عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات استان اصفهان گفت: تنها نیروهای امنیتی هستند که می توانند مردم را آرام کنند، آن هم از راه مدارا و نه با خشونت. صدور هرگونه پیامی از سوی نمایندگان و مسئولان خشم مردم را بیشتر خواهد کرد.
فضل الله صلواتی در مورد طرح اجرا شده برای بنزین و نحوه برخورد مردم با آن به خبرنگار ایمنا گفت: اعتراض حق مردم است اما خشونت نه. مردم با خشونت و تخریب اموال خصوصی و عمومی و ضرر به بیت المال مخالف هستند؛ اما گران کردن بنزین به صورت ناگهانی و بدون مصوبه مجلس کار صحیحی نبود.
وی در پاسخ به این سوال که نمایندگان از چه طریقی می توانند فشارهای اقتصادی این طرح را برای مردم کمتر کنند و آرامش را به جامعه بازگردانند؟ گفت: هیچ کاری از دست کسی ساخته نیست. تنها نیروهای امنیتی هستند که می توانند مردم را آرام کنند آن هم از راه مدارا و نه با خشونت. صدور هرگونه پیامی از سوی نمایندگان و مسئولان خشم مردم را بیشتر خواهد کرد.
عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات استان اصفهان ادامه داد: فضای گرانی و بیکاری بر روی دوش مردم سنگینی می کند و امروز هم گرانی بنزین جوانان را عصبانی کرده است. دولت می خواهد با بسته های حمایتی به مردم کمک کند اما این راهکار خوب و مفیدی برای این روزها نیست. اگر در حال حاضر از افزایش قیمت بنزین به این میزان صرف نظر کنند و همان نرخ ۱۵۰۰ تومانی را در نظر بگیرند و باقی آن را به صورت پلکانی افزایش دهند موفق تر خواهند بود.
صلواتی با اشاره به اینکه در اوایل انقلاب شهید رجایی هم دست به گران کردن بنزین زد، گفت: در آن زمان همه مردم هوادار شهید رجایی بودند و روحیه ای انقلابی داشتند اما امروز اختلافات و فاصله ها زیاد شده است و باید رهبران و مسئولان کشور این وضعیت را با کمک افراد شایسته و با تجربه مدیریت کنند.
لینک خبر در روزنامه اصفهان زیبا (ویژه)
ویژه نامه علامه جعفری در اصفهان زیبا
دعوت نکوداشت استاد «ققنوس اندیشه»
محمود فروزبخش/خبرنگار
نــام فــضــلالله صــلواتی همواره با سیاست آمیخته است؛ اما او پیش از آنکه چهره ای سیاسی یا رسانه ای باشد، یک معلم بوده و کارنامه بلندی در امر فرهنگ دارد. شاید به خاطر همین زمینه بوده که علامه جعفری او را به دامادی قبول کرده است؛ افتخاری که از پس تمام سالها بر سینه صلواتی میدرخشد. از فوت علامه بیش از بیست و از عمر جناب صلواتی بیش از هشتاد گذشته است؛ اما گفتوگو با استاد صلواتی نشان داد که علامه جعفری و خاطراتش به وضوح در نزد او پیداست. از لحن صدای استاد مشخص بود که تازه از کمند بیماری رهایی یافته است؛ اما تا آنجایی که میخواستم با پرسشهای ریز و درشت ما همراه شدند. این مصاحبه حاصل برداشت شخصی است که علامه جعفری را هم در مقام پدری و هم استادی وجدان کرده است.
آشنایی شما با علامه جعفری به چه زمانی برمیگردد؟
آشنایی من با مرحوم علامه جعفری از دورانی بود که من دانشجوی کارشناسی ارشد در تهران بودم و در جلسات ایشان شرکت میکردم. در منزلشان جلساتی بود و دانشجوها میآمدند که عمدتا علاقهمند به اندیشههای فلسفه و عرفان بودند. من هم در این جلسات شرکت میکردم؛ اما آشنایی من با ایشان پیشتر برمیگردد به جلساتی که«کانون علمیو تربیتی جهان اسلام» برگزار میکرد. مرحوم مهندس عبدالعلی مصحف و دوستانشان این کانون را در اصفهان راهاندازی کردند. این کانون از سال 1344 شروع به کار کرده بود و هر هفته یکی از دانشمندان را دعوت میکردند و آنها سخنرانی داشتند. آقای مصحف داماد اول علامه جعفری بودند و به واسطه ایشان ماهی یک دفعه علامه به اصفهان میآمد. مکان این کانون اول در خیابان آمادگاه و سپس در خیابان اردیبهشت بود. ساواک هم اول سختگیری نکرد؛ اما روزی ساواک از آقای گلبیدی خواسته بود که عکس شاه را باید اینجا نصب کنید و همین باعث شد مجموعه قبول نکند و دیگر نتواند به کارش ادامه دهد؛ البته جلسات سیاسی نبود و صرفا علمیبود.
آیا مخاطبان اصفهانی میتوانستند با حرفهای علامه جعفری ارتباط بگیرند ؟
بله، جلسه اول و دوم ممکن بود بعضیها با واژگان ایشان آشنا نباشند، ولی به مرور و با تکرار جلسات، با لحن و لهجه ایشان آشنا میشدند.
نظر علامه درباره مخاطبینش در اصفهان چه بود؟
خیلی خوب بود. بچههای اصفهان دور ایشان را میگرفتند و سوال میکردند. موضوع بحثها بیشتر فلسفی و پیرامون شناخت علم و معرفت بود.
از خودتان میگفتید.
بله. آشنایی اولیه از اصفهان بود و در تهران بیشتر شد و به واسطه آقای مصحف جلو رفتیم و وصلت صورت گرفت و در سال 48 داماد دوم علامه جعفری شدیم.
در زمان خواستگاری و عقد شما مسئله خاصی پیش آمد ؟
من اصرار داشتم که به علامه بگویم فعالیتهای سیاسی خود را ادامه خواهم داد. بعضی افراد معتقد بودند که نباید به یک مبارز، دختر داد؛ اما علامه پذیرفت و من را هم به خوبی میشناخت و از وضعیت من به واسطه مرحوم مصحف خبر داشت. با این وصلت رفت و آمد آقای جعفری به اصفهان بیشتر شد. جالب است بدانید در همان ایام عقد، کارت عقد پخش شده بود؛ در حالی که دادگاه من را احضار و بعد آموزش و پرورش مرا از کار تعلیق کرد. در چنین شرایطی پیشنهاد کردم که عقد عقب بیفتد تا تکلیفمان مشخص شود؛ اما ازدواج برقرار شد. بعد از عقد هم چندین مرتبه دیگر دستگیر و مدتی هم به یزد تبعید شدم. آن زمان دو فرزند داشتم. تا پیروزی انقلاب در یزد بودم. در آن ایام آقای جعفری مکرر به یزد میآمدند. آنجا مورد استقبال مردم قرار میگرفتند و برایشان جلسه میگذاشتند.
علامه جعفری وارد مسائل انقلاب به معنای درگیری و مبارزه نمیشدند. با این اوصاف آیا هیچ وقت اختلاف نظری بین شما و ایشان رخ نداد؟
در دوران زندان و تبعید به ایشان میگفتند که چرا دخترت را به چنین شخصی دادی! اما من قبل عقد احتمال زندان شدنم را به ایشان گفتم و علامه فرمودند اگر برای خدا میکنی من راضی هستم. در موقع زندان، ایشان توجهشان را به خانواده ما بیشتر و حتی گاهی شخصا به امور بچهها رسیدگی میکردند و هیچ گاه به من اعتراضی نکردند. دختر ایشان در محیطی معنوی و عرفانی بزرگ شده بود، اما از موقعی که به خانه من آمد مرتب آشوب و درگیری میدید. هر آن ممکن بود ساواکیها از بالای دیوار بیایند داخل و خانه را بگردند. آن روزها محیط خانه ما سراسر اضطراب بود. به قول شفیعی کدکنی «دریا همه عمر خوابش آشفته است.»
چطور علامه جعفری در این عمر 73 ساله و در این زمانه پرتلاطم قبل و بعد از انقلاب همیشه بی حاشیه بودند؟ رازش چه بود ؟
رازش تدین و خلوص ایشان بود. در ابتدای انقلاب خدمت امام رسیده و امام به ایشان گفته بودند همان کار علمیکه میکنید برای ما ارزش دارد. این در حالی بود که در آن زمان برخی انتظار داشتند که ایشان منصب و مسئولیتی را در انقلاب قبول کنند.
حــتــی در زمــانــهای که بـسـیار حاشیه درست شد و به خاطر کتاب شهید جاوید موافقین و مخالفین فعالیتهایی انجام دادند، ایشان در آن ماجرا بودند و بر آن کتاب تقریظی نوشتند؛ اما هیچ گاه در تلاطمهای بعدی که پیرامون این کتاب صورت گرفت، اسم ایشان را نمیبینیم؟
آقای جعفری بیشتر تحقیقی بودن این کتاب را تایید کردند؛ یعنی کار علمیشده است و باید این دست کارها پیگیری شود و بر آن ابعاد بیشتر تکیه داشتند و بهتر است روی مسئله عاشورا باز هم کار بشود؛ پس ایشان با این موضع مورد حاشیه قرار نگرفتند. البته ایشان علم امام را قبول داشتند.
حتی در زمینه علم امام رساله ای هم نوشتند ؟
البته این علم امام که نوشتند کاری به شهید جاوید نداشت. کار ایشان خلاف محتوای آن تقریظ نبود. منظور از آن نوشته این نبود که من اشتباه کردم؛ علم امام را تایید کردند . یکی از موارد دیگر که اگر روحانیون درجه بالا به آن توجه کنند حاشیه ساز میشود، توجه به کتاب مثنوی است. ایشان تمرکز بالایی بر مثنوی داشتند؛ اما باز هم از جنجال در امان ماندند.
