده است، می خواسته که بر بنی امیه پیروز شود. ولی در هر شرایطی وظیفه امام ایجاد عدالت و مبارزه با ظلم است که چه به وسیله مبارزه باشد و چه به وسیله وظیفه امامت و چه وظیفه اجتماعی.


سوال: شما فرمودید حکومت یا ولایت  تغییر کرد ولی امامت وجود داشت. یعنی امامت پایدار بود ولی خلافت تغییر کرد. آیا شما قائل به دوگانگی خلافت و امامت هستید.

پاسخ : بله، دوگانگی مانعی ندارد. وقتی مردم نخواستند که کسی خلیفه باشد، مهم خواست مردم است. اگر مردم کسی را نخواستند یا دنبال نکردند. رهبری را نخواستند که شایسته و لایق و یا نالایق است . خوب آن رهبر کنار می رود. وقتی رهبری حضرت علی(ع) مورد قبول اکثریت مردم قرار نگرفت و جامعه با افراد دیگری بیعت کردند. حضرت علی(ع) که نمی‌خواهد اختلاف راه بیندازد،‌ جنگ و جدال داخلی ایجاد کند، نمی خواهد دشمنی برپا کند و نمی خواهد بین مسلمان های موجود تفرقه ایجاد کند، کنار می کشد و همین طور به عنوان مشورت گاهی با خلیفهها همکاری می کند و الّا حضرت می روند دنبال کشاورزی و دنبال آباد کردن زمین ها تا وقتی که دوباره مردم آمدند به سراغ حضرت و خواستند که به وسیلة امام(ع) اجرای عدالت شود.


سوال: آیا درست است که نتیجه بگیریم امامت یک امر الهی بوده ولی خلافت نه، آیا درست است؟

پاسخ: بله امامت یک امر الهی است، ایجاد عدالت از یک فرد کوچک جامعه تا بالاترین فرد، یک امر الهی است، ولی اگر مردم نخواستند عدالت داشته باشند و دنبال ظالم بروند به کسی مربوط نمی شود. همینطور که یک عده ای نماز خدا را نمی‌خوانند و از قلدران و دیکتاتورها حمایت می‌کنند،‌ در این صورت از مصلحان چه کاری ساخته است؟


سوال: پس، آن خوانش شهادت طلبانه که دکتر شریعتی در زمان معاصر داشتند را قبول ندارید؟

پاسخ: چرا قبول داریم. راه مبارزه ، راه شهادت است. در زمان شاه آنان که مبارزه می کردند یقین داشتند که بالاخره آخر و عاقبت اینها شهادت است. می‌دانستند قدرت ساکت نمی نشیند، قدرت مخالفان خود را به زندان می اندازد. امام حسین(ع) که بیشتر از امثال ما جامعه و مردم کوفه را می شناسد. امام حسین(ع) نیز می‌داندکه در این راه شهادت هم هست، اسیری خاندان هم هست،‌ امام(ع) هدف و نتیجه را در نظر دارد.


سوال: این نوع از شهادت طلبی و شیفته شهادت بودن، یک بحث است و اینکه مثلا من بروم فردی مثل انورسادات را ترور کنم و بدانم که بلافاصله پس از آن مرگ هست و یا حسن علی منصور را ترور کنم، بحثی دیگر، شما اینها را یکی می دانید؟

پاسخ : بستگی به نیت و انجام وظیفه هر کسی دارد، بعضی هم می دانند که اگر دستگیر شوند، باعث می شوند که یک عده‌ای دستگیر شوند و شکنجه شوند پس خود را می‌کشند. این دیگر خودکشی مخلد در آتش نیست، بلکه این برای حفظ جامعه، و دور کردن مبارزان از خطر، خودش را کشته است یا کسی به خاطر اینکه یک ظالم را از میان بردارد، ظالمی که احتمالا خیلی افراد را هم کشته است. آن فرد می‌گوید: من هم فدا شوم تا این عنصر ظالم و آلوده هم از میان برداشته شود. آن فرد به استقبال شهادت می رود برای اصلاح جامعه. حتی در امورات اجتماعی هم برخی اعلامیه‌های تند سیاسی منتشر می‌کنند. مشخص است که این کار موجب گرفتاری‌های سیاسی از جمله زندان و... خواهد شد. حال یک وقتی خیلی شدیدتر است، طوری که برود انورسادات را بکشد و یک وقت هم کمتر است مثلا در حد یک اعلامیة آگاهی بخش.


