مجلسی تشکیل شود که هماهنگ با دولت باشد
رسانه ها، گروه های بی تفاوت را به میدان بکشانند
گفتگوی نشریه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سلام، ارگان رسمی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان به مناسبت روز دانشجو با دکتر صلواتی
فضل الله صلواتی در سال 1350، به جرم تشکیل اردوهای تربیتی و هدایت جوانها، به مدت هشت ماه زندانی شد، پیش از آن نیز در سالهای 1345 و 1348 به خاطر مبارزات مداوم علیه طاغوت، بازداشت شد و با حکم در دادسرای نظامی از خدمت معلمی تعلیق شده بود، در سال 1351 مجددا ایشان را دستگیر و تا پایان پیروزی نهضت، در اصفهان و تهران زندانی و زیر شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار داشت و تنها 14 ماه در زندان انفرادی پادگان اصفهان محبوس بود.
تند و با عجله در خیابان راه می رفتم از بس ترافیک زیاد بود مجبور شدم بیشتر راه را تا میدان انقلاب پیاده بروم، به ساعتم نگاه کردم ساعت پنج و نیم بود و من ساعت 18 با آقای دکتر صلواتی از مبارزان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب قرار گفتگو داشتم از آنجایی که زمان به سرعت می گذشت مجبور به گرفتن یک تاکسی دربستی شدم تا بتوانم در زمان تعیین شده سر قرار حاضر شوم، سریع از پلهها بالا رفتم تا اینکه به دفترشان رسیدم، زنگ را فشار دادم ایشان در را باز کردند و بعد از کمی احوال پرسی گفتگو با ایشان شروع شد.
دکتر فضل الله صلواتی نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی از طرف مردم اصفهان بود، پس از انقلاب به عنوان استاد در دانشگاه صنعتی اصفهان به تدریس دروس عمومی و در دانشگاه اصفهان به تدریس در دانشکده زبانهای خارجه مشغول شدند. اگر چه نسل ما به خاطر ندارد، اما ایشان مدیر «هفته نامه نوید اصفهان» بودند که سالها در این شهر منتشر می شد، دکتر صلواتی کم تجربگی من را در حین مصاحبه متوجه شدند، اما با بزرگ منشی ایرادهای من را نادیده میگرفتند و بعد از مصاحبه که صحبتهایی رد و بدل شد، در زمینهی روزنامه نگاری راهنمایی و راه گشاهای مفیدی ارائه فرمودند. در پایان بعد از خداحافظی با خودم فکر می کردم که چه اشتباه فاحشی است که میان نسل ما با بزرگان و پیشگامان انقلاب در شهر اصفهان فاصله افتاده است، امیدوارم که این قبیل مصاحبهها، فاصلهها را تا حدّی کمتر کند.
بازرگان و سحابی حق بزرگی بر نهضت دانشجویی داشتند
برای ورود به بحث، مختصری از مبارزات مردم ایران در تاریخ معاصر بگوئید؟
- از زمان ناصرالدین شاه، انگلستان با قراردادی تحت عنوان «قرارداددارسی» که نام شخصیتی اقتصادی در انگلستان بود، بر نفت ایران تسلط پیدا کرد که طبق آن انگلستان در ازای استفاده از نفت، هدیهای به جای پول نفت به دولت ایران میپرداخت. این قرارداد تا دوران رضاشاه به دلایلی که جهل و عدم شناخت کامل سرمایه نفت از شاخص ترین آنها هستند ادامه یافت.
سرانجام در سال 1312 قرارداد دیگری تنظیم شد که «قرارداد دارسی» را کمی به سود ایرانیان تعدیل نمود. در این زمان رضاشاه این بهره بری و درآمد اندک را در تقویت نیروی نظامی خرج میکرد. با نفوذ بیشتر آلمان و محصولات این کشور در ایران، مردم و به ویژه رضاشاه با حقوق خود بیشتر آشنا شدند و همین سبب شد انگلستان احساس خطر کرده، رضاشاه را تبعید کند و محمدرضا پهلوی را جایگزین او نماید. محمدرضا شاه از پدر خود آگاهتر اما با اختیارات کمتر بود، ولی در این دوران (1320) کشور دچار آشفتگی و چنددستگی گردید، زیرا طرفداران انگلستان و روسیه از یک طرف و ملیّون از طرفی به رقابت با یکدیگر پرداختند.
پس از حمایت انگلستان از مشروطیت و مخالفت روسیه با آن که همراه با به توپ بستن مجلس بود و پس از شهادت رساندن افرادی چون آیت الله بهبهانی، مرگ مشکوک آخوند خراسانی و انزوای آیت الله طباطبایی و سرانجام مردم ایران در سال های: ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ به طور مستقیم خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و چهره هایی چون دکتر مصدق و آیت الله کاشانی به این حرکتهای مردمی جهت دادند و به دنبال درگیریهای آن دوره، گروهی به اسم فداییان اسلام شکل گرفت که به مبارزه با گروهی پرداختند که به ضدیّت با دین معروف بوده و به اسلام و رهبران آن بی احترامی میکردند؛ ازجمله پیروان این تفکر، احمد کسروی بود که سرانجام ترور شد.
