زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات، دکتر فضل الله صلواتی

تصاویر، دست نوشته ها، زندگی نامه، مصاحبه ها، مقالات و...

سرمقاله اولین سال انتشار هفته نامه «نوید اصفهان»

    نوید اصفهان یک ساله شد !!!  



نوید اصفهان یک ساله شد!!!


« منتشر شده در تاریخ 5 بهمن ماه 1367 »


کارنامة یکساله ما، خدا را شکر نمرة مردودی نداشت، گرچه برخی سخن‌هامان تلخ بود و برخی عزیزانمان را که دوستشان می‌داشتیم آزرد، ولی وظیفة معلم چه می‌تواند باشد؟ معلم و مربی که نمی‌تواند مطابق میل شاگردانش عمل کند!

آرزوی ما آن است که سیاهی‌ها را از بین ببریم، تیرگی‌ها را به روشنائی تبدیل کنیم «ان اُرید الاالاصلاح مااستعت و ما توفیقی الا بالله،‌علیه توکلت و الیه انیب»...(هود، 88)

 

ما که از آغاز هدفی جز آگاهی دادن و حمایت از دستاوردهای انقلاب اسلامی نداشته و نداریم و خواستیم که با بیان درد دل‌های مردم و ارائه مطالبی از زبان آنها گامی هر چند ناچیز در راه خدمت به خلق برداریم و باشد که تذکری به مسئولان متعهد جمهوری اسلامی ایران داده باشیم که «وَذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ» (ذاریات،55) و خدا را شکر که در ظرف این یکسالی که گذشت موفق بودیم و سخنان و انتقادهای سازنده‌ای از زبان مردم گفتیم و اهل ایمان و تقوا را بدان توجه دادیم و مردم نیز استقبالشان بی‌نظیر بود و حتی بیش از تصور ما، با مراجعه حضوری، تلفن و نامه‌ها، بیش از حد مورد محبّتمان قرار دادند و کارنامة یکساله ما، خدا را شکر نمرة مردودی نداشت، گرچه برخی سخن‌هامان تلخ بود و برخی عزیزانمان را که دوستشان می‌داشتیم آزرد، ولی وظیفة معلم چه می‌تواند باشد؟ معلم و مربی که نمی‌تواند مطابق میل شاگردانش عمل کند! هرچند که آنها را فوق‌العاده دوست می‌دارد.

و چه کنیم که ما بیش از 30سال است که معلم هستیم و کوشا در راستای انقلاب اسلامی، به خود اجازة هر تذکری را می‌دهیم، تنها محبّت‌های مسئولان و مردم بود که ما را تشویق به ادامة راه کرد، با این که مشکلات فراوان و راه پرسنگلاخ بود، گرانی کاغذ، چاپ و فیلم و زینک و متأسفانه همه‌اش وابسته، و جز مختصر کاغذی در حدود سه شماره در ابتدای کار، عنایتی ندیدیم و یک هفته را مدتی به دو هفته تبدیل کردیم.

ماشین تحریر که رایج‌ترین کالا بود، از ما دریغ داشتند و نه صحیح بود و نه توان داشتیم که ما هم به بازار سیاه روی آوریم.

آرزوی ما آن است که سیاهی‌ها را از بین ببریم، تیرگی‌ها را به روشنائی تبدیل کنیم، با اینکه همة مقامات از جناب وزیر محترم ارشاد گرفته تا مسئولان محلی، همه دلشان می‌خواست به ما عنایتی داشته باشند، مسئول فعلی مطبوعات در تهران، شاید به خاطر نبودن امکانات، صریحاً اعلام داشتند که ما مسئول دادن کاغذ و دیگر امکانات نیستیم!!! پس چه کسی باید باشد؟ یعنی عمو برو و تو هم با بند و بست با یک جناح و یک گروه از بازار سیاه تهیه کن، تو مگر احتیاج نداری؟ برای رفع حاجتت باید که روباه مزاج باشی!

برادر محترم دیگری فرمودند، جرم شما این است که شهرستانی هستید، اگر در تهران بودید..... چنین و چنان.

