«مصاحبه دکتر صلواتی با هفته نامه «حریم امام»، نشریه آستان امام خمینی – سال هفتم،شماره 372 – پنجشنبه 16خردادماه سال1398»
نگاهی به زندگی و مبارزات
آیت الله
سیدجلال الدین طاهری اصفهانی (رحمت الله علیه)
به مناسبت سالگرد درگذشت ایشان
فضل الله صلواتی:
بر این باور بود که نمازجمعه نباید حکومتی باشد
دکتر فضلالله صلواتی، فرزند مرحوم آیت الله شیخ حیدرعلی صلواتی و داماد مرحوم علامه جعفری، نویسنده و پژوهشگر و از مبارزان و زندانیان دوران پهلوی است. صلواتی نماینده مردم اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی و رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران شاخه اصفهان بوده است. این استاد دانشگاه در تشکیل مجامع اسلامی دانشجویی و دانش آموزی و فعالیتهای اسلامی و مبارزاتی دانشگاهی و فرهنگی قبل از انقلاب در اصفهان نقشی اثر گذار داشته است.
موضوع گفت وگوی ما دربارۀ شخصیت مرحوم آیت الله سیدجلال الدین طاهری اصفهانی است. در ابتدا از فعالیتهای سیاسی ایشان در دوران قبل از پیروزی انقلاب مطالبی بیان کنید.
آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی یکی از چهره های ماندگار و موفق انقلاب اسلامی بود. ایشان از سال 1342 که طلبۀ جوانی در قم بود، از جمله شیفتگان حضرت امام خمینی به شمار می آمد و پیروی از ایشان را بر خود واجب و لازم می دانست. هر وقت به اصفهان می آمد، در جلسات بیشتر از شخصیت حضرت امام صحبت می کرد. تا وقتی که امام تبعید شد و به ترکیه رفت، آیت الله طاهری در اصفهان و قم به بحثهای درسی و فعالیتهای سیاسی نهضت مشغول شد. البته ایشان از شاگردان مبرز و شایستۀ مرحوم محقق داماد بود و بسیاری از آثار ایشان را تقریر کرده و نوشته است.
در سال 1349 که آیتالله العظمی منتظری در نجفآباد نماز جمعه را تشکیل داد، به آیتالله طاهری هم توصیه کرد که در اصفهان نماز جمعه در اصفهان بر پا کند. بعضی از علما در آن موقع مخالفت میکردند.
البته شخصیت آیتالله منتظری به نحوی بود که نمیتوانستند در مقابل ایشان مقاومت کنند. با این حال در مقابل آیتالله طاهری گاهی اما و اگرهایی داشتند و میگفتند کسانی که در شهرهای دیگر نماز جمعه به پا کردهاند، اهداف خاصی دارند و میخواهند تفکر جوانان را به طرف سنّیگری و وهابیت سوق بدهند. این دسته از علما گاهی خیلی مقاومت میکردند. آیتالله خادمی هم که یکی از بزرگترین علمای اصفهان بود، نظرش بر این بود که در دوران غیبت امام معصوم، خواندن نماز جمعه جایز نیست. برخی میگفتند که امام جمعه باید منصوب امام زمان علیهالسلام باشد و نمازجمعه هم باید از طریق امام معصوم تشکیل بشود! در برخی از جلسات آیتالله منتظری با آیتالله خادمی در این باره صحبت میکردند و من هم گاهی در آن جلسات حضور داشتم.
ولی در مقابل نماز جمعه آیتالله طاهری عکسالعملی از سوی آیتالله خادمی نشان داده نشد. در گوشه و کنار افرادی پیدا شدند که نقدهایی به نماز جمعه ایشان داشتند. انقلاب و حرکتهای جوانان عمدتاً از نماز جمعههای ایشان آغاز شد که فرموده بودند، اگر امام به من توصیه یا دستور بدهد، نماز جمعه را شروع میکنم. حضرت امام هم برای ایشان نامهای نوشت و حکمی داد تا نماز جمعه را در اصفهان آغاز کند.
