« نوید 5 ساله شد! »
از: فضل الله صلواتی
«سرمقاله نشریه نوید اصفهان – چهارشنبه 28 بهمن ماه 1371 – سال ششم – شماره 234»
یک سال دیگر از آزمایش الهی برای گردانندگان نشریه کوچک «نوید» گذشت و راستی چه قدر سخت است که امکاناتی باشد و انسان بتواند حرفش را بزند و همۀ خواننده ها به سخنش توجه کنند و با همۀ مشکلات از حق بگوید و برای حق بنویسد، ما مدعی نیستیم که بی اشکال بوده ایم، ولی مدعی آن هستیم که آنچه که ارائه می دهیم، جز حق منظوری در کارمان نیست و اگر تریبون، بلندگویی پیدا شد هر چیزی را باید گفت؟ و مگر هر نوشتنی که پیش آمد، باید دست از حقیقت برداشت و هر چیزی را نوشت؟
«چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت»
در هر صورت، هر لحظه ای آزمایشی است و هر کلامی و هر نوشته ای و هر سخنی و بدان سان که امام راحل(ره) فرمودند: «عالم همه محضر خداست و در حضور خدا هر کسی که چند روزی ریاستی، قدرتی، مقامی و بلندگوئی و... مهم آن است که چگونه امتحان خود را پس می دهد؟ من حقیر که از کوچکترین هایم و مدعی هیچ چیزی هم نیستم و چیزی هم در کار نیست که مدعی آن باشم، پیوسته نگرانم که مبادا انتشار این چهار برگه آگهی حصروراثت! و تأسیس فلان شرکت! و بهمان، مبادا راهی شود برای جهنم، برای هر کلامی و هر سخنی و هر نوشتهای به خدا پناه میبرم از شرّ شیطان و از شرّ نفس، و با توجه رو به سوی او کرده و مکرر می خوانم: «اللهُمَّ اهدِنِی مِن عِندِک...»، (پرورگارا مرا خود راهنما باش)
ای خدای پاک بی انباز و یار دست گیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای رقیق که تو را رحم آورد آن، ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو
.... و ما چه هستیم و چه کاره و در پهنای جهان هستی چه موجودی؟ و وجودمان سرتاپا خطا و اعمالمان.....
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی، ای تو سلطان سُخن
کیمیا داری که تبدیلش کنـــی گرچه جوی خون بود، نیلش کنی
این چنین میناگریها، کار توست این چنین اکسیرها زاسرار تواست
مگر امکان دارد کسی پیوسته از اسلام و از انقلاب بگوید و بنویسد و خطائی نداشته باشد!؟ از پیشگاه خدای بزرگ و آزادمردان و متقیان پوزش می خواهیم و اعتراف داریم که با وجود همۀ نقص ها، حرفهامان را زدیم و با بیان های مختلف، مشکلات مردم را مطرح کردیم و راه حل ارائه دادیم و میدان را برای همه باز گذاشتیم و از تنگ نظری و یک بُعدنگری، پرهیز داشتیم که فلانی چون در گذشته چنین بوده و چنان، پس امروز هم باید در صحنه نباشد، بگذار هر کس حرفی برای گفتن دارد و مطلبی برای نوشتن، راه برایش باز باشد، ما همۀ بندگان خدا را دوست داریم و برای همه احترام قائلیم و در این زمان جز ولی عصر(عج) کسی را معصوم نمی دانیم و مگر پیامبر(ص) نفرمودند: «کُلُّ بن آدَمَ خَطَّائون، وَ خَیْرُ الْخَطَّائِینَ التَّوَّابُونَ» همه آدمها اشتباه می کنند و بهترین آنها کسانی هستند که از خطایشان باز میگردند، جامعۀ اسلامی ما نیاز به همکاری و تلاش و فعالیت همه اقشار جامعه را دارد.
اسلام، انقلاب و ایران انحصاری کسی و یا خطی نیست، همه دیندارند و همه در پیروزی انقلاب اسلامی سهیم بودهاند و سهم داشتهاند و ایران هم متعلق به همۀ ملت است، هیچکس نمی تواند چیزی را در انحصار خود بداند.
ابتدای انقلاب دیدیم که انحصارطلبها و خودمحورها که سرکشیده بودند، به جائی نرسیدند و همه شکست خوردند و یکی پس از دیگری طرد و از صحنه خارج شدند و چون خط و ربطشان به جائی نرسید، در تاریکیها، انقلاب و شخصیتهای آن را زیر سؤال میبردند، چه خبر است که ایشان را به فلان جلسه و یا مراسم دعوت نکرده اند! اعتقاد بنده نیز آن است که هیچ کس نمی تواند خود را برتر از دیگران دانسته و یا طلبکار از انقلاب و مردم بداند، اگر ارزشی هست برای خانوادههای شهدا و ایثارگران است و معلولان، مجروحان و اسیران آزاد شده جنگ تحمیلی (آزادگان) که آنها نیز طلبکار خدایند و از امثال من توقع هیچ چیزی را ندارند.
