« پیام ابراهیم »
(جامعه زنان انقلاب اسلامی)
سال چهارم، شماره 25 - 1396
در آستانه چهل سالگی انقلاب
مدیرمسئول: اعظم طالقانی
پاسخ های صاحب نظران به پرسش هایی درباره علل وقوع انقلاب
محمد توسلی، فضل الله صلواتی، محمد جواد کاشی، الهه کولایی، سعید مدنی، احسان شریعتی، داوود سلیمانی، نصرت الله تاجیک، زهرا ربانی املشی، احمد گلزاده غفوری، محمد عسگری وفا، سعید حاتم تهرانی، رضا سرحدی
میزگرد زنان و انقلاب با حضور:
اعظم طالقانی، فاطمه راکعی، فیروزه صابر، منصوره شایسته، آذر منصوری
.
مصاحبه نشریه پیام ابراهیم با فضل الله صلواتی:
.
آرمان انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
.
استبداد شاه، دلیل ناگزیری وقوع انقلاب.
.
.
دلایل فرهنگی وقوع انقلاب در ایران در سال 1357 چه بودند؟
-
پاسخ: انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 به ثمر رسید، بر اثر اندیشههای فرهنگی و بینشهای علمی از دوران دور تاریخ تا آن روز بود.
از ابتدای مسلمانی، به مسلمانان القا میشد که اسلام دین عدل و داد و ضد ظلم است، سنت محمد(ص) و روش علی(ع) مبارزه با ظلم و تجاوز و بیعدالتی بود، همین تفکر قیام امام حسین(ع) را دربر گرفت که نتوانست ظلم و ستم یزید را تحمل کند و به قیمت شهادت خود و یارانش و اسارت خاندانش در برابر ظالمان بنیامیه ایستادگی کرد، از آن روزگار و تا امروز و تا آینده، روش حسین(ع) برای شیعیان و دیگر آزادیخواهان جهان، الگو و اسوه است، در هر مجلس و محفل مذهبی نام حسین(ع) و یارانش برده میشد و مردم تحت تأثیر قرار میگیرند، و این شهادت و اسارت سرمشقی شد برای پیروان و دوستداران خاندان پیامبر(ص) و دومین مسأله، رنجهائی بود که مردم ایران از حکومت سلاطین تحمل کرده بودند، از دوران ساسانیان گرفته تا حملات اعراب و حکومت بنیامیه و بنیعباس و مغولها و افغانها و قاجاریه و پهلویها، شاید مردمی که از تاریخ اطلاعات وسیعی ندارند، ندانند که قاجاریان و پهلویها چه به سر مردم ما آوردند؟ چه قتل عامها انجام شد؟ چه شکنجهها، سربریدنها و چشم درآوردنها؟ امروز خیلیها دوران سیاه آقامحمدخان قاجار را از یاد بردهاند، کشتار محمدعلی شاه و بستن مجلس شورای ملی، قتل عام مشروطهخواهان، تجاوزهای وحشتناک روس و انگلیس و جدا کردن قسمت عمدهای از خاک ایران، کودتای سیدضیاء و رضا شاه، کشتن آزادیخواهان توسط رضاخان و از کار برکنار کردن رضاخان، توسط انگلیسها، مردم ایران که مظلوم بودند و اسلحهای نداشتند که در برابر گروه متّفقین در جنگهای اول و دوم جهانی بایستند، مهاجمان هر کاری خواستند کردند، شاهی را بردند و شاهی را آوردند، بدون آنکه یکی از آحاد ملت ایران باخبر باشد، مردم میفهمیدند و همه را در بایگانی ذهن خود ثبت مینمودند، کودتای آمریکائی انگلیسی علیه حکومت ملی دکتر مصدق، که چه رنجها و فشارها بر ملت تحمیل کردند و دیکتاتوری شاه و ساواک