در مسجد اعظم حسینآباد که مسجد ایشان به حساب میآید و در کنار منزلشان هم بود، نماز جمعه را آغاز کرد و افرادی بسیاری از جوانان در مسجد ایشان جمع میشدند.
علاوه بر مسائل اعتقادی و مذهبی و مسائل اصلی دینی، راجع به بعضی از اخبار و انحرافاتی که در آن زمان مطرح بود، از قبیل انحرافات مذهبی سخنرانی میکرد. دوستان و شاگردان بسیاری داشت که بعضی از مطالب وی را در روزنامهها منعکس میکردند یا از کتابها نکتههایی که گاهی مرحوم شریعتی به آ نها اشاره کرده بود، میگفت.
در آن زمان، مخصوصاً اواخر دهۀ چهل جوانان فوقالعاده گرایش به سخنرانیها و نوشتههای مرحوم دکتر شریعتی داشتند. آیتالله طاهری هم از این موقعیت استفاده کرد و این برنامه را همچنان ادامه میداد. نمازجمعه تا پیروزی انقلاب ادامه پیدا کرد. گاهی مرحوم آیتالله سیدمحمد احمدی به عنوان امام جمعه موقت یا قائم مقام ایشان نماز را برگزار میکرد. تا اواخر دورۀ مبارزات این کار ادامه داشت. مرحوم سید محمد احمدی هم یکی از روحانیون انقلابی و فعال و از چهرههای درخشان انقلاب در اصفهان بود. شاگردان دیگر آیتالله طاهری اصفهانی، مثل مرحوم حجت الاسلام حسینی رامشهای در جریان انقلاب ایشان را همراهی میکردند. هر وقت آیتالله طاهری تبعید یا دستگیر میشد، شاگردان ایشان نماز جمعه را اداره میکردند. افرادی که در جریان انقلاب بسیار فعال بودند و طلبهها و دانشجویان جوان انقلابی زیادی داشتند. در آن زمان گرایش جوانان به انقلاب و شرکت در نماز جمعه بیشتر از میانسالها بود. از سایر متون انقلابی و اسلامی مطالبی بیان میشد و جوانان شوق بهرهمندی از آن مطالب را داشتند.
اگر چه از 15 خرداد به بعد، جلسات جوانان بیشتر از قبل تشکیل میشد.
خود حضر تعالی از چه دور های و چگونه با ایشان آشنا شدید؟
من هم با اینکه در آن وقت، دبیر دبیرستا نها بودم، در اداره و راهنمایی جوانان انقلابی و تشکیلات پراکندۀ شهر فعالیت داشتم و جزو مدیران بودم.
وقتی آیتالله طاهری نماز میخواند، به طور عمومی و خصوصی خدمتشان میرفتم و حمایت خود را اعلام میکردم و در کنارشان مینشستم. به همراه دیگر دوستان دور ایشان حلقه میزدیم و به اصطلاح ایشان را به عنوان روحانی انقلابی و سمبل و محور و یکی از شخصیتهای بزرگ انقلاب میشناختیم.
من در سال 1345 دستگیر شدم و مدتی زندانی رژیم شاه بودم. در آن موقع زندا نها مثل الان خیلی سنگین نبود. حداکثر دو ماه حبس میدادند و البته بعدها رفته رفته احکام شش ماهه شد. با این حال جوانان رفته رفته داشتند به این قضایا عادت میکردند. تا سال 1357 زندان رفتن برای جوانان انقلابی افتخار شده بود.
غیر از آیتالله طاهری کدام یک از علمای اصفهان با نهضت امام همراه و فعال شدند؟
روحانیون دیگری، مثل آیتالله خادمی و آیتالله زند کرمانی و آیتالله طیب و... طرفدار حضرت امام خمینی شده بودند. ما حتی در سا لهای 1341 و 1342 راهپیمایی عظیمی در روز عاشورا تشکیل دادیم. در بعضی از تصاویر تاریخی که همه جا منتشر شده، من در کنار آن گروه قرار دارم. علمایی از این دست در این نهضت اصفهان خیلی مؤثر بودند.
