دیداراعضای هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ونویسندگان استان اصفهان با پیشکسوت روزنامه نگاری دکتر فضل الله صلواتی
در حالی که زمین اهنگ جرس سیر خوش اهنگ زمان را برای به اغوش کشیدن بهاری
دیگر سر داده ونقاش چیره دست طبیعت ومعمار پویندگی وبالندگی بر بوم زندگی
انسانها بهترین نقش ها را ترسیم میکند ،اعضای هئیت مدیره انجمن صنفی
روزنامه نگاران ونویسندگان استان اصفهان در واپسین روزهای سال ۹۵ به رسم
ادب هم چون گذشته به دیدار دکتر فضل الله صلواتی پیشکسوت روزنامه نگار و
یکی از بنیان گذاران انجمن صنفی روزنامه نگاران ونویسندگان استان اصفهان
رفته ودر منزل ایشان دیدارها را تازه نمودند.
استاد هادوی پیشکسوت روزنامه نگار ملقب به شهیر اصفهانی با کلام شیرین خود
به کلمات در قالب شعر جان داد و این محفل دوستانه را صفا بخشید.
رئیس
انجمن صنفی روزنامه نگاران ونویسندگان استان اصفهان فضل الله سلطانی ضمن
تشکر از زحمات وفعالیت دکتر صلواتی در دورهای گذشته گفت وجود پیشکسوتان
وطلایه داران عرصه رسانه وتجربیات انان برای جوانان نعمتی بزرگ است که
میتواند بهترین فانوس برای جاده های پر پیچ وخم فعالیت شان باشد.
فضل الله سلطانی با اشاره به این موضوع که خبرنگاران در عرصه اطلاع رسانی
مسولیت خطیری را بر عهده دارند ومیبایست مورد حمایت قرار گرفته ومطالبات
انان دنبال شود با بیان مشکلات ومعضلات در خصوص رفع موانع ، . برنامه ها
وچشم اندازهای انجمن بحث وگفتگو نمودند.
در پایان بهادری در خصوص فعالیت های انجام شده در سالهای اخیر ،تشکیل کمیته های مختلف به اختصار گزارشی را ارائه نمود.
در این دیدار اقایان محمد رضا محرابی، شکرالهی،مقدس،استاد هادوی وخانم دکتر مهرناز ازاد وبهادری حضور داشتند.
فضل الله صلواتی:
رفع تحریم ها به معجزه شبیه بود
افزایش یارانه های نقدی، اقتصاد را نابود می کند
تهران- ایرنا- فضل الله صلواتی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، اقدامات دولت یازدهم را در زمینه هایی چون رفع تحریمها و اجرای برجام، شبیه معجزه می داند و معتقد است اگر وعده برخی داوطلبان انتخابات برای افزایش چندبرابری یارانه های نقدی عملی شود، اقتصاد کشور کاملا فروخواهد پاشید.
به گزارش ایرنا، صلواتی نماینده و عضو کمیسیون
اصل 90 نخستین مجلس شورای اسلامی در سال 1359 تا 1363 با اشاره به دوستی 50 ساله
خود با روحانی هر چند انتقاداتی را به عملکرد وی مطرح می کند اما حمایت خود از رییس
دولت یازدهم را در انتخابات آتی قطعی می داند.
او از سال 42 مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی
شروع کرد و حلقه مبارزاتی را در اصفهان تشکیل داد. حضور وی در جلسات درس مرحوم علامه
محمد تقی جعفری زمینه ساز ازدواج وی با دختر علامه شد.
سال های زیادی را در زندان و تبعیدگاه های ساواک گذارند تا اینکه انقلاب پیروز شد و وی از سوی شورای انقلاب سرپرست نهضت سواد آموزی کشور و از طریق وزارت کشور، فرماندار زادگاهش اصفهان شد. با شروع جنگ تحمیلی بازدیدها، پیشنهادات و برنامههائی از جبهههای جنگ داشت.
ریاست انجمن صنفی روزنامه نگاران اصفهان و ریاست کتابخانه های عمومی این شهر تا سال ها بر عهده وی بود. پس از آن نیز تا سال 1382 مشاور شهرداران مختلف اصفهان بود.
وی دارای دکترای ادبیات فارسی و ادبیات عرب است و پس از60سال فعالیت در عرصۀ اجرایی، سیاسی و تدریس اکنون در دوران بازنشستگی نیز در دانشگاه، تاریخ اسلام، تفسیر نهج البلاغه و علوم سیاسی تدریس میکند.
گفت و گوی ایرنا با صلواتی 79 ساله در دفتر انتشاراتی وی در شهر تاریخی و دیدنی اصفهان صورت گرفت.
در این گفت و گوی اختصاصی از انتخابات شوراها، ریاست جمهوری و میان دوره ای مجلس سخن به میان آمد. از شانس روحانی برای ریاست جمهوری مجدد صحبت شد و رابطه ایران و آمریکای ترامپ مورد ارزیابی قرار گرفت.
متن گفت و گو پیش روی شماست:
ایرنا: ارزیابی شما از انتخابات پیش رو چیست؟
صلواتی: طبیعی است گروه های مختلف سیاسی در صدد به قدرت رساندن افراد مورد نظر خود هستند. کشور با دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها روبروست اما در اصفهان بحث انتخابات میان دوره ای مجلس هم وجود داد.
در مورد ریاست جمهوری که تکلیف اصلاح طلبان با حمایت از روحانی مشخص شده است.
در مورد مجلس نیز فعلا چند نفری نامزد شده اند که خود را اصلاح طلب می دانند. به نظر من اگر اصلاح طلبان بر روی یک نامزد اجماع کنند وی به مجلس راه پیدا خواهد کرد و در غیر این صورت شکست خواهند خورد چرا که شنیده ام اجماع اصولگرایان اصفهان تنها روی یک نامزد است.
اصفهان 13 عضو شورای شهر هم می خواهد که اگر اصلاح طلبان در این باره هم تنها یک فهرست مشترک بدهند رای خواهند آورد وگرنه مانند دوره قبل که تنها 3 نفر را به شورای شهر فرستادند این بار نیز توفیقی کسب نخواهند کرد.
ایرنا: یعنی مانند انتخابات مجلس دهم؟
صلواتی: البته آن موقع شخصیت های بزرگی چون مرحوم آیت الله هاشمی و رییس دولت اصلاحات پشت قضیه بودند و مردم به خاطر اطمینانی که به آنها داشتند به این فهرست ها رای دادند.
اکنون دیگر آقای هاشمی نیست. اما اگر رییس دولت اصلاحات از فهرستی پشتیبانی کند، آن فهرست رای خواهد آورد چرا که وی محبوبیت و مقبولیت بالایی در سراسر کشور دارد.
ایرنا: اخیرا فرماندار اصفهان تغییر کرد. این کار چقدر مورد استقبال اصلاح طلبان شهر قرار گرفت؟
صلواتی: خیلی کم. مردم توقع داشتند همان ابتدای کار دولت این تغییر رخ دهد. البته نمی گویم فرماندار قبلی مشکل و عیبی داشت اما بالاخره از وابستگان سیاسی دولت احمدی نژاد بود.