تا 15خرداد 42 ادامه یافت، در آن ایام با فریاد آگاهان نهضت آزادی ایران و پیشقراولی آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و دیگر دلسوزان جامعه، تا حدی باعث بیداری شد، ولی غیر از تعدادی از روشنفکران و آگاهان مذهبی، دیگران به میدان نیامدند، بالاخره با آگاهی بخشی و میدانداری امام خمینی، تودهها نیز علیه ظلم و دیکتاتوری بهپا خواستند، گرچه حکومت شاه، قیام سال1342 را سرکوب کرد، ولی بذر همت و حرکت و انقلاب پاشیده شد، اندیشههای فرهنگی ضد ستم رشد پیدا کرد، از سرکوب و شکنجه و کشتار و زندان و ساواک هم کاری ساخته نشد، عالمان بزرگی چون آیات: منتظری و بهشتی و دیگر یارانشان به صحنه آمدند، در حوزههای علمیه و در دانشگاهها بدون اینکه اسلحهای رد و بدل شود، روز به روز اندیشۀ انقلاب شکل میگرفت، گرچه از سالهای پنجاه به بعد گروههای مسلّحی پیدا شدند و ترورهائی انجام شد، ولی رهبران انقلاب با آگاهی بخشی، خط و مشی فرهنگی پیروزی را دنبال میکردند، نوشتههای مهندس بازرگان، سخنرانیهای دکتر شریعتی، اطلاعرسانیهای آیات: منتظری، بهشتی، هاشمیرفسنجانی و ربانی شیرازی، هیأتهای مؤتلفۀ اسلامی، همۀ اقشار جامعه را از کارگر و بازاری و دانشجو و دانشآموز به آگاهی رسانید و فشارهای بیحد و اندازۀ ساواک در کمیتههای ضد خرابکاری باعث شد که همه به دنبال رهبر انقلاب، امام خمینی راه بیفتند و بت بزرگ طاغوت را بشکنند و انقلاب اسلامی را با بینشهای فرهنگی و روشنفکری به پیروزی برسانند، اسلحهها و خشونتها، هرگز در پیروزی انقلاب نقشی نداشت، گرچه کم و بیش تیری رها میشد و ظالمی به خاک میافتاد، ولی با بالا رفتن اندیشه و فرهنگ مردم در ایران انقلاب اسلامی به وجود آمد.
.
آیا راه دیگری به جز انقلاب برای اصلاح نظام گذشته باقی نمانده بود؟
پاسخ: آری ، راههائی وجود داشت، غرور و لجاجت شاه، مانع میشد که در ابتدای کار صدای انقلاب مردم را بشنود، اگرچه در آخر شنید، که دیگر دیر شده بود، قیام 15خرداد42 ، هشداری برای شاه بود که روش خود را تغییر دهد، خشونتها را کم کند، زندانیان سیاسی- عقیدتی را آزاد نماید، به سخن روحانیون که صمیمانه با او برخورد میکردند گوش دهد و با احترام کنار آید، به روشنفکران و آزاداندیشان زمان، آزادی خواهان ایران، زندانهای طولانی ندهد، فشارها را بیشتر نکند، عَلَم، مزدور خانهزادش را در مسند نخستوزیری ننشاند، تا همه را تهدید به زندان و اعدام نماید، کشتار 15خرداد42 را محکوم کند و... ولی شاه اقدامی نکرد و عکس آن را انجام داد، پولهای حاصل از گران شدن نفت از سال50، خریدن تسلیحات نظامی فراوان و پرورش متملقان چاپلوس در اطرافش، باعث شد که از سر به زمین کوبیده شود و دیگر نتواند انقلاب تودههای مردم را کنترل کند و بالاخره به زبالهدان تاریخ سقوط کرد.
.
مردم چه بدیل و چشم انداز نظری (ایدئولوژیک – سیاسی) جایگزینی داشتند؟
.