آیتالله خادمی از همان سال 1342 حمایت خود را از حضرت امام و نهضت انقلابی را علنی و رسمی اعلام کرد. این جلسات همچنان ادامه داشت و فشار ساواک و دستگیریها هم زیاد بود.
با این حال آیتالله طاهری مشوق و همراه جوانان بود و در بسیاری از موارد، در خطبهها اعتراضهای تندی به رژیم شاه میکرد. در آن موقع خطبهها مثل امروزه همیشه ضبط نمیشد. به همین خاطر بعضی از جوانان انقلابی خطبهها را یادداشت میکردند.
بعد از انقلاب در دهۀ شصت، نشریه ای توسط من راهاندازی شد به نام «نوید اصفهان»، بعضی از یادداشتهای آن جوانان انقلابی در پای خطبههای نماز جمعه آیتالله طاهری که مربوط به دوران قبل از پیروزی انقلاب بودند، در آن نشریه چاپ شدند. خود آیتالله طاهری وقتی آن یادداشتها را میخواند، تعجب میکرد که در آن شرایط زمانی این سخنان تند و انقلابی را چگونه توانسته است بگوید. گاهی به شوخی و جدی به ایشان میگفتم: «آقا، وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى؛ خدا بر زبان شما این مسائل را جاری ساخت و این لطف الهی بود که شامل حالتان شده بود.»
موضع علمای اصفهان در همراهی با نهضت حضرت امام چگونه بود؟ آیتالله طاهری در دوران فعالیت قبل از انقلاب از سوی روحانیون مخالفینی هم داشت؟
نیروهای انقلابی عموماً قوی و قدرتمند بودند. اگر چه دستگاه حاکمیت و ساواک به شدت با آنان برخورد میکرد، اما کسی جرأت نداشت علیه حضرت امام حرفی بزند. حتی بعضی روحانیونی که با دیدگاههای عرفانی امام مخالف بودند، به ساواک نامه دادند که طرفداران آیتالله خمینی را به آنها معرفی کنند تا جلوی فعالیتهای آنان و ترویج اندیشههای امام را بگیرند. اسناد این نامهها پس از انقلاب در اختیار انقلابیون قرار گرفت.
تا 15 خرداد اغلب روحانیون طرفدار امام بودند و فعالیت میکردند؛ اما با فشارهای حاکمیت و دستگیریهای متعدد، فعالیتها پس از آن واقعه کمتر شد. تنها شخصیتهای خاص در اصفهان فعالیت علنی و محوری داشتند؛ از قبیل آیتالله خادمی، آیتالله طاهری اصفهانی و آیتالله احمدی. تا اینکه مبارزات آیتالله طاهری بر همه پیشی گرفت و ایشان کم کم حالت محوری در نهضت انقلابی اصفهان پیدا کرد.
بعضی از افراد مذهبی که نسبتاً گرایش ارتجاعی داشتند، نظرشان بر این بود که مبارزه باید با مارکسیستها و بهاییها و... باشد. چندان اعتقادی به مبارزه با حاکمیت شاه نداشتند. این دسته جزو مخالفان آیتالله طاهری اصفهانی بودند. آقای عباس نصر در کتاب اصفهان در انقلاب به این موضوع به خوبی اشاره کرده است.
دربارۀ جایگاه ایشان در نظر امام خمینی)ره( مطالبی بیان کنید.
وقتی امام در قید حیات بودند، من نمایندۀ مردم اصفهان در مجلس بودم و گاهی خدمت ایشان میرسیدم. حضرت امام فوقالعاده به آیتالله طاهری اصفهانی علاقه و حساسیت داشتند. نمازجمعههای آیتالله طاهری در اصفهان روز به روز توسعه پیدا میکرد وجمعیت زیادتری به پای خطبههای ایشان میآمدند. به حدی که دیگر مسجد اعظم حسین آباد جا نداشت و ایشان به مسجد مصلی و یا جای دیگر میرفتند.
