زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

تاریخ کتابخانه های اصفهان، کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان

تاریخ کتابخانه ها و سالن های مطالعه شهر اصفهان و

کتابخانه مرکزی اصفهان

معرفی:

استاد فضل الله صلواتی (متولد 1317 هـ . ش) نویسنده، پژوهشگر، استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان، از چهره‌های شاخص پیشگام انقلاب اسلامی ایران و زندانی سیاسی دوران پهلوی و نماینده مردم اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی، در خانواده علم، تقوا و روحانیت تربیت شده بود و با کتاب و کتابخانی مأنوس بود و پدرش  فاضلش مرحوم آیت الله حاج شیخ حیدرعلی صلواتی کتابخانه پرباری داشت، صلواتی هم تمام فرصتهایش صرف مطالعه می شد و بیشتر اوقاتش در کتابخانه ها می­گذشت، مطالعه و نوشتن دو کاری است که بیشترین زمان را به آن اختصاص داده است. فضل‌الله صلواتی، ابتکارات فرهنگی زیادی را در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی پایه‌گذاری کرد. وی در نخستین تجربه در دوران دبیرستان، کتابخانه کوچکی در حدود 400جلد کتاب ایجاد و مهری تهیه کرده بود و روی کتاب‌هایش می زد، اولین کسی بود که در مساجد اصفهان کتابخانه احداث کرد، همراه با مجالس درسهایی از قرآن مجید و ابتدا کتابخانه نبود، چندین کتابخانه محله‌ای در مساجد ایجاد شد.


وی پیش از پیروزی انقلاب در حین مبارزات «انتشارات خرد» را با تعدادی از نیروهای فرهنگی اجتماعی تأسیس و به محور توزیع کتابهای تاریخی و حوزه روشنفکری دینی مبدل شده بود، در سال 1347 کتاب «سخن عاشورا» را تألیف و منتشر کرد که استقبال خوبی از آن به عمل آمد و از کتب آموزشی انقلابیون و مجاهدین برای مبارزه شد، هر چند توقیف شد اما بعدها در هزاران نسخه منتشر شد.

پس از انقلاب چندین سال مسئولیت کتابخانه‌های عمومی‌اصفهان و مشاور فرهنگی شهرداران وقت اصفهان و سرپرستی کتابخانه های شهرداری را برعهده داشت، در زمان فعالیتش در انجمن کتابخانه ها، تأسیس و گسترش کتابخانه‌های عمومی و تخصصی تقویت شد و حدود 60 کتابخانه و سالن مطالعه و کتابخانه مرکزی اصفهان احداث گردید. کتابهای بسیاری در رابطه با: تاریخ، جغرافیا و رجال اصفهان مقدمه نویسی و اقدام به چاپ و انتشار آن کرد، وی دهها جلد کتاب مذهبی، تاریخی و زندگی امامان را به رشته تحریر درآورد و آخرین اثر وی با عنوان: «امام حسین(ع) اسوۀ انسانیت» در دست تدوین است.


تاریخ کتابخانه ها در اصفهان

کتابخانه‌های اصفهان در دوره‌های مختلف تاریخی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند، قدیمی‌ترین کتابخانه اصفهان، کتابخانه کهندژ یا سارویه، به قرن سوم هجری برمی‌گردد. در گذشته، اصفهان دارای بیش از ۶۰۰ مدرسه علمیه با کتابخانه‌های متعدد بوده و برخی از این کتابخانه‌ها تا یک میلیون جلد کتاب داشتند.

دوره صفوی: در دوره صفوی که اصفهان پایتخت ایران شد، این شهر به مرکزی برای تجمع دانشمندان، هنرمندان، و محققان تبدیل گردید، در این دوران، کتابخانه‌ها به اوج خود رسیدند و بزرگ‌ترین کتابخانه مربوط به این دوره در مدرسه چهارباغ قرار داشت، این مدرسه مذهبی کتابخانه‌ای غنی از کتب علوم دینی و فلسفی را در خود جای داده بود. دیگر کتابخانه ها کتابخانه مسجد جامع اصفهان که  این مسجد نه تنها محلی برای عبادت بلکه مرکزی برای نگهداری نسخه‌های خطی نایاب بود. از کتابخانه مسجد شیخ لطف‌الله می­توان به عنوان نمونه‌های از کتابخانه‌های وابسته به مساجد نام برد.

دوره قاجار: در این دوران، کتابخانه‌ها بیشتر محدود به کتابخانه‌های خصوصی بودند و رشد چندانی نداشتند. بسیاری از کتب ارزشمند توسط شخصیت‌های علاقمند جمع‌آوری می‌شدند، در این زمان، از برخی مساجد بزرگ به عنوان کتابخانه نیز استفاده می‌شد.

دوره پهلوی: با تأسیس مدارس نوین، توسط مراکز دولتی کتابخانه‌های عمومی و خصوصی نیز شکل گرفتند، کتابخانه‌های تخصصی مانند کتابخانه مرکزی اصفهان یا کتابخانه های دانشگاه اصفهان آغاز به کار کردند.


توجه به امر فرهنگ و کتابخانه پس از پیروزی انقلاب

در سال‌های آغازین هزاره سوم میلادی، جهان در آستانه یک تحول و خیزش عظیم و فراگیر علمی، فرهنگی و ارتباطی قرار گرفت. از خصیصه‌ های ذاتی و ویژگی‌های برجسته این دوران، تعامل و تبادل پیوسته و سریع فرهنگی و علمی ملل جهان با یکدیگر از طریق فناوری‌های نوین و پیشرفته است. در این عصر، توسعه یافتگی ملت‌ها را با معیارهای مشخصی مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهند. که عبارتند از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های علمی، فرهنگی و تحقیقاتی در راستای رسیدن به این اهداف، ضرورت وجود یک کتابخانه بزرگ و مرکز اطلاع‌ رسانی جهت رفع نیازهای اطلاعاتی مردم شهر اصفهان بیش از پیش مشهود بود.

دکتر فضل الله صلواتی پس از اتمام دوران نمایندگی مجلس، ابتدا در تربیت معلم و بعد در دانشگاه کار تدریس را شروع کرد و همزمان از طرف اداره ارشاد و استانداری به سمت ریاست انــجمن کتابخانه‌های عمومی ‌اصفهان منصوب شد.

وی از سال 1363 به عنوان مشاور فرهنگی و سرپرست کتابخانه های اصفهان با شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فصل جدید همکاری خود را آغاز کرد. با همراهی مهندس کاظمی مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر اعضا در استانداری و شهرداری که در این انجمن عضو بودند، در سطح استان تعداد کتاب‌ها و کتابخانه‌ها را افزایش دادند،. خرید و توزیع تعداد زیادی کتاب از ناشران و توزیع در کتابخانه‌ها، ارسال کتاب‌هایی را برای جبهه‌ها و اوقات فراغت رزمندگان، همچنین کتابخانه های مدارس، مساجد و کتابخانه روستاها را با کمک استانداری و شهرداری فعال نمود و از 2000 جلد تا 30هزار جلد کتاب به مراکز آموزشی کمک می­کردند.

