«بایّ ذنب قُتلت»
اصفهان - فضل الله صلواتی
خبر کشته شدن دختر کردستانی «مهسا امینی» که برای دیدن اقوامش به تهران پایتخت بزرگ شیعیان جهان آمده بود و در همان روز اول، طعم خشونت «گشت ارشاد» را چشید و به سرای دیگر فرستادندش، این حادثه دلخراش همه را از عارف و عامی و قومیّت ها و ملیّت ها، احزاب و گروه ها، متأثر ساخت، باشد که تسلیتهای عالمان و سیاستمداران، حقوقدانها و هنرمندان و بلکه همه مردم ایران، آرامشی برای پدران و مادران و وابستگان آن داغدیدگان باشد، من هم به عنوان یک شهروند ایرانی به آنها تسلیت گفته و لازم دیده شد نکاتی را یادآور شود:
برای مطالعه ادامه مطلب را مشاهده فرمایید
«هجرت ضرورت جاویدان تکامل»
نوشته: مرحوم علی منذر
مقدمه: فضل الله صلواتی
لینک خرید «موسسه فرهنگی مذهبی امام صادق»
اسلام دین حرکت و تلاش است، نهضت و
تکاپو است، در همۀ تعالیمش جنبش و فعالیت نهفته است، کلیۀ برنامه هایش، مبارزه و
نشاط دارد، توحیدش، نبوّتش، عدالتش، امامتش، معادش، نمازش، روزه اش، حجّش، جهادش،
خمس و زکاتش، امر به معروف و نهی از منکرش و تولی و تبرایش و... و هجرتش نیز حرکت
دارد و حرکت زا است.
سستی و زبونی، سکوت و درجا زدن، خاموشی و فرومایگی در برابر هرگونه بی عدالتی و ستم گناهی است نابخشودنی! آنچه باید عملی شود، دستورات الهی است و بس، برای انجام وظیفه هیچ چیز و هیچکس جلودار مسلمان نیست. آنها که میگویند پروردگار ما خداوند است، دیگر به نقطه اوج، بالاترین مرحله معرفت رسیده اند، آنگاه مقاومت میکنند «ثم استقاموا» جای معطلی نیست، این پا و آن پا نمی شود کرد، دیگر اینجا باید راه افتاد برای اصلاح خود و جامعه در این جهان و آن جهان، ما می خواهیم همه مردم روی زمین، مسلمان باشند، اهل تقوی و دانش، با خروش و جوشش در راه اجرای حق، ما که مسلمان خاموش و بی اراده نمیشناسیم! اگر پیدا شد یا رنجور و دست و پاشکسته است، یا آن که مرده، و یا آنکه نام مسلمانی را به خود بسته، مگر با گفتن شیرینی دهان شیرین میشود؟ هرگز، بی جهت که کسی جزو قاعدین و بازنشستگان نمیشود، از هنگام تولد تا وقت مرگ باید دوید، البته نه فقط برای نان و آب، خانه و اتومبیل و... برای هدف، هدفی عالی و انسانی ، هدفی خدائی، که این برنامه بازنشستگی ندارد، زن و مرد، پیر و جوان، سالم و معلول، هر کس در حد خودش باید انجام وظیفه نماید، اجتماع اسلامی سخت نیازمند تلاش و کار همگانی است، مگر کسی میتواند هوا استنشاق نکند؟ مگر کسی میتواند غذا نخورد؟ و...
فقط کلاس ها عوض میشود، یک روز، خود سکوت، مبارزه است و یک روز جهاد، یک روز با شمشیر باید جهاد کرد، یک روز با قلم و یک روز با زبان و روزی هم با دل و یک روز هم با هجرت....
و هجرت یعنی رها کردن، رها شدن، دور شدن، ترک همه چیز گفتن، همۀ پای بندها را باز کردن و جان خویشتن را از رنجها رهانیدن، خانه و دیار، زن و فرزند و... اگر در مسیرالله هستند و با ما همگام در تلاشهایمان، که چقدر ارزنده است و اگر مانع راهند باید به راه آیند و اگر جلو گیرند که سرخویش گیریم و راهی دگر در پیش که:
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار + که برّو بحر فراخ است و آدمی بسیار (سعدی)
برای مطالعه کامل متن ادامه مطلب را کلیک کنید