سوال: شاید اگر خبرنگارانی از بیرون بیایند و یک گروه فکری-مذهبی به نام شیعه را ببینند، آنها را به عنوان یک گروه مبارز، یک گروه انقلابی و یا هر اسم دیگری که روی آن بگذارند، می‌بینندکه همواره مخالف حکومت زمان بوده است.ما می خواهیم ببینیم، قیام امام حسین(ع) در به وجود آمدن این تصویر از شیعه چه جایگاهی داشته است؟

پاسخ : عرض کردم که، وظیفه امام ایجاد عدالت و مبارزه با ظلم است، با هر وسیله ای که می خواهد باشد. گاه می بینیم که به کشتن و گاهی به کشته شدن ترویج دین است. باید ببینیم اقتضای هر زمانی چیست؟ گاندی بیان میکند که من چیز تازه‌ای نیاوردم،‌ اندیشه حسین را به ملت هند هدیه و آن ها را مستقل کردم، درسی بود که از مکتب امام حسین(ع) گرفتم. گاندی امام حسین(ع) را الگو و سمبل خود می‌داند در حالی که اصلا شمشیری نکشید . بلکه حوله ای به کمر بست و حوله ای هم روی شانه‌اش انداخت، مثل احرام حج می‌شود در بین مسلمانان، و با مبارزات منفی توانست ملت هند را آزاد کند. امام حسین(ع) که خودشان شمشیر را به خودشان نزدند بلکه دفاع کردند. لشکری آمده بود و امام را محاصره کرد، نمی‌توانست به آنها بگوید: بیایید سر من را ببرید. بلکه باید در مقابل آنها بایستد. این گروه‌هایی که به اسم اسلام مردم را می کشند، اهل هر دینی که باشند ، چه طالبان، چه داعش و چه القاعده و چه بوکوهرام ، هیچ کدام اسلامی نیستند و تحت تاثیر امام حسین(ع) نیستند. امام حسین(ع) از خودشان دفاع کردند و در مقابل ظلم ایستادند و ما امام حسین(ع) را الگوی مبارزه با ظلم می‌دانیم. آن وقت ممکن است مبارزه با ظلم هر زمانی به یک صورتی باشد. همة امامان سمبل مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی بودند، از پیامبر(ص) تا امام زمان(عج) همگی به دنبال عدالت بودند و در آینده ایجاد عدالت خواهند کرد.


سوال: در نهضت‌هایی که قبل از انقلاب بود و افرادی که فعالیت انقلابی داشتند،  بیش از هر چیز امام حسین(ع) و نهضت عاشورا الگو قرار داده بودند، چرا در آن زمان به سمت الگوگیری از امام حسن(ع) پیش نرفتند؟

پاسخ: امام حسن(ع) هم نه اینکه بخواهد فعال نباشد یا مبارزه نداشته باشد، بلکه امام حسن(ع) را هم دیدید که اول جنگ دفاعی را شروع کردند برای ریشه کردن معاویه که سمبل ظلم بود، تجهیز لشکر کردند و نیز سپاهی آماده نمودند و حرکت آغاز شد، ولی وقتی افرادی به ایشان خیانت کردند که از نزدیک‌ترین افراد و دوستان شان بودند و در وسط معرکه جاسوس‌های دشمن ، یکدفعه امام را محاصره کردند تا جایی که، عده ای اموال امام را و حتی خیمه امام را غارت کردند و عده ای هم سجاده از زیر پای امام کشیدند و این طور امام را وسط معرکه تنها گذاشتند، با آنها صلح کرد و برای این که مسلمانان بسیاری کشته نشوند ، و الّا امام حسن(ع) مبارزتر بودند. اینکه می‌گویند امام حسن(ع) صبر کردند و خودداری کردند، به خاطر اهانت‌ها و جسارتهایی بودکه خطیبان معاویه روی منبر نسبت به امام می‌دادند، ولی امام جواب نمی‌داد و بارها امام حسین(ع) معترض می شدند و امام حسن(ع) می فرمودند و در حال حاضر وظیفه ما تحمّل و صبر است و در آن شرایط صبوری و بردباری را انجام می دادند. کار امام حسن(ع) هم یک نوع مبارزه بود .


سوال: به عنوان سوال آخر، شما فرمودید که مبارزه با ظلم در هر زمان اقتضائاتی دارد و الگویی که از امام حسین(ع) گرفته می شود در هر زمان متفاوت است . در زمان امروز از قیام امام حسین(ع) چه الگویی باید گرفت؟

پاسخ : البته عرض کردم ، مبارزه چهره های مختلفی دارد. اول باید ظلم را بشناسد و بداند که ظلم چه می‌باشد؟ دوم باید ظالم را بشناسد که ظالم کیست؟ بعد از اینکه ظالم را شناختیم باید چکار کنیم؟ باید عدالت مردمی را ایجاد کنیم، باید دوستی و صمیمیت، برادری و مساوات را ایجاد کنیم. دنباله‌روی امام حسین(ع) امروز این است، وقتی ظلم را شناختی، باید آگاهی داد و ایستادگی کرد، حالا چه دوست دروغی است یا دشمن و چه دشمن داخلی است یا خارجی، هر کسی باشد، باید آن ظالم کاملا شناخته شود و این فکر هم در ذهن‌ها باشد که احترام به چه کسی گذاشته می‌شود؟ اگر ظالم است باید برداشته شود، آنگاه چه کسی را می خواهید جای آن بگذارید؟ و شما برای ایجاد عدالت چه کاری می‌خواهید انجام دهید؟ نه اینکه در جامعه سرگردان باشید و ندانید که چه کاری می خواهید انجام دهید.

روند شکل گیلی تحول خواهی در بیان


چهره‌های شاخص اصلاح طلب و اصولگرای اصفهان، از روند شکل‌گیری تحول‌خواهی می‌گویند

محمد حسین اعتزازیان

 پدران معمولا تمایلی به برملاشدن اختلافات درونی ندارند، پسران اما جسورانه جار می زنند و پدران را به مبارزه می طلبند. نسبت جریان های اصلی سیاسی با تحول‌خواهان هم خارج از این ماجرا نیست. در انتخابات شورای شهر 96 در اصفهان، تحول‌خواهان جریان اصلاحات به اسم «مجموعه تحول‌خواهان اصلاح طلب» و تحول‌خواهان جریان اصولگرا با عنوان «تشکل نجبا»، لیست‌های انتخاباتی جداگانه ای شکل دادند که چندان به روند شیخوخیت در این جناح ها اعتقاد نداشتند و هر دو با شکست مواجه شدند. هفته گذشته در مصاحبه با نمایندگان جریانات تحول‌خواه اصولگرا و اصلاح طلب اصفهان، به روند تحول خواهی در انتخابات شورای شهر 96 و ریشه های آن پرداختیم. این بار اما پای روایت دو تن از چهره های اصلی و موثر این دو جریان ،فضل الله صلواتی و عباس حاج رسولی ها نشسته و از آنان در خصوص گذشته، حال و آینده تحول خواهان پرسیدیم.

 

حاج رسولی‌ها، رئیس اسبق شورای شهر اصفهان معتقد است ریشه شکل گیری تحول‌خواهان اصولگرا به بیش از دو سال قبل از انتخابات 96 می رسد. وی به تلاش جریانی در شورای سابق شهر جهت استیضاح مرتضی سقاییان نژاد اشاره می کند و می گوید: « اگر آن ماجرا رخ نمی‌داد و این جریان از جریان اصلی اصولگرا منشعب نمی شد، دوباره اصولگرایان اکثریت شورای شهر را در دست می گرفتند. ولی متاسفانه اختلافات را ایجاد کردند ، شهردار را تغییر دادند و نتیجه‌اش همین شد که دیدیم.» 

 

     اختلاف تحول خواهان  با ما سیاسی بود نه فکری
حاج رسولی ها با تاکید بر اختلافات اصولگرایان در شورای سابق شهر بر سیاسی بودن و فکری نبودن این اختلافات تاکید می کند و می‌گوید:« بالاخره تقسیم‌بندی اصلاح‌طلب و اصولگرا وجود دارد و باید آن را بپذیریم. در جامعه نمی‌تواند هرج و مرج باشد و هر جریانی باید یک منش سیاسی داشته باشد.» وی در ادامه به اتحاد بخشی از جریان تحول خواه اصولگرا با بعضی از اصلاح طلبان در شورای قبل اشاره کرده و آن را یک شیوه سیاسی دانست.رئیس اسبق شورای شهر اصفهان، ضمن رد «جوان‌گرایی» به عنوان نقطه تمایز تحول خواهان اصولگرا می افزاید:«اینکه ما(جبهه متحد اصولگرایان) اعتقاد به جوان‌گرایی نداشتیم حرف کاملا غلطی بود، در لیستی که ما ارائه کردیم، جوانان حضور داشتند و به جز چند نفر ( که سابقه حضور در شورای قبلی را داشتند) اکثریت لیست ما جوان بودند.»وی با تاکید بر این نکته که تمایلی به صحبت درباره انتخابات 96 ندارد، نقطه ضعف جریان سیاسی متبوع خود را «حضور کمرنگ  در رسانه‌ها» ارزیابی می کند.

