نوید اصفهان سه ساله شد!
نوید اصفهان سه ساله شد!
« منتشر شده در تاریخ 15 اسفندماه 1369»
اگر کج سلیقهها، بداندیشها، فرصتطلبها، انحصارگرها، باندبازها، خطیها و مزدورها مخالف باشند ما که برده و بنده کسی نیستیم، افتخار ما از آغاز مبارزاتمان از سالهای 1330 و از زمان ملی شدن صنعت نفت تا امروز، بندگی خدا و خدمت به مردم و آزادگی و استقلال فکری بوده است و تا پایان عمر هم چنین خواهد بود.
انشاءالله و قطعا برای ریاستها، مقامها و درآمدها، عقیده خود را نمیفروشیم، و زیر پرچم کسی سینه نمیزنیم...
«إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ» تا آنجا که توان دارم هدفی جز اصلاح ندارم، توفیق از خدا است، بر او توکل دارم و به درگاه او پنام می برم. (هود، 88)
به یاری خدا و همت مردم و تشویق مؤمنان پاکنهاد ما توانستیم یک سال دیگر به حیات خود ادامه دهیم، و نشریه را با همه مشکلاتش سر موقع منتشر سازیم، که مسولان ما را منظمترین نشریه شهرستانها و پرمحتوی دانستهاند و تشویقها و تقدیرها داشتهاند، و امیدواریم که توانسته باشیم وظیفه خود را نسبت به خدا و خلق انجام داده باشیم که انجام این مسئولیت سخت دشوار و طاقت فرسا است، و چه کسی میتواند مدعی باشد که کارش را به نحو احسن انجام داده است؟ و خدا و بندگان خدا را از خود راضی نگهداشته است؟ و ما که با انتقادهای تند و گاهی آرام خود با همه درگیر میشویم، هر گونه کجروی و عدم لیاقت و سوء مدیریت و بیتوجهی را به باد انتقاد میگیریم، باندبازیها و خطکاریها و انحصارطلبیها را دوست نمیداریم، همه بندگان خدا را یکسان میدانیم و برای دانشمندان و خدمتگزاران جامعه ارزش ویژهای قائلیم، انقلاب را باور داریم و خویشتن را فدائی اسلام و مسلمین میدانیم و به اصطلاح، کانالیزهها، مسخ شدهها، قضاوتشان درباره ما، بستگی به موضعگیری ما در نوشتهها دارد، گاهی رادیکال و زمانی فالانژ، روزی لیبرال و وقتی حزبی و...
آخرش نفهمیدیم به نظر آنها در کدام خط و ربط قرار میگیریم!؟ بیش از 50سال مبارزه و انقلابی بودن و مدعی و طرفداری از اسلام ناب محمدی(ص)، حالا بچه مدرسهایها، جوجه محصلها، برایمان اسم میگذارند، و خطی تعیین میکنند، کدام خط؟
«رَبَّنَا اغْفِرْلَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّک رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»، پروردگارا ما را و برادران دینی ما را که در ایمان بر ما سبقت داشتند.... ببخشای، و در دل ما کینه و حسد مؤمنان را قرار نده، پروردگارا تو بسیار رئوف و مهربانی (حشر، 10)
یک وقتی آقائی یا خانمی برای ما نوشته بودند که: شما خود جزو رژیم هستید و از منافع آن برخوردار، این انتقادها و تندرویها هم به نفع رژیم است و سوپاپ اطمینان! و هر حکومتی نیاز دارد که بدینوسیله عقدههای مردم را خالی کند، و شما هم در آن راستا هستید، و.... خیلی حرفهای دیگر، از این برادر یا خواهر نیز سپاسگزاریم که باز هم شهامت نوشتن نامهای بدون امضاء و آدرس را داشتهاند، در هر صورت کسی بودهاند و حرفی داشتهاند، و رفقائی و همصحبتهائی، در پاسخ ایشان و دیگران میگوئیم که آری برادر، ما جزو رژیم هستیم و اصل آن، علاوه بر انجام وظیفه و اجرای تکلیف که برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی داشتهایم، جان و مال و سلامت و زندگی خود را روی آن گذاشتهایم و افتخار هم میکنیم و ناراضی و طلبکار هم نیستیم، ما انقلاب را میخواستیم و همه چیز خود را برای انقلاب دادهایم و جانی مانده که آن را هم در طبق اخلاص نهادهایم.