شهردار وقت دهه60 مهندس محمدحسن ملک مدنی، اهتمام ویژه ای به امر توسعه کتاب و کتابخانه داشت، وی آقای صلواتی را به عنوان مشاور عالی در امور فرهنگی و سرپرست کتابخانه‌ها منصوب و با همکاری ایشان این امکان فراهم شد که در هر محله و در هر بوستانی یک کتابخانه و یک سالن مطالعه تأسیس شود، احداث مرکز فرهنگی باغ غدیر در آن ایام، وجهۀ فرهنگی شهرداری را برجسته ساخت که علاوه بر کارهای عمرانی و خدمات شهری، انجام امور فرهنگی، تفریحی و هنری، در شهر وظایف شهرداری­ها برجسته شد.

شهرداران وقت اصفهان از مشاورت، انگیزه و انرژی استاد صلواتی در حوزه فرهنگ، به نفع مردم اصفهان بهره بردند. دهها کتابخانه و متعاقب آن قرائت خانه و سالن مطالعه و بعدها ورزشگاه ها، برای جوانان احداث شد که مورد استقبال مردم اصفهان قرار گرفت و در روند تحصیلی دانش آموزان و دانش جویان بسیار تأثیرگذار بود.

آقای صلواتی طی مصاحبه ای بیان داشته: «انجمن کتابخانه‌های عمومی ‌اصفهان کتاب‌هایی را چاپ می‌کرد. انجمن فرهنگی شهرداری هم کتاب‌هایی را به مناسبت «کنگره بزرگداشت اصفهان» که از سال 1370 قرار بود در اصفهان برگزار شود چاپ کرد. کتاب‌هایی دربارۀ شخصیت‌ها، رجال، تاریخ و جغرافیای اصفهان و اکثر مسائلی که مربوط به اصفهان بود را در برمی‌گرفت. 25جلد کتاب ارزشمند درباره اصفهان آن هم با تیراژ هر کدام پنج‌هزار نسخه چاپ و منتشر گردید، که برای اصفهان اتفاق مهمی ‌بود،کتاب‌هایی مانند کتاب تخت‌فولاد مرحوم مصلح الدین مهدوی، کتاب مکارم‌الاثار از استاد معلم حبیب‌آبادی را هم منتشر شد.

وی در ادامه گفت «در دورانی مراجعان چون از ساعت 7 صبح جلوی کتابخانه‌ها صف می‌بستند تا زودتر صندلی ‌ها را برای نشستن بگیرند. از این افراد عده‌ای درس خود را می‌خواندند، اما بیشتر افراد کتاب امانت می‌گرفتند و مشغول مطالعه می‌شدند. این اتفاق تا جایی انعکاس پیدا کرد که در خطبه‌های نماز جمعه، مرحوم آیت‌الله طاهری امام جمعه وقت اصفهان اظهار افتخار کرده بودند که خوشحالم در شهری هستم که این مقدار علاقه‌مند به کتاب وجود دارد. »

در سال 1377 برنامه ریزی برای احداث مراکز فرهنگی، سالن­های مطالعه و کتابخانه‌های عمومی در تمام مناطق و محله های شهر، به طور جدی دنبال شد و سالن های مطالعه، فرهنگ‌سراها و مراکز چند منظوره، به‌ویژه در محله‌های کمتر برخوردار و محروم در سالهای بعد تأسیس شود که نقش مکملی برای توسعه فرهنگی شهر بود و  باعث شد مراکز تجمع فرهنگی و اجتماعی شکل  گرفته و جوانانی که در خانه­ های کوچک و یا آپارتمان­ها امکان مطالعه و درس خواندن نداشتند در آن مراکز خود را برای موقعیت­های برتر آماده می­کردند.

این مسیر فرهنگی با جدّیت تا سال 1382 به تعداد 60 باب کتابخانه وابسته به شهرداری و نزدیک به 10‌فرهنگ‌سرا رسیده بود. در سالن های مطالعه حدود 600 صندلی مطالعه و حدود 20 هزار جلد کتاب مرجع وجود داشت.

دکتر صلواتی طی مصاحبه­ای گفت:«‌در سال‌های فعالیت من نهایت همکاری و کوشش از طرف شهرداران وقت اصفهان آقایان مهندسین: محمدحسن ملک مدنی، حمیدرضا نیک‌کار، حمیدعظیمیان و محمدعلی جوادی در زمینه کتاب، کتابخانه و کتابخوانی انجام می­گرفت و در این دوره توسعه کتابخانه‌ها با سرعت پیش می­رفت، خاطرم هست یک‌نفر که باید به پول آن روز 32 میلیون تومان هزینه عوارض به شهرداری بپردازد،  تمایل داشت که این پول در زمینه­ های فرهنگی صرف شود. مهندس عظیمیان شهردار وقت اجازه داد همه آن پول برای خرید کتابهای مناسب و آگاه کننده اختصاص داده شود.»

تیم فرهیخته همراه با ایشان در پیگیری امور کتابخانه ها و خرید کتاب از جمله آقایان: استاد محمد مهریار، دکتر محمدباقر کتابی، استاد منوچهر قدسی، استاد مرتضی تیموری، خشوعی و اکبرخانی، دکتر صلواتی از قدیم در انجمن های شعرا شرکت می کرد و با اساتید شعر نظیر: صغیراصفهانی، متین، عبدالکریم بصیر، فضل الله اعتمادی (برنا)، علی غفور زاده (قیام)، احمد غفورزاده (طلایی) نوای اصفهانی، جواد عندلیب، حاج حیدری، استاد خاسته و... مأنوس بود و تلاش کرد که با امکانات شهرداری، دیوانهائی را منتشرکند.


کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان

کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان، واقع در خیابان باغ گلدسته، مقابل باغ هشت بهشت، از مهم‌ترین و مجهزترین کتابخانه‌های عمومی اصفهان است که نقش قابل توجهی در ارتقای سطح فرهنگی شهر اصفهان دارد، این کتابخانه به عنوان یکی از مراکز پیشرو در زمینه ترویج فرهنگ مطالعه، با هدف ارائه خدمات فرهنگی به شهروندان و گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی، با حضور وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عطاءالله مهاجرانی و استاندار وقت اصفهان سیدمحمود حسینی و محمدعلی جوادی شهردار اصفهان احداث آن پایان و در 29 بهمن ماه سال 1381  به بهره برداری و عملاً شروع به کار کرد.

تاریخچه و مشخصات مرکز کتابخانه مرکزی اصفهان

ایده تأسیس کتابخانه مرکزی در دهه 60  زمانی که توجه بیشتری به گسترش زیرساخت‌های فرهنگی در اصفهان صورت می‌گرفت، شکل گرفت،  شهرداری اصفهان برنامه‌های متعددی برای ارتقای سطح فرهنگی شهر طراحی کرد.

دکتر صلواتی طی مصاحبه ای گفت: «ضرورت وجود یک کتابخانه جامع و مجهز برای دسترسی همه اقشار مردم به منابع علمی، ادبی و هنری، باعث شد که این پروژه به‌عنوان یکی از اولویت‌های شهرداری قرار گیرد، در زمان شهرداری آقای ملک مدنی که سرپرست کتابخانه ­ها و آقای دکتر ابراهیم نیلفروشان از اعضاء انجمن کتابخانه ­های عمومی استان بودیم، از مدیران استان و شهر خواستیم که زمین کتابخانه مرکزی خریداری را کنیم، تا به رضایت قلبی وارث اطمینان داشته باشیم، این محل منزل مسکونی مرحومه بانو مجتهده امین اصفهانی بود، دوندگی و پیگیری مجدانه ای انجام شد و با طی فراز و نشیب‌های فراوان مقدمات و اجرای آن فراهم شد و در این راستا استاندار وقت دکتر اسحاق جهانگیر و مهندس سیدجعفر موسوی مساعدت لازم را به عمل آوردند.»

 از اواخر دهه ۱۳۶۰ مراحل ساخت این کتابخانه آغاز شد و تلاش شد تا فضایی مدرن و چندمنظوره برای مطالعه، پژوهش و فعالیت‌های فرهنگی ایجاد شود، نهایتا احداث ساختمان کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان با زیربنایی بالغ بر000/12متر مربع در پنج طبقه در سال 1377آغاز شد.

ساختار و معماری: اصول معماری آن متناسب با شرایط اقلیمی این شهر بوده و از شفافیت فضای خارجی در داخل و ترکیب معماری اصیل اصفهان و معماری روز جهان برخوردار است. نمای خارجی آن مکعب شکل با پوسته‌­ای آجری خلاقانه بود.

ساختمان کتابخانه دارای طراحی مدرن و کاربردی است که توسط مهندس زهتابچی طراحی اولیه انجام و سپس مجریان تغییراتی در آن اعمال کردند  و به‌گونه‌ای که فضای مناسب برای فعالیت‌های متنوع فرهنگی را فراهم کند و ‌بخش‌های مختلفی از جمله: سالن‌های مطالعه، بخش کودک و نوجوان، سالن اجتماعات و نمایشگاه‌ها در آن تعبیه شده است، مواد بکار رفته در فضاهای داخلی گچ و خاک و سنگ بوده ودر نما نیز از آجر و سنگ گرانیت رنگی استفاده شده است.

این کتابخانه در مقایسه با همه کتابخانه‌های عمومی وزارت ارشاد و سازمان فرهنگی هنری شهرداری، به عنوان بزرگترین کتابخانه عمومی در حال فعالیت است و به ‌سرعت تبدیل به یکی از مراکز اصلی مطالعه و فعالیت‌های فرهنگی و اطلاع رسانی شهری، در اصفهان شد.

در اواخر احداث آن، کارگروهی با محوریت دکتر صلواتی و همکاری شهرداران شهر، بهترین کتابهای مرجع و مورد استفاده از مجموعه­داران بزرگ خریداری شد و بر غنای کتابخانه افزوده گردید و اثری جاودانه گردید، در سال 1382 با تغییراتی که در شورای شهر و شهرداری ایجاد شد، همکاری دکتر صلواتی قطع گردید ولی روند پیشین همچنان ادامه پیدا کرد.

خدمات کتابخانه مرکزی اصفهان

کتابخانه مرکزی اصفهان، در نزدیکی مجموعه تاریخی میدان نقش جهان اصفهان (خیابان باغ گلدسته) ، مقابل باغ هشت بهشت بنا شده است. در این محدوده عناصر شاخص معماری عصر صفوی دیده می شود که شامل: کاخ و باغ هشت بهشت، کاخ چهلستون، باغهای صفوی و... می باشند علاوه بر آن در مرکزیت شهر قرار گرفته و دسترسی آسان به وسایل حمل و نقل عمومی و پارکینگ، میسر است.

همچنین این کتابخانه دارای مجموعه‌ای غنی از کتاب‌های عمومی، علمی، هنری، تاریخی و ادبی است، خدمات دیگری مانند کتابخانه دیجیتال، کتابخانه تخصصی کودکان،  ارائه آرشیو نشریات، و فضای مطالعه و برگزاری نشست‌های فرهنگی، کارگاه‌های آموزشی، جلسات نقد کتاب، و نمایشگاه‌های مختلف و مسابقات فرهنگی در خدمت شهروندان است.

 انجام خدمات به صورت تفکیکی به شرح ذیل است:

الف) خدمات کتابخانه‌ ای شامل بخش‌ های: سالن کتب مرجع (خواهران و برادران)، مخزن کتاب، امانت کتاب، نشریات، مخزن کتب نفیس، پیک دانایی، امانت بین کتابخانه‌ ای.

ب) خدمات رایانه ای شامل بخش­های: سایت‌ های اینترنت (خواهران و برادران)، دیداری و شنیداری، امانت محصولات نرم افزری، سرور.

ج) خدمات جنبی شامل بخش‌های: اطلاعات و ثبت‌ نام، نمایشگاه آثار هنری (گالری 1 و 2 و3)، سالن اجتماعات و آمفی تئاتر.

فضاهای موجود در طبقات کتابخانه شامل: منبع کتاب، منبع کتاب‌های خطی گران‌بها ، اتاق قرنطینه کتاب، سالن مطالعه، سالن آمفی تئاتر، گالری، سالن و سایتهای اینترنت،‌ سالن مطالعه، سالن سمعی و بصری، اتاق‌های مجهز پخش فیلم، رستوران، پیشخوان، اتاق متصدی میکروفیلم، نمایشگاه، غرفه نمایشگاه، اتاق صحافی کتاب،‌  اتاق هواساز، پارکینگ، اپراتور قرنطینه، اتاق میکروسکپ، واحد اداری و تاسیسات و... پیش بینی شده است.

تأثیرات فرهنگی و اجتماعی ایجاد این کتابخانه نقش مهمی در ارتقای سطح علمی و فرهنگی شهروندان ایفا کرده و به یکی از نمادهای فرهنگی شهر تبدیل شده است که علاوه بر دسترسی عموم مردم به منابع علمی، این مکان به محفلی برای فعالیت‌های اجتماعی و گردهمایی‌های فرهنگی تبدیل شده است.


