به گزارش خبرنگار ایمنا، برای یادبودش دو سالن پر شده و کمتر جایی حتی برای ایستادن مانده است؛ در برنامهای تحت عنوان "مضراب عشق" علاقهمندانش گرد هم آمدند تا یاد شخصیتی را زنده نگه دارند که وقتی در سال ۱۳۰۰ در خانوادهای علاقه مند به موسیقی چشم به جهان گشود حتی برادرش که استاد او بود نیز فکر نمیکرد شاگردش بزرگترین نوازنده تار ایران شود اما وقتی در خرداد ۱۳۹۲ برای همیشه گرمی نفسش را از دنیا گرفت همه از او به عنوان افتخار یاد کردند؛ او بداهه نواز ماندگار، افتخار اصفهان؛ استاد جلیل شهناز است.
استادی که فضلالله صلواتی روزنامه نگار در وصف ایشان میگوید: ما در گذشته ایشان را داشتیم، بی نظیر و تکرار نشدنی اما آیا کسی اصلا در آینده به سطح ایشان خواهد رسید؟! من بعید میدانم.
سپس وقتی نوای تار استاد نعمت اللهی از شاگردان استاد جلیل شهناز سالن را سرشار از طنین زیبای تار کرد تحسین همه را برانگیخت و همه در یافتند استاد شهناز چه کرده بود با موسیقی این شهر، این کشور و دلهای ایرانیان. سپس کلیپی از زندگینامه او پخش میشود که سخنی از ایشان در آن آورده شد: "هنر حرمت دارد، هنر شغل نیست و نباید جزو شغلها آن را دانست و باید حرمت آن را حفظ کرد" و در ادامه استاد کسایی در این کلیپ در تقریظ از استاد شهناز میگوید: اگر کسی چیزی از ساز و موسیقی بداند نمیتواند در وصفش سخنی نگوید.
باز نوبت شاد کردن روح استاد تار ایران شد و چه کسی بهتر از سعید مزدک نوازنده تار که اشکهایش سازش را گرمتر کرد سازش بوی همان تارهای استاد را میداد زیرا سالن را که نگاه میکردی کمتر کسی بود که تلفن همراهش را دستش نگرفته باشد و این طنین را ضبط نکند و این سؤال برای جوانترها پیش آمد که اگر این استادان شاگردند استاد شهنار به راستی کیست...؟!
جواب انتقادها را با نوای سازش میداد
سپس نوبت به معرفی کتاب درباره استاد شهناز رسید که توسط خانم حدادگر به تالیف رسیده است که خود این نویسنده در خصوص کتاب در دست چاپش میگوید: اولین کتابی است که در وصف زندگی، ساز استاد و در خصوص استاد شهناز نوشته شده و به زودی چاپ و منتشر خواهد شد و بخشهای مختلفی دارد مثل زندگی پر فراز و نشیب استاد شهناز و در خصوص بداهه نوازی ایشان توضیحاتی دادهشده است و بخشی نیز به تمام آثار خصوصی و عمومی استاد پرداخته شده است که برای اولین بار این اتفاق رخ داده است و در پایان از بزرگان موسیقی اصفهان و ایران در خصوص استاد شهنار مصاحبههایی آورده شده است.
این نویسنده ادامهمیدهد: دو سال طول کشید تا این کتاب به مرحله چاپ برسد و میتوان گفت کتاب وزین و قوی است.
بعد از معرفی کتاب نوبت به استاد سعیدی بود که لب بر ستودن استاد گشود: من واقعیتی را که در سه دهه بودن کنار استاد شهناز درک کردم در یک خاطره به نقل از رضا کسایی برادر استاد کسایی میگویم که ایشان میگفتند پنج نفر از برترین نوازندگان تار ایران به اصفهان سفر کردند و جزو این پنج نفر برادر استاد شهناز هم بودند و میخواستند یک نوازنده تار را به گروه خود اضافه کنند و از بهترین استادان اصفهان امتحان گرفتند و هیچکس از پس برنیامد تا نوبت به نوجوانی رسید به نام جلیل شنهاز که به واسطه اصرار بردارش برای امتحان آمد و آنچنان همنوازی با این اساتید داشت که همان موقع همه هم نظر بودند که این شخص همان شخصی است که ما میخواستیم و با آن سن کم بین آن اساتید قرار گرفت اما در پایان معتقدم شهنار زنده است و هیچوقت نمرده است.
علی اصغر شاهزیدی استاد بعدی بود که اینگونه در وصف جلیل شهناز گفت: در مورد استاد شهناز باید سکوت کرد و فقط صدای ساز ایشان را شنید و هیچ عبارتی حق مطلب را ادا نخواهد کرد.
این استاد اضافه میکند: شهناز چند خصلت داشت که او را منحصر به فرد کرد اولی ابداع ملودی دومی تکراری ساز نزدن و بداهه ساز زدن و یکی از مواردی که در ایشان بارز بود این بود که جواب انتقاد ها را با نوای سازش میداد اما چیزی که من را امیدوار کرد اینکه بچه ها کار آقای شهناز را ادامه میدهند و این امیدواری می آورد.
در پایان نواختن تار توسط استاد میر جلالی شاگرد استاد شهناز حسن ختام یادبودی بود که تا پایان هم هنوز کسانی بودند که ایستاده به احترام استاد صبر کردند و روح وی را شاد کردند.