سر، چه باشد که نثار قدم دوست کنم
کاین متاعی است که هر بی سرو پائی دارد
و ما سخت از انقلاب اسلامی و انقلابیون دفاع میکنیم و دوستشان داریم و با بیان و قلم خود از اسلام حمایت داریم، و شاید در حال حاضر هم بیشتر از همه در حمایت از انقلاب قلم میزنیم، امید است که خدا قبول کند.
اما منافع، برادر کدام منافع!؟ ما خانهای و اتومبیل قدیمی و کتابخانهای داشتهایم که از دورانهای پیش است، بقیه زندگیمان هم به 100هزار تومان نمیرسد.
پس از پیروزی انقلاب برای هفت سال زندان و تبعید و شکنجه، یک 5هزار تومان و یک 18هزارتومانمان دادند! به خاطر آنکه از آموزش و پرورش اخراجمان کرده بودند، آن هم برای دو فقره از زندانها، و در سال 1363 پس از خاتمه مجلس، اول در آموزش و پرورش پذیرفتندمان، با رتبة پائین، که «گروه» را ما به آموزش و کلاس میدهیم و تو در زندان بودهای و یا در کارهای دیگر، و بعد از 25سال سابقه، طبق مقررات، مانند معلم ده ساله به حسابمان آوردند، با آنکه با وزرای ارجمند زمان، آقایان پرورش و اکرمی دوست بودیم، ولی مقررات! اجازه نداد که سوابق ما را به حساب آرند، اما آنهائی را که بعد از پیروزی انقلاب به عنوان (ساواکی) و همکاران رژیم، محکوم کرده بودند و چهار سال و پنج سال اخراجشان کرده بودند، پایهها و گروهها و حقوقهای معوقه را محاسبه و پرداخت کردند و شاید معذرت خواهی از اینکه مزاحمتی برایشان فراهم شده! و ما به دیوان عالی کشور نوشتیم که لااقل از نظر سوابق و پایه و گروه ما را نیز مانند آنها به حساب آورند، که پس از چند سال پاسخ آمد که درست عمل شده و شما حقی ندارید!
خدا را شکر که نه کیسهای دوخته بودیم و نه انتظاری داشتیم و نه خود را طلبکار میدانستیم، بالاخره شب و روز کار کردیم تا بدهکاریها را جبران کنیم و در تشکیلات دیگری از صفر شروع کردیم، و بازهم برای انجام وظیفه، دست به انتشار هفته نامه «نوید اصفهان» زدیم و باشد که گامی در راه خدمت به مردم برای خدا، برداشته باشیم.
«ما را به سخت جانی خود این گمان نبود» و نه کمکی از کسی و یا مقامی گرفتهایم، مؤسسات دولتی کوچکترین کمکی به ما نکردهاند، آگهیهای دولتی هم به اندازه بهای کاغذ و چاپ و فیلم و زینک و تمبر است، حال اگر برای کسی سوپاپ اطمینان یا عقده گشائی است، برای ما خون دل است و زمزمة عاشقانه، چه کنیم که بعضی چشم دیدنمان را ندارند و عدهای از موفقیت روزافزون ما نگرانند!
در هر صورت موفقیتهامان را در سایه آزادی اسلامی میدانیم، ما عاشق اسلامیم و شیفته انقلاب اسلامی و دوستدار مردان انقلاب، و خود را مؤثر در تکوین انقلاب اسلامی دانسته و برای نگهداری و حمایت از آن تلاش می کنیم و به هر وسیله ممکن روی میآوریم، و چون پدری مهربان هیچگاه از فرزند خود غافل نیستیم، اگر چه این فرزند نارسائیهایی داشته باشد، پدر بیشتر باید بدان فرزند توجه کند، متأسفانه شاهد بودیم که رنج کشیدگان انقلاب یکی پس از دیگری کنار رفتند و یا با اتهاماتی که اشاره شد، بدون آن که ملاکی مشخص باشد، خود از صحنه بیرون رفتند، و ما تا اینجا ماندهایم و از انقلاب خودمان طرفداری میکنیم و در برابر مشکلات میایستیم، تا به دست نامحرمان نیفتد، ریاست و مقام و نانش را نمیخواهیم،که پیش از اینها هم به همین مقدارها برای ما بود، از سال 1343 سردمداران ساواک، ریاستها و مقامهائی پیشنهاد میکردند و تنها میخواستند که در برابر آنها ساکت بمانیم، نه آنکه طرفدارشان باشیم، از ما نخواستند که برای آنها نامه (غلط کردم) بنویسیم، و در اصفهان کسی را سراغ نداشتیم که پیش از ما طعم تلخ جنایتهای دژخیمان شاه را چشیده باشد، و نظرمان انشاءالله خدا بوده و بس.