سخن پایانی 

شهرداری اصفهان که از ابتدای انقلاب پایه‌گذار ایجاد کتابخانه‌ های وابسته به شهرداری در ایران بوده، اکنون در ساختمان کتابخانه مرکزی پذیرای جمعی مشتاق از جوانان پژوهشگر و محقق که به دنبال دانش و فرهنگ و تمدن، با کتاب و رایانه، انس گرفته‌ اند. حرکت و پویایی در درون این ساختمان موج می زند. کارکنان این مؤسسه بزرگ فرهنگی در تلاشند این مجموعهء غنی را برای مردم اطلاع رسانی کرده و محققان را در تلاش تحقیقی رهنمون باشند.

کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان یکی از یادگارهای مهم مدیریت فرهنگی اصفهان است که با تلاش اهالی فرهنگ، برگی دیگر از تاریخ سبز این مرز و بوم ورق خورد، با بهره‌برداری از این کتابخانه، زیرساختی پایدار برای ارتقای دانش و آگاهی شهروندان ایجاد شد که همچنان به‌عنوان یکی از قطب‌های اصلی فرهنگی شهر اصفهان فعالیت می‌کند و پس از سالیان سال، این شهر تاریخی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، مطرح گشت.

استاد فضل‌الله صلواتی، با نگاه مترقی خود به فرهنگ، سهم بزرگی در رونق کتابخانه‌ها و فضای فرهنگی اصفهان ایفا کرد. برنامه‌های او نه تنها موجب افزایش زیرساخت‌های فرهنگی شد، بلکه زمینه‌ساز رشد فکری و اجتماعی شهروندان گردید. این میراث همچنان ادامه دارد و اصفهان به‌عنوان یکی از شهرهای پیشرو در حوزه کتاب‌خوانی و ترویج فرهنگ مطالعه شناخته می‌شود، هر چند امروزه، با کاهش توجه به کتابخوانی و ظهور کتاب‌های دیجیتال، اما همچنان کتابخانه‌ها به عنوان منبع اصیل مورد توجه خواهد بود.

در حال حاضر اداره کتابخانه ها و سالن های مطالعه شهرداری اصفهان امروز تحت نظارت سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان قرار دارد و در راستای اهداف و ماموریت های حرفه ای خود درحوزه کتاب و کتابخوانی و ایجاد بسترهای مناسب مطالعه برای شهروندان ایجاد گردید. این اداره مجموعه ای بیش از صد کتابخانه (کتابخانه های عمومی، اختصاصی، تخصصی، و کتابخانه های سازمانی) را سازماندهی، برنامه ریزی، و مدیریت می کند.

منابع------------------+:

-         آرشیو روزنامه‌های محلی اصفهان.

-         مصاحبه با فضل الله صلواتی، آذرماه 1403

-         سایت‌های رسمی شهرداری اصفهان.

-         مصاحبه‌های مرتبط با فضل الله صلواتی در حوزه فرهنگ مراجعه کنید.

مصاحبه احسان امینی با دکتر فضل الله صلواتی روزنامه اصفهان زیبا : تاریخ انتشار: 08:23 - سه شنبه 27 آبان ماه سال 1399

- گفتگو با فضل الله صلواتی، مجید زهتاب، محمدعلی مهدی پور و مصاحبه با برخی شهروندان، در آپارات:   https://www.aparat.com/v/oL4Ow

- درگاه کتابخانه های شهرداری اصفهان:  www.cle.ir

- مانی، مریم: 1384، کتابخانه مرکزی شهرداری، مجله دانش‌­­نما شماره 125-124 / ویژه‌­­نامه معماری معاصر اصفهان، سال 14، دوره سوم، ص103

- پژوهش مرضیه طبائیان، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان و پژوهشگر دوره دکتری معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد - علوم و تحقیقات تهران و حسن طرفه، دانشجوی رشته معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (مرکز هرند)

تصویر پیشاهنگی

این تصویر را که جناب استاد عباس اشرافی در اختیار ما گذاشتند، بین سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ می‌باشد.

اگر شما افرادی را می شناسید در بخش نظرات معرفی بفرمایید تا تکمیل شود

ردیف اول
عباس نوایی - جهانشاه  - خانم اسلامی  - ؟ - ؟ - خانم  مشکین - ؟ - خانم شاهین - ؟ - ؟ - ؟ - آقای نیرو پور.
ردیف دوم
دکتر نواب - مهندس نجفی - صمصامی( مدیر کل آموزش و پرورش استان )- مهندس پارسا - ؟ - تیمسار وحدانیان (شهردار اصفهان)

(پشت سر تیمسار وحدانیان و جلو ریحانی عسگری است)

ردیف سوم:

جهانگیر عمرانی - مهدی سعیدیان - ؟ - ورزنده - صدری - خدامی- ؟ - افتخاری

ردیف چهارم:

راوندی - ؟ - فرهادی - ؟ - ؟ - حسین سعیدیان  - ریحانی - رأفت نیا
ردیف پنجم:
دکتر صلواتی - فشارکی  - سرشار - مقربی - ؟ - ؟ - ؟