و می‌بینید که هر ستون ما با مشاین خاصی تحریر می‌شودو با دقت فوق‌العاده همکارانمان، باز هم غلط‌هائی به چشم می‌خورد و از هفتة پیش هم نوراعلی نور شد و پست که با «3ریال»، هر شمارة روزنامه را به مقصد می‌رساند، آن هم «10ریالش» کرد، مبارک باشد انشاالله، آقایان هم شرکتش کرده‌اند، مگر شرکت نفت که بنزین لیتری«6ریال» را «6تومان» کرد، طوری شد؟ شرکت محترم مخابرات هم می‌خواهند از قافله عقب نمانند و واقعا چه چیزشان از دیگران کمتر است!؟

شاید این دو برگ روزنامه و صدها دوبرگی دیگر، کاری انجام ندهد و پیش خود بگویند: آنقدر مثل ما گفتند و رفتند و شاید خبری هم نشد، نه کسی آمدنشان را فهمید و نه رفتنشان را، ولی دموکراسی را چگونه باید جلوه داد؟ آزادی را به چه صورت باید نشان داد؟ بالاخره با حزبی یا گروهی، با شعاری، یا نوشته‌ای و... شاید ما هم عقده‌های خود را بدینوسیله خالی می‌کنیم، با کسی که سر جنگ نداریم، با کسی که نساخته‌ایم، گاوبندی که نمی‌دانیم، چه باید کرد؟ کلاهمان پس معرکه است!

و مردم که پیوسته تشویق می‌کنند که بنویسیم، بلکه خطمان خوب شود، کدام خط! ما که عمرمان را در صف مقدم مبارزه با ظلم گذرانده‌ایم به رهبری امام و حرکت مردم، به پیروزی رسیدیم حالا به صورتی هر کس باید آن را نگاه‌داردو ما این راه را انتخاب کرده‌ایم و در خطر مبارزه هم که نان و حلوا خیر نمی کنند، همه‌اش درگیری است، همه‌اش محرومیت است، همه اش ناراحتی است و هر روزی به نوعی است، و بالاخره هر چه بگوئی یا بنویسی به دماغ کسی بر خورد می کند! پس باید آهسته بروی و آهسته بیائی که گربه شاخت نزند.

در هر صورت و با همة مشکلات تا آنجا که توان داریم پیش می رویم، قدم به جلو بر می‌داریم، حق می‌گوئیم و مردم را که به تعبیر حضرت امام- صاحبان اصلی انقلابند- پیوسته مطرح می کنیم و حتی با قرضی و به گرو گذاشتن کاسه و بشقابمان هم علیه فرصت‌طلب‌ها و آنها که چهرة ملکوتی انقلاب اسلامی را آلوده می کنند، فریاد می‌زنیم ناله سر می‌دهیم، باشد که در قیامت نزد خدا و در این دنیا نزد وجدان خویش و تاریخ شرمنده نباشیم، از مردم شهید داده خجالت نکشیم که ما نیز خاموش باشیم و بر هر اشتباهی سرپوشی بگذاریم و مماشات کنیم و ما صریحا اعلام می‌کنیم:

آنها که با ناراضی کردن مردم، با ایجاد فساد در بین مردم، با برخوردهای نادرست با مردم و با عدم توجه به خواسته‌های مشروع مردم، با ایجاد گرانی و احتکار در بین مردم، با خشونت‌های بی‌جا و ملایمت‌های بیجا با مردم، با دادن مسئولیت به افراد نالایق و انحصاری کردن کارها و... به هر صورت باعث نارضایتی‌ها و بدبینی افراد به انقلاب و اسلام می‌شوند، آنان به اسلام و ایران و انقلاب خیانت می‌کنند، اینها باید اصلاح شوند و باید محاکمه شوند، باید....  و ما با این گونه حرف‌ها، جز خدا و مردان خدا، کس دیگری را برای خود باقی نمی‌گذاریم، زیرا: «گر حکم شود که مست گیرند...»

فضل الله صلواتی بهمن ماه 1367

(سرمقاله هفته نامه «نوید اصفهان» چهارشنبه، 5 بهمن ماه سال 1367، شماره 23)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.