اِنَّ اُرید الاّ الاصلاحَ مَا استطعت
نیروهای نظامی و امنیتی ایران برای سرکوب مردم از خودیها شروع کرده اند. منتقدان و دلسوزان داخل نظام را بیش از دیگران مورد آزار و اذیت قرار می دهند. سعی دارند آنان را از همة مزایای زندگی و از هرگونه امکاناتی محروم کنند، چشم دیدن هیچ منتقدی را ندارند، باشد که در آیندهای نزدیک همه چیز به دست مخالفین و دشمنانشان بیفتد و کاری که می خواهند انجام دهند.
من نمی دانم تاکنون چه دردسری برای آقایان امنیتی و اطلاعاتی فراهم کردهام و کدام هیمة تری را به آنها فروختهام و کدام نقدی را بر اعمال و رفتارشان داشتهام و جلوی کدام ثروت بادآوردهای و یا رانتی را و کدام مقام و موقعیتی را گخیرفتهام و چوب لای چرخ کدام نور چشمی و فرزندان از ما بهتران گذاشتهام و مانع کدام خودکامگی شدهام که پیوسته مورد اهانت و آزار و اذیت آنان بوده ام. کلاس و تدریسم را در همة دانشگاه ها تعطیل کردند، از طریق شعبههای اجرائیشان، دفاتر حراست، مانع راهنمایی رسالههای کارشناسی ارشد و دکترای دانشجویان میشوند. حتی داوری کتابهای دانشگاهی را که قبلا انجام میدادم از آن جلوگیری کردند، گفته اند که جلسات کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب در اصفهان که من عضو آن بودم، تشکیل نشود و مهمتر از همه در روز دوم آذر 91 که در روز اصفهان قرار بود در رابطه با اصفهانشناسی سخنرانی داشته باشم، تهدید کردند که ایادیمان را برای برهم زدن جلسه می فرستیم و چنین و چنان می کنیم، متاسفانه کار اطلاعات ما به کجا رسیده که مثل زمان شاه، نوچههای شعبان بی مخ را برای اجرای عملیات ایذایی و به هم زدن و ایجاد آشوب در مجامع و جلسات سخنرانیهای علمی و اسلامی بسیج میکنند، من نیز که تألیفات و مقالاتی دربارة اصفهان داشتم و این شهر را به عنوان پایتخت فرهنگی هنری جهان اسلام، در همه جا مطرح کردم، باید به دستور ادارة اطلاعات و حملهی لباس شخصیها، از سخنرانی محروم باشم، تمام اندیشمندان و اصفهانشناسان و استادان متوجه این دستور نابه جا شدند و در دل از این اقدامات مستبدانه متنفر گردیدند.
برای مشاهده متن ادامه مطلب را کلیک کنید ادامه مطلب ...