و ما که امکاناتی چیزی جز این دو صفحه نداشته ایم و آن را نیز برای مردم می خواهیم و هر کس با هر تفکری و هر بینشی که در مسیر انقلاب و مردم باشد برای ما عزیز است و از او استقبال می کنیم، بگذارید همۀ استعدادها شکوفا شود، همۀ فکرها به جریان افتد، همۀ مشکلات گفته شود، انتقاد شود و بهترها تشویق شوند، آخر ما که برده و بنده کسی و دارو دسته جائی نیستیم و خود را به کسی نفروختهایم و نوکر و عبدِ ذلیل جریانی نبوده ایم، (خدا را سپاس)
به جز خدا نکند سجده بر کسی «طوفان» که این نشانۀ آزاد مرد راد است
آری، ما عشق به آزادی و استقلال را سرلوحۀ حکومت اسلامی قرار دادهایم و انقلابی عمل می کنیم، از بدیها انتقاد می کنیم و خوبیها را می ستائیم، از بالا تا پائین، از مقام محترم ریاست جمهوری تا پائین ترین افراد، و این را اسلامی تشخیص داده ایم که هر کس در هر مقام و موقعیتی اگر اشتباه رفت تذکر دهیم و اگر خوب عمل کرد، تمجیدش کنیم، و اگر بعضی نمی فهمند و تشخیص نمی دهند، تقصیر ما نیست، خودشان دانند و اعمالشان و قیامتشان که مثلا ما برای هزار و پانصد تومان آگهی، تملق فلان رئیس اداره را گفته ایم! نه عمو، ما برای پیروزی این انقلاب از سر همه چیزمان گذشته ایم، از بزرگترهایتان سؤال کنید، ما هرگز تملق نگفته ایم و چاپلوسی نکرده ایم و همیشه و همه جا با خطرها دست و پنجه نرم کرده و می کنیم.
آقائی در جمعی گفته: «اگر قبل از انقلاب هم روزنامه شان می دادند، مبارزه نمی کردند» عموجان خبر نداری، همان وقت هم می دادند، چیزی از دیگران کم نداشتیم، التماسمان هم می کردند، دست و پایمان را هم می بوسیدند، هزینۀ آن را هم تأمین می کردند. اشکالش این بود که ما پیوسته مستقل بودیم و می خواستیم مؤمن باشیم، آخر آن وقت ها ما را هم به حساب مبارزها و مجاهدان فی سبیل الله می گرفتند و شکنجه میکردند و ماهها و سالها در زندانها نگاهمان می داشتند، اگر مثل سازشکاران عمل می کردیم که صاحب همه چیز بودیم و همه کاره، خودمان نخواستیم، حالا هم نمی خواهیم و دنیا را به دنیاداران واگذاشتهایم و با همان مختصر نان و پنیر معلمی و طلبگی میسازیم و افتخار هم می کنیم که «به خسی چون تو گرفتار نیم» و دیگری گفته که ماهی صد هزارتومان درآمد این روزنامه است، راستی چقدر تنگنظر! در این شرایط صدهزار تومان چیست؟ یا ایشان خیلی گدا هستند و یا دستشان در خرج نیست، شما قیمت ده متر قفسه کتاب را بپرسید، یک دوره کتاب مورد نیازتان را قیمت کنید، یک جزوه را برای چاپ ببرید، آن وقت متوجه میشوید که چقدر نظرتان تنگ است، علاوه بر این، امتیاز روزنامه داشتن که مشکل نیست، چهار قطعه عکس و رونوشت شناسنامه تان را بفرستید و شما که زرنگتر هستید، ماهی 200هزارتومان کسب درآمد کنید! اما....
