« نوید» 6 ساله شد!
از: فضل الله صلواتی
«سرمقاله نشریه نوید اصفهان – چهارشنبه 29 دیماه سال 1372 سال هفتم – شمره 282»
اگر جائی نگفتیم و ننوشتیم، هرگز نترسیده ایم، به مصلحت فکر کردهایم، البته نه مصلحت افراد، بلکه مصلحت نظام، اگر هرجا کوتاه آمدیم به خاطر مردم بوده است، و الا خودمان به هیچ چیز، جز رضای خالق فکر نمی کنیم و او همیشه یار و یاورمان بوده است،
«إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ»
«من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا که بتوانم ندارم و توفیق من جز به [یارى] خدا نیست بر او توکل کرده ام و به سوى او بازمى گردم.» (هود،88)
توفیق الهی شامل احوالمان شد و با عنایات ربانی و کمک مردم، یکسال دیگر توانستیم این نشریه کوچک محلی را سرپا نگاهداریم، برای کسی که کارهای چاپی و مطبوعاتی نکرده باشد، مشکلات این سنخ کارها قابل لمس نیست، ولی آنها که از دور دستی در آتش دارند می دانند که در شرایط فعلی و مشکلات کشور، ادامه اینگونه خدمات فرهنگی چقدر مشکل است، مخصوصا وقتی بخواهی آزاد و مستقل هم باشی، وابسته به کسی نباشی، ولی با همه کار داشته باشی! آن وقت کلاهت پس معرکه است.
کارهای مطبوعاتی متأسفانه همه چیزش وابسته به خارج و ارز و دلار است، فیلم و زینکش، عملیات لیتوگرافیش، کاغذش، ماشین چاپ و قطعات ماشینهای چاپش، کامپیوتر و پودر و مرکب و کاغذ چاپگرش و... تنها کارگران و نویسندگان میتوانند ایرانی باشند، مشکلات کارگری و کارمندی هم در سالهای اخیر مزید بر علت شده است، مگر این که کسی مال بادآورده ای داشته باشد و با آن بخواهد برای خود و دیگران دردسر درست کرده و دائما دشمن تراشی کند، مخصوصا اگر بخواهد طبق نظر خودش به حق عمل کند و فقط حق را در نظر داشته باشد، نه مقام، موقعیت، شخصیت و پول افراد را.
حتی دوستان تو از تو می گریزند، سر خود می گیرند که مبادا با تو زیر آب بروند، مگر قبل انقلاب نبود که برخی دوستان نزدیک و همکلاسی ها و هم بازی های نوجوانی هم از ما می ترسیدند و در خیابان و بازار با ما حرف نمی زدند و از دور اگر ما را می دیدند، راهشان را کج می کردند و در محافل خود راهمان نمی دادند و یا پیغام می دادند که تو هم «توبه نامه!» بنویس و... چه خبر بود؟ چون ما از حق دفاع می کردیم و طرفدار خمینی بودیم و تنها کسی بودیم که از آموزش و پرورش اصفهان به همین جرم اخراجمان کردند و زندان های متعدد و تبعید و سرعملگی و شاگرد بنائی و دربه دری و... فکر می کردند انقلابی ترین هستیم!
و امروز نیز ما عاشقترین افراد به انقلاب اسلامی هستیم، همه چیزمان را روی انقلاب گذاشتیم و باز هم میگذاریم و از نیش دوستان نادان و دشمنان ناآگاه نمیترسیم، آن روزها جوان بودیم و آرزوها داشتیم، و امّا امروز که هیچگونه وابستگی به دنیا نداریم، جز همین حقوق بازنشستگی معلمی که برای آن هم نقشه می کشند تا قطعش کنند! کاش این کار را می کردند تا دیگر وابستگیمان تنها به خدا میشد و بس و این یک رابطه با دنیا هم تمام می شد.
ما که با آن روزها فرقی نکردهایم، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را میگویم، از سال 30 از سال37، از سال 42، از نظر عقیده، ایمان، حمایت از ولایت، دوستی ایران، محبت به مردم، همانیم که بودیم.
آنها که هر روز بر شاخه ای نشستند و بر بامی پریدند و با بادی چرخیدند و به سازی رقصیدند و دنبال کسی دویدند، در کار ما خلوص نمیبینند، خدا را هم نمیبینند، حتما خلوصشان در باندشان است و خدایشان در هوایشان، باید عینک حق بینی بگذارند، ما اگر علی گفته ایم، تا آخر ایستاده ایم، برادر...!!
تا حال علی گفته و انشاءالله در باقی عمر هم علی می گویم
آقائی در جمعی فرمودهاند: چرا به فلان روحانی که اشتباهی مطلبی را در روزنامه مصاحبه کرده بود پاسخ داده اید و فلان مسئول را به خاطر خطایش سرزنش کردهاید؟ چرا از ضعف مدیریت ها و عملکرد بعضی و رؤسای رابطه ای انتقاد کرده اید؟
نمی دانم، حق، خلوص و تقوی را چه معنی کردهاند؟ آیا فقط خودشان و اربابهایشان معیار حق و باطلند؟ مینشینند و پشت سر مردم صفحه میگذارند، آنها که خود مسأله دارند، مردم را مسأله دار می پندارند! امام فرمودند: «میزان حال فعلی افراد است» نظری به خویشتن کن که همه گناه داری، پس چرا نگوئیم و از حق ننویسیم؟ تا وقتی که گوش هست میگوئیم و تا خودکار و کاغذی هست مینویسیم، حرف پنهانی و خصوصی و مصلحتی هم نداریم، جزو ارگان کسی و یا گروهی هم نیستیم، خودمان و خودمان، اگر نگوئیم و ننویسیم چه کنیم؟ در انقلاب اسلامی، باید گفت و نوشت:
گل خندان که نخندد چه کند؟ عَلَم از مشک نبندد، چه کنـد؟
مه تابان به جز از خوبی و ناز چه نماید؟ چه پسندد؟ چه کند؟
آفتاب ار ندهد تابش و نور پس بدین نادره گنبد، چه کند؟
عاشق از بوی خوش پیرهنت پیرهن را ندراند، چه کنـد؟ (مولوی- دیوان شمس)
و البته هر کسی کار خود را به نوعی توجیه میکند، چه ما و چه دیگران، مردم هستند که قضاوت میکنند و حق و باطل را تشخیص میدهند، آزمایش الهی هر چندصباحی امکاناتی را فراهم میکند، تا سیه روی شود هر که در آن غش باشد، یکی با بیان، یکی با قلم، یکی با قدم، یکی با مال و هر کسی باید تکلیف خود را نسبت به جامعهاش انجام دهد و از آزمایش الهی سربلند و موفق بیرون آید.
مگر از کسی میترسیم که حق را آشکارا برای مردم و تاریخ بازگو نکنیم؟ که مینشینند و میگویند فلانی چنین گفته...
برادر، اگر ملاحظهای داریم، فقط و فقط به خاطر حفظ نظام و تقویت انقلاب اسلامی است، دیگر هیچ، اگر همه چیز را مطرح نمیکنیم، تنها به خاطر علاقه به مسؤولین مملکت است، ما که عاشق اسلام هستیم و فدائی آن، و تا همه جا از اسلام، انقلاب، ایران و عالمان متّقی حمایت داریم، شما هر که هستید و هرگونه تفکری دارید، نشریات این ششسال ما را ورق بزنید، اگر جز در این مسیر بودهایم ما را رسوا کنید، اگر انتقادهامان سازنده نبوده به رخمان بکشید، اگر روی مسائل مثبت بیشتر تکیه نکرده ایم، بر سرمان فریاد بزنید، اگر با خطی و باندی کنار آمده ایم تکفیرمان کنید، اگر در حد امکان و مصلحت انتقاد نکرده ایم و حقایقی را نگفتهایم، بیدارمان نمائید و نصیحتمان کنید، برایمان بنویسید، ما احتیاج به راهنمایی داریم، آخر ما هم آدمیم و امکان اشتباه در کارمان هست، اشتباه ما هم هرچند کوچک باشد، بزرگ است، چون منتشر میشود، در سرتاسر کشور پخش میشود، در تاریخ میماند.
اکثر فضلا، علما، مسؤولین و شخصیتها، آن را میبینند و میخوانند و چه بسیار که تشویقمان میکنند، شما هم هر که هستید و یا هر نقطه نظری دارید، ما را نصیحت کنید، اگر اصلاح شدیم که خوشا به سعادت هردومان و اگر نشدیم باز شما اجر و پاداش خود را از خدا گرفته اید.