ادامه مطلب ...فضل الله صلواتی:
صدا و سیما خودش را از
مردم جدا کرده است
سیاسی 12:30:18 1394/08/17
948-3492-5 کد خبر و لینک خبرگزاری ایسنا
نماینده دور اول اصفهان در مجلس شورای اسلامی گفت: اگر فقط یک تفکر و یک جریان در صدا و سیما حاکم شد بقیه کنار میکشند و فاصله میگیرند.
فضل الله صلواتی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، اظهار کرد: صدا و سیما باید به صورتی اداره شود که مورد قبول و رضایت مردم باشد یعنی نقدهایی که باید انجام شود بیشتر شوند تا مردم این رسانه را از خودشان بدانند. وی افزود: شادیها نیز باید در رسانه ملی بیشتر باشد وقتی عزاداری ها تند و زیاد باشد همین باعث می شود که مردم تا مردم کمتر به ماهوارهها روی بیاورند.
این فعال سیاسی بابیان اینکه اگر فقط یک تفکر و یک جریان در صدا و سیما حاکم شد بقیه کنار میکشند و فاصله میگیرند، افزود: در واقع، بهتر است صدا و سیما گروههایی که در جهت نظام هستند را دعوت کند و از نظراتشان استفاده کند همچون برخی رسانههای خارجی که با افراد و سیاست مداران قدیمی رابطه برقرار میکنند و از آنها سؤال میکنند در حالی که در صدا و سیما چنین چیزی وجود ندارد.
وی تصریح کرد: در صدا و سیما افراد قدیمی را کنار گذاشتهاند و با روسای جمهور و وزیران قبلی مصاحبه ای انجام نمیشود. در واقع فقط یک جناح حاکماند و صحبتهای آنها پخش میشود و حرفهای آنها گفته میشود گاهی هم نقدی انجام میشود اما اینها کافی نیست.
صلواتی با اشاره به رأی 18 میلیونی به روحانی خاطرنشان کرد: متاسفانه این 18 میلیون هیچ جایی در صدا و سیما ندارند در حالی که باید فضایی ایجاد شود که همه بتوانند حرفها و نقدهایشان را در چارچوب نظام و قانون اساسی بیان کنند.
وی در مورد عملکرد شورای نظارت بر صدا و سیما گفت: نمایندگان حاضر در شورای ناظر بر صدا و سیما هم از یک جناحاند در حالی که باید همگانی باشد در واقع، در این شورا حتی دولت هم خیلی نفوذ ندارد.
اولین فرماندار اصفهان بعد از انقلاب با بیان اینکه صدا و سیما خودش را از مردم و انقلابیون جدا کرده است، اظهار کرد: صدا و سیمای اصفهان هم تابع مرکز است و فقط از یک جناح استفاده میکند و حرف نویی ندارند. (انتهای پیام)
نامه ای به پیشگاه استاد
منتشر شده در شماره 43 هفته نامه پایتخت کهن (21 شهریور 1394)
یادش به خیر، اوایل انقلاب در بسیاری از جاها، دوستی، صمیمیت و صداقت حاکم بود، مردم به روش سالهای قبل از انقلاب با هم مهربان و یکدل بودند، طلب کاری و نگرانی و خط بازی کم بود. مردم به رهبران انقلاب و رنج کشیدگان دوران ستم شاهی عشق میورزیدند. هنوز روحیه استکاباری و مال اندوزی حاکم نشده بود. بعد از حضرت امام به دو روحانی بزرگ و عالیقدر، آیات عظام: طالقانی و منتظری که سالها در زندان های شاه بودند، نهایت لطف و عنایت را داشتند.
تازه به دوران رسیده هایی از راه رسیدند و خواستند که خودی بنمایانند، سعی در اختلاف اندازی و دو دستگی داشتند، برخی آنها را به شرق و بعضی به غرب منسوبشان میکردند، مستقیم یا غیرمستقیم مأموریت داشتند که انقلاب مردمی را، انقلاب اسلامی را به انحراف بکشانند، در گام اول دولت فخیمه منتخب امام و شورای انقلاب را به غیر انقلابی بودن متهم کردند برخی غناصر تندرو، دولتی را که اساس انقلاب بود، به لیبرال بودن متهم کردند، معلوم نشد چه دستهایی پشت پرده بود که از همان ابتدا باعث اختلاف و چند دستگی بین افراد میشد،
برخی انقلابیون و مرحوم شهید بهشتی را که عامل وحدت و انسجام بود در حزب جمهوری اسلامی به مسائل واهی متهم میکردند. عوامل نفوذی در حزب وارد شدند و برای رسیدن به اهداف خود آن را سپر قرار دادند.