پس از پیروزی انقلاب در نظر مردم اصفهان چه جایگاهی پیدا کرد؟
پس از انقلاب گاهی که در نمازجمعه شرکت میکردم و از من خواسته میشد که قبل از شروع خطبهها صحبتی داشته باشم. می دیدم که جمعیت آنقدر در میدان نقش جهان زیاد است که حتی تا آخر میدان و بازار، جمعیت دیده میشد. گاهی مکبر پشت بلندگو میگفت کسانی که در نزدیکی فلان بازار هستند، جهت رو به قبله باشند. امروزه بعید است که ما چنین جمعیتی را برای نماز جمعه به عینه مشاهده کنیم. در تهران هم وقتی آیتالله طالقانی امام جمعه بود، جمعیت فوقالعاده زیادی به پای خطبههای ایشان میرفتند؛ به حدی که جمعیت تا انتهای خیابان کشاورز و خیابان فاطمی هم میرسید.
در اصفهان هم خیابانهای اطراف نمازجمعه، مملو از جمعیت میشد. اول انقلاب استقبال از نمازجمعه و خطبهها فوقالعاده بود. شخصیتهای خارجی، سفیران، خبرنگاران خارجی و... در نمازجمعه حضور مییافتند و این صحنه ها را تماشا و عکسبرداری میکردند.
آیتالله طاهری اصفهانی هم واقعاً خطبههای پُرمحتوایی ایراد میکرد. در ایام انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، در خصوص همین مسائل در خطبههای خود مطالبی را بیان میکرد.
خود ایشان در مجلس خبرگان یک میلیون هشتصد هزار نفر رأی آورد. به مرور زمان عملکردهای حکومتی و فشارها و درگیریها و ورود بعضی از افراد تندرو با لباس شخصی و... باعث شد مردم رفته رفته از شرکت در نمازجمعه فاصله بگیرند. امروزه وقتی به نمازجمعه میروم، احساس یأس میکنم که چرا ما آن جمعیت و شور و اجتماع عظیم مردمی را از دست دادهایم.
آیتالله طاهری در جبهه هم فعال بود و به طور مرتب به مناطق جنگی میرفت، بعد از واقعۀ شهدای محراب، آرزو داشت خودش هم در راه خدا شهید بشود. با سرداران جنگ دائم در ارتباط بود و در مجالس شهدا شرکت میکرد. رفته رفته مخالفتها از گوشه و کنار شروع شد. ایشان دیدگاههایی داشت و آنها را اعمال میکرد که همین امر ممکن بود با نظام و برخی تشکیلات تعارض داشته باشند. در هر صورت همین امور باعث شد که انشقاقی بین دفتر ایشان با مجموعۀ نظام حاکم پدید بیاید. با تداوم این اوضاع افسرده شد و گاهی خود را از برخی امور کنار میکشید. بعضی از افراد نظریاتی در مجلس و شورا داشتند که آیتالله طاهری نمیپسندید. البته تا حد امکان در کار حکومت و کارهای اجرایی دخالت نمیکرد. از کسی هم برای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی حمایت نمیکرد. با این حال نزد همگان مورد احترام بود.
علت استعفای ایشان از سِمَت نمازجمعه چه بود؟
معمولاً در خطبههای نماز جمعه به برخی از نهادها انتقاد میکرد و بر این باور بود که نماز جمعه نباید حکومتی باشد؛ بلکه باید همان حالت انتقادی خودش را حفظ کند. گاهی بخشنامهها و دستورالعملهایی از تهران به دفتر امام جمعه اصفهان میآمد که آنها را به من نشان میداد و عموماً از این قبیل برنامهها ناراضی بود. آیتالله طاهری اصفهانی چندان تابع آن بخشنامهها نبود و حرف و باورهای خود را در نماز جمعه مطرح میکرد. گاهی به دولت و دیگر نهادها نقدهایی میکرد. آیتالله طاهری اصفهانی پس از آیتالله خادمی از نظر علمی و نفوذ سیاسی و اجتماعی، شخصیت محوری در اصفهان بود؛ چون در انقلاب اصفهان هم تأثیر بسزایی داشت.