الان هم این طور است. عده ای تندروی و علیه مثنوی صحبت میکنند. اینها گاهی ایرادی میگیرند و همان موقع هم عدهای میگفتند که بهتر بود آقای جعفری به نهجالبلاغه بپردازند؛ اما در مثنوی هم معارف بسیاری نهفته و ممکن است اشکالاتی هم داشته باشد؛ اما غیر از قرآن کدام کتاب است که بدون اشکال باشد؟ کدام نویسندهای است که بیاشکال باشد؟ ولی علامه جعفری توانست مثنوی را از خانقاهها به جامعه بکشاند و کاری کرد که مثنوی در سطح جامعه مطرح شود. باید ابعاد وجودی شخصیت مولوی روشن شود و هر نویسنده ای از بعدی به آن بپردازد: یکی روی لغت، یکی روی حدیث، دیگری روی تفسیر و آن یکی روی کلام یا فقه آن کار کرده. آقای جعفری علاوه بر آن که شرح مثنوی نوشته، آن اشکالاتی را که در مثنوی دیده، نقد کرده است. اسم کتابشان «نقد و تحلیل» است؛ یعنی نقد هم کردند، ولی مولوی را شخصیتی بالا میدانستند. علمای گذشته هم در کتابهایشان از مثنوی حمایت و استفاده کردند؛ حتی امام خمینی هم از اشعار مولوی استفاده میکردند. از عظمت مولوی سخن بسیار گفته شده است. بحث بر سر تقابلی است که در حوزهها صورت میگیرد .نه. همه حوزهها که این طور نیستند: یک عده خاص هستند؛ مانند اخباریها یا مخالفین عرفان. عدهای محدود هستد؛ چون جایگاهی ندارند. آن وقت گفته میشود که حوزهها این چنین هستند؛ در حالی که همه حوزهها این طور نیست و همه روحانیون این گونه نیستند؛ مثلا شخصیت عظیمالشانی مانند آیتالله منتظری نقدی در این باره نداشتند. آیا میتوانیم بگوییم علامه جعفری در مرحله نهضت انقلاب اسلامی دیده نشد؛ اما در مرحله نظامسازی انقلاب اسلامیعلامه بیشتر دیده خواهد شد؛ یعنی هر چه جلو میرویم بیشتر متوجه ایشان میشویم و تاریخ قرار است طلب خود به ایشان را با بهره ادا کند؟البته کتابی بعد از انقلاب منتشر شد و با آن کتاب پرونده ایشان در ساواک و مطالب مربوط به ایشان آشکار شد. از جمله ایرادهایی که ساواک به ایشان گرفته این بود که اگر جعفری سیاسی نیست، پس چرا دخترانش را به آدمهای سیاسی داده است؟ آن زمان ساواک من را از نهضت آزادی میدانست؛ همان طور که بعدا هم این اشتباه تکرار شد، در حالی که من در دادگاه گفتم که با آقایان طالقانی، بازرگان و سحابی رفیق هستم؛ اما عضو نهضت آزادی نیستم. در آن کتاب ، ساواک در این زمینه هم متوجه علامه جعفری شده بود. مطلب دیگر این بود که چرا برخی از اعضای سازمان مجاهدین در ابتدای کار مانند حنیف نژاد از محضر آقای جعفری هم استفاده کرده بودند. سعید محسن و برخی از اعضا در سالهای اول کار سازمان از نظرات علامه بهره برداری کرده بودند؛ حتی در زندان برخی از مجاهدین را با من رو به رو کردند. میخواهم بگویم برخی از آنان که اهل دین بودند از ثمرات تفکر آقای جعفری بودند؛ مانند شریف واقفی و صمدیه لباف که پای بحث آقای جعفری میآمدند و قسمتی از دین و ایمانشان به خاطر حضور درمحضر آقای جعفری بود؛ و الا بعدیها که آمدند مانند وحید افراخته و بهرام آرام این گونه تعلیمات را ندیده بودند و زود منحرف شدند و تغییر موضع دادند و باعث شدند جامعه از سازمان مجاهدین خلق بیزار شود. اما در کل شخصیت آقای جعفری طوری بود که نمیخواست خودش را نشان بدهد؛ اما همینها که شاگرد ایشان بودند خیلی از موارد انقلاب را اداره میکردند.
پس با این حساب، آقای جعفری نسبت به آدمهایی که به نزدشان میآمدند خیلی گشادگی داشتند و آغوششان باز بود ؟
بله، در خانه ایشان همیشه باز بود. هر گروهی که میخواست، میآمد. بیشتر هم دانشجوها میآمدند؛ البته به عنوان گروه برایشان درس نمیگفتند. اشخاص به صورت تکی میتوانستند بروند و رابطه بگیرند. ممکن بود انجمن اسلامیایشان را به سخنرانی دعوت کند؛ اما این گونه هم نبود که مثلا یک گروه به اسم مجاهدین بخواهند با ایشان درس داشته باشند. در منزل ایشان به روی اشخاص باز بود؛ به خصوص برای کسانی که درس را میفهمیدند و مطالب رادرک میکردند، ولی ارتباط به عنوان گروه، با کسی یا دستهای نداشتند.
گویا خانواده علامه دیداری هم با رهبر معظم انقلاب داشتهاند. خاطرهای از آن جلسه دارید؟
آقا در آن جلسه از خاطراتشان با علامه در مشهد گفتند. علامه بعد از نجف مدتی در مشهد بودند؛ بعد هم نظراتشان را در باره کتابهای ایشان دادند. رهبری معتقد بودند که قلم آقای جعفری ثقیل است و باید بعضی کارها دوباره بازنویسی شود. البته الان نهج البلاغه که در 27 جلد بود در 10 جلد خلاصه و بازنویسی شده است. در واقع درباره این کتاب این نظر پیگیری و چاپ شده است. البته علامه تنها به شرح خطبهها پرداختهوقسمتنامهها وحکمتها باقی مانده است.
این سخن که میگویند امام خمینی از لفظ ابن سینای زمان برای علامه جعفری استفاده کردند تا چه حد قابل استناد است؟ این حرف منبع مشخصی هم دارد؟
در آن دیدار علامه و امام، پسر علامه جعفری هم حضور داشتند. خود علامه در جاهای دیگر چیزی بیان نکردند. آقای علیرضا جعفری باید در جریان باشد. آقا از خودشان چیزی نمیگفتند.