در اوایل انقلاب، پس از رحلت امام(ره) بالاترین و محبوب ترین شخصیت در ظاهر و باطن، در سر و علن، آیت الله منتظری بود، هر روز پیامی و برای هر اجتماع و هر گروه و هر سمینار و همایشی، توسط معظم له پیامی فرستاده میشد، برای: دانشجویان، ورزشکاران، هنرمندان، صنعتگران و... که روزی در خدمتشان به شوخی گفتم، حضرت امام برای سخنرانی و تذکر و شما برای فرستادن پیام که خود فرمودند: شدهام آخوند پیامی!
در همان ایام نامه بلند بالایی به طور خصوصی برای ایشان نگاشتم و در آن آوردم که به جای پیامگویی و ملاقاتهای بسیار و درس خارج فقه و اصول که از دیگر عالمان نیز ساخته است، شما برای مسائل و مشکلات اصلی اسلام و تشیع فکر کنید، در آن نامه به بیش از پانصد مورد اشکالاتی که در فقه روز و کمبودها و نقصانهایی که وجود دارد اشاره کردم و نوشتم که بهتر است گروهی را تشکیل دهید، از عالمان و آگاهان که روی این مسائل کار کنند و زیر نظر آن جناب، نواقص فقهی و کلامی و اصولی برطرف گردد و از همه نظرخواهی شود و آن ها که می دانند اظهار نظر کنند. آن نامه چون خصوصی بود با عناوین: پدر بزرگوار، جناب آقای منتظری، حضرت آقا و... نگاشته بودم و بدین وسیله میخواستم خیلی صمیمانه و نامه فرزندی به پدر بزرگوار روحانیش باشد، پس از چند روزی که گذشت از دفتر ایشان تماس گرفته شد که حضرت آقا میخواهند این نامه در روزنامه کیهان چاپ و منتشر شود و خواستهاند که از شما اجازه گرفته شود، معروض داشتم که این نامه همهاش اعتراض است، انتقاد و اشکال به روحانیت و به جامعه اسلامی و عناوین و القابی مثل آیت الله العظمی و فقیه عالیقدر و امثال آن در آن به کار نرفته است، حالت روزنامهای ندارد، یا بفرستید تا خود ویراستاری کنم و یا در روزنامه خود دست اندرکاران که همه آنان خوش نیت و بی نظر بودند و هرگز اهانت و خشونت و تندی و نقد کینه توزانه نداشتند، عناوین را اصلاح کنند، به بنده گفته شد که حضرت آقا مایلند که به همین صورت ساده و بی ریا و صادقانه منتشر شود ، چند روز بعد آن نامه مفصل دو روز متوالی در دو صفحه کامل روزنامه کیهان چاپ و منتشر شد.
آن وقتها هم روزنامه کیهان مورد توجه مردم بود و خریداران بسیاری داشت و تیراژ آن بالا بود، از فردای آن روز سیل انتقادات بر من وارد شد که کارت به جایی رسیده که انقلاب و آیت الله العظمی منتظری را زیر سئوال میبری؟ به ایشان این همه ایراد وارد می کنی؟
آنها نمیدانستند که تواضع و فروتنی و بزرگواری و الهی بودن آقای منتظری باعث چاپ این مقاله طولانی شده و این دلیل فقدان تشریفات برای چاپ این نوشته بوده است و من چنین نخواسته بودم، خواست جناب ایشان تا پایان زندگی پر برکتشان خواست من بوده است، من کیم لیلی و لیلی کیست من
آنچه آن مجتهد اعلم برای صلاح مسلمین دستور میداد، برای امثال حقیر حجت قطعی بود و انجام آن مسلم، برخی از آنها که بعدها از دشمنان قسم خورده شدند و آن موقع خود را برای منافع وابسته میکردند، حتی از آمریکا پیغام دادند که چرا به آقا انتقاد کردهای ! و عجیب که همه معترضان به من پس از تغییر احوال زود خط خود را عوض کردند و بر حسب ظاهر به الاف و اولوف رسیدند و تا آغاز سال 68 که نامه ای منسوب به امام منتشر شد، میانه خوبی با امثال ما نداشتند و بعدها هم به خاطر ارادت من به حضرت آقا عنایتی نداشتندکه ما جز الطاف الهی را خواستار نبودیم،.
آقای مهندس میثمی که مجله چشم انداز ایران را منتشر می کنند خواسته اند که آن نامه در اختیارشان قرار گیرد تا به همان صورت چاپ و منتشر کنند، نمی دانم با محدودیت های کنونی برای نشریات آیا امکان چاپ در این زمان وجود دارد؟ آن وقت ها محدودیت سلیقهای وجود نداشت همه مردم حرف دل را می زدند و جز دلسوزی برای انقلاب و عشق به مردم و مصالح جامعه چیزی وجود نداشت.
این خاطره را بدان جهت آوردم که روی کار آمدگان و رشد یافتگان امروز، به بزرگواری و شایستگی و ایمان و تقوای پایه گذاران اصلی انقلاب اسلامی پی ببرند و حق را بشناسند و رانت خواران و یغماکنندگان بیت المال و فرصت طلبان را از اینان جدا کنند .
از آن این داستان گفتم که امروز بدانی قدرو برهیچش نبازی