پـــرِّ کـــاهـم در مـصاف تـندبــاد خود ندانم در کجا خواهم فـتاد
پیش چوگان های حکم کن فــکان می دویم انــدر مکـان و لامکان
گــر هــلاکم گــر بــلالـم مـی دوم مــقتدی بـر آفــتابـت مــی شـوم (مولوی)
ما با همه کوچکی کاری بزرگ انجام میدهیم، چه بسیار که متذکر میشوند و راه صحیح را در پیش میگذارند، دلخوشی ما از همۀ زحماتمان، همین مطالب اصلاحی است که مینویسیم و مخصوصا جوانان را که خواننده خود میبینیم، با صمیمیت مطالبشان را گوش میدهیم و به عقاید صحیحشان احترام میگذاریم، دانشجوها، طلبهها، دانشآموزان، معلمها، روحانیون متعهد، دوستمان دارند، خریدار نشریه کوچکان هستند، سرپایمان نگاه داشته اند، با همانها کار داریم، دوستداران انقلاب، تشویقمان میکنند، همۀ آنهایی که در پیروزی انقلاب اسلامی سهمی داشتهاند، طرفدار ما هستند و خدا را شکر که با بضاعت مزجات و معلومات اندک و امکانات کم، هر چه را حق تشخیص دادهایم نوشتهایم، نزد خدا، وجدان و مردم سربلندیم، اگر یک جوان متوجه اسلام و انقلاب شود و در مسیر حق قرار گیرد، برای ما کافی است، هر چه خط بازها و مسخ شدهها و انحصارطلبها، در برابرمان بیشتر بایستند، بیشتر خوشحالیم، و خود را بیشتر به حق نزدیک میبینیم و سپاسگوی خدائیم، هرچه بیشتر سنگ جلوی پایمان بیندازند و مانع ایجاد کنند، در کارمان جدیتر میشویم و قاطع تر به پیش میرویم.
زین دو هزاران من و ما، ای عجبا من چه منم گوش بده عربده را دست منه بر دهنم
چونکه من از دست شدم در ره من شیشه منه هر چه نهی پا بنهم، هر چه بیابم شکنم (مولوی)
تا وقتی که زبان داریم میگوئیم، از مردم، از مستضعفان، ازکارگرها، کارمندها و کشاورزها... می نویسیم، فوتبال بچههای کوچه پس کوچه ها را هم عنوان میکنیم، از بیستجان لنجان، دستگرد خیار، کلیشاد، فلاورجان، حسن آباد جرقویه، هرند، ورزنه، نائین و... خبر میآوریم، دست مسؤولان خدمتگذار را میبوسیم و از اشتباهات و انحرافها و ضعف مدیریتها و باندبازیها انتقاد می کنیم.
تلخ کنی تلخ شوم، لطف کنی لطف شوم با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم
(مولوی، دیوان شمس)
اگر جائی نگفتیم و ننوشتیم، هرگز نترسیده ایم، به مصلحت فکر کردهایم، البته نه مصلحت افراد، بلکه مصلحت نظام، اگر هرجا کوتاه آمدیم به خاطر مردم بوده است، و الا خودمان به هیچ چیز، جز رضای خالق فکر نمی کنیم و او همیشه یار و یاورمان بوده است، همیشه در برابر ارباب زر، زور و تزویر، نگاهمان داشته است، و امید است که تا لقای حضرتش و شهادت در محضرش، همچنان انقلابی، مؤمن و دوستدار مردم باقی بمانیم و او است که عاقبتها را ختم به خیر میفرماید، و تا هرجا که امکاناتمان اجازه دهد، وظیفه شرعی و ملی خود را انجام میدهیم، همان طور که بیش از 40سال مبارزه با طاغوت و جهل و فقر و استعمار، کوتاه نیامده ایم و هرگز لب به شکوِه نگشوده ایم و تملق کسی را نگفته ایم و دریوزه هیچکس نبودیم و تا این چهار برگی (انحصار وراثت و فقدان سند) در دستمان هست، کارمان را ادامه میدهیم و از همه کَس و از همه چیز مینویسیم و از عدالت، آزادی و استقلال حمایت میکنیم و هماره: «از خدا خواهیم توفیق عمل» از او درخواست داریم که:
قطرۀ دانش که بخشیدی ز پیش متصل گردان به دریاهای خویش
در پایان، از کارکنان، شعرا، نویسندگان، خبرنگاران، گزارشگران که با ما همکاری میکنند و افتخارا همه زحمتها را متحمل میشوند، تشکر مینمائیم و از کارکنان لیتوگرافی، چاپخانه و اداره پست که سر موقع کار ما را انجام میدهند، نهایت سپاس را داریم، شاید کسی باور نکند، اما همین کسانی که برای این هفته نامه قلم میزنند، خود بیشترین کمک مادی را هم به نشریه میکنند، توفیقشان را میخواهیم و انشاءالله اجر همۀ دوستداران، خوانندگان، مشترکان و علاقمندان این هفته نامه با خدا و مولایمان امام زمان(عج) باشد.
من الله التوفیق و علیه التکلان