هیچ وقت تلاشی نکردند یا کسی به ایشان نگفت که لهجه شان را تغییر دهند؟
نــه. وقـــتــی هم بعضی جــلوی خودشانلــهجــه ایــشـان را تــقلیــد میکــردند، میخندیدند. مردم هم بیشتر این لهجه را دوست داشتند.
چه شد که ایشان در دارالزهد در حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شدند؟ آیا در این زمینه وصیتی کرده بودند و بر جای خاصی تاکید داشتند؟
خودشان که در این فکرها نبودند؛ خود مقامات پیشنهاد کردند. ایشان در این زمینه نه وصیتی کرده بودند و نه هزینهای. البته این را بگویم وقتی جنازه وارد ایران شد عملا ما و خانواده دیگر کارهای نبودیم و همه کارها دست مردم بود. بزرگداشتها و مراسم هم با گروههای علمیبود. ما فقط در یک مسجد نزدیک منزل مراسم مختصری گرفتیم که آن هم محلیها آمدند؛و الا مراسم بسیاری در همه جای کشور از جمله در شهرهایی چون اصفهان و مشهد و دیگر شهرها نیز برگزار شد که اینجانب حضور داشتم .
شده بود نوشتههایتان را برای تایید به ایشان بدهید مطالعه کنند یا از این کار نگران بودید؟!
من از نقد استقبال میکردم و میکنم. گاهی اوقات با ایشان مشورت میکردم. اولین کاری که نوشتم «سخن عاشورا» بود. ایشان خواندند و تایید کردند. هفتهنامه نوید را هم بعضا برایشان میفرستادم. گاهی اوقات سخنرانیهای ایشان را در هفته نامه چاپ میکردیم. بعضی از آنها در جایی چاپ نشده و فقط در نوید منتشر شده است.
محبوب ترین بخش خانه چنین شخصی کتابخانه اوست. کتابخانه ایشان بیشتر بر چه موضوعاتی میچرخید؟
به خاطر اینکه ایشان در بسیاری از علوم تا حدودی اطلاع داشتند . معمولا قفسه کتابخانه ایشان مملو از کتابهای مختلف با موضوعات متفاوتی پر شده بود، تعدادش را نمیدانم؛ اما حداقل باید بالای 10 هزار جلد باشد. این کتابخانه را وقف کردند. پژوهشگران اکنون از آن کتابخانه استفاده میکنند.
لباس پوشیدن ایشان چگونه بود؟
ساده و مرتب بود؛ اما چندان توجهی نداشتند. حتی در مراسم عروسی ما ایشان شلوار راه راه پوشیده بودند که موجب توجه دیگران شده بود؛ یعنی در بند این مسائل نبودند.
رابطه ایشان با علامه طباطبایی و علامه آشتیانی چگونه بود؟
با آقای طباطبایی رابطه خیلی خوبی داشتند. رابطه با آقای آشتیانی هم به واسطه آقای صدوقی سها بود که داماد چهارم علامه جعفری بودند. برخی میگویند تفکرات آقای جعفری به زندگی نزدیک تر است تا آقای طباطبایی و آقای آشتیانی. تقریبا درست است. مطالعات ایشان از متفکران جهان بسیار بود. ایشان حتی رمان نویسندگانی مانند تولستوی، همینگوی و سایرین را با مثنوی مقایسه میکردند. این کارها در حوزهها رسم نبود؛ البته الان هم در میان حوزویان چهرههای روشنی هستند؛ مانند همین انجمن محققان و مدرسان حوزه. ایشان فلسفه غرب را خوب میشناخت و آرای فلاسفه را خوانده بود. یک سری مطالعات هم ایشان از کتابهای عربی مصری داشتند که در آن زمان آن محتواها هنوز در ایران نبود. مصر از نظر فرهنگی کشوری فرهیخته است.
آیا دیدار و گفتوگوی علامه در طی حیات خود با بزرگان علمیجهان جمعآوری و چاپ شده و ممکن است تعدادی از بزرگانی را که علامه جعفری با آنها دیدار داشته اند، بیان فرمایید ؟
دیدار و گفتوگوهای ایشان با برخی از بزرگان علمیجهان در کتابی به نام تکاپوگر اندیشهها چاپ شده است که مجموعهای از گفتوگوها و نظرات ایشان در دیدار با فلاسفه و عالمان شرقی و غربیست؛ ولی مطرحترین آن مکاتبه علامه با برتراند راسل فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس و برنده جایزه نوبل و اگر حضورذهن یاریام کند با عالمان و بزرگانی دیگراز جمله نویسنده مسیحی لبنانی جرج جرداق ، پروفسور کاستاپــولوس، پــروفســورموچوپلوس، پروفسورولقاریس از یونان، پروفسور حسابی و... بود . ایشان با مرحوم شهریار بسیار نشست و برخاست داشتند.
عموم علامه جعفری را بیشتر با چه تالیفاتی میشناسند ؟
ایشان در بین عوام بیشتر با تفسیر مثنوی و تفسیر نهج البلاغه شناخته شده اند؛ولی ایشان در تالیفات خود به موضوعات مختلفی پرداخته اند ، موضوعاتی چون هنر ، عرفان ، فلسفه، سینما ، مذهب ، موسیقی ، تاریخ و... .