امروز هم همانیم و دلمان میخواهد کارهایمان برای خدا باشد و امید که برای خوش آمد کسی جز پروردگارمان سخنی نگوئیم و قلمی نزنیم و هرگز از کسی نترسیدهایم و تملقی نگفتهایم، و برای شهادت در راه خدا آماده بودهایم و برای ما چه فرق میکندکه منافقان، ساواکیها، سلطنتطلبها و ضد انقلابها تهمتمان زنند و زیر سؤالمان ببرند و نشریه ما را مسألهدار قلمداد کنند، هر کسی دوست دارد که ما در چارچوبه و کانال او بگنجیم، چون نوشتهای یا سخنی از ما مشاهده میکنند که موافق میل آنها است، به نظر خودشان طرفدار میشوند و چون مقاله دیگری را دیدند که در کادر فکری آنها نمیگنجد، اتهام فلان خط و بهمان دسته را میزنند و وقتی هیچ سرشان نشد، انقلابیترین حرکتها را لیبرالی توصیف میکنند و ما که خرمان به این گِلها نخوابیده، نه مرید کسی هستیم و نه مراد دیگری، نه مدعی و نه صاحب نظر، هر چه را وظیفه تشخیص بدهیم، انجام میدهیم، به عواقب آن هم کاری نداریم، ما از بالا به همه حوادث نگاه میکنیم، بدیها را محکوم و از خوبیها تأیید داریم. تا توان داریم، مینویسیم، میگوئیم، از انقلابمان دفاع میکنیم، تا وقتی که زبانمان باز و قلممان آزاد است به حرکت ادامه میدهیم و از نظام اسلامی و راه امام راحلمان طرفداری میکنیم، حالا اگر کج سلیقهها، بداندیشها، فرصتطلبها، انحصارگرها، باندبازها، خطیها و مزدورها مخالف باشند ما که برده و بنده کسی نیستیم، افتخار ما از آغاز مبارزاتمان از سالهای 1330 و از زمان ملی شدن صنعت نفت تا امروز، بندگی خدا و خدمت به مردم و آزادگی و استقلال فکری بوده است و تا پایان عمر هم چنین خواهد بود، انشاءالله.
و قطعا برای ریاستها، مقامها و درآمدها، عقیده خود را نمیفروشیم، و زیر پرچم کسی سینه نمیزنیم، از بدیها قاطعانه بد میگوئیم و خوبیها را میستاییم، و اگر روزی احساس کنیم که نظام ممکن است زیر سؤال برود، ساکت میمانیم و به جایش و در موقعیت مناسب فریادمان را بلند میکنیم.
اما (حسود را چه کنم، کو به رنج خویش دراست) و ما به هیچ چیز جز خدا و انجام تکلیف، و اجرای وظیفه توجه نداریم.
و تشکر داریم از این همه استقبال مردم، از این چهار صفحه پر از خطا و سهو و اشتباه، ولی سرشار از خلوص و صمیمیت، امکانات اصفهان بیش از این اجازه چاپ و توزیع را نمیدهد، در حال حاضر حتی نمیتوانیم نیازهای روزنامه فروشی ها را تأمین کنیم و قبول اشتراکمان با هزینه روزافزون پست با دشواری انجام میشود، ولی با اتکال به خدای بزرگ و حمایت مردم، سعی میکنیم روز به روز کارمان بهتر شود و گامهامان ثابت بماند، ما با نوشتن و شما باتشویق و تأیید و راهنمایی و دعا، همگام بتوانیم انقلاب اسلامی ایران را به اهداف نهائی آن که اجرای عدالت است برسانیم و بدینوسیله فرهنگ جامعه را بیش از پیش شکوفا سازیم.
انشاءالله
فضل الله صلواتی – اسفندماه 1369
(سرمقاله هفته نامه «نوید اصفهان»، چهارشنبه 15 اسفندماه 1369، شماره 130)