 

     مردم، تحول خواهان اصلاح طلب را نمی شناختند
صلواتی ، عضو شورای اصلاحات اصفهان که یکی از بزرگان اصلاح طلب در اصفهان محسوب‌ می‌شود، اعتقاد دارد تحول‌خواهان اصلاح طلب «جوانان فعال و کارآمدی بودند که در تمامی مراحل انتخابات به بازی گرفته نشدند». وی به تلاش خود و بعضی از چهره های شاخص اصلاح‌طلب اصفهان برای رسیدن به لیست مشترک اشاره کرده و می‌گوید:« ما به آنها گفتیم بیایید یک لیست مشترک داشته باشیم و شما افرادی را معرفی کنید. آنها اعتقاد داشتند چون جوان و فعال هستند و برای تبلیغات انتخابات هزینه هم می‌کنند حتما برنده می شوند، ولی واقعیت این است که مردم شهر باید آنها را می شناختند، در حالی که چنین شناختی وجود نداشت. حتی نامزدهای لیست اصلی اصلاح طلبان هم به جز چند نفر برای مردم چندان شناخته شده نبودند، ولی مردم حامیانشان را می‌شناختند و به این لیست رأی دادند. اما تحول‌خواهان، حامی شناخته شده‌ای هم نداشتند و با تصویر رئیس دولت اصلاحات یا عنوان "اصلاحات" نیز نتوانستند موفق شوند.» وی با تاکید بر اینکه ریشه جدایی تحول خواهان از جریان اصلی اصلاحات، اختلاف سلیقه بود، می افزاید:«در شورای اصلاحات درباره برخورد با تحول خواه‌ها اختلاف نظر وجود داشت و این اختلاف نظر طبیعی است. من فکر می کنم با شکستی که تحول‌خواه‌ها در این انتخابات تجربه کردند، اختلاف ها ترمیم شود. امید من این است که در انتخابات بعدی همبستگی ایجاد شود، به شرط اینکه آنها هم بخواهند، چون شنیدم به آنها گفته شده بود که چند نفر را برای حضور در لیست معرفی کنید و آنها از موضع قدرت برخورد کرده بودند و گفته بودند نیمی از لیست باید در اختیار ما باشد.»

 

  شورای اصلاحات به جوان‌گرایی معتقد بود
صلواتی در پاسخ به این سوال که جوان‌گرایی را تا چه اندازه نقطه تمایز جریان اصلی اصلاحات و تحول‌خواهان می داند، می‌گوید:«جوان‌گرایی یک مسئله فکری نیست که به عنوان نقطه تمایز مطرح شود بلکه یک برنامه ریزی و یک تصمیم است. لیست اصلی اصلاحات هم معتقد به جوان‌گرایی بود و اکثریت شورای فعلی شهر را جوان ها تشکیل می دهند. البته در مدیریت های شهری به تجربه احتیاج است و حتی در منصوبان شهردار فعلی نیز می بینیم جوان‌ترها موفقیتی را که افراد مسن داشتند، ندارند. به نظرم جوان ها باید ابتدا در معاونت‌ها قرار بگیرند و پس از آن به سراغ پست های اصلی بروند. البته مشاورها می توانند مسن باشند چون مشاور راهنمایی و ارائه تجربیات می‌کند.»  وی با تاکید بر اینکه اکنون نیز در شهرداری از نیروهای بازنشسته استفاده نشده و بدنه جوان حضور دارند، می افزاید :« آقای شهردار هم بازنشسته نیست و از نیروهای توانمندی است که پیش از این در دانشگاه و فرمانداری حضور داشته است. فکر نمی کنم در زمینه جوان‌گرایی اگر تحول خواهان هم رأی می آوردند می توانستند کاری غیر از این انجام دهند.البته بنده اعتقاد دارم باید از وجود و مدیریت جوانان تحول‌خواه استفاده کرد.»