آیتالله طاهری بیشتر مواضع روشنفکرانه داشت و در سمت و سوی اصولگراها نبود. اگر کسی بخواهد ریشه یابی کند، تمام مخالف تهایی که از سوی حاکمیت به ایشان میشد، به خاطر چپگرایی آیتالله طاهری بود. بالاخره همان مسائل منجر به استعفای ایشان شد. به هر حال حکم آیتالله طاهری از امام خمینی)ره( بود و پس از فوت امام به ایشان بیعنایتی میشد. یک بار عدهای از افراد ناشناس در نماز جمعه آمدند علیه ایشان شعار سر دادند و تکههای آهن و آجر پرتاب کردند. با اینکه همه میدانیم در نماز جمعه هر کسی بخواهد وارد بشود، تفتیش میشود. این اتفاقات فضای متشنجی را در اصفهان به وجود آورد. همان موقع من اعتراضی به این قبیل اقدامات کردم که به خاطر همان اعتراضات به دادگاه احضار شدم و به مبلغ دویست هزار تومان )به ارزش آن موقع( مرا محکوم کردند. در هر صورت آیتالله طاهری با این اتفاقات و برخوردها روحیۀ خود را از دست داد و از سِمت خود به مردم استعفا داد.
از خدمات اجتماعی و فرهنگی آیتالله طاهری اصفهانی بگویید.
تمام مسئولین دولتی ایشان را برای انجام برخی امور و خدمات اجتماعی به جلسات خود دعوت میکردند. در جبهههای جنگ هم از این حیث و رساندن امکانات به رزمندگان فعال و دائم با حضرت امام مرتبط بود. گاهی ممکن بود در برخی نهادها نقصی ایجاد بشود که ایشان حمایت میکرد و نواقص را با کمک مردم برطرف میساخت و اگر امکان داشت پول میداد. تا قبل از آن از طریق عموی خود که فرزندی نداشت، ارثی به ایشان رسیده بود. املاک ارثی را فروخت و خرج خدمات اجتماعی، مثل تأسیس مؤسسات خیریه و صندوقهای قرضالحسنه و... کرد.
در امور خدمات فرهنگی هم تا آنجا که میتوانست کمک میکرد؛ از قبیل اینکه برای ساخت کتابخانه مساعدت میفرمود.
بنده خود به کمک شهرداری هر کتابخانهایی تأسیس میکردم، ایشان حضور مییافت و آنها را افتتاح میکرد و همیشه مشوق ما بود. در نمازجمعه مردم را به مطالعه و کتا بخوانی دعوت میکرد.
در پایان اگر نکتۀ خاصی دربارۀ شخصیت آیتالله طاهری اصفهانی باقی مانده، آن را به عنوان حُسن ختام گفت وگو بیان کنید.
آیتالله سید جلال الدین طاهری اصفهانی برای دنیا ارزشی قائل نبود و از سر آن گذشته بود. اغلب توجهاش، به خصوص در اواخر عمر، به خدا و قرآن و امور عبادی بود. حتی گاهی که به دیدار ایشان میرفتیم، میدیدیم که دلش میخواست بیشتر وقتش صرف خواندن قرآن بشود و با آن مأنوس گردد. یک نوع تقوایی در وجودش مشاهده میشد. در مراسم اجتماعی شرکت میکرد و خودش را مسئول میدانست. در دوران جنگ هم دائم به مناطق جنگی سر میزد و از مشکلات رزمندگان مطلع میشد. در یک کلام میتوان گفت که آیتالله طاهری اصفهانی، روحانی انقلابی، متدین، زاهد، باتقوا و خدمتگزار مردم بود.
شاگردان و دوستانی هم داشت که بنده هم در کنار آنان به عنوان دوست همراهشان بودم. شخصیت های دیگر با ایشان بیشتر از من مأنوس بودند و رفت و آمد داشتند و به طور حتم میتوانند خاطرات خوبی را بازگو کنند.(والسلام)