اینکه حضرت علی (ع) در نامه اش به مالک اشتر می فرماید کارگزاران قبلی را از سر کار بردار حکمتی دارد. ایشان نمی گوید آنها را تبعید یا زندانی کن بلکه می فرماید افرادی را مامور اجرای دستورات خود کن که خواهان اجرای سیاست های تو باشند.
باز در همین اصفهان تا چند ماه در آموزش و پرورش مدیران احمدی نژادی دست بالا را داشتند و حتی نامه هایشان را هم با همان ادبیات احمدی نژادی می نوشتند. تا اینکه اصلاح طلبان استان فشار آوردند و رییس آموزش وپرورش عوض شد.
**نمره 20 روحانی برای سیاست خارجی
ایرنا: ارزیابی تان از عملکرد روحانی چیست؟
صلواتی: در سیاست خارجی باید به وی نمره 20 داد. اما در سیاست داخلی بسیاری از افرادی که سرکار هستند و فرمانداران و مدیران احمدینژادی هستند. همین باعث نارضایتی مردم شده است. بسیاری از بزرگان مناطق در همان ابتدای کار روحانی افرادی معتدل را برای تصاحب استانداری و فرمانداری به ایشان معرفی کردند ولی روحانی کار خودش را کرد. یا وزارت کشور دولت یازدهم که تفکری اصلاح طلبانه نداشت و افرادی را که صرفا در کارهای اجرایی موفق بودند اما اندیشه سیاسی خاصی نداشتند به کار گرفت. 4 سال از دولت یازدهم گذشت و به قول ما اصفهانی ها، خیلی ها از بابت تغییر نکردن مدیران ناهمسو با تفکر روحانی حرص خوردند.
ایرنا: البته برخی می گویند اگر سال 92 جلیلی یا قالیباف رییس جمهور می شدند پرونده هسته ای ایران باز نتیجه می داد و برجام شکل می گرفت؟
صلواتی: به قول ولایتی،
جلیلی که در جلسات مذاکره کلاس فلسفه تشکیل داده بود. وی سال ها مسول پرونده بود
ولی روز به روز وضع ما اسفناک تر شد.
تمام تحریم ها مال آن دوران بود. به لطف خدا
روحانی سرکار آمد و با حمایت رهبری و تلاش های ظریف و وزارت خارجه گام های مثبتی
برداشت و قطعنامه ها را لغو کرد.
به عنوان شخصی که 50 سال
است در کار سیاست هستم می گویم کاری که روحانی درباره برجام کرد از عهده هیچ کدام
از رقبایش برنمی آمد.
ایرنا: در حوزه اقتصاد
چه؟
صلواتی: اگر همه پول هایی که بر اثر برجام آزاد شده بود صرف تولید و اشتغال می شد، سرمایه گذاری های وسیعی در کشور صورت می گرفت و وضعیت اقتصادی بهتر می شد.
البته روحانی خیلی دنبال این کار بود اما سنگ اندازی های آمریکا به ویژه در دوره ترامپ و دشمنی های اسراییل و کارشکنی ها عربستان و برخی کشورهای دیگر عربی باعث شد که روحانی نتواند با شتاب لازم در حوزه اقتصاد کار کند. البته امیدواریم در دوره دوم موفق تر شود.
** مسایل معیشتی ؛ دستاویز مناظرات انتخاباتی
ایرنا: رقبای روحانی چه مسایلی را در جریان تبلیغات انتخاباتی علیه وی مطرح خواهند کرد؟
صلواتی: بیشتر روی مشکلات معیشتی مردم تکیه خواهند کرد. اینکه پرتقال شب عید به 10 هزار تومان رسید باعث نارضایتی جامعه می شود. مردم خیلی کاری به این ندارند که چون پرتقال شمال را سرما زد و خراب کرد قیمت پرتقال به این حال و روز افتاد.
از طرفی بحث افزایش یارانه
ها را پیش خواهند کشید. شاهدیم همین حالا برخی نامزدها وعده یارانه 250 هزار تومانی
را می دهند.
در حالی که همین یارانه 45 هزار تومانی هم کمر
بودجه را شکسته است. معلوم نیست چطور می خواهند به 80 میلیون نفر ماهانه 250 هزار
تومان پول بدهند.
اگر چنین کسی به قدرت برسد زهری را به سیستم اقتصادی تزریق می کند که باعث سقوط همه چیز می شود. یعنی تورم بالای 90 درصد گریبانگیر جامعه می شود و کار از دست خارج می شود.
ایرنا: تحلیل شما از آرایش سیاسی دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا در انتخابات پیش رو چیست؟
صلواتی: بر طبق شنیده ها شاید ضرغامی، رییسی، ولایتی و حتی طبق روال گذشته محسن رضایی هم دوباره نامزد شود. اما نامزد واحد اصلاح طلبان روحانی است. البته ممکن است افرادی مانند اسحاق جهانگیری نیز به عنوان نامزد رزرو و پشتیبان بیایند و بعد از مناظرات به نفع وی کنار بکشند. اصولگراها هم ممکن است همین کار را انجام دهند.
ایرنا: شانس پیروزی روحانی را چقدر می دانید؟
صلواتی: در سال 92 با اینکه تنها حمایت اصلاح طلبان را داشت موفق به کسب آرای لازم برای ریاست جمهوری شد، به مجرد اینکه رییس جمهور شد گفت من وامدار کسی نیستم. مع الاسف همانگونه که مشاهده شد در این 4 سال، نگاه ویژهای به به اصلاح طلبان نداشت.
یادم هست یکبار که به اصفهان آمده بود، روزنامه کیهان نوشت: «روحانی درخواست فضل الله صلواتی برای دیدار خصوصی را نپذیرفت». این موضوع صحت نداشت. پاسخی فرستادم که در برخی وبلاگها و سایتها آورده شد، نوشتم: من از جوانی با روحانی رفیق بودم و بارها با یکدیگر به داخل و خارج کشور سفر کردیم. من از ایشان وقت خصوصی نخواسته بودم. چرا که حرف هایم عمومی است. اینکه محیط کشور نباید امنیتی باشد، زندانی سیاسی و خانه نشین نباید داشته باشیم، بیکاری باید کاهش یابد و غیره. کدام یک از این مطالبات خصوصی بود؟
به نظر من روحانی باید در سفرهای شخصی خود به استان ها و یا حداقل در تهران با اصلاح طلبان جلساتی برگزار می کرد. چرا که اصلاح طلبان پشتوانه وی بودند. برداشتم این است که بازهم اصلاحطلبان آن تلاش و فعالیتی را که در دوره قبل برای پیروزی روحانی میکردند در این دوره هم انجام میدهند. آنان چون وظیفه ملی و شرعی خود میدانند باز به روحانی رای خواهند داد. چرا که وی زحمت زیادی برای اداره کشور کشیده و همانطور که رهبری در سخنرانیشان در مشهد گفتند کارهای مثبت زیادی انجام داده است. رفع تحریم ها و اجرای برجام حتی تا همین حد گاها به معجزه شباهت داشت. اما در زمینه هایی مثل کاهش بیکاری هنوز نتیجه تلاش های خود را نگرفته است که باید به وی فرصتی دیگر داد. به نظر من آگاهان و روشنفکران ملت بار دیگر به ایشان رای می دهند.
** می دانم روحانی چه می کشد
ایرنا: آینده سیاسی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
صلواتی: چندان روشن نیست. با وجود آمریکای ترامپ و اسراییل کار سختی در پیش است. از سویی روحانی به شدت در داخل تحت فشار است. دخالتهای زیادی در کارهای وی انجام میشود. شاهدیم که حتی علیه برگزاری یک مسابقه فوتبال ملی و یا کنسرت های موسیقی هم موضع می گیرند.
یا بدتر از این. عده ای می روند و سفارت عربستان را به آتش می کشند. آیا این افراد خسارت اقدام خود را پرداختند؟ واقعا این کار چقدر برای کشور ضرر داشت ؟ تاوان رفتار بد عربستانی ها با حجاج ایرانی را چه کسی باید پس دهد ؟ در داخل هم عده ای از حمله کنندگان به سفارت حمایت کردند.
یادم هست در دوره اصلاحات
ملاقاتی با رییس دولت وقت داشتم. آن قدر از سنگ اندازی ها و چوب هایی که لای چرخ
دولت وی گذاشته میشد، ناراحت بود که کم مانده بود گریه کند. الان هم می دانم که
روحانی چه می کشد و چه ناراحتی عظیمی را بابت این سنگ پراکنی ها تحمل می کند.
ایرنا: اهمیت انتخابات
شوراها چیست؟
صلواتی: گاهی بودجه شهرداری ها از یک استان هم بیشتر است. بنابراین اگر شوراهای شهری سر کار بیایند که شهردارانی اصلاحطلب، هماهنگ با دولت را انتخاب کنند و شهردارها بدانند پول مردم را چطور خرج کنند و آن را صرف برنامههای سیاسی خاص گروهها نکنند، قطعا شهرها موفقتر اداره خواهد شد و مردم راحتتر زندگی خواهند کرد.
** هاشمی سرمایه ای که از دست رفت
ایرنا: تاثیر مرگ آیت الله هاشمی روی تحولات سیاسی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
صلواتی: آقای هاشمی یک رجل سیاسی مقتدر و محوری بود که می توانست نظام را خیلی خوب حفظ کند. حمایت وی از رهبری و ریاست جمهوری و کلیت نظام سرمایه ای بود که از دست رفت. هر چند عده ای مدام علیه ایشان تحریک می شدند ولی هیچ کس نمی توانست نافی شخصیت انقلابی مثبت و محوری هاشمی باشد. خلا وی همین حالا نیز حس می شود. متاسفانه چهره های سیاسی ما بسیار محدود هستند. برخی خانه نشین و برخی را منزوی کرده ایم. بنابراین رجل سیاسی واقعی ما بسیار کم هستند.
ایرنا: خلا آیت الله هاشمی را چگونه می توان پر کرد؟
صلواتی: ما شخصیتی را
معادل ایشان سراغ نداریم. ممکن است در آینده افرادی مثل ایشان ظاهر شوند اما فعلا
کسی نمی تواند جای وی را بگیرد.
** احمدی نژاد بازی جناح ها را به هم می زند
ایرنا: تحلیل شما از ورود احمدی نژادی ها به انتخابات چیست؟ به نظر شما آنان می خواهند بازی اصولگرایان را به هم زنند یا اصلاح طلبان؟
صلواتی: بیشتر قصد به هم زدن بازی اصولگرایان را دارند. اصولگرایان هم از بابت ورود آنان خیلی نگرانند. اصولگرایان دوست دارند فرد خاصی را روی کار بیاورند و برای این کار تمام قوای خود را متمرکز کرده اند. اما ورود فردی از طیف احمدی نژاد باعث ایجاد شکاف و اختلاف بین آنها شده است. از سویی احمدی نژاد هم نشان داده فردی نیست که زیر بار حرف دیگران برود و روی مواضع خود پافشاری می کند. البته رهبری به ایشان گفتند که نیاید ولی وی که از درب رانده شد، تلاش میکند با نامزد کردن بقایی از پنجره وارد شود.
اما وی بازی اصلاح طلبان را نیز به هم خواهد زد و رای آنها را نیز خواهد شکست. چرا که وعده یارانه 250 هزار تومانی برای خیلی ها جذاب است و به خصوص روی رای مردم روستا به روحانی تاثیر منفی خواهد گذاشت.
ایرنا: آیا مجلس دهم این مقدار یارانه را تصویب می کند؟
صلواتی: قطعا خیر، اما این شعار عوام فریبانه است و میتواند در رای آوردن بقایی و افراد دیگری از دین دست، مؤثر باشد. به خصوص در روستاها و حواشی شهرها برای رای دهندگان جذاب است.
ایرنا: حمید بقایی را چگونه شخصی برای ریاست جمهوری می دانید؟
صلواتی: یک احمدی نژاد دیگر است. پشت پرده وی آقایان احمدی نژاد و مشایی هستند. اصلاح طلبان و اصولگرایان اگر معتقدند احمدی نژاد برای مملکت خوب کار کرده، به بقایی هم رای دهند و بالعکس. باید مردم را در این ارتباط آگاه کرد.
** از روحانی حمایت می کنم
ایرنا: وضعیت سیاسی اصفهان چطور است؟
صلواتی: حواس مردم به ایام نوروز و عید و معیشت و زندگی خود است. خصوصا بازنشسته ها با عسرت زندگی میکنند و حقوقشان خیلی پایین است و تا به انتخابات نزدیک نشویم فضای شهر سیاسی نمیشود.
ایرنا: ارزیابی تان از پایگاه رای روحانی در اصفهان چیست؟
صلواتی: نسبتا خوب است.
اگر امثال ما هم که نفوذ مختصری در بین مردم داریم حمایت کنیم بسیاری از جوان ها و
مسن ها به ایشان رای خواهند داد.
ایرنا: از ایشان حمایت می
کنید؟
صلواتی: قطعا
ایرنا: در انتخابات شورای شهر اصفهان چه؟
صلواتی: ما در سخنرانی ها و نوشته های خود مردم را به مشارکت بیشتر در انتخابات دعوت می کنیم.
البته بعد از محرومیت غیرقانونی ورود مینو خالقی به مجلس، شاید کمی مردم دلسرد شده باشند. چرا که ایشان پس از گذشتن از هفت خوان شورای نگهبان 200 هزار رای آورده بود و رد صلاحیت وی پس از رای آوردن بدعتی در جمهوری اسلامی شد.
** احتمال تیرگی آینده رابطه ایران و آمریکا
ایرنا: چشم انداز روابط ایران و آمریکای ترامپ را چگونه ارزیابی می کنید؟
صلواتی: گمان می کردم روابط صمیمانه بین ترامپ و پوتین باعث بهبود رابطه ایران و آمریکا شود. اما با تفکر صهیونیستی که با آمدن ترامپ تقویت هم شده است بین ایران و آمریکا رابطه کاملا در حال شکرآب شدن است. حتی امروز برخی دموکراتها نیز از برنامه ترامپ علیه جمهوری اسلامی حمایت می کنند.
سفر اخیر روحانی به روسیه و دیدارش با پوتین به نظر در این راستا بود.
به باور من آمریکا و اسراییل می خواهند ایران را در موضعی قرار دهند که مجبور به رفتن به سمت برنامه هسته ای نظامی و ساخت کلاهک اتمی شود تا زمینه برای برخورد شدید فراهم شود.
رابطه دو طرف روز به روز بدتر می شود و ما به آنها فحش می دهیم و آنان نیز از ورود شهروندان ما به کشورشان جلوگیری می کنند. شاید اگر برخی دادگاه های آمریکا با این دستور ترامپ مخالفت نمی کردند کار به آشوب می کشید. یعنی یا ایرانیان مقیم آمریکا علیه دولت می شوریدند یا طرفداران ترامپ علیه این ایرانی ها. ترامپ عاقلاته رفتار نمی کند و منافع ملی آمریکا را در نظر نمی گیرد.
ایرنا: فکر می کنید ترامپ بتواند دوام بیاورد؟
صلواتی: تا حالا که توانسته است. جمهوری خواهان که کمابیش از وی پشتیبانی می کنند و اخیرا عده ای از دموکرات های مجلس نیز به جمع حامیان وی اضافه شدند. فعلا که پابرجاست مگر اینکه اتفاقی بیفتد و مانند جان اف کندی ترور شود.
** از رحمت خدا مایوس نیستم
ایرنا: معتقد به نظریه ولایت فقیه هستید؟
صلواتی: من تمام جوانی ام را روی این کار گذاشتم. نظراتی در ارتباط با نظارت استصوابی دارم. معتقدم در 4 دوره نخست ریاست جمهوری هم که خبری از نظارت استصوابی نبود، انسانهای بدی به قدرت نرسیدند. در همین دوران بود که شهید رجایی و آیت الله خامنه ای رییس جمهور شدند. یا حتی بنی صدر که اگر چه عزل شد ولی در ابتدا حمایت بسیاری از روحانیون را پشت سر خود داشت.
من از اول مبارزه در سال
42 قاطعانه طرفدار ولایت فقیه بودم و به قدر نفوذم در بین مردم آن را تبلیغ می
کردم. حرفم این بود که در دنیای روحانیت یکی باید حرف آخر را بزند وگرنه هر کدام
از علما فتوا و نظریه ای دارند که اگر بخواهد مملکت بر اساس این نظریات مختلف
اداره شود، سنگ روی سنگ بند نمی شود. اما الان متاسفانه دوباره هر روحانی برای خود
فتوایی می دهد و از طرفداران خود می خواهد طبق آن عمل کنند.
ایرنا: آیا جواب می دهد؟
صلواتی: ما از رحمت خدا
مایوس نیستیم و به آینده امیدواریم. تئوری حکومت اسلامی بر اساس عدالت و دموکراسی
جواب می دهد ولی بر اساس منیت و خودخواهی خیر. اگر حکومتی عادلانه باشد حتی اگر در
سوییس هم باشد دینی است
.
** دوستی 50 ساله با روحانی
ایرنا: دوستی تان با روحانی از چه زمانی شروع شد؟
صلواتی: حدود 50 سال قبل، از وقتی که من توسط رژیم شاه به یزد تبعید شده بودم. پای منبرش می رفتم و با هم دوست شده بودیم. در اصفهان هم جوانان از منبرش استفاده میکردند، در مجلس اول شورای اسلامی هم با ایشان رفت و آمد خانوادگی پیدا کردم.
ایرنا: ایشان را چطور فردی می دانید؟
صلواتی: شخصی آگاه، واقع بین و روشن. صاحبنظر و تحلیلگر خوبی روی قرآن و حدیث است و حرف های نو در این زمینه دارند، دید سیاسی و اجتماعی وسیعی هم دارند.
ایرنا: بعد از انقلاب تغییری کرد؟
صلواتی: کتاب های عمدتا خوبی نوشت . تا وقتی هم که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود هیچ تحریمی علیه ایران پیش نیامد. تعاملی که وی با1 + 5 و آژانس بین المللی انرژی اتمی داشت مانع این کار بود. اما وقتی احمدی نژاد رییس جمهور شد و جلیلی پرونده هسته ای را در دست گرفت روز به روز افول کردیم و قطعنامه ها یکی بعد از دیگری علیه ایران صادر شد.
ایرنا: عده ای روحانی را
با انگ امنیتی بودن می رانند و وی را فاقد نگاه توسعه محور می دانند. نظرتان شما
در این خصوص چیست؟
صلواتی: روحانی یک قرآن
شناس، اسلام شناس و آگاه به حقوق بین الملل است که سابقه امنیتی طولانی نیز دارد.
اما حتی یک شخص امنیتی هم نمیتواند در خانه اش با زن و بچه اش امنیتی رفتار کند.
اگر یک فرد امنیتی را مدیر آموزش و پرورش گذاشتید، آنجا دیگر باید طبق قوانین
آموزش و پرورش عمل کند هر چند اطلاعات امنیتی داشته باشد.
روحانی هم در مسیری قرار
گرفته که باید کشور را اداره کند و فکر تهیه پرتقال و نان مردم باشد و جلوی نارضایتیها
را بگیرد. وی دیگر نمیتواند امنیتی رفتار کند چرا که رییس جمهور یک پست امنیتی نیست.
«والسلام»
میزگرد3081*1436*خبرنگار: ناصر غضنفری**انتشار :
داود پورصحت**
انتهای پیام /*
کد خبر: 82480701 (5906697) | تاریخ خبر: 14/01/1396 | ساعت: 15:10|
لینک خبر: http://www.irna.ir/fa/News/82480701/
بعضیها بهخاطر رضای خدا دو تا امضاء میکردند
گفتوگوی متفاوت ماهنامۀ برای فردا با دکتر فضلالله صلواتی
صاحبامتیاز و مدیرمسئول هفتهنامۀ نوید اصفهان
الهه باقری
دکتر فضلالله صلواتی یکی از روزنامهنگاران و نویسندگان کهنهکار اصفهانی است. او که در روزنامۀ اصفهان از سال ۱۳۳۵ برای مرحوم امیرقلی امینی مقالاتی مینوشت، از سال ۱۳۶۳ هفتهنامهای به نام «نوید اصفهان» منتشر میکرد که در سال ۱۳۷۶ توقیف شد. از سال ۱۳۷۹ ریاست انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران شاخۀ اصفهان را برعهده داشت؛ ولی در اعتراض به عملکرد مسئولین استعفاء داد. علت این بود که مسئولین برخلاف وصیتنامۀ زندهنام امیرقلی امینی عمل کرده و اجازه ندادند خانۀ او در وقف مطبوعات بماند. با توجه به پیشینه فعالیت مطبوعاتی ایشان در اصفهان موضوع مطبوعات این شهر و هفتهنامۀ نوید را محور گفتگو با ایشان قرار دادیم.
آقای دکتر، چه شد که وارد کار روزنامهنگاری و مطبوعات شدید؟
شخص من از دورۀ دبستان و دبیرستان علاقه زیادی به مطبوعات داشتم و بسیاری از مطبوعات زمان را تهیه میکردم. قسمتهایی از نشریات را نگه میداشتم و مینوشتم و در دورۀ دبیرستان هم نشریاتی دستنویس منتشر میکردم؛ بهخصوص در سال ۱۳۳۶ نشریۀ دبیرستانی که برای سیکل اول (آن زمان دورۀ راهنمایی را سیکل اول میگفتند) تهیه کرده بودم، در اصفهان اول شد. البته با دوستان دیگری مشغول بودیم و همکاری میکردیم. در زمان مرحوم دکتر محمد مصدق، من دانشآموز دبستان بودم و بسیاری از نشریات حزب توده را هم که گاهی زیر درِ خانهها میانداختند، نگهداری میکردم. مثل الان آپارتمان و ساختمانهای بلند و درهای بسته هم نبود. از دیوارهای خانۀ نشریات را به داخل خانهها میانداختند. حتی تا بعد از ۱۵ خرداد که اعلامیههایی منتشر میکردیم، بسیاری از اعلامیهها را به همین صورت به داخل خانهها میانداختیم. بهخاطر علاقهای که به نشریات زمان دکتر محمد مصدق داشتم، بسیاری از نشریات آن زمان را تهیه و نگهداری میکردم؛ بهخصوص شماری از روزنامۀ باختر امروز از دکتر حسین فاطمی. در اصفهان هم نشریاتی بود؛ ازجمله نشریۀ شورش و رانندۀ روز، روزنامههای بسیاری هم در خود اصفهان منتشر میشد و برخی از آنان را نگهداری میکردم.
بعد از کودتای ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲، نشریات اصولی تعطیل شدند و بعضی از نشریات را توقیف کردند. برخی از روزنامهنگاران را هم کشتند؛ ازجمله مرحوم دکتر حسین فاطمی، احمد دهقان و امیرمختار کریمپور شیرازی. بعد از کودتای ۲۸ مردادماه، گفته میشود چون در نشریات علیه اشرف پهلوی مطالبی مینوشتند، به اشارۀ ایشان کشته شدهاند و بیشتر هم باند شعبان جعفری معروف به شعبان بیمُخ آن کارها را انجام میدادند.
از چه مقطعی بهصورت حرفهای وارد عرصۀ مطبوعات و روزنامهنگاری شدید؟
بعد از نخستوزیری دکتر امینی، اسدالله علم بود و در زمان علم، بسیاری از روزنامهها را تعطیل کردند. در زمان علم سال ۱۳۴۱، وارد عرصۀ مطبوعات شدم. من از سال ۱۳۳۵ بااینکه دانشآموز دبیرستانی بودم، برای نشریۀ اصفهان که مرحوم امیرقلی امینی مسئولیت آن روزنامه را داشتند، مقاله مینوشتم و با مرحوم محمدعلی مکرم که نشریۀ صدای اصفهان و بعد هم نشریۀ مکرم را داشتند، همکاری میکردم. برای نشریۀ هیرمند در مشهد هم مقالاتی مینوشتم. مقالات من بیشتر مسائل اجتماعی و کمتر سیاسی بود. نشریهای هفتگی در تهران بهعنوان ندای حق منتشر میشد که بیشتر مقالات مذهبی و نقدهای مذهبی بود و اگر انتقاد مذهبی داشتم، در آن روزنامه نقد مینوشتم؛ بهخصوص مقالهام دربارۀ رئیس وقت وزیر آموزشوپرورش، فرخرو پارسا بود. در یکی از سخنرانیهایش گفته بودند که «معلمها کاری به مسائل سیاسی و مذهبی نداشته باشند» و مقالهای در ندای حق نوشتم و خیلی سروصدا کرد. آن زمان هم که زیراکس نبود. برخی از روی مقاله عکس انداخته بودند و آن را انتشار میدادند و حتی در چاپخانهها هم برخی مثل اعلامیه، آن مقاله را منتشر کرده بودند و من در آن زمان، دانشآموز دانشسرای مقدماتی بودم که در جواب ایشان نوشتم: «جناب وزیر، شما که این حرفها را میزنید، ما مسلمان هستیم و در سیاست دخالت میکنیم و خیلی هم فعال خواهیم بود و... .» در ندای حق، مقالاتی مینوشتم.
مکتب اسلام که از سال ۱۳۳۷ در قم منتشر میشد و آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله مکارم و عدهای از طلبههای جوان آن زمان بودند و گاهی با آنها همکاری میکردم و اشعاری سیاسی و مذهبی برای آنها میفرستادم و آنها خیلی خوشحال بودند و اشعار مرا درج میکردند. یک بار در مشهد آیتالله مکارم را دیدم و ایشان در ابتدا مرا نشناختند و در یکی از جلسههای خصوصی از من سؤال کردند که شما خودتان را معرفی نکردید. خودم را که معرفی کردم، فضلالله صلواتی هستم. گفتند: پدر شما برای ما مطالب و اشعار خوبی مینویسند و در جواب گفتم: خودم آنها را مینویسم و سپس مصافحه کردیم و روبوسی کردیم و خیلی اظهار محبت به من کردند.
تا پیروزی انقلاب، کار شخصی من فعالیت در نشریات مختلف بود که برای آنها مقالاتی مینوشتم و از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ بهخاطر فعالیتهای سیاسی در زندان پادگان اصفهان بودم و البته بعضی از اشعار انقلابی من در نشریات چاپ نمیشدند و رادیوهای بیگانه و حجتالاسلام آقای دعایی که در حال حاضر مسئول روزنامۀ اطلاعات هستند، ایشان اشعار مرا در رادیو عراق دکلمه میکردند و خیلی خوب بیان میکردند و همهجا برای مردم ارزشمند بود؛ مثلاً شعر «مسلمانی که باید بود».
به نظر شما، قبل از انقلاب بهترین نشریه در اصفهان چه بوده است؟
اصفهان نشریۀ خاصی نداشت و بهغیراز مرحوم امیرقلی امینی که روزنامۀ اصفهان را منتشر میکرد، کسی را نداشت که بتواند حرف حقی بنویسد و یا مسائل را تحلیل کند. در سال ۴۵ که در زندان بودم، زمانی که از زندان شهربانی بیرون آمدم، یک مقاله دربارۀ وضعیت بد زندان برای روزنامۀ اصفهان مرحوم امیرقلی امینی نوشتم. روزی مرحوم امینی دنبال من فرستادند و آن زمان که تلفن نبود. ایشان فرمود که شما این مقاله را نوشتهاید. من رئیس شهربانی را احضار کردم. قدرت روزنامهنگاران در آن زمان طوری بود که رئیس شهربانی، سرهنگ دژبخش، را که آدم خشن و تندی هم بود، احضار کردند و مقالۀ مرا نشان داده بودند و به سرهنگ دژبخش گفته بودند که یکی از نویسندگان خوب و متدین ما، که من به او اعتماد داشتهام، این مقاله را نوشته است. خردادماه ۱۳۴۵ «در زندان اصفهان چه خبر است؟» چون در آن زمان اوضاع بهداشتی و غذایی و اداری و اخلاقی زندان بسیار نامطلوب بود. مرحوم امیرقلی مقاله را نشان سرهنگ دژبخش داده بودند و سرهنگ گفته بودند: اجازه بدهید بازرس بفرستیم تا اوضاع بهداشتی و موارد دیگر زندان را بررسی کنم و مقاله را انتشار ندهید و برای ما هم خیلی جالب نیست. آقای امینی به من گفتند: تا هفتۀ دیگر شما تحقیق کنید و اگر خوب نشده بود، مقاله را منتشر میکنیم و یک هفتۀ بعد که خودم به سراغ زندانیها رفتم، گفتند اوضاع بهتر شده است. من از آقای امینی خواستم که دیگر مقاله منتشر نشود، ولی در زمان حاضر، قلم نویسندگان دیگر چندان مفید واقع نمیشود و هیچ تأثیری ندارند. چون الان چشم و دلشان سیر شده است و میگویند بودجه نداریم. نشریۀ اصفهان آقای امینی مذهبی نبود؛ ولی مقالههای من بهعنوان «وحدت اسلامی» را مرتب چاپ میکردند و استقبال هم میشد.
با آن سیستم دیکتاتوری آن زمان، چرا امیرقلی امینی آنقدر قدرت پیدا میکرد که حتی میتوانست رئیس شهربانی را احضار کند؟
ایشان بااینکه پا نداشتند و با ویلچر حرکت می کردند، ولی اندیشه و فکر والا و بلندی داشتند و در کنار روزنامهنگاری، دانشمند و خیری بنامی نیز بودند. بهخاطر قلم و نشریهاش اثر مثبتی در بین مردم داشت و بهخاطر شخصیت والایی که داشتند به راحتی حرف می زدند و قدرت و نفوذ کلام بالایی داشتند. امیرقلی مطالعه بسیار میکردند و به چند زبان مسلط بودند و زبان اسپرانتو که خودش مطالعه کرده بود و کتابهایی از اسپرانتو به فارسی ترجمه کردند. همچنین، کتابهایی در زمینۀ فرهنگ عوام و امثال نوشتند. فرد آزاده و طرفدار دکتر مصدق بودند و بهخاطر همین روزنامۀ ایشان «اخگر» را تعطیل میکنند و بعد روزنامۀ «اصفهان» ایشان را هم بهدلایلی توقیف کردند.
اقدام به راه اندازی پرورشگاه نگهداری از ایتام و مدرسه برای یتیمهای اصفهان کرده و بعد هم خانۀ خود را برای کارهای مطبوعات وقف کردند که یکی از این گروههای خلقالساعه آمدند و آن جا را از خانه مطبوعات گرفتند که یکی از دلایلی که من، بهعنوان اعتراض به شهرداری و استانداری قبلی از ریاست انجمن صنفی روزنامهنگاری استعفاء دادم همین بود که این محل را از روزنامهنگاران گرفتند و به نهادهای حکومتی و دولتی دادند، نهادهایی که کاری به روزنامهنگاران ندارد و در این جا خلاف وصیت عمل شده و از نظر شرعی مشکل دارد؛ در این موضوع آن وقت معترض بودم و الان هم معترض هستم که این کار نباید انجام میشد.
هدف شما از انتشار هفته نامۀ نوید اصفهان چه بوده است و از چه زمانی و تحت چه شرایطی شروع به انتشار این نشریه کردهاید؟ فراز و فرود هفتهنامۀ نوید اصفهان را لطفاً توضیح بدهید.
در سال ۱۳۶۲ که نمایندۀ مجلس بودم، فرماندار اصفهان، حاج سیدعلی نکویی، و استاندار اصفهان، آقای داودی شمسی، روزی به سراغ من در مجلس آمدند و فرمودند اصفهان روزنامهای ندارد و روزنامههایی هم که بودند، بیشتر آگهینامه بودند؛ مثل «هفتهنامۀ اولیاء». در اوایل انقلاب هم نشریۀ «حرکت» منتشر میشد که محتوا داشت و با کناررفتن دکتر بنیصدر، آنها را تعطیل کردند؛ چون از دکتر بنیصدر حمایت میکردند و صاحبامتیاز آن مهندس نژاد ستاری بود. به همین دلیل که اصفهان نشریهای مطرح نداشت، فرماندار و استاندار گفتند: شما تقاضا بنویسید و نشریهای منتشر کنید و ماها همکاری میکنیم. گفتم: یعنی به عنوان ارگان شما باشد و شما دولتیها خودتان بنویسید و به خودتان احترام بگذارید؟ گفتند: نه فقط ازنظر دفتر و امکانات مالی و اقتصادی و سیاسی ما شما را یاری میکنیم.
در سال ۶۲، درخواست دادیم و در سال ۱۳۶۳، مجوز را صادر کردند. در آن زمان که مجوز صادر شد، فرماندار و استاندار در سمت خودشان نبودند. آن زمان آقای دعایی در مجلس بودند؛ با ایشان صحبت کردم و در اوایل کار، راهنماییهایی کردند. اهداف ما سیاسی و مذهبی و انتقادی بود و از همان اول، انتقادهای شدید به دولت و حکومت داشتیم. تا سال ۱۳۷۶، این نشریه را تقریباً تمام هفتهها داشتیم. یازده سال تمام نقدها و گفتنیها را گفتیم و نقدها به دولت آقای هاشمی رفسنجانی و آقای موسوی هم کردیم و بعد از ریاستجمهوری آقای خاتمی هم داشتیم.
طومارهایی علیه نوشتهها و نقدهای ما در نماز جمعه توزیع میکردند و در آن ها مثلاً نشریه ما را بهعنوان ضد ولایت فقیه مطرح می کردند. هرچند ما تمام هستی خود را بهخاطر ولایت فقیه داده بودیم، برخی مردم هم زیر طومار را بهخاطر رضای خدا دو تا امضاء میکردند. گاهی اسمشان را مینوشتند و گاهی هم نمینوشتند. در هر صورت، در سال ۷۶ به دادگاه ویژه احضارمان کردند و دو تا از لباس شخصیها بهعنوان انصار حزبالله که اسمشان بود، طومار هشت متری داده بودند و آن شخص بازجو گفتند: از بالا دستور دادهاند نشریه را منتشر نکنید. ازنظر مادی برای ما هم صرف نمیکرد و ماشین خودم را هم فروخته بودم روی نشریه گذاشته و خیلی برای نشریه قرض گرفته بودم و آگهیها را هم که چاپ کردیم، کسی را نداشتیم که هزینهاش را بگیرد. هنوز هم بعد از چند سال میگویند: ما آگهی به شما دادیم و شما نیامدید هزینهاش را بگیرید و... .
خطمشی و رویکرد نشریه چه بوده است؟ آیا نشریه وابسته به نهاد، حزب یا تشکیلاتی بود یا بهصورت مستقل عمل میکرد؟
رویکرد نشریۀ ما سیاسی و مذهبی و انتقادی بود و با محافظهکاری مخالف بودیم و بهخصوص با نیروهای خلقالساعه که به جلسات و خانهها و سخنرانیها حمله میکردند و من بهعنوان چماقدارها از آنها یاد میکردم. مستقل بودیم و ما خودمان نهاد بودیم. پول نشریه را نداشتیم و هدف ما آگاهی دادن به مردم و حمایت از حق و حقیقت بود و قصد داشتیم واقعیتها و حقیقتهایی را بازگو و مردم را مطلع و آگاه کنیم. هدف ما مالی و انتفاعی نبود، همین بود که بالاخره ما را تعطیل کردند.
اگر در حال حاضر شما سردبیر بودید، آیا باز هم تند و صریح مینوشتید و بیشتر به چه موضوعاتی میپرداختید؟
بیشتر به تحلیل سیاسی میپرداختم. امروزه شبکه های ماهواره ای مسائل مذهبی را مسخره میکنند و جوانها از دین زده شدند و اینها باعث رنجش خاطر انقلابیون میشود. الان نمیشود صریح نوشت؛ چون همۀ نشریات را تعطیل میکنند. آن زمان در قانون مطبوعات قبلی میشد. آقایی هم که در دادگاه ویژۀ روحانیت با ما صحبت کردند و گفتند شما افراطی هستید و روی انتخابات آقای خاتمی کار کردهاید. همین جا باید عرض کنم که تیراژ ما به طور معمول در حدود دوهزار بود؛ ولی زمانی که تبلیغات و انتخابات بود، تیراژ ما به پنجاه، شصت هزار هم میرسید.
یک ماه بعد از ماجرای تعطیلی نشریه، دادگاه روحانیون تهران مرا خواستند. برخورد دادگاه ویژۀ روحانیت بسیار خوب بود و در هر صورت، با احترام برخورد کردند و از من معذرت خواستند. فکر میکنم بیشتر بهخاطر آیتالله منتظری مرا به دادگاه ویژۀ روحانیت خواسته بودند. رئیس ارشاد اصفهان آن زمان آقای مجید زهتاب چندین نامه نوشته و در آن آورده بودند که ازنظر ما این نشریه هیچ جرمی انجام نداده است. مسئول مطبوعات زمان آقای خاتمی هم نامهای به دادگاه نوشته بود مبنی بر این که نشریه را غیرقانونی توقیف کرده بودند. البته توقیف نشده بود نوشته شده بود که موقتاً منتشر نشود. در هر صورت مخالفان کار خود را کردند.
در حال حاضر برای چه نشریاتی مقاله مینویسید؟
چشمانداز ایران که مقالات «سیاهکاری های بنیامیه» در شصت شماره چاپ شده است؛ ولی حقالتألیف هم نمیگیرم؛ چون حقوق بازنشستگی معلمیام تاحدی کفاف زندگیام را میدهد. در روزنامۀ اطلاعات و پایتخت کهن چند تا مقاله نوشتم و انتشارات روزنامۀ اطلاعات هم کتابهایم را چاپ و منتشر میکند. کتابی دربارۀ علل سقوط شاه و پیروزی انقلاب نوشتم. الان هم کتابی دربارۀ امام محمدباقر(ع) در دست دارم که بیشتر تحلیل سیاسی از دوران زندگی آن حضرت است. کتاب های سیاهکارهای بنیامیه، امام محمدتقی(ع) و امام محمدباقر(ع) تحلیل سیاسی است.
بعد از اینهمه سال تجربه در زمینۀ روزنامهنگاری در نشریات، چه پیشنهاد و توصیهای برای روزنامهنگاران جوان دارید؟
توصیه ام برای روزنامه نگاران این است که برای حق بنویسند؛ گرچه ممکن است نانشان آجر شود. هرچند تملق مسئولان را خواهینخواهی میکنند. ما حقوق معلمی را داشتیم و در کنار آن هم روزنامهنگاری میکردیم؛ ولی در هر صورت حق را بنویسند. خبرنگاری از لوموند که با امام هم مصاحبه کرده بود، آن روزنامهنگار با من هم مصاحبه کرد. ایشان گفتند: حالا چکار میکنی؟ گفتم: قدرتمندترین مرد جهان هستم. گفت: یعنی چی؟ خندهاش گرفت. گفتم: کارتر نمیتوانست همهحرفی را بزند و نخستوزیر فرانسه هم نمیتواند؟! ولی من حرف حق را میزنم و ترسی در وجودم نیست و هر نقطهضعفی در دنیا باشد را میگویم و انتقاد میکنم کاری که رئیسجمهور هم نمیتواند؛ ولی خبرنگار آزاد است و آن خبرنگار در جواب گفت: تا حالا این حرف را نشنیده بودم. الان ما هم مدیر داریم و من به آن گفتم: من خودم مدیرم و هر مسئلهای را که میخواستم، به آن میپرداختم.
در سال ۱۳۸۰، به زندان رفتم و گفتند که چرا تو عضو نهضت آزادی بودی؟ ولی من عضو هیچ حزبی تا الان نبودم؛ ولی با آیتالله طالقانی و آقای مهندس بازرگان دوست بودم. ما را که اصل انقلاب بودیم، زندان کردند.
نشریات اصفهان را در دولتهای مختلف بعد از انقلاب چگونه مقایسه و ارزیابی میکنید؟ آزادی قلم در چه دولتی بیشتر به چشم میخورد؟
بعد از انقلاب، نشریاتی که در اصفهان بخواهد فعال باشد، کم بود و نشریۀ قابل توجهی نداشتیم. هرچند "نسل فردا" و "حرکت" و "صدا" خوب هستند؛ ولی هیچکدام انقلابی نبودند. نسل فردا گاهی برخی از مطالب را مینوشت و محتوایی داشت و نمیشود گفت دنبال درآمد نیستند، هستند؛ ولی تا حدودی پا روی خط قرمزها نمیگذارند و گاهی حرف خوب هم مینویسند و نشریات آنها محتوا دارند.
بقیه هم وابسته به شهرداری و بودجهای بودند که شهرداری برای کارهای فرهنگی داشت و شهرداری پول میداد که انتقاد نشود و برخی از انتقادات را که خودش صلاح میدانست، بنویسند. آزادی قلم در دوران ریاست جمهوری هفتم بهتر بود که ما هم در این دوره تعطیل شدیم و در دورۀ رفسنجانی در اوج فعالیتهایمان بودیم.
اوضاع مطبوعات اصفهان را در زمان حاضر در مقایسه با قبل از انقلاب چگونه میبینید؟
در توقیف و خط قرمزها با قبل از انقلاب تفاوت چندانی نکرده است. فقط بعد از انقلاب، مطالب با بسمالله آغاز می شوند. عکس و مطالب دینی آن زمان بود و حالا هم هست. آنهایی هم که برای من روزنامه ارسال میکردند، از آنها درخواست کردم که دیگر برای من ارسال نکنند؛ چون خیلی فرصت خواندن ندارم و از کار تحقیقاتی هم بازمیمانم.
موفقنبودن مطبوعات اصفهان را در چه عواملی میدانید؟
اولین علت موفقنبودن مطبوعات اصفهان را میتوان چنین گفت که باج میگیرند و باج میدهند و دیگر اینکه تحلیل سیاسی ندارند. مطبوعات باید به موضوعات به شکل تحلیلی بپردازند نه فقط خبری. مثلا در موضوع برجام باید آینده برجام را تحلیل و بررسی کنند؛ ترامپ آمده باید روابط ما با آمریکا را در زمان این شخص تحلیل کنند والا خبر آمدنش را که در شبکه های مجازی هم می توان زودتر دید و خبردار شد؛ آیندۀ ما و سوریه را حلاجی کنند. ما قطعا با نبود یا حداقل کمبود روزنامهنگار تحلیلگر روبروییم. ما در نشریۀ نوید اصفهان ازنظر کیفیت طراحی خوب نبودیم و ازطرف دوستان نقد میشدیم ولی نویسندگان برجستهای در نشریۀ داشتیم؛ ازجمله محمدرضا حکیمی، استاد مهریار و تعدادی دیگر که تحلیل های خوب و عمیقی می نوشتند.
مشکل مطبوعات را بیشتر سانسور میدانید یا خودسانسوری؟
خودسانسوری؛ چون روزنامهنگاران درآمد میخواهند، حرف حق را نمیزنند. البته ازطریق آگهیهای ثبت هم درآمد دارند. کیهان و اطلاعات وابسته به حکومت هستند؛ ولی بعضیها متکی به آگهی هستند و ازطریق رپرتاژ که پولساز هم هست، هزینههای خودشان را تأمین میکنند.
دربارۀ افرادی صحبت کنید که دیگر در بین ما نیستند و شما فکر میکنید سهم ویژهای در شکلگیری مطبوعات این شهر داشتهاند.
مرحوم امیرقلی امینی، محمدعلی مکرم، مرحوم اولیاء و مجاهد، صدرهاشمی و راه نجات بودند و تا آنجایی که سن من ایجاب میکرد.
دغدغۀ امروزی شما دربارۀ اصفهان چیست؟
دغدغۀ ظاهری که مسئلۀ آب و زایندهرود است؛ بعد بیکاری که فوقالعاده است، جوانهایی که بیکار هستند. اوضاع بیکاری آدم را آتش میزند. اگر بیکاری حل بشود، بسیاری از مسائل حل میشود و میتوانند ازدواج کنند و دزدی کم میشود. آقای روحانی هم اگر بتواند این معضل را حل کند، کار بزرگی کرده.
چه خاطرۀ خوب و بدی در طول فعالیتتان دارید؟
روزی که در زندان شاه راه میرفتیم (رسم زندانیها این بود که در فضای آزاد زندان راه میرفتند)، یکی از بچهها بهعنوان چپ و کمونیست به زندان آمده بود. گروه ساکها را سازمان انقلاب کمونیستی ایران میگفتند و وسط راهرفتن مرا بغل کرد و گفتم: خبری شده؟ عروسی و شادی شده است؟ بچهها در زندان رادیو داشتند. دوسه تا باتری به رادیو اضافه میکردند و میتوانستند چند موج را بگیرند و همچنین، پتو را روی سر خود میکشیدند و به رادیو گوش میدادند. یکی از اشعار من را از رادیو عراق شنیده بود و نتوانسته خودش را کنترل کند و در همان حال آمد و مرا بوسید که این شعر از شما بوده است.
تعدادی از دوستان و خانواده از طرف دادسرای نظامی اجازه داشتند که بهصورت خصوصی به ملاقات من بیایند. دوستان من که به ملاقات من میآمدند؛ ازجمله دکتر طالقانی و آقای زهتاب. آنها به بهانۀ توصیه به نوشتن توبهنامه که من بنویسم، به دیدار من میآمدند و من هم بهعنوان روبوسی اشعار را داخل جیب آنها میگذاشتم و هفتۀ بعد در رادیوهای خارجی منتشر میشد که گاهی بچههای کمونیستی از رادیو میشنیدند و به من اطلاع میدادند؛ مثلاً شعر «در این زندان که تاریک است».
در سال ۱۳۴۷، سخنرانی داشتم و به اسم «سخن عاشورا» در روز عاشورا چاپ شد و دفعۀ اول دوهزار نسخه در اصفهان منتشر شد؛ و به عنوان کتابهای درسی مجاهدین خلق شده بود و به تعداد صدهزار نسخه تکثیر شده بود و چون «سخن عاشورا» رسماً توقیف شده بود، اینها به اسم «سلام بر عاشورا» منتشر شده بود. من اعتراض کردم که یکسری غلطهایی داشت و حداقل به من اطلاع میدادید تا بازنگری روی آن انجام بدهم و غلطها را اصلاح کنم.
در اواخری که در زندان بودم، یک امربر (سربازی) برای من گذاشتند که برای من غذا بیاورند و رابط من و ضد اطلاعات ارتش بود و اجازه گرفته بودیم که نشریاتی ازجمله اطلاعات و کیهان را برای من بخرد و البته ضد اطلاعات آنها را کنترل میکردند که چه نشریههایی باشد. مجلۀ نگین و مجلۀ فردوسی را اجازه نمیدادند و چون امربر، سوادی نداشت، گاهی برای من میخرید. توسط این امربر برای نشریات مقالات مینوشتم و با پست برای من میفرستاد. البته به اطلاعات ارتش نشان نمیدادند و به اسم مستعار «طوفان» که تخلص شعری من هم بود، کار می شد. تمام این کارها را به دلیل عشق و علاقهای که به مطبوعات داشتم، انجام میدادم؛ وگرنه اگر میفهمیدند، دوباره تجدید محاکمه میکردند و زندان ما بیشتر میشد.
خاطره خوب دیگر انتخابات ریاست جمهوری سال 76 بود که آقای خاتمی رأی آورد که در آن مقطع روزنامۀ یالثارات نوشت که بابا خبری نیست که! این دکتر صلواتی است که خاتمی را میخواهد رئیسجمهور بکند؛ چون معروف بودیم و مینوشتیم. آقای خاتمی هم با ما در انقلاب همکاری و فعالیت انقلابی داشتند و شاگردان زیادی هم داشتیم. گفته میشد اینها شاگردان صلواتی هستند.
اگر جوانی بگوید که میخواهد وارد فضای خبرنگاری شود، چه مشورتی به او میدهید؟
کلاسهای خبرنگاری را برود و کسانی بودند که مقاله برای نوید اصفهان مینوشتند و در حال حاضر، خبرنگار حرفهای هستند که الان تهران و... کار میکنند مثل عطریانفر و عزیزان دیگر؛ اما تاکید می کنم که از یاد نبرند حرف حق را بنویسند.
حرف نگفتهای اگر مانده، بفرمایید.
مطبوعات که رکن چهارم دموکراسی و آزادی است، هماره باید آزاد باشند، هر حرفی را که حق تشخیص بدهند، بیان کنند و نه اینکه به ضرر ملت باشد. اکثر روزنامهها یا خطی برخورد میکنند و یا با بیتفاوتی برخورد میکنند. نوشتههای روزنامههای جوان و کیهان فحش و بددهانی است و گاهی باعث میشود مطبوعات از استقلال خودش بیرون بیاید. نسل جوان باید بتوانند وارد مسائل سیاسی بشوند و مسائل سیاسی را بررسی و تحلیل کنند و معلمان و مربیانی هم باید باشند که آنها را راهنمایی کنند و این جوانان تربیت شوند. اینها برای جامعۀ ما مفید است و گاهی هم قدرتشان از رئیسجمهور هم بیشتر میشود.
در پایان، دکتر صلواتی را در یک خط تعریف کنید.
آدمی که خودش را میخواهد مذهبی بداند و محققی میخواهد باشد که کارهایش برای مردم مفید باشد و اگر کسی باشد که برای مردم مفید باشد همین برایش ایدئال است. حرفهایم را زدهام و هنوز هم با این سنوسال برای سخنرانی میروم و آنچه حق است و در دل دارم میگویم.
زیباییها در راه است
وقتی دلها شاد باشد، امکانات زندگی فراهم باشد ،
مردم با هم برابر و برادر باشند ،
عدالت حاکم باشد،
از جهل و ظلم و فقر و بی خردی و دروغ خبری نباشد،
افراد حق یکدیگر را رعایت کنند،
همه چیز مبارک می شود .
باران می بارد، شکوفه ها باز می شوند،
صحرا و بیابان سرسبز می شوند،
و همه ی طبیعت خدا به ما تبریک می گویند ،
حتی پرندگان و گنجشکها هم بر روی شاخه ها به ما می گویند :