هیأت بنی فاطمه اصفهان
در خاطرات دکتر فضلاله صلواتی
از پیشکسوتان سیاسی و انقلابی
-
- در مورد هیأت بنی فاطمه(سلام الله علیها) باید عرض کنم، خانه ما در محلۀ دردشت بود و پدرم روحانی محل بودند و من با این هیأت از دوران کودکی آشنایی داشتم و عملا در این هیأت منبری اصلیاش پدر بنده بودند که در تمام فعالیت ها و در مقدمه حرکتهای عزاداری با ایشان همکاری میکردند و حضور داشتند و در جلسات خصوصی و هفتگی بنده هم گاهی از همان سن ده- دوازده سالگی شرکت میکردم، بعد از مرحوم پدرم، حجتالاسلام آقای سیدابوتراب درچهای بعد از انقلاب روحانی هیأت بودند.
- هیئت بنی فاطمه استان اصفهان محفلی مذهبی – فرهنگی با یک قرن سابقه فعالیت، یکی از مجموعه های بسیار قوی و انقلابی بوده است، قدمت و تاریخچه هیئت بنی فاطمه به اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی بر میگردد. این هیأت در سال 1295 توسط مرحوم مرشد رجبعلی دردشتی و مرشد رضا ذغالی پایه گذاری شده بود. جلسات هیئت روزهای سه شنبه بعد از نماز مغرب و عشاء به صورت دوره ای انجام میشد که یک روحانی سخنرانی میکرد، پس از آن مداحان اهل بیت(ع) مداحی میکردند.
- اشعار مطرح آنها بیشتر اشعار مرحوم استاد محمدحسین صغیر و مرحوم استادمحمدرضا شکیب بود، اشعار آنها خیلی حساب شده بود و سعی میکردند اشعار بی محتوی و خرافی و اشعاری که موجب وهن ائمه و یا تهمت زده شود، نگویند، هم مرحوم صغیر و هم مرحوم شکیب هر دو مقید بودند اشعارشان مفهوم و محتوی داشته باشد.
- مرحوم صغیر اشعارش را با پدر بنده مرحوم آیت الله حاج شیخ حیدرعلی صلواتی هماهنگ میکرد، که اگر غلو یا خرافهای در آن هست اصلاح گردد.
- آقای مرشدزاده از ارادتمندان به پدر من و به مرحوم صغیر بود و در جلسات ایشان حضور پیدا میکرد ودر مجامعی هم که پدر منبر میرفتند از جمله دهگیها و جلسات هفتگی و هر مناسبتی که سخنران بودند حضور پیدا میکرد.
- حتی اشعاری از پدرم را که خودِ من نداشتم، مداحان این هیأت از جمله مرحوم سیدعلی سقائی در سینه داشتند و از حفظ بودند از ایشان خواستم که مکتوب کنند و به بنده هم بدهند.
- از جمله افراد پیرغلام یا پیشکسوتان نغمههای حسینی، که خیلی مسلط بود،آقای سقایی (مرشدرضا) و برادرش که خیلی خبره بودند از کلمۀ مرشد در زورخانهها استفاده میشد، در اصفهان این کلمه مرشد چه در قهوه خانه، زورخانه، خانقاه و یا حسینیه ودسته های عزاداری و هیأتها استفاده میگردید، در مداحیهای قهوهخانه اول مدح حضرت علی(علیه السلام) را میخواندند و بعد اشعاری از فردوسی و نظامی، بستگی داشت به داستانی که میخواستند بیان کنند، تفریح و حضور اجتماعی مردم در همین مراسم قهوهخانه و روضهخوانی بود و مرشد رضا عموی حاج محمود مرشدزاده بود.
- طایفه سقاییها ومرشدزادهها، نباتیها در هیأت بنیفاطمه محور بودند، خدا رحمت کند مرحوم حاج محمود مرشدزاده را، او جزو مداح های خیلی خوب آن زمان در اصفهان و حتی در تهران بود هیأت بنی فاطمه، یکی از بهترین هیئات آن زمان اصفهان بود، اصفهانیهای ساکن تهران هم نام هیأت عزاداری خود را «بنیفاطمه» گذاشتند.
- محل اجتماعشان، ابتدا مسجد آقانور، مسجد پاسنگ دردشت و مسجد چهارراه دردشت بود تا وقتی که حسینیه بنیفاطمه هنوز ساخته نشده بود، هیأت در بازارچه دردشت برای عزاداری و سینهزنی اجتماع می کردند.
- مسئله دیگری که هیات بنی فاطمه(س) داشت و مؤثر بود، روز سوم عاشورا که دوازده محرم بود هیأتهای شهر که بیشتر صنفی بودند مثل: نانوایان و قصابها و... قبلا به مسجد آقانور میآمدند و به اصطلاح بازدید برای عزاداری انجام میشد و بعد که حسینیه ساخته شد، میرفتند به آنجا و این یک رسم نیکوئی بود که هنوز ادامه دارد.
- در همین مقطع هیأت بنی فاطمه حدود دو سه کیلومتر طول داشت و مرشدزاده محور بود در ظاهر هم اصلاح شده بود هیأت هم فقط دوتا بیرق سیاه در جلو و دوتا در وسط هیأت بود، قسمت جلو شعری میخواندند و سینه میزدند و بخش دوم، بقیه شعر را دم میدادند و سینه میزدند وبلندگوهائی که صدا برسد، طول سیم هم شاید سه تا چهار کیلومتر میشد، روز یازدهم محرم از محل دردشت تا آخر بازار بزرگ حرکت میکردند، هر قسمت بازار بزرگ سردمی و یا دستگاه منبری چیده بودند که مرثیه سرائی شود، تا ظهر به هرجا که میرسیدند، نمازظهر را برگزار میکردند و سپس به راه خود ادامه میدادند، (بعد از انقلاب هم این شیوه ادامه پیدا کرد)، تا حدود ظهر و بعدازظهر به میدان امام میرسیدند و برمیگشتند، آنجا هم که هیأت چند دقیقهای توقف میکرد و عزاداری میشد جلوی سراهای: حاج کریم، مخلص، خان، دروازه اشرف و... بود که محل اجتماع وسیع مردم میشد.
- یکی از مراسم جالب عزاداری در آن زمان فاتحهخوانی و قرآنخوانی برای سیدالشهدا(ع) بود که وقتی هیأت در بازارها حرکت میکرد جلوی مغازهها یک قاری، قرآن میخواند و اقدام قرآنی جالبی بود.
- پیش از پانزده خرداد و نهضت امام خمینی(ر-ه) تشریفات بیشتر از عزاداری بود، مثلا هیأت طوقچی عَلَمها و پرچمهای متعدد خیلی عظیمی داشت، شاید طول هر کدام 20 متر و از پارچۀ اطلس و کرپ تهیه میکردند و پهلوانان محل باید آن را جابجا مینمودند، «هیأت بنی فاطمه» طبقِ چراغهاشان معروف بود، مانند همین حجله ها که بعضا امروز برای گرامیداشت اموات تدارک میبینند، چراغ بادی را دور آن می چیدند و در شب تاسوعا که چراغ و روشنایی امروزی هم نبود از دردشت تا دروازه دولت و تا انتهای خیابان طالقانی پنجاه تا شصت طبق چراغ روی سر میگذاشتند و همه را حمل میکردند و برخی دستهها، علامتهای سنگین و بلند را حمل میکردند که بعضی با کشیدن و سر دست گرفتن و چرخاندن آن علامتها تقریبا یک نوع مانور، شور و حماسه و هیجان به راه میانداختند، قصد همه اینها انشاءا... تعظیم شعائر اسلام بود و هر هیأت یک نماد اینچنینی داشت و البته گاهی هم بین دستهها درگیری پیش میآمد و به جان هم میافتادند که پیشکسوتان و بزرگان میانجیگری میکردند.
- مخالفت با شمائل گردانی و علامتبازی، متأثر از جوّ فرهنگی و انقلابی آن دوره بود و آقای مرشدزاده هم متأثر از همین مسئله مخصوصا در تهران، با ارتباطی که با هیأتهای مؤتلفه اسلامی و دیگر افراد داشت مؤید این حرکت بودند مخالفت با شخصی و یا حکومتی مطرح نبود حتی اگر هیأتی هم میخواست از حکومت طرفداری کند، مردم قبول نمیکردند، محیط یک محیط آگاه کنندهای شده بود.
«بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است، که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است» امثال این اشعار، شعار مردم شده بود.
از وقتی که گفته شد به همان روش سنتی عمل شود، همان طبل و سرنا و علامت و شعرهای بیمحتوا و برخی اهانتگونه و بعضی تصنیفهای مجالس تفریح برگشت و روشهای دیوانگی و مسخرگی پدید آمد که روح حضرت زهرا(سلام الله علیها) و امام حسین(ع) از آن بیزار است، حتی سالی که شب عاشورا در آلمان در مسجد امام علی(ع) هامبورگ بودم، با حضور دانشمندان و پروفسورهای ایرانی و آلمانی، گروهی را از ایران دعوت کرده بودند که همان حرکات، تند «سن، سن»! را در میآوردند، فقط ده دقیقه ای حسین عاشقتم، یا جابهجا شدن و بر سرزدن! برهنه شدن و... که اسباب شرمندگی بود و از آن جلسه عظیم، هیچ بهرهای گرفته نشد.
- بعد از پانزده خرداد و نهضت امام خمینی(رحمه الله علیه) چهره هیأتها تغییر پیدا کرد، اشعاری که امام حسین(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) را تحقیر میکرد تغییر کرد، «زینب مضطرم الوداع الوداع»، زینب قهرمان شد، حسین قیام کننده کربلا شد و... بصیرت سیاسی در هیأت
- بعد از پانزده خرداد تشریفات کم شد، طبق چراغ وعلامت جمع شد و در برنامههای این مقطع، به خاطر اشعار انقلابی که خوانده میشد، خیلی از جوانان شهر و افراد تحصیل کرده در هیأتها و سینهزنیها حضور پیدا می کردند و جمعیت انبوه می شد.
- روحانیون در این مقطع، حضور خیلی منسجم و قوی داشتند هرچند با موانعی که پیش آمد و کشتار 15 خرداد42، تبعید امام، دستگیری هیأتهای مؤتلفه تهران و اعدام برخی آنها، این انسجام و حضور کمتر شد، اما در اصفهان با وجود: آیت الله خادمی، آیت الله طاهری و آیات: سیدمحمد احمدی، زندکرمانی، اشنی، طیب، ضیاءالدین علامه و... در سالهای 41 و 42 راهپیمائیهای عظیمی انجام شد که تا پیروزی انقلاب ادامه دادند و علماء در جلو جمعیت حرکت میکردند و برخی عکسها از آن زمان موجود است.
- منظور اینکه هیأت بنیفاطمه(س) به خوبی در راستای نهضت امام خمینی(ر- ه) و هماهنگ با مردم انقلابی ایران، حرکت میکرد، در یکی از این حرکتهای عزاداری با حضور گسترده مردم عوامل ساواک از آقای مرشدزاده خواستند که به شاه دعا کند، ایشان گفته بود که: «در جلسۀ آخر که دعا میکنم، به شاه هم دعا میکنم!» در جلسۀ ماقبل آخر خودش را به حالت ضعف وغش درآورد و رندانه زیر بار آن دستور نرفت، از آن زمان در بین مردم محبوبیتش خیلی بیشتر شد البته دعا نکردن به شاه در آن مقطع کارسادهای نبود، این دعا نکردن یعنی سقوط و تبعات سخت بعدی و حتی جلوگیری از فعالیتهای هیأت.
- به احترام ایشان هیأت بنی فاطمه(س) هم در بین مردم احترام بیشتری پیداکرد و محبوبیت وشهرتش بالاتر رفت و افراد بیشتری در آن هیأت شرکت میکردند، در هیأتهای تهران و اصفهان نوع فعالیت مرحوم مرشدزاده در زمینه مداحی و ریش سفیدی و کسوت بودن و پادرمیانی بود، حرف ایشان مورد قبول همه بود، در رفع اختلافات، داوری ایشان را افراد قبول می کردند، آشتی دادن هیأت شیرازیها و یا آبادانیها و... مسئول کمیته امداد شیراز که پیشکسوت هیأت بود افتخار میکرد از ارتباطی که با هیأت بنیفاطمه اصفهان برقرار کرده بود.
- از جمله موارد مورد نظر برای آقای مرشدزاده و هیأت، جذب و آموزش جوانان بود که در کنار هیأت جلسات جوانان همیشه و به صورت هفتگی برقرار بود، که بعد از فوت آقای مرشدزاده هم ادامه یافت و امثال من و حاج آقا زهتاب برای تدریس و آموزش و مرحوم نمنبات، میرباقری، نصوحیان، اثنی عشری و... برای مدیریت جوانانی که در این هیأت فعال بودند و بعضا شهید شدند میرفتیم و این یکی دیگر از جلوههای ارتباط آقای مرشدزاده با جوانان وشهدا می باشد، در برخی وصیتنامههای شهدا از بنده اسم برده بودند که در مراسم آنها بنده شرکت داشته و از فداکاریها و گذشتههای مبارزاتی و آموزشهای آنها بگویم. «رحمت الله علیهم اجمعین»
- در برنامه آموزشی هیأت و نحوۀ مدیریت هیأت تعریف و ارتباط آن با روحانیون عامل مهمی بود، هم از این نظر که منحرف نشوند هم از آن نظر که نوجوانانی که تربیت میشدند، همانند شهید شریف واقفی مقاوم و استوار بر مسلمانی و مسیر اسلام تا آخرین نفس ثابت قدم بمانند، ما به جوانان بنیفاطمه، درس شور حسینی، مبارزه، ایمان، انقلاب و پیروی از نهضت امام خمینی را میدادیم.
- از جمله دلایل استمرار جلسه نوجوانان بنیفاطمه آن بود که مرحوم حاج حسن نم نبات که پسرشان اولین شهید بنیفاطمه قبل از انقلاب است و مرحوم میرباقری که تمام زندگی خودشان را گذاشته بودند برای این جلسۀ قرآنی نوجوانان، در عین اینکه دیگران هم حمایت می کردند، خداوند رفتگان را بیامرزد و زندهها را موفق دارد.
- بین سالهای پانزده خرداد 42 تا سال 57 بهترین دوران عزاداری هیات ها از نظر شعر و مراسم عزاداری برای تحقیق و مطالعه و مهم وموثر بودن در اسلام و انقلاب ایران بود، از محورهای انقلاب در اصفهان، جوانان هیأت بنیفاطمه بودند و در جنگ تحمیلی نیز، از بهترین رزمندگانی بودند که در جبههها حضور داشتند و شهدائی تقدیم اسلام کردند.
- هیأت بنیفاطمه که درگذشتهها از برترین و شایستهترین و با محتواترین هیأتهای اصفهان بود، به مرور زمان با تغییر مدیریتها و شرایط زمان و درگذشت افراد مؤثر در آن، تا حدی دستخوش تغییراتی شد، جای خالی امثال شادروان حاجی محمود مرشدزاده و آقایان: نصوحی، نم نبات و سقائی و ... بیشتر احساس میشود، درگذشت مرحوم مرشد زاده در تاریخ پاییز 1356 اتفاق افتاد، امید است که مدیران جدید بتوانند این هیأت را به اوج ترقی و تعالی برسانند.
- خداوند همۀ درگذشتگان این هیأت مدیران و مداحان و عزاداران را غریق رحمت بیمنتهای خود فرموده و به زندهها توفیق خدمت و پیروی از اهداف امام حسین(ع) را عنایت فرماید. «من الله التوفیق»
انَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
درگذشت چهره ملی و مذهبی و از تلاشگران موفق دوران انقلاب و از یاران مخلص مرحوم دکتر #محمدمصدق و مرحوم مهندس #مهدی بازرگان شادروان زنده یاد
" #حسین شاه حسینی "
را به همه ی ملی مذهبی ها و اهالی ورزشی و خاندان و بازماندگان آن مرحوم تسلیت می گوید.
خدایش قرین رحمت بی منتهی بفرماید .
فضل الله صلواتی / اصفهان
إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
درگذشت عالم مجاهد و انقلابی دوران طاغوت مرحوم مغفور " آیت الله محی الدین حائری شیرازی " را به علمای اعلام ,حوزه علمیه شیراز و خانواده و فرزندان برومند ایشان تسلیت گفته و توفیق همگان را از درگاه خداوند بزرگ خواستارم,خدایش قرین رحمت بی منتهای خود بفرماید.
اصفهان –فضل الله صلواتی
یک/ده/نودوشش
إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
درگذشت بانوی هنرمند زنده یاد:
ناهید دایی جواد
همسر نویسنده مبرز مرحوم: کیوان قدرخواه را به جامعه هنری کشور تسلیت گفته و از خدای بزرگ برای خانواده و بازماندگان آن شادروان صبر جلیل خواستارم.
اصفهان
فضل الله صلواتی - 21 آذرماه 1396
گردهمایی طرفداران تربیت پیش آهنگی
نخستین مجمع طرفداران تربیت پیش آهنگی کشور در تاریخ 12 آذرماه در محل اردوگاه شهید باهنر تهران، منظریه با حضور پیشکسوتان آن از سراسر کشور برگزار خواهد شد.