پاسخ: در انقلاب اسلامی ایران، مردم تابع رهبران خود بودند، ایدئولوژی خاصی در نظر نداشتند، از ابتدا در گوش آنها ندای اسلام و عدالتگستری خوانده شده بود، از منبریها گرفته تا هیأتها و سخنرانیهای دانشگاهی و روشنفکری، همه از عدالت و روش حضرت محمد(ص) و علی(ع) میگفتند، حنای چپگراها و ایدئولوژیهای بیگانه در ایران رنگی نداشت، در برابر سخنرانیهای دکتر علی شریعتی در دانشگاهها و در حسینیۀ ارشاد تهران، اندیشههای چپی(کمونیستی) آن زمان، همه مثل برف آب شدند، در برابر قاطعیت امام خمینی و حمایت قاطبۀ مردم از ایشان، هیچ ایدئولوژی و یا تفکر سیاسی، امکان طرح شدن نداشت، همه جامعه اسلام را میخواستند، همه طالب عدالت و آزادی بودند، چشم مردم به عدالت علی(ع) و آزاداندیشی او بود، همان سخنانی که یک عمر از عالمان آگاه و مصلحان دلسوز شنیده بودند.
از همان روز 15خرداد42 تا پیروزی انقلاب در روز 22بهمن57، همۀ شعارها در حسینیهها، در مسجدها، در هیأتها، در حوزههای علمیه و در دانشگاهها، انقلابی بود، کتابهای مذهبی و اشعار آئینی آن زمان، با دوران پس از انقلاب قابل مقایسه نیست، از هنگامی که گفته شد، سنتی عمل شود! همه چیز برگشت و به برخی اعمال و رفتار ظاهری هیأتهای مذهبی بها داده شد و میدان را به مداحان کم سواد سپردند، تا هرچه میخواهند بگویند، چون کس دیگری قصد انقلاب نداشت! و هر کاری را و هر روشی را سنّتی میدانستند.
.
.
کدام اندیشهها و متفکران، نقش تعیین کننده در گفتامان غالب بر انقلاب را داشتند؟
.
پاسخ: من که از ابتدای نهضت، حتی از دوران مرحوم دکتر مصدق، در جریان همۀ حرکتها و تحولها بودم، جز اندیشههای اسلامی، چیز دیگری را مشاهده نکردم، گروههای چپ و ملیگرا، تلاشهائی داشتند، ولی همۀ مردم ایران از کودکی با اندیشههای مذهبی رشد یافته بودند، در زندانها ناظر بودم که گروههای مختلف کمونیستی چقدر فعالیت میکردند، چه تلاشهائی داشتند، چه جانفشانیها مینمودند، حتی مجاهدینی که تغییر موضع دادند، هیچکدام به نتیجه نرسیدند و کسی از آنها حمایت نکرد و غیر از تعداد محدود خودشان، هیچ کس به آنها بهائی نداد و آنها همه یا برگشتند، یا تباه شدند، نه تنها در ایران که در تمام کشورهای اسلامی، اندیشههای کمونیستی و سوسیالیستی، جائی برای خود باز نکرد و تنها باعث اختلاف شدند، خود و عدهای را به کشتن دادند، روشنفکرانی که در مسیر قرآن و ایدئولوژی مذهبی – سیاسی از سال1320، اثرگذار بودند، میتوان از: آیت الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی و آیت الله مطهری نام برد و بعد رهبری و پیشوائی و سخنرانیهای امام خمینی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید، گرچه آن اندیشههای متعالی، سالها بعد از پیروزی انقلاب، به دست مداحان و برخی ظاهربینان و سادهاندیشان افتاد.
اما امید به اصلاحات و حرکتهای مفید و مؤثر برای آینده درخشان برای کشور داریم.
.
.
آیا نظام برآمده از انقلاب، اگر نه نمایندۀ تمامی افقهای فکری جامعه بود، بلکه محصول خواست و آراء اکثریت مشارکت کنندگان در انقلاب بود؟
.