سخن آخر
ما به عنوان بستگان آقای جعفری واقعا در این مدت که در خدمتشان بودیم، چه به عنوان شاگرد و چه به عنوان وصلت، گناهی، انحرافی، خودبینی، خودنمایی و خودبرتربینی ذره ای در ایشان ندیدیم. آدمیبودند متواضع. انسانی بودند که اصلا خودشان را بالاتر از دیگران احساس نمیکردند؛ حتی از بچهها. به خاطر دارم روزی با ایشان به میدان نقش جهان رفته بودیم. چون ایشان در جامعه به واسطه تلویزیون شناخته شده بودند بچهها دورشان را گرفتند و گفتند که برای ما سخنرانی کن. همان لحظه روی یکی از این سنگها نشستند و برای آنها صحبت کردند. یا حتی یکی از پسرانم که دبستان شاهد میرفت به علامه گفته بود: من به مسئولان دبستان قول دادم که شما بیایید آنجا صحبت کنید. ایشان به دبستان هم رفتند و آنجا صحبت کردند و هیچ وقت نمیگفتند که شخصیت من این جور یا آن جور است. زندگی بسیار پرباری داشتند. از وقتشان حداکثر استفاده را کردند. هیچ گاه عمر را تلف نکردند. در این بخشی که ما در خدمتشان بودیم همیشه یا در حال مطالعه بودند یا نوشتن یا سخنرانی یا درس دادن و هیچ لحظه ای نبود که ایشان در غفلت باشند. عاش سعیدا و مات سعیدا.
اصفهان- ایرنا- یک فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به پیشینه مبارزاتی آیتالله طالقانی و دخترش اعظم، گفت: اعظم طالقانی یکی از اسوههای بانوان و تاریخ کشورمان بود.
فضل الله
صلواتی روز جمعه در مراسم بزرگداشت اعظم طالقانی در مسجد اعظم حسینآباد
اصفهان افزود: این بانو فقط به فکر مردم و حقوق زنان بود تا حقوقشان داده
شود و زنان به جایگاه فکری و فرهنگی خود برسند.
وی ادامه داد: اگر
کسی خواست پای توحید بایستد باید هزینه کند زیرا حق گفتن هزینه دارد چون
بالاخره برخی خوششان نمیآید و لذا اگر کسی توحید را پذیرفت باید در این
مسیر مقاومت کند و اعظم از ابتدا تا زمان مرگ لحظهای از پا ننشست.
دختر آیتالله طالقانی در این مراسم گفت: اعظم از همان عنفوان جوانی علاقه شدیدی به بحث و گفتگو داشت.
طاهره طالقانی افزود: اعظم همیشه دوست داشت درک کند و زندگی و خانواده را در راه کارهای فرهنگی و اجتماعی و مردم وقف کرد.
وی یادآور شد: او در سال ۵۴ دستگیر شد و تا ۵۶ زندانی بود و بعد از انقلاب
موسسه، حزب و نشریهای تشکیل داد تا دین خود را به اجتماع ادا کند.
عضو شورای مرکزی اتحاد ملت و فعال سیاسی زنان در این مراسم با اشاره به
سوابق مبارزاتی اعظم گفت: اعظم طالقانی چه در طول دوران مبارزه و دوران
سرکوب و چه در دوران پس از پیروزی انقلاب همواره مانند پدر در کنار مردم
ایستاد.
آذر منصوری ادامه داد: هر مرگی و به ویژه مرگ افرادی مثل اعظم باید وسیله برای آگاهی بخشی باشد.
وی ادامه داد: در طول سالیان سال ندیدیم لحظهای خم به ابرو بیاورد و
اگر در جلسهای از وقایع میدان ژاله و ۱۷ شهریور سخن گفت اما از رنج و
سختیهای خود چیزی نگفت.
منصوری ادامه داد: سال ۹۶ در انتخابات ثبت
نام کرد تا بگوید اسلامی که اعظم طالقانی قبول دارد برای ادای تکلیف
سیاسی و اجتماعی هیچ تمایزی بین زن و مرد قبول ندارد.
وی خاطرنشان
کرد: اعظم طالقانی هم جستجوگر و پیامآور امید بود و هم نگران از دست رفتن
امید بود و وقتی صدایش به جایی که باید برسد نمیرسید نامه سرگشاده
مینوشت.
این فعال سیاسی اضافه کرد: اعظم طالقانی همواره مخاطب اصلی
خود را مردم میدانستند و اصلیترین وظیفه خود را دفاع از حق مردم و تحقق
عدالت و حق شهروندی میدانست و همواره تذکر میداد که زنان باید در مقدرات
اصلی مملکت دخالت کنند.
همچنین مدیر مسوول نشریه چشمانداز ایران در
این مراسم با اشاره به پیشینه آشنایی خود با اعظم طالقانی، گفت: اعظم
طالقانی از زمان دانشآموزی بود در کنار پدر به مستضعفین زلزلهزده کمک
میکرد.
لطفالله میثمی افزود: حضور زنان در مبارزات و توجه نکردن به
شایعات ساواک تا جایی که زنان در کنار مردان شعار میدادند، زمینه ساز
احقاق حقوق زنان شد.
وی اظهارداشت: توصیه من به اعظم طالقانی این بود
که فعالیت در حوزه زنان باید پشتوانه دینی داشته باشد تا دو قطبی کاذب در
جامعه ایجاد نمیشود چرا که می شود راه دین هم تحول داشت، هم تکامل داشت،
هم زنان به حقوقشان برسند و هم دو قطبی کاذب در جامعه ایجاد نشود.
میثمی افزود: اعظم بخشی از عمر خود را برای باز تعریف رجل سیاسی صرف کرد و در بسیاری از سخنرانیها روی این مساله صرف کرد.
وی با اشاره به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی اعظم طالقانی گفت: بدون تحزب و
تشکل کاری نمیشود کرد و اعظم در همین راستا برای جوانان و زندگی هایی که
در حال متلاشی شدن بود وقت میگذاشت.
وی با اشاره به مشکلات بزرگ پیش پای دولت مردان، افزود: بسیاری از مشکلات اجتماعی مردم باید توسط خود مردم حل شود.
وی خاطرنشان کرد: قرآن تاکید دارد که انسانها به زندگی دنیا وابسته
شدهاند در حالی که زندگی آخرت هم بهتر و هم پایدارتر است تولدت باید توازن
بین این دو ایجاد کرد که نمونه آن زندگی اعظم طالقانی است.
نماینده مردم اصفهان در مجلس اول شورای اسلامی گفت: همانگونه که حضرت زینب(س) پیام امام حسین(ع) را باز گو میکرد، اعظم طالقانی نیز پیام پدر خود را بازگو کرد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، فضلالله صلواتی، امروز جمعه_۱۷ آبانماه در مراسم هفتمین روز درگذشت مرحومه "اعظم طالقانی" که در مسجدالعظم اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: اعظم طالبانی تحت تاثیر قدرتها و مقامهای زمان خود قرار نگرفت و تمام عمر در خدمت پدری برجسته و عالم بود.
وی افزود: نسل جوان امروز از شرایط روزهای قبل انقلاب آگاه نیست در آن زمان وضعیتی بسیار سخت و خفقان بر کشور حاکم بود و دختر را به جرم پدر به حبس ابد محکوم میکردند و حبس ابد نیز چیزی جز دشواری و سختی به همراه نداشت.
نماینده مردم اصفهان در مجلس اول شورای اسلامی یادآور شد: مرحوم آیتالله طالقانی مردانه مقابل تندرویهای رضاشاه و اندیشههای کشوری و حزب توده ایستاد و تنها کسی بود که به تشکیل گروههای روشن فکر مذهبی پرداخت و توانست با اندیشههای غلطی که به نام اسلام فعالیت میکرند مقابله کند و به حمایت از مردم فلسطین پرداخت.
صلواتی تاکید کرد: همانگونه که حضرت زینب(س) پیام امام حسین(ع) را باز گو میکرد، اعظم طالقانی نیز پیام پدر خود را بازگو کرد.
وی خاطرنشان کرد: اعظم طالقانی در مجلس اول شورای اسلامی تنها به فکر جامعه و حقوق زنان بود او اسوه زنان در تاریخ کشور باقی خواهد ماند.
نماینده مردم اصفهان در مجلس اول شورای اسلامی خاطرنشان کرد: اعظم طالقانی از نوجوانی تا مرگ استقامت کرد، اگر کسانی مانند او و آیتالله طالقانی و آیتالله منتظری و آیتالله طاهری به بهشت نروند چه کسی در این جامعه به بهشت می رود؟ چه کسی صادقتر از این بزرگواران است؟
طاهره طالقانی، خواهر مرحومه اعظم طالقانی نیز این مراسم، اظها کرد: اعظم از زمان کودکی دغدغه داشت و در هر فرصتی از پدر سوالات فراوانی میپرسید و از همین رو زندگی و خانواده و جانش خود در راه آگاهی مردم و فعالیت های اجتماعی فدا کرد.
وی افزود: آن مرحومه در سال ۵۴ زندانی و به مدت دو سال در زندان ساواک بود، اما هیچ گاه نا امید نشد و بعد از انقلاب با تشکیل حزب خود تلاش کرد تا دینی که بر گردن دارد را ادا کند.
آذر منصوری، قائم مقام حزب اتحاد ملت در ادامه مراسم ضمن تسلیت درگذشت اعظم طالقانی اظهار کرد: اعظم طالقانی به تعبیر دکتر شریعتی اعظم خودش بود وابستگی به آیتالله طالقانی شباهتیهایی در مشی مبارزانی و نوع نگاه او به استبداد و عدالت ایجاد کرده بود، او در طول مبارزات خود مانند پدر در کنار مردم ایستاد.
وی افزود: در گذشت اعظم طالقانی برای ما ناباورانه و تاثربرانگیز بود و در روزهای اول قلم یاری نمیکرد در سوگ او چیزی بنویسیم، اما مرگ اعظم طالقانی باید وسیلهای برای آگاهیبخشی به مردم باشد.
منصوری تاکید کرد: ندیدم که اعظم طالقانی از سختیهای روزگار کلامی به زبان و خم به ابرو بیاورد، خستگی ناپذیری و امید، وجه بارز اعظم طالقانی بود.
به گزارش ایمنا، در ادامه این مراسم یادداشتی از حجتاسلام محمود صلواتی، همرزم اعظم طالقانی قرائت شد؛ وی در این یادداشت نوشت:
آن روز که تازیانه رژیم ستم شاهی در شکنجهگاه مخوف مشترک بر پهلویت نشست؛ کدامین چشم مظلومیتت را گواهی داد؟ آن روز که برای برقراری عدالت و آزادی سر از پا نمیشناختی و در مجلس شورای اسلامی سخنگوی زنان رها شده از بند استبداد بودی، کدامین زبان از تلاشهایت سپاسگزاری کرد؟ آن روز که برای پیشگیری از انحراف انقلاب و سلطه افراد فرصتطلب و دفاع از اندیشه آزادی نشریه پیام هاجرت توقیف شد، کدام دست به یاری از تو برخواست؟ آنگاه که برای یاری پدری و همرزم مظلومش آیتالله منتظری فریاد دادخواهی سردادی، کدامین نشریه ندای دادخواهی تو را بازتاب داد؟ تو بانوی مقاومی بودی که آیتالله طالقانی برای سلامتیت دست به دعا بر داشت و انسان بزرگی بودی که آیتالله منتظری در زمان غربت گفتند: در بین رجال سیاسی ایران تنها یک مرد وجود دارد، آنهم اعظم طالقانی است.
همچنین در این مراسم پیام آیتالله صانعی نیز به مناسبت درگذشت مرحومه اعظم طالقانی قرائت شد. متن این پیام به شرح زیر است:
درگذشت مؤمنه مجاهده، حاجیه خانم اعظم طالقانی(قدسسرّها) موجب تأسف و تأثر گردید. بیشک مبارزه برای اهداف والای انسانی و اسلامی و تحمّل شکنجهها و ناملایمات و پایداری، صبر و اعتقاد راسخ به حفظ حقوق انسانها که از آموزههای پدر بزرگوارش، مجاهد متقی آیتالله طالقانی (رحمهاللهعلیه) به ارث برده بود، الگوی مناسبی از زن مسلمان در تاریخ ثبت خواهد کرد. اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم و کلیه وابستگان نسبی و سببی برای آن مرحومه غفران و رحمت الهی و حشر با صدیقه طاهره حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان خواهانم.
بر اساس این گزارش، سعید مدنی، فضل الله صلواتی، ناهید تاج الدین، شیرین طغیانی، فریده روشن ، آذر منصوری، حیدر علی عابدی، مرتضی طهرانی، علی معینی، محمدرضا طاهری، کوروش خسروی، مصطفی معین، مهری بهروز، علیرضانصر و جمعی دیگر از فعالان سیاسی اصفهان از حاضران در این مراسم بودند.
او که در میان زنان ملت ما الگو و مصداق بارز ابوذر و فریادگری در ربذه و براستی اعظم بود، بدلیل سکته مغزی جهان فانی را پشت سر گذاشت و به معبود اعلی پیوست.
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.
تلالو تابش آیت الله طالقانی، بانوی مجاهد نستوه فرزند ابوذر دوران. او که در میان زنان ملت ما الگو و مصداق بارز ابوذر و فریادگری در ربذه و براستی اعظم بود، بدلیل سکته مغزی جهان فانی را پشت سر گذاشت و به معبود اعلی پیوست.
یقین باید نمود که نام این زن تاثیر گذار بر روند رشد و آزادگی زنان این خطه در جریده عالم ثبت خواهد شد، چرا که او تربیت شده مکتب توحید و هدف خویش را ابلاغ پیام ابراهیم می دانست و با عمل و قلم و بیان خویش این آرمان را تا پایان حیات طیبه اش پی گرفت و از راه حق نلغزید تا به معبود رسید.
درگذشت این رهرو راستین راه حضرت زهرا (س) را به خانواده محترم طالقانی و دوستان و یاران او تسلیت گفته علو درجات حضرت باری تعالی را برای روح پر فتوح آن بانوی سترگ خواهانیم.
بدین وسیله از همه فرهیختگان و آزادی خواهان جهت شرکت در مراسم بزرگداشت آن عزیز سفر کرده دعوت به عمل می آید.
زمان: روز جمعه - مورخه 98/8/17 - از ساعت 9:00 الی 11:00
مکان: اصفهان - مسجد اعظم حسین آباد
محمد علی مقدس، غلام حسین ایزدی، هاشم جواهری، فضل الله صلواتی، سید علی نکوئی، عبدالحسین ساسان، سید محمد علی ایازی، محمد تقی فاضل میبدی، محمدرضا باباصفری، احمد منتظری، جعفر سعیدیان فر، سید سراج الدین موسوی، محمود صلواتی، محمد علی کوشا، هادی قابل، محمد حسن ارسنجانی، محمود واحد، غلام حسین قیصری، احمد عابدینی، حسین آقا محمدی رهنانی، حسین نصر، مهدی طحانی، علی معتمدی، مهدی آیت، احمد حبیب الهی، محمد نصر، سید سعید کتابی پور، احمد رضا اسدی، سید علی اصغر غروی، سید محمود حسینی، محمود دردکشان، سید محمد علی دادخواه، مصطفی ایزدی، مرتضی مبلغ، مرتضی امیری جرقویه ای، عباس نصر، بهزاد حق پناه، سعید مدنی، مصطفی طاهری، اکبر دانش، محمد علی مهدی پور، سید جواد سنبلستانی، باقر بختیار، منصور کوچک محسنی، محمد علی خسرویان، حسین مفید، ساسان سپنتا، محمد حسن طاهری، احمد صرامی، رضا احمدی، حسین صرامی، فاطمه نظری، الیاس شیخی، حامد عامری، سید محمود متقی، محمد علی جوادی، مصطفی مسکین، مرتضی نیلی، مرتضی امینی، سید ابراهیم روح الامین، مهدی کیوان، اصغر صرافیان، فرید شیخ الاسلام، حسین ایوبی، جعفر صرامی، احمد زرگر، مرتضی توکل، مهدی امیری شهنوازی، اکبر شاه زمانی، عباس سقایی، مصطفی امامی، عبدالعلی کفعمی، عبدالله کفعمی، مصطفی حمصیان، رضا کشاورز، مرتضی پدریان، مرتضی باباصفری، محمد توکل، فرید صلواتی، نوید صلواتی، رحیم آقامحمدی، محمد مبلغ، حشمت الله انتخابی، حسین نکویی، رسول فدکی، امیر پویان فر، فتح الله حنیف زاده، مسعود عرب زاده، علی اخضری، فضل الله سلطانی، علیرضا باقرصاد، عباس باقرصاد، محسن باستانی، امیر زرین کمر، محمدرضا غزنوی، سعید مؤذنی، علی صرافیان، کاظم شکری، طاهره علیزاده، فاطمه زارع چاووشی، فروزان آصف، علی غفرانی، مهدی نژاد حسینی، فرهاد غلامی، موسی الرضا علیزاده، محمد مسجدی، بتول عطایی، محمد عطایی، محمد خسرویان، عباس پورحسینی، حسین عقیلی، پیمان شیخ الاسلام، محمود احمدیان، جواد سلیمانیان، رسول ورپایی، صالح غفرانی، وحید احمدی، محمد مصلحی، محمود نصر، رسول شکریان، هنگامه سامانی، علی سجادیه، مرضیه کرباسی زاده، فریدون فتوحی، رضا تیموری، محمد حاج حیدری، محسن فارغ، سحر نمازیخواه، یاسر فلاح، محمد خیرالهی، احمدرضا اخوت، فریده نقشینه، صدیقه سرائیان، محبوبه فیاض، ملیحه دردکشان، وجیهه دردکشان، فاطمه دردکشان، فرزانه افشاری، فهیمه افشاری، سعیده پورسینا، شهرزاد پیرزاده، بهرام پاکزاد، هوشنگ پاکزاد، عباس توکل، خانم غضنفرپور، شهراد بهادری، پرستو سعیدی، محمد آزاد، محمد ناظری، فهیمه بهمنی، هادی رحیمی، عباس پورحسینی، مهدی طغیانیان، مهدی پاکنژاد، نصرالله میوه چیان، علی نصر، حسن زمانی، علی محمدی، محسن محمدی، مهدی محمدی، سید اکبر هاشمی، محمدرضا باقری، اکرم سادات اعتصامی، سعید خسروی، امیرحسین امامی، مهدی بهروزی، علی عرفانی راد، محمد چایچیان، حسین کوثری، جعفر شریفی بیدگلی، مرتضی حاج هاشمی، علی معینی، مهدی حاجتی، بهرام اسماعیل بیگی، عباس پشمی، محمدعلی قزوینی، محمد امین شایگان نیان، مریم بهادران، حمید افشاری، علیرضا حق شناس، سعید بزرگی، سید عباس دیباجی، محمد خواجه نژاد، علی شاهزیدی، محبوبه اعرج شیروانی، زهرا همت جو، علی روحانی، حسین قوچانی، مرتضی حسن زاده، امیر تاکی، محبوبه منصوری، بهفر بهشتی، مهران ذکائی، مهدی مقدری، عادل دهدشتی، مسعود عسگری، متین مسکین، حیدر علی حجتی، زهره معظمی، سید حسین نکویی زهرایی، محبوبه بهمنی، شهرام صانعی، زهره جعفری، هادی یزدانی، سید کمال جلال الدینی، عزت طهماسبی، مهری بهروز، نوگل منشوری، فهیمه توکلی، رضا نیک نداف، رحیم محمدی، اسما نکویی، پگاه برهانی پور، سروش صیدال پور، امان الله رضایی، محمد نصراللهی، محمد رضا امامی، علی یارمحمدیان، هادی کمال، ولی الله هادیان، زین العابدین مردانی، زهره مردانی، رضا تیموری، حجت شاهزیدی، سید رحیم مدنیان، فریناز زرین مکان، وحید صلواتی، مریم فایضی، زهره قلیلی مرضیه بنائیان، محمودآقایی، حسین اشفاق، احسان اشفاق، مجتی باقری، علی اکبر بیگی، مهدی مهریزی، حسنعلی بنکدار، حسنعلی نوری ها، احمد رضا یوسفی، سید صادق قادر، محمد جواد نجفی، سید یوسفی، اصغر کیمیایی، کمره ای، حسن ارمی، سعید منتظری، سید هادی هاشمی، سید ابوافضل موسویان، محمد صادق کاملان، غلامحسین نادی، سید سراج موسوی، محمود صلواتی، عبدالرحیم سلیمانی، سیدعلی میر موسوی، محمود واحد، غلامحسین قیصری، صادق صالحی، محمود حقیقی، وحید نجفیان، علی نجفینژاد، عبدالکریم محمدی، مجتبی نصراللهی، محسنابراهیمی، محمد منتظری، مصطفی پیرمرادیان، حسینعلی آقابابائیان، حجت ابراهیم، یاسر صالحی، ایمان ایزدی، سید سعید آیت، مهدی ابراهیمی، محمد صالحی، محمود عبدالله، محمد قیصریها، کاوه افضل، محمد نصراللهی، محمد صالحی، علی حجتی، سید محسن حسینیپور، محمدعلی محمودی، سعید فاضل، حمید حاجصادقیان، ابراهیم فاضل، محمد ابراهیم لقمان، محمود هادیان، علیمحمد حبیباللهی، محمد پوراسماعیلی، مهدی ابراهیم، رضا فاضلی، سعید حکیمی، امیر فرهادی، محمد جمشیدیان، مرتضی رفیعی، سعادت مددی، غلامرضا انتشاری، علیرضا انتشاری، مصطفی مختاری، محمدرضا صالحی، سید مجتبی حسنی، مهدی ملکی، احمد قیصری، وحید پوراسماعیلی، کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب، انجمن قرآنی نور و امید، جمعیت زنان نو اندیش اصفهان.