عمو جان، بنده رسما اعلام می کنم که فقط ماهی 10هزار تومان به ما عنایت فرمائید و بقیۀ هزینه های این نشریه را تأمین کنید و با همین وضع چاپ، منتشر و به دست مردم برسانید... برادر ما هنوز پول کامپیوتر و وسائل تحریر خود را بدهکاریم، هنوز دفتر کار نداریم، یک موتورگازی که بتوانیم روزنامهها را به پستخانه برساند، در اختیارمان نیست، آن وقت شما حسرت درآمد نداشته مان را می خورید! «حسود را چه کنم، کو به رنج خویش در است»
تنها دلخوشیمان آن است که حرفمان را می زنیم، وسیله ای است برای آگاه کردن، تشویق و تنقید، دفاع از حق و مبارزه با فساد و گناه، مسئولان را متوجه مشکلات کردن، تقدیر از افراد خدمتگذار و انذار افراد بی توجه و خدای ناکرده خطاکار و باز رسما اعلام می کنیم که از هیچ کس و هیچ مقام و شخصیتی انتظاری نداریم و شغل و ریاست و مقامی نمی خواهیم، دلمان نمی خواهد مرید داشته باشیم، معروفیت هم باعث دردسرمان است، راحت نمی توانیم با زن و بچه، کنار بوستانی بنشینیم و قلیانمان را بکشیم!
اگر برای همۀ شخصیت های جمهوری اسلامی احترام قائلیم برای آن است که عاشق این نظام هستیم، تا در خدمت مردم باشد، برای برپائی این نظام سالها رنج داشته ایم، وظیفۀ مسلم خود میدانیم که برای خدمتگذاران مردم ارزش قائل باشیم و آنها را بستائیم، یقین داریم اگر این مسئولان نباشند، فساد است، گناه است، امپریالیسم است، نفاق است، پس ما، نهایت دوستشان داریم، اگر بر سرشان داد میزنیم، اگر انتقاد می کنیم، اگر اختلافشان را محکوم میکنیم، اگر خط بازی را گناه میدانیم، اگر فرصتطلبی و انحصارگرائی را بد میشماریم، همه به خاطر دوستی با اسلام و ایران است و الا دیوانه نیستیم که خود را با همه درگیر کنیم و مگر ما از زندگی آسوده و راحت و مرفّه مثل همۀ مردم بدمان میآید؟ از دیگران هم چیزی کم نداریم که زندگانیهای آنچنانی دارند.
بالاخره عاشق انقلاب و اسلام بودن این عوارض را دارد، بالاخره دائم نوشتن و پیوسته گفتن و انتقاد کردن، ارباب زر و زور و تزویر تحمل نمیکنند، برایت مشکل ایجاد میکنند و حتی ممکن است به دادگاهت بکشانند، چرا که نوکر دست به سینۀ آنها نبودهای و تنها پابند عقیدهات بوده و شهر و مردمت را دوست داشتهای. این مدعیان و معاندان بگویند و بنویسند که چه خدمتی به این انقلاب و این مردم کردهاند؟ جز منّاعالخیر بودن و بدگوئی از دیگران کردن و در پشت سنگرهای مورد اعتناء مخفی شدن؟ «تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»
اگر مصلحت نظام ایجاب می کرد، یکی یکی مطرحشان میکردیم و از سوابق ولواحقشان میگفتیم ولی بنا به فرمایش مولایمان علی(ع) «فَرَأَیتُ أنَّ الصَّبرَ عَلى هاتا أحجى...» در حال حاضر سکوت بهتر است و سازندگی و برادری نیکوتر.
از درگاه خدای بزرگ پیوسته این توفیق را میخواهیم تا وقتی که زبانمان باز است و قلممان در کار، هماره از حق بگوئیم و از حق بنویسیم و همیشه مدافع حقوق مردم باشیم که این راه حق است.
برخی از دوستان دربارۀ آگهی های زیاد اعتراض دارند، حق به جانب آنها است، ما نیز موافق نیستیم که صفحات محدود این هفته نامه را با آگهیهای جور واجور پر کنیم، ولی در حال حاضر چارهای نداریم با هزینه روزافزون چاپ، کاغذ و... به اندازه مخارج معمولمان آگهی میپذیریم، امید است که عذر ما را بپذیرند.
در پایان از دانشمندان، نویسندگان، اساتید، شعراء، تحلیلگران و خبرنگارانی که افتخار با این نشریه همکاری دارند و مسئولان و کارکنان دفتر هفته نامه، کارمندان زحمتکش لیتوگرافی و چاپخانه، از مسئولان و کارکنان فعال اداره پُست که نشریه را با تیراژ بسیار، سرموقع به دست مردم میرسانند و دیگر همکاران ارجمند نهایت تشکر را دارم و توفیق همۀ آنان را از درگاه خدای بزرگ خواستارم و بیش از همه از مسئولان و گردانندگان محترم کشور و شهرمان سپاسگزارم که این نشریه کوچک محلی را مورد عنایت قرار داده و دردها و مشکلات مردم را میخوانند و در حد امکان، در رفع آن میکوشند، شکرالله سعیهم، خدایشان مؤید و موفق دارد.
من الله التوفیق و علیه التکلان
فضل الله صلواتی