بازرگان، پدر انقلاب
فضل الله صلواتی
.
منتشر شده در مجله: پایتخت کهن شماره 59 - شنبه 26 دیماه 1394
تاریخ سازان و تمدن آفرینان، پس از پیامبران و اولیاء الله در میان مردم جهان اندک و انگشت شمارند، چه بسیار سالها می گذرد و شبانهروزها طی می شود تا انسانی بزرگوار پدید آید و جامعه را آگاه کند و خفتگان را بیدار نماید، آنچه ما میبینیم جامعه گرفتار روزمرّگی، خور و خواب و خشم شهوت میباشد، حیوان و انسان چه فرقی با هم دارند؟ «چه میان نقش دیوار و میان آدمیّت؟» چقدر باید زمان بگذرد تا پیامبران دعوی رسالت کنند و گمراهان را به راه آورند و کتاب و حکمت بر مردمان فرو خوانند و پرچم هدایت برافرازند، و اندک کسان، پاسخ دهند و کم آدمیانی گام جای پای آنها گذارند، همۀ رنجهای جهان ویژۀ رسولان هدایت است و مصلحان، حکیمان و دلسوختگان جامعه، منادیان عدالت و آزادی، آنها در کجای جهان هستی ایستادهاند؟
ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (صلوات الله علیهم اجمعین)، با قرنها فاصله مبعوث میشدند و به پشتوانه وحی و حکومت الهی و کلام ربوبی در زمان خود تا کجا موفق بودند؟ و مصلحان جامعۀ بشری با دست خالی، چقدر میتوانستند فریاد زنند که: «یا قوم اتبعوالمرسلین»؟ انسانها که غرق در دریای جهالت و شکم و شهوت هستند تا کجا میتوانند مسیر ناجیان و مصلحان بشریت را دنبال کنند؟
علی(ع) که سراپا عدالت بود و منادی آزادی و انسان دوستی، ایمان و تقوی، برای آگاهی دادن به مردم چقدر رنج برد؟ مخالفان قدرتطلب، معاندان منحرف، فریاد شب و روز علی(ع) را میشنیدند، ولی نمیفهمیدند، درک نمیکردند، دنبالۀ گوسالۀ سامری میدویدند، گمراهی تا کجا؟ «اولئک کالانعام» چه چیز باعث شد که مردم آن دورانها، امثال علی(ع) را رها کردند و به امثال معاویه پیوستند؟ معاویه شیطان بود، چرا شیطان را برحق پیروز کردند؟ سخن رحمان را نشنیدند و دنبال شیطان راه افتادند؟ چه چیز آنها را به دنبال معاویه کشانید؟ قدرت، پول، شهوت، ترس، گناه، بیایمانی، راحت طلبی؟ مگر علی(ع) از معاویه چه چیز کمتر داشت؟ معاویه که عدالت و آزادی و ایمان را نمیفهمید، همیشه و همه جا حق اندک است و باطل بسیار، مردان حق محدودند و پیروان باطل فراوان، همیشه استبداد آفرینان به نام: دادگران، مسلط بر جوامع هستند.
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک شاهدی را حُلّه گردد یا شهیدی را کفن
سالها باید که تا صاحبدلی پیدا شود بوسعیدی در خراسان یا اویس اندرقرن
روزها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش زاهدی را خرقه گردد یا حماری را رسن
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
قرنها باید که تا از پشت آدم نطفهای بوالوفای کرد گردد، یا شود ویس قرن
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک شاهدی را حُلّه گردد یا شهیدی را کفن
(سنایی)
در ایران ما چه بسیار نخبگان و عالمان و برجستگانی که داشتیم و قدر آنها را ندانستیم و شناخت پیدا نکردیم، چه سرمایههای کلان علمی، ادبی، سیاسی و پیشوائی داشتیم که رایگان از دست دادیم، کودکان ارزش طلا و جواهر را نمیدانند و ما که موی سپید داشتیم چرا کودکانه فکر کردیم و طلایمان را به رایگان از دست داده و میدهیم و همراه فرصتطلبان و سودپرستان جز برای پیروزی انقلاب، زنده باد و مرده باد گفتیم؟
آگاهان جهان قدر فرهیختگانشان را میدانند و آنان را گرامی میدارند، خانهشان را، لباسشان را، دفترکارشان را، خودروی سواریشان را مقدس دانسته و برای آنها دارای ارزش و نشان دهنده تمدّن و فرهنگ ریشهدار است، آثار گاندی در هند، اقبال در لاهور پاکستان، لنین در مسکو، مائو در چین، شکسپیر در انگلیس، ویکتورهوگو در فرانسه، گوته در آلمان، هُمر در یونان و....
و ما در قرن اخیر: قائم مقام، امیرکبیر، سیدجمال الدین اسدآبادی، سید حسن مدرس، دکتر محمد مصدق، دکتر سید حسین فاطمی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر علی شریعتی و... داشتیم و آنها که انقلاب اسلامی ایران را آفریدند، آیات: امام خمینی، طالقانی، منتظری، شهید مطهری، شهید بهشتی و... آنهائی که هنوز در قید زندگیند، جز امام(ره) که سمبل و رهبر و پیشوا بود و باید بماند، کسی قدردان دیگران نیست و نمیدانند که: «خانه دوست کجا است؟»
جز تعدادی از علاقمندان و دوستداران که هر کدام در سالمرگ و سالگشت شهادتشان مقالهای مینویسند و عکسی در نشریهای چاپ میکنند و فاتحهای بر مزاری متروک! واحترامی که کدام در خور امثال بازرگان و طالقانی میباشد؟ و دیدهایم که مانع برگزاری مراسم یادبود هم میشوند.
عجیب است که ما مردم، میبینیم خدمتگذاران لایق و مردان شایسته و افتخارات جامعهمان را قدر نمیشناسیم، خیابان، دانشگاه و مؤسسۀ علمی به نام مصدق نداریم و در اصفهان نام خیابان شهید دکتر فاطمی را عوض میکنند، همان مدعیان و حامیان 28 مرداد1332، نام خیابان دکتر مصدق را در تهران تغییر میدهند، مرگ بر آمریکا و انگلیس میگویند و اهداف آمریکا و انگلیس و دشمنان مصدق را عملی میکنند! همان نیروهای خودسر، با پشتوانههای محکم به سفارتخانهها حمل میکنند و سخنرانیهای مردان لایق را بر هم میزنند، میخواهند نظام را تضعیف و زیر سؤال ببرند و نشان دهند که دولت توان کنترل کشور را ندارد و نمیتواند امنیت سفارتخانهها را تأمین کند، دولتهای ضعیف چگونه میتوانند اختیار انرژی هستهای و یا موشکهاشان را در اختیار داشته باشند، معاندان قصد تضعیف دولت مردمی ایران را دارند.
دشمنان و نفوذیها به تعبیر رهبر انقلاب، از زمان دولت مهندس بازرگان، طالقانی و بهشتی و تا شخصیت بزرگوار آیت الله منتظری و امروز هاشمی و خاتمی و... که: «هر کسی چند روزه نوبت اوست» و این شرط سپاسگزاری و پاسداری و شکر خدمات آن بزرگواران نیست.
ناسپاسی و عدم معرفت و قدرناشناسی هم حد و اندازه دارد! که: «من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق» و آنها که ناسپاسند کجا خالق را میشناسند و کجا به انسانهای بافضیلت معرفت دارند؟ «حیف است تو ارباب وفا را نشناسی»
برخی حکومتی ها و برخی نیروهای خفیه و برخی افراد خودسر، همه دست به دست هم دادهاند تا یاران اصلی انقلاب را منزوی کنند و محورهای حق و عدالت کنار گذاشته شوند.
خدایمان هدایت فرماید و قدردان مربیان و رهبران ایمان و مبارزه قرار دهد.
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ
(سورة حشر، آیه10)
«ای پروردگار ما ، ما و برادران ما را که پیش از ما ایمان آورده اند بیامرز و کینه کسانی را که ایمان آوردهاند، در دل ما جای مده، ای پروردگار ما ، تو مشفق و مهربان هستی».
چون امام امت، نزد همه عزیز و گرامی است، به اسم آن امام(ره) و به عنوان حمایت از او، یاران و دوستداران و فرزندانش را از صحنه خارج میکنند و چه مصیبتها .... «هَمّا به الهُموم و اَرادا بِه العظیم»
بازرگان مَرد دین، مرد عمل، قرآن شناس، انقلابی،
متقّی، مؤمن، دین باور، آگاه، بابصیرت، عاشق مردم، صاحب تألیفات بسیار اسلامی بود،
از همه مهمتر کتابهای: «پا به پای قران» و «سیر تحول قرآن»، «عشق و پرستش» و «راه
طی شده» و دیگر آثار ارزنده، در دوران فقر نشریات و پژوهشهای دینی، کتابهای او در
آسمان ایران میدرخشیدند و جوانان پاکدامن را به سوی حق جلب میکردند، او و یاران
صمیمیش آیت الله طالقانی، دکتر یدالله سحابی، مهندس عزت الله سحابی و... (رضوان
الله علیهم اجمعین) همه جزو برترینها بودند و شایستهترینها که مردان خدا و تاریخ
ایران و جهان هرگز آنها را فراموش نمیکنند، خدایشان بیامرزاد، اگر چه فرصتطلبها
فراموششان کنند.
شخصیّتی مقتدر چون امام خمینی(ره)، او را که جزو شایستهترینها و آگاهترینها تشخیص داد برای نخستوزیری کشور و مدیریت انقلاب اسلامی ایران انتخاب کرد و قاطبۀ ملت ایران این گزینش را تأیید کردند و او را که رهپوی انقلاب و اسوۀ پایداری بود، از دل و جان پذیرا شدند.
سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان را بر ملت ایران تسلیت گفته و پیروزی ملت سرافراز ایران را خواستار است.
.
خدایش غریق رحمت بی منتهای خود بفرماید.