روح رفتگان شاد و یادشان گرامی باد

سلام برحسین(ع) و یارانش


سلام برحسین (علیه السلام) و یارانش

شعر از: فضل الله صلواتی

سلام ما به حسین و به جسم اطهر او  /  سلام بر تنِ صد چاک و رأسِ انور او

سلام ما به عزیزان بی کفن خفته    /    به جملگیّ شهیدان در برابر او

سلام ما به شهیدان شاهد گلگون    /    به سرخ فامی گلهای پرپر او

سلام ما به وفا و به عهد و پیمانش    /    که اجر او نبود جز به دست داور او

سلام ما به لب تشنه عزیزانش    /      که آبهای جهان بود مهر مادر او

سلام باد بر ایثار و جانفشانی او    /      که بود شور الهی هماره در سر او

سلام ما به فداکاری و به جانبازی    /      به التفاط الهی که بود بر سر او

سلام ما به نماز و به ظهر عاشورا    /      که جز نماز نبوده کلام آخر او

سلام بر همه مستان کوی وصل حسین  /   که خورده اند می عشق را ز ساغر او

سلام ما به ابالفضل ساقی طفلان     /       به پایداری عهدو وفا، برادر او

سلام ما به جوانان پاک طینت او    /      شبیه روی محمد(ص) علیّ اکبر او

سلام ما به وهب، قاسم و به عبدالله    /      به شیر خواره مظلوم، علی اصغر او

سلام باد به حُرّ آن شهید صدق و صفا  /    که در میان معرکه گردید یار و یاور او

سلام ما به غلام سیاه، زین عباد    /      سلام ما به حبیب و به عون و جعفر او

سلام بر حسن و نور دیده عبدالله    /      که شد به دامن غمش شهید آخر او

سلام ما به امام چهارمین سجاد(ع)    /      به بی پناهی و اندوه و رنج خواهر او

سلام باد به زینب به دیگر اسرا    /      به فاطمه، به رباب و سکینه، دختر او

سلام ما به حسین و به کربلای حسین    /      به عاشقان عدالت که داده ‌سر بر او

سلام ما به همه زائران کرببلا        /         که رفته اند به لطف و صفا برابر او

سلام ما به همه والیان ملک ولا        /         که بوده اند شهیدان عشق، یاور او

خوش آنکه بوده ز روز ازل غلام حسین    /      حسین بوده از اول امام و رهبر او


اصفهان - تیرماه 1403 هجری خورشیدی

محرم سال 1446 هجری قمری

جوابیه به نقد کتاب «اصفهان در انقلاب»- نوشته استاد عباس نصر

خدا را شکر که ادای دِین اصلاح‌طلبانه به فضل‌الله صلواتی محقق شده است

خدا را شکر که ادای دِین اصلاح‌طلبانه به فضل‌الله صلواتی محقق شده است

در کلان‌پروژه «حوالی 57»، به تحقیقات کتابخانه‌ای گسترده و 50 مصاحبه با پیشگامان انقلاب اسلامی اصفهان، با هدف پدیدارشناسی مبارزات مردم غیور اصفهان در انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم …

تاریخ انتشار: شنبه  1403/03/19

به گزارش اصفهان زیبا؛ (مشاهده متن در سایت روزنامه اصفهان زیبا)


مقدمه دبیر گروه تاریخ شفاهی «اصفهان‌زیبا»

در کلان‌پروژه «حوالی 57»، به تحقیقات کتابخانه‌ای گسترده و 50 مصاحبه با پیشگامان انقلاب اسلامی اصفهان، با هدف پدیدارشناسی مبارزات مردم غیور اصفهان در انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم که حاصل آن مطالعات در قالب 15 جلد کتاب و همچنین صفحات و ویژه‌نامه‌های روزنامه، به‌صورت موضوعی و تدریجی منتشر می‌شود.

در مطلب مورخ ۱۶ فروردین 1403 با تیتر «ادای دِین اصلاح‌طلبانه به فضل‌الله صلواتی» به نقد مجموعه پنج‌جلدی «اصفهان در انقلاب» به قلم نویسنده محترم آقای عباس نصر پرداختیم (این لینک را ملاحظه فرمایید).

در همان مطلب تأکید شد که این نقد، نافی زحمات نویسندگان کتاب آقایان حنیف و نصر و تعریض به خدمات و سوابق مبارزاتی آقای دکتر صلواتی نیست؛ بلکه نقدی علمی بر رویکرد نگارش یک کتاب مهم تاریخ است که ما آن را در قالب یک روایت اصلاح‌طلبانه از مبارزات مردم اصفهان فهم کرده‌ایم.

استاد عباس نصر در پاسخ به نقد کتاب خود، جوابیه‌ای ارسال کرده‌اند که ضمن تشکر از ایشان به درج کامل آن می‌پردازیم. تنها به یک نکته بسنده می‌کنیم که آقای نصر مطلب ما را «به خواست دیگران و کشاکش جناحی» توصیف کرده‌اند که این تعبیر پس از گفت‌وگوی دوستانه با ایشان و مشاهده دغدغه‌ها، به‌نوعی کم‌لطفی و خارج از عرف آزاداندیشی است.

خدا را شکر که ادای دِین اصلاح‌طلبانه به فضل‌الله صلواتی محقق شده است

جوابیه به نقد کتاب اصفهان‌زیبا

نویسنده: عباس نصر

مدیرمسئول محترم روزنامه «اصفهان‌زیبا»

با سلام و عرض ادب

احتراما طبق قانون مطبوعات پاسخ این‌جانب را به نقد کتاب «اصفهان در انقلاب» با عنوان «ادای دین اصلاح‌طلبانه به فضل‌الله صلواتی» که در مورخ ۱۶ فروردین سال جاری منتشر شد و با رعایت حقوق متقابل مندرج فرمایید؛ همچنین پنج مورد پیشنهاد جداگانه تقدیم شد و امیدوارم ضمن انتشار آن به دست مسئولان مربوطه برسانید.

ضمن سپاس صمیمانه از نقدکننده کتاب فوق، جناب آقای حجت‌الاسلام جلوانی، گفتنی است که این نگارنده قصد پاسخ‌گویی (به دلایل زیر) نداشتم و برای اینکه از زحمت این برادر جوان عزیزمان بی‌تفاوت رد نشده باشم، بدون آشنایی قبلی، در دفتر آن روزنامه ایشان را ملاقات کردم و دوساعتی گفت‌وگوی دوستانه داشتیم. در آخر گفتم که قصد پاسخ‌گویی به نقد شما را ندارم؛ ولی اگر مایل باشید، پاسخ خواهم داد که ایشان خواست پاسخ دهم؛ لذا این نوشته به دلیل خواسته ایشان نوشته شد.

توضیح اینکه بنا بر سه علت نمی‌خواستم این نقد را پاسخ دهم؛ اول اینکه در روزنامه و نگارش‌های ژورنالیستی جایگاه مناسبی برای نقد کتاب و پاسخ دادن به آن نیست؛ بلکه یا در مجله‌های تخصصی یا محیط دانشگاهی باید این امور انجام شود.

دلیل دوم اینکه روزنامه شهرداری از بودجه مردم تأمین می‌شود، باید ثمره و نتیجه آن به اهداف و وظایف اصلی شهرداری و امور فرهنگی آن به کارهایی نظیر آموزش فرهنگ شهروندی یا گزارش‌ها و گفت‌وگو بر سر مقررات شهری و پیشنهاد‌های عمران شهری و غیره برگشت کند. اگر عوارض‌دهندگان از ردوبدل این‌گونه مطالب که نقد کتاب تاریخی یا تاریخ‌نگاری غیرمرتبط با امور شهری باشد و ناراضی باشند، اخلاقا جای بحث پیدا می‌کند.

این‌جانب در دوران شهردار قبل (آقای دکتر نوروزی) پیشنهاد نگارش تاریخ ده‌ساله اصفهان در اول پیروزی انقلاب را در قالب چهار جلد به حوزه اصفهان‌شناسی شهرداری ارائه کردم و در نظر داشتم یکی از چهار جلد پیشنهادی را به امور شهرداری در ده سال اول انقلاب ازنظر توسعه و عمران شهری و نیز نقش حمایت‌های شهرداری در جنگ را بیاورم؛ ولی این پیشنهاد با بگومگوهای زیاد روبه‌رو شد و یکی از اعضای شورای شهر هنگام تصویب این طرح اعلام کرده بود که نوشتن تاریخ، مشکلی را از مردم شهر حل نمی‌کند که این جمله او را در روزنامه خواندم و تردید کردم؛ البته از بیرون نیز حرف‌هایی زده شد؛ بدین خاطر با وجود اینکه این پیشنهاد در شورای شهر تصویب شد، خودم انصراف دادم و از اجرای آن گذشتم.

دلیل سوم اینکه احساس کردم این نقد منتشرشده به‌خواست دیگران و در راستای تداوم کشاکش‌های جناحی گذشته است که ازنظر این‌جانب، تاریخ‌مصرف درگیری‌های جناحی، بین دو جناح اصفهان تمام شده و باید کنار گذاشته شود؛ این زمان می‌طلبد عاقلان دو جناح با خواندن نماز وحدت با هم متحد شوند و کشور را از دست غارتگران نجات دهند و نباید جوانان و نسل‌های بعد را به این وادی سوق داد.

اما پاسخ و توضیحات

۱. درباره تیتر انتخاب‌شده آن نقد؛ این تیتر مرا ناراحت نکرد؛ چراکه این‌جانب و کل مردم اصفهان ازجمله اصلاح‌طلبان و حتی مخالفان کنونی آقای صلواتی، همگی در درجات مختلف وام‌دار مبارزات آقای دکتر هستیم و اگر این کتاب ادای دین به ایشان کرده است جای شکر دارد؛ حداقل در این شهر و در این دوره سنت نخبه‌کشی (در عرصه نگارش تاریخ) درباره ایشان صورت نگرفته و یک نفر از طرف اصلاح‌طلبان این شهر به یک مبارزِ نخبه شهر، ادای دین کرده است؛ بنابراین اگر در چند مورد اسم ایشان (به نظر نقدکننده) زیادی به‌‎کار رفته است، درحالی‌که هم قابل توضیح است و هم در جمع کمتر از برخی افراد دیگر آمده، اصلا مهم نیست.

امیدوارم از طرف غیراصلاح‌طلبان هم ادای دین به ایشان فراموش نشود و نویسندگان تاریخ قبل از انقلاب، ارزش‌های ذهنی و جناحی امروزه را به تاریخ و به قبل از پیروزی انقلاب تحمیل کرده یا اگر این‌جانب خطا نموده‌ام که ادای دین کرده‌ام، از این خطا تجربه آموخته و درباره دیگران این خطا را تکرار نفرمایید. ناگفته نماند آقای دکتر صلواتی که این نقد را در روزنامه خوانده بود، می‌گفت که «من تعجب می‌کنم؛ مگر بیان زندان و شکنجه و تبعید و بدبختی‌ها و دربه‌دری‌های من که در این کتاب منتشر شده جای حسادت ورزیدن دارد که این‌طور نوشته‌اند؟ مگر این دربه‌دری‌ها برای من چه داشته است؟…» این‌جانب به این گلایه آقای دکتر حق می‌دهم و می‌پرسم، آخر این چه مرامی است که ما همگی داریم؛ چرا هرکجا خواستیم شمعی برافروزیم، بلافاصله پروانه‌ای را می‌سوزانیم.

هرکجا شمع نهادیم که نوری بدهد                     من ندانم که چرا شعله به پروانه زدیم
جنگ هفتادودوملت شده زنجیر تنم                         حرف حافظ بنهاده ره افسانه زدیم

اما جواب علمی درباره بحث «ادای دین» این است که هیچ پژوهشگری در انواع رشته‌های علوم انسانی یافت نمی‌شود که پیش‌فرض‌های ذهنی او بر پژوهش ایشان اثر نداشته باشد؛ بله اصلا این امکان وجود ندارد. از خود ناقد محترم این کتاب خواهش دارم ببیند در همین نقد از پیش‌فرض‌های ذهنی خودشان یا دیگران اثرپذیر بوده‌اند یا نه؟ آنچه مهم است دروغ و تهمت و بزرگ‌بینی و تحقیر و این‌ها اشتباه است؛ یعنی پیش‌فرض‌ها نباید حقایق را لوث کند.

2. نقدکننده محترم گفته‌اند آقای صلواتی به دلیل دستگیری و رفتن به زندان و تبعید و کار کردن در زمان در یک شرکت ساختمانی در شهر یزد دیگر فرصت نداشت در اتفاق‌های سیاسی اصفهان سهم بسزایی داشته باشد.

پاسخ این نظریه این است که مگر وقتی آقای خمینی یا آقای ظاهری دستگیر و تبعید شدند، از آن پس بر ایران یا شهر خود بی‌اثر بودند؟ یا برعکس بعد از دستگیری یا تبعید (بدون حضور فیزیکی) تأثیرگذارتر شدند؟ ای کاش نویسنده عزیز این نقد در جریان آن روزها حضور داشت و می‌دید وقتی آقای صلواتی دستگیر شد و به‌خصوص خبر کشته شدن او زیر شکنجه از رادیو عراق منتشر شد، کسانی که با او ارتباط و آشنایی داشتند، چقدر متأثر و از دستگاه حاکمیت چقدر متنفر شدند و مصمم شدند از این پس گام‌های جهادی بردارند و ای‌کاش شهدای عزیزی مثل احمد حجازی و محمد حجازی و جلال افشار و دوستان دیگر در قید حیات بودند و شما از آن‌ها می‌پرسیدید چرا به یزد می‌رفتید که آقای دکتر صلواتی را ببینید؟

ایشان که در یک شرکت ساختمانی حسابداری می‌کرد و دیگر در اصفهان نبود و کاری نمی‌کرد، دیگه یزد رفتن نداشت! به‌عنوان بقیه‌السیف آن‌ها عرض می‌کنم در طول مدت تبعید ایشان در یزد، چهار نوبت برای چهار مسئله کلیدی و مهم نزد ایشان رفتم که در اصفهان کسی نمی‌توانست پاسخ‌گویمان باشد. دوستان دیگر هم مرتب در رفت‌وآمد بودند.

اضافه کنم از وقتی ایشان وارد یزد شد، مشاور امین آیت‌الله صدوقی قرار گرفت و هر کمکی آقای صدوقی به مسائل اصفهان کرد نظیر حمایت از تحصن مادران زندانیان سیاسی و حمایت بسیار مهم از تحصن منجر به حکومت‌نظامی در منزل آیت‌الله خادمی، متأثر از وجود دکتر صلواتی در کنار ایشان بود.

آقای صدوقی به ایشان گفته بود با این پیش‌نویس اعلامیه‌ها که برایم می‌نویسی یا ویرایش و مرتب تندش می‌کنی، آخرش سر من را به‌ دار می‌دهی. (یک حسابدار و این کارها؟!) پیشنهاد می‌شود برای روشن‌تر شدن حقیقت، آقای دکتر احمد زمانی پایان‌نامه تحصیلی یکی از دانشجویان دوره ارشد را که زرنگ و توانمند بی‌طرف باشد، «با پرسش اصلی: صلواتی در یزد چه می‌کرد؟ و همین فرضیه که فرموده‌اند» پذیرا شوند، تا در این راستا آن دانشجو به جمع‌آوری خاطرات ایشان و افراد مرتبط بپردازند تا حقیقت روشن شود.

3. این سخنی که از برادر عزیزمان آقای رسول جعفریان نقل شده که گفته‌اند: «بیان خاطره حالت خودمحوری که اغلب از موضع برتر از سوی کسی دارد که رویدادی را نقل می‌کند » سخن عالمانه‌ای است؛ اما یک اصل کلی است و اختصاص به کتاب «انقلاب در اصفهان» ندارد؛ وقتی درباره انقلاب یا هر واقعه‌ای هیچ کتاب قبلی نیست، چه باید کرد؟ مگر تاریخ صدر اسلام یا هر تاریخ دیگری از چه راهی به‌جز جمع‌آوری خاطرات و نقل‌قول‌ها نوشته شده‌اند؟

این ایراد را معاون پژوهش‌های تاریخی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، آقای دکتر محمدجواد مرادی‌نیا بدین‌گونه و به‌شوخی می‌گفت که «با هرکس در ایران مصاحبه انجام شد، خودش را محور انقلاب می‌دانست و ما فهمیدیم همه انقلاب کردند به‌جز خود امام خمینی». یک نوبت این اشکال را ما از مرحوم استاد پرورش پرسیدیم. ایشان پاسخ داد: علتش این است که از ترس ساواک همه از هم خبر نداشتند که بدانند دیگران چه می‌کردند، فقط گروه یا مسجد و محله خودشان را می‌دیدند. به‌هرحال این یک اصل ناگزیر است که باید پذیرفت.

4. پاسخ ایراد دوم؛ بله بنده قبول دارم اگر بخواهیم همه خاطرات را جمع‌آوری کنیم، کمبودهای کتاب خیلی زیادند؛ اما چیزی از روی قصد مورد غفلت قرار نگرفته است. شاید سوژه‌ها ضعیف بوده و شهرت به مبارز بودن نداشته یا بسیاری از مسائل بعدها روشن شد که در دوران پژوهش محتوای این کتاب، در اختیار نبود و اصلا در مقطع جمع‌آوری مطالب بسیاری حاضر به گفت‌وگوی خاطرات خود نبودند، حتی برخی به کار ما می‌خندیدند؛ اما ناگفته نماند که برای کسانی که کتابی نوشته شده بود (مثل آقای خادمی) یا یقین داشتم کتابی نوشته خواهد شد (مثل آقای پرورش) به دلیل حجیم نشدن این کتاب، زیاد پرداخته نشد.

ای‌کاش آقای احمد زمانی که استاد تاریخ بودند و این ارزیابی را از این نوشته ما داشتند، با وجود در اختیار داشتن ده‌ها دانشجوی رشته تاریخ و امکانات دانشگاه و نداشتن گرفتاری کار در استانداری‌ها و شهرداری و خدمت در استان‌های محروم بدون دسترسی به امکانات، نظیر این نویسنده خودشان همت کرده و یک مجموعه کامل استخراج و نگارش می‌کردند تا همگی فیض ببریم. (به‌هرحال ظاهر و باطن، هذا بضاعتنا؛ ما هذا بضاعته).

نقد آقای زمانی این بوده که چرا درباره مبارزات حاج‌آقا کمال فقیه‌ایمانی با شتاب رد شده‌ایم، در ازای آن، مرحوم حاج شیخ محمدتقی شریعتی ایراد داشتند که چرا به آقایان عبدالله نوری و عطریان‌فر و مرتضی مبلغ و این دوستان پرداخته شده است (که البته مسئولیت‌هایی داشتند و وقت نداشتند با ما مصاحبه کنند). آقای اکبر شازمانی ایراد داشتند از ما زندانیان سیاسی خاطرات درخور نیاوردی؟ و همین روزهای ماه اردیبهشت فردی که او را نمی‌شناختم، در جلسه‌ای می‌گفت چرا از من درباره استقبال از آیت‌الله طاهری نپرسیده‌ای و…؟ خلاصه بدهکار همه هستیم.

5. (پاسخ ادامه مطلب نقد دوم)؛ درباره آقای سالک عرض کنم که احتمالا ایشان فراموش کرده‌اند کجاها از وجود دکتر صلواتی بهره می‌بردند؛ آقای دکتر صلواتی هم درست گفته‌اند که ایشان بعد از رفتن به قم بیشتر قم بوده‌اند و در اصفهان فعال نبودند. اما خود آقای صلواتی هم این را گفتند که «آقای سالک زمانی که دانش‌آموز بود و به قم نرفته بود، به‌اتفاق دوستانی نظیر آقای هادی صاحب‌فصول در مسجد آجری فعالیت و از من دعوت می‌کردند که برای آن‌ها سخنرانی کنم و احتمالا در اردوی نصرآباد یا شاه‌کوه هم می‌آمدند…».

درهرحال سیاسی شدن اغلب دانش‌آموزان در درجات مختلف در دوره موردبحث مستقیم و غیرمستقیم به آقای صلواتی مربوط می‌شد. ناگفته نماند آقای سالک هم که طبق گفته‌های فوق در اصفهان فعال نبوده، به یکی از دوستان گلایه داشته که چرا رفیقت درباره من کم نوشته است. البته خاطراتشان توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

6. یکی از ایرادهای دیگر در بند دوم؛ گفته شده که چرا پس از آزاد شدن آقای زهتاب به نام صلواتی رسیده‌ام و گفته‌ام آقای زهتاب از اطرافیان آقای صلواتی و سوابق مبارزاتی‌اش از آقای پرورش بیشتر بود. باید بگویم یکی از اردوهای دانش‌آموزان با مدیریت آقای صلواتی قبل از دستگیری ایشان، در باغی در نصرآباد برگزار شد که حضور داشتم و به چشم خود دیدم که آقای صلواتی در وسط حلقه دوستان نشسته و سخت در حال پرسش و پاسخ است.

آقای زهتاب هم سرش را گذاشت روی زانوی دکتر صلواتی و دراز به دراز وسط جمعیت خوابید؛ به‌طوری‌که حتی خرخرش بالا رفت. وقتی خودم این نوع صحنه‌ها را می‌دیدم، اگر بگویم او از اطرافیان آقای صلواتی بود و سابقه سیاسی‌اش با دکتر به سال‌ها قبل برگشت می‌کرد، مشکل دارد؟

7. درباره درگذشت حاج‌آقا مصطفی خمینی و تأثیر آن در ایراد مورد ششم؛ یادآور می‌شوم که در جلد سوم صفحات ۳۷۹ تا 404 و در جاهای دیگر این مجموعه به تناسبِ سخن، نام ایشان فراوان آمده است. حال اگر ناقد محترم تأثیر درگذشت او را یک پله مبارزه در تقسیم‌بندی مبارزات اصفهان می‌داند، حق با اوست؛ درحالی‌که این ایراد را مؤسسه نشر آثار امام به این نوشتار نگرفت؛ اما متأسفانه در این روزنامه به‌گونه‌ای نوشته شده که خواننده فکر می‌کند اصلا نام مرحوم مصطفی خمینی در این کتاب نیامده است.

به‌هرحال این نوع تقسیم‌بندی‌ها به نظر نویسنده و نقطه‌نظرات او بستگی دارد. برای یک روحانی چون مراسم در حوزه و (با اغماض) منحصر به حضور روحانیون بوده، می‌تواند این مطلب را یک سرفصل از انقلاب بداند؛ اما درباره این نویسنده که بازتاب آن را در سطح شهر و دانشگاه و مدارس خیلی گسترده ندیدم، برای آن سرفصل جداگانه درباره تحولات در اصفهان نیاوردم (بستگی به ارزیابی نویسنده دارد).

8. ناقد محترم در نقد شماره 8؛ به کاربردن کلمه «کانون» را تیتر غیرحرفه‌ای و موجب خنده و تمسخر می‌دانند. ولی باید توضیح دهم در بین بچه‌های مبارز برای لو نرفتن مسجد یا مدرسه یا هرکجا جلسه گروهی داشتند و عنوان «کانون» را به کار می‌بردند (گروه ما که این‌طور بود)؛ چراکه در سال‌های اولیه، کانون علمی و تربیتی جهان اسلام در لیست سیاه ساواک نبود، کلمه «کانون» را به عاریت می‌گرفتند، ضمن اینکه این کلمه با مفهوم مرکزیت به کار رفته است؛ مثلا مسجد حجت سال‌های بعد یک «کانون مبارزه» شد؛ یعنی یک مرکز مبارزه شد.

اما امروزه ۵۰ سال از آن شرایط گذشته و ادبیات آن روزها عوض شده، به‌طوری‌که برای برخی کلمه «کانون» خنده‌دار می‌نماید. این مسئله مثل سکه اصحاب کهف است که برای جوامع بعدی بی‌ارزش و شاید خنده‌دار شده بود. اتفاقا خوبی این نوشتار در این است که با ادبیات جاری در انقلاب هم‌نوایی دارد.

در پایان به دلیل حجم زیاد نقدها که به شرح مفصل نیاز دارند، در همین شیوه و سیاق هستند، به همین نمونه پاسخ‌ها بسنده می‌کنیم و به پایان می‌بریم. باز هم از زحمات برادر بزرگوار جناب آقای جلوانی نقدکننده محترم کتاب تشکر می‌کنم و آرزوی موفقیت‌های بزرگ برایشان دارم. پایان گفت‌وگو./


پنج مورد پیشنهاد خدمت جناب شهردار و شورای محترم شهر اصفهان

به نام خدا

شهردار و شورای محترم شهر اصفهان

با سلام و عرض ادب

پیشنهادهای متعددی در نظر است که پنج مورد آن را که هر یک به نحوی می‌تواند موجب افتخار مردم این شهر باشد تقدیم می‌کنم؛ امید است موردتوجه قرار گیرند.

۱. تدوین کمک‌های شهرداری از طرف مردم اصفهان در جنگ و در حوادث غیرمترقبه کشور از پیروزی انقلاب تاکنون؛

۲. تدوین سیر طرح و انجام «کتابخانه‌سازی توسط شهرداری‌ها» که از درون ساختمان شهرداری اصفهان شکل گرفت و طرح «آموزش فرهنگ شهروندی» که از باغ غدیر اصفهان آغاز شد و به شهرداری‌های دیگر سرایت کرد و به طرح‌های ملی برای شهرداری‌های کشور تبدیل شد (مثلا شهرداری تهران با برداشت از اصفهان، کتابخانه‌ها و دانشکده آموزش فرهنگ شهروندی ایجاد کرده است).

3. کلیسای لوقا واقع در عباس‌آباد را به یاد قرن‌ها زیست مسالمت‌آمیز ادیان در این شهر با همان حالت کلیسا بودن مرکز گفت‌وگوی ادیان اصفهان کنید. در صورت تصویب کلیات این طرح در این راستا نظراتی دارم که به‌موقع تقدیم خواهد شد.

4. گسترش و نهادینه‌کردن فرهنگ شورایی ضرورت نجات و پاک‌سازی اصفهان از بقایای دعواهای حیدری و نعمتی گذشته‌های این شهر است. لازم است این عامل وحدت‌بخش الهی که کمک به شورا و شهرداری هم هست، در دستور کار فرهنگ‌سراها و رسانه‌های شهرداری قرار گیرد.

۵. برای استاندار و شهردار قبل، طرحی ارسال کردم که همان‌گونه که نماز به مسجد نیاز دارد، نهادهای مدنی مندرج در قانون اساسی هم نیاز به خانه نهادهای مدنی دارد (به سوابق مراجعه شود). این طرح در حرف خیلی مورد استقبال قرار گرفت؛ ولی عملی نشد. جا دارد شما در دوره مدیریت خود این گام تاریخی را بردارید و پیشتاز این حرکت شود. موفق باشید.

سپاسگزارم/     عباس نصر- 1403.3.6

شعر: عاشورا یا روز جانبازی - درج شده در اردیبهشت 1343 - مجله مکتب اسلام

مجله مکتب اسلام

«درسهایی از مکتب اسلام» از نشریه‌های حوزه علیمه قم که در سال 1337 ش توسط آیت الله شریعتمداری  تأسیس شد و تاکنون به صورت ماهنامه منتشر شده است. در سال‌های پیش از انقلاب، مجله مکتب اسلام از معدود نشریات حوزوی بود که می‌کوشید اندیشه‌های نو مذهبی را که در قم  پدید می‌آمد و البته متاثر از جریان‌های نوگرای اسلامی بود، به مشتاقان عرضه کند. این نشریه در زمینه‌های دینی، علمی و اجتماعی فعالیت داشته است. مهم‌ترین ویژگی مجله، آموزش و روشنگری و تربیت عملی جوانان اسلام‌گرایی بود که در روند شکل گیری انقلاب تاثیرگذار بودند. مکتب اسلام توانست بخش زیادی از نیازهای دینی پیش از انقلاب را برآورده کند و مورد استقبال گسترده مردم قرار گیرد.


شعر فضل الله صلواتی


عاشورا  یا روز جانبازی- اثر فضل الله صلواتی طوفان

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
شعر: پیکار حسین(ع) اثز: فضل الله صلواتی (طوفان) در کتاب: «حسین(ع) پیشوای انسانها»

کتاب:    حسین پیشوای انسانها

گردآورندند: حاج محمود اکبر زاده مشهد

ناشر: انتشارات حق بین قم چاپخانه علمیه

چاپ اول سال: 1342 هـ .ش و چاپ هشتم - تاریخ: شهریور 1368 هـ .ش

قطع جیبی، 224 صفحه، قیمت 40تومان