پاسخ: انقلاب متعلق به همۀ مردم ایران بود، دوست و دشمن، مخالف و موافق، به آن تسلیم شدند، در رأیگیریها اکثریت رأی مثبت دادند، همه به امید استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی، مطیع سردمداران کشور شدند، همه به دموکراسی و برابری و برادری دل بستند، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را نماد آزاداندیشی دانستند، آنها فکر نمیکردند، روزی پیرمردانی پیدا شوند که مردم را خوب و بد کنند، بعضی چهرههای مردمی و افرادی را که رأی آوردهاند، ردصلاحیت نمایند، دخالت افراد غیرمسؤل را در امور کشور نمیپسندیدند، فکر نمیکردند که افرادی به خود اجازه دهند که در کار دولت مردمی و منتخب اکثریت جامعه، سنگاندازی نمایند، چوب لای چرخ دولت بگذارند، گاهی مانع برگزاری مراسم مذهبی شوند یا آن را ابتذال بکشند، افرادی را تحریک کنند که مرگ بر دولت بگویند، اینان دشمنان مردم و دشمنان آزادی و دموکراسی و آشوبگر بودند، باید فریاد مردم را شنید، باید به انتقادها و اعتراضهای آنها توجه کرد، با خشونت، هیچ کاری به پیش نمیرود، انتقادهای دلسوزان مملکت است که باعث موفقیت حکومتها میشود، چرا نمیتوانیم با استقلال خود، با مردم و ملتهای دنیا تعامل داشته باشیم، تا دشمنان، تحریمها را به ما تحمیل نکنند و از نتایج آن، ملت و رشد و توسعه کشور آسیب ببیند؟ ما باید ایران را در دنیا سربلند و سرافراز و با اقتدار نمائیم، روی اسلام و مسلمانی خود تکیه نمائیم و اعلام کنیم که تفکر داعشی و طالبی نداریم، بلکه از همۀ افکار و اندیشهها والاتریم، به فرمایش حضرت علی(ع) «ما تنها بندۀ خدا هستیم، نه برده و بندۀ بتها، آدمها، قدرتها» باشد که پیروز و موفق گردیم. «بمنّه و کرمه»
فضل الله صلواتی - بهمن ماه 1396
سلام و درود یکی از اهالی باصفای رهنان تصاویر و توضیحات زیر را ارسال کردند که از ایشان تشکر و سپاسگزارم:
عکس ردیف پایین آقای صلواتی، به اتفاق همکاران ارجمندشان و تعدادی از دانش آموزان آن دوره و بابای مدرسه امیراتابک ردیف پایین ازسمت چپ بابای مدرسه مرحوم حاج محمدعلی نادری-استاد دادگر- پهلوان اکبر نیک نژاد -آقای صلواتی-آقای شاه علی-آقای علوی
قابل ذکر است آقای صلاتی در زمانی که فرمانداراصفهان بود درسفری به رهنان خاطرنشان کرد که با رهنان خاطرات فراوانی دارد و خوب است بدانید که مردم رهنان و به خصوص محله طاحونه وآن نسل ازدانش آموزان نیز با دکتر صلواتی خاطرات فراوانی دارند.
به هر حال سلام مخصوص ما وکلیه هم نسلان ما را با چند سال کم وبیش خدمت ایشان برسانید.
پیام تسلیت دکتر فضل الله صلواتی به سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و مهندس میرحسین موسوی
إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
در گذشت مادر رنج دیده و فراق کشیده مرحومه مغفوره
سرکار خانم احترامالسادات نواب صفوی
که از نسل شایستگان قهرمانان اصفهانی بودند به دختر فداکار ایشان، دکتر زهرا رهنورد و داماد گرامیشان مهندس میرحسین موسوی و دیگر بازماندگان آن شادروان تسلیت گفته . سلامت و پیروزی وآزادی آن خدمتگزاران شایسته ملت ایران را از درگاه خداوند بزرگ خواستار است
.
فضل الله صلواتی
اول اسفند 